#مهدویت
#انتظار_عالمانه
🔹 در این زمانه اعتقاد به فرج کار سختی نیست.
🔹شرایط خاص اخر الزمان به اعتقاد و ایمان ما کمک می کند.
🔹احساس نزدیک بودن ظهور در این زمانه فضیلت چندانی محسوب نمی شود.
❎ نباید با قضاوت های نابجا ، احساس نزدیک بودن ظهور را داشته باشیم.
✅ برای یک مومن منتظر ، احساس نزدیک بودن ظهور، بیشتر از علائم آخرالزمان، به 🌟 اعتقاد و 🌟 امید او بستگی دارد.
🔸 عجله در امر ظهور مانند هر کاری ناپسند 🚫 است.
🔸 عجله در ظهورر می تواند باعث تضعیف ایمان عوام و روی گردانی خواص از معارف مهدوی شود.
💠 معصومین علیهم السلام نیز مردم را به نزدیک دانستن ظهور توصیه ✅، و از عجله و شتاب زدگی نهی کرده اند.
¤ امام صادق علیه السلام فرمودند : ﴿محاضیر هلاک شدند.﴾
👤 راوی پرسید: محضیر چیست؟
¤ حضرت فرمودند:﴿ شتاب کنندگان. و نزدیک دانان نجات یافتند.﴾
۹۵
شناخت امام زمان - قسمت نهم.mp3
2.44M
📝 موضوع: #شناخت_امام_زمان
📌 قسمت نهم
🔺 برای شناخت امام زمان باید به باور قلبی رسید. حالا چطور به باور قلبی برسیم؟
#سلسله_مباحث_مهدویت
ادعیه ومناجات ماه مبارک رمضان_قرائت دعای کمیل - حاج مهدی رسولی-1526540970.mp3
28.82M
🔊 #صوتی
🎧 دعای کمیل
🎤#حاج_مهدی_رسولی
▪️#نوای_حسینی
#شبِ_زیارتی_ارباب❣
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجـ 🌷
┄┅─✵💝✵─┅┄
📜فرازی از وصیت نامه سردار دلها شهید قاسم سلیمانی🌷(۱۹):
🌷شهدا محور عزت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافتهاند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند.
🍃 فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.
🌹به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید.
به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همانگونه که فرزندان خود با اغماض میگذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران، و فرزندان خود توجه خاص کنید...
•┈••✾🍃 دارالقرآن نور🍃✾••┈•
🍃eitaa.com/darolqhorannoor🍃
🍃#بی_قرار🍃(قسمت٦٥)
(وداع _ خانم محمدی" همسر شهید")
🌹 آخرین ساعات روز شنبه ۲۷ بهمن بود . بعد از نماز مغرب به حاج خانم گفتم که امروز صبح حاج جعفر زنگ زده و با هم صحبت کردیم . خیلی خوشحال شد . ساعتی بعد احساس کردم که در می زنند . رفتم در را باز کردم . یک دفعه رنگ از چهره ام پرید . نفسم به شماره افتاد !
🌷مادر شهیدان وصالی پشت در بود . ایشان را کامل می شناختم . شیرزنی بود که مثل کوه صبر داشت . دو پسرش به شهادت رسیده بودند اما بسیار مقاوم و صبور بود . بنیاد شهید از ایشان خواسته بود که خبر شهادت رزمندگان را به اطلاع خانواده آنها برساند . حضور ایشان در آن موقع شب چه معنایی جز خبر شهادت داشت ؟!
🌻 اما من امروز صبح با حاجی حرف زدم.مگر می شود ؟! با چهره ای در هم و گرفته گفتم :«خانم وصالی چی شده ؟ »
گفت : چیزی نشده آمده ام به شما سر بزنم و حال خودم را نمی فهمیدم . دستانم می لرزید . دوباره ملتمسانه گفتم : « باید بگویید چه شده ، من طاقتش را دارم ! »
🍁اما ایشان همچنان کتمان می کرد . یک باره احساس کردم جعفر آنجاست . یاد حرفی افتادم که صبح همان روز به من گفت . « صدایت به گوش نامحرم نرسد گویی جعفر این صحنه را پیش بینی کرده بود !
🌺بالاخره آن شب ، خانم وصالی گفت که خبر داده اند حاج جعفر جنگروی مجروح شده ، اما همه فهمیده بودیم که آمدن ایشان به خاطر خبر شهادت است . هر بار که می خواستم با صدای بلند گریه کنم یاد حرف حاجی می افتادم ناله بی صدا و گریه از درون بسیار سخت تر از شیون زدن و فریاد کشیدن است .
🍀 از خبر شهادت حاجی سه روز گذشت . اما از پیکر حاجی خبری نبود . این سه روز مثل سه سال گذشت . هر کسی از راه می رسید چیزی می گفت . روزهای عمر ما بود . یکی می گفت اشتباه کرده اند . خبر داده اند جعفر توی خط مقدم است .
🌾 دیگری می گفت مجروح شده ، برده اند بیمارستان - آن یکی می گفت هیچ خبری از او نیست شاید مفقود شده و ...چقدر سخت بود بی خبری ! به خاطر عملیات حتی به نیروهای تیپ هم خير شهادت حاجی را نگفته بودند .
🌼بعد از سه روز پیکر شهید را آوردند . قرار شد پیکر حاجی را صبح روز بعد از مسجد موسی ابن جعفری در خیابان آیت الله سعیدی به سمت منزل شهید تشیع کنند .
🍃شب بود که مقابل عکس حاجی نشستم و شروع کردم به درد دل کردن گفتم : « حاجی من می خواهم پیکر شما را بینم . شما وصیت هایی داشتی که باید عمل کنم ، اما می دانم که م که شما دوست نداری در مقابل نامحرم قرار بگیرم . شما از روز اول نسبت به ناموس خودت غیرت داشتی ، خودت شرایط را مهیا کن تا شما را خوب ببینم و وصیت شما را اجرا کنم . کاری کن که کسی همسرت را نبیند ."
🌺 مطمئن بودم که حاجی حرف هایم را شنید . شک نداشتم که خودش شرایط را مهیا می کند . صبح بعد از نماز دیگر خواب به چشمانم نمی آمد . هوا هنوز تاریک بود . احساس کردم در می زنند .یکی از دوستان شهید پشت در بود . آمده بود خبر بدهد که پیکر حاجی را آورده اند مسجد موسی ابن جعفر اگر می خواهید با شهید وداع کنید بیایید!
🌹به تصویر حاجی نگاه کردم . از او تشکر کردم و به همراه حاج خانم و دیگر خانم های فامیل راهی مسجد شديم . نشستم مقابل تابوت حاجی ، دوستان او در تابوت را باز کردند و رفتند . حالا ما بودیم و پیکر حاج جعفر . چهره ی نورانی او مقابلم بود . هیچ تغییری نکرده بود . گویی به خواب عمیقی فرو رفته .
🌱 با خودم گفته بودم که اگر با چنین صحنه ای روبرو شوم حتما از هوش خواهم رفت . اما خدا به انسان صبر می دهد . شروع کردم به صحبت با حاجی . بعد هم حلقه ی ازدواج او را ، که یک انگشتر عقیق با نام پنج تن بود ، دستش کردم . این وصیت حاجی بود . با خودم گفتم پنج آیت الکرسی به نیت پنج تن بخوانم . شروع کردم به خواندن .
🌻 هر بار که می خواندم دچار اشتباه میشدم ! وسط آیت الکرسی یک باره این آیه به زبانم می آمد : واستعينوا بالصبر و الصلوة ... شمارش کردم، دوازده بار این آیه را به جای ادامه ی آیت الکرسی خواندم ! نمیدانم چرا این طور شده بود .
🌷 اما هر بار هم که می خواندم احساس می کردم صبر و تحمل من بیشتر می شود! بالاخره پنج بار آیت الکرسی و بعد زیارت عاشورا را خواندم . بعد به چهره ی نورانی حاجی خیره شدم . آرام آرام خوابیده بود . گویی اولین بار است که او چنین آرامشی دارد . هیچ گاه خواب راحت نداشت . او همیشه در حال انجام خدمت و تلاش بود .
ادامه دارد...
•┈••✾🍃 دارالقرآن نور🍃✾••┈•
🍃eitaa.com/darolqhorannoor🍃
قلب61.mp3
6.05M
#روانشناسی_قلب 61
❣چرا بعضیا
تادستاشون رو به دعا بلند میکنند؛
از اجابت،سرشار میشن؟
💓وچرا صدای قلب بعضیا،اصلا به آسمون نمیرسه؟
فرق اينا باهم، چيه
اللّٰھـُــم عجِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـ 🌷
•┈••✾🍃 دارالقرآن نور🍃✾••┈•
🍃eitaa.com/darolqhorannoor🍃
#نماز_شب
#قرار_عاشقی💖
💢آیت الله مشکینی ره می فرمودند:
نافله شب! نافله شب! نافله شب!
▫️خوشا به حال کسی که نافله ی شبش ترک نشود و از او بهتر آن که نوافل دیگر را هم به جا بیاورد.
▪️بالاخره یک حساب و کتابی بوده و هست که اولیا، این قدر بر نماز شب تکیه دارند.
📚 کتاب "جام حضور"
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
التماس دعا 🙏🏻
🌷اللّٰھـُــم عجِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـ🌷
┄┅─✵💝✵─┅┄