#بیستم_محرمالحرام
#دفن_بدن_جون_در_كربلا
🔰بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعى از بنى اسد بدن شريف جون غلام ابىذر غفارى را پيدا كردند در حالى كه صورتش نورانى و بدنش معطر بود و سپس او را دفن كردند.
📚منتخب التواريخ: ص ٣١١
#جون كسى بود كه امیرالمؤمنین عليه السلام او را به ١۵۰ دينار خريد و به ابوذر بخشيد. هنگامی كه ابوذر را به ربذه تبعيد كردند اين غلام براى كمك به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدينه مراجعت كرد و در خدمت امیرالمؤمنین عليهالسلام بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبى عليهالسلام و سپس به خدمت امام حسين عليهالسلام رسيد و همراه آن حضرت از مدينه به مكه و از مكه به كربلا آمد.
هنگامی كه جنگ در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت امام حسين عليهالسلام آمد و براى ميدان رفتن و دفاع از حريم ولايت و امامت اجازه خواست.
☑️حضرت فرمودند: در اين سفر به اميد عافيت و سلامتى همراه ما بودى! اكنون خويشتن را به خاطر ما مبتلا مساز
◾️جون خود را بر قدمهاى مبارك امام حسين عليهالسلام انداخت و بوسيد و گفت: اى پسر رسول خدا، هنگامی كه شما در راحتى و آسايش بوديد من كاسه ليس شما بودم، و حال كه به بلا گرفتار هستيد شما را رها كنم؟
◾️جون با خود فكر كرد: من كجا و اين خاندان كجا؟ لذا عرضه داشت: آقاى من، بوى من بد است و شرافت خانوادگى هم ندارم و نيز رنگ من سياه است. يا اباعبدالله ، لطف فرموده مرا بهشتى نمائيد تا بويم خوش گردد و شرافت خانوادگى به دست آورم و روسفيد شوم. نه آقاى من، از شما جدا نمی شوم تا خون سياه من با خون شما خانواده مخلوط گردد.
◾️جون می گفت و گريه می كرد به حدّى كه امام حسين عليهالسلام گريستند و اجازه دادند.
با آنكه جون پيرمردى ٩۰ ساله بود، ولى بچهها در حرم با او انس فراوانى داشتند. او به كنار خيمه ها براى خداحافظى و طلب حلاليّت آمد، كه صداى گريه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هريك را به زبانى ساكت كرد و به خيمهها فرستاد و مانند شيرى غضبناك روى به آن قوم ناپاك كرد.
او جنگ نمايانى كرد، تا آنكه اطراف او را گرفتند و زخمهاى فراوانى به او وارد كردند.
هنگامی كه روى زمين افتاد، امام حسين عليهالسلام سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گريست، و دست مبارك بر سر و صورت جون كشيد و فرمود:
🌷اللهم بيّض وجهه و طيّب ريحه و احشره مع محمد و آل محمد عليهمالسلام:
🌷بار الها رويش را سفيد و بويش را خوش فرما و با خاندان عصمت عليهم السلام محشورش نما.
◾️از بركت دعاى حضرت روى غلام مانند ماه تمام درخشيدن گرفت و بوى عطر از وى به مشام رسيد. چنانكه وقتى بدن او را بعد از ده روز پيدا كردند صورتش منّور و بويش معطر بود.
📚منابع:
1⃣ وسيلة الدارين فى انصار الحسين عليه السلام ص ١١۵
2⃣ بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۳؛
3⃣معارف و معاریف، ج۲، ص۶۳۴
4⃣ عبدالحسین نیشابورى، تقویم شیعه، صفحه ۳۳
•••┈✾~🖤~✾┈•••
ایتا:👈
http://eitaa.com/darolqhorannoor
شاد:👈
https://shad.ir/noorqom