بسم الله الرحمن الرحیم
شعـــــــــــر#عید_یعنی_....
سروده ی #حمید_نــظــــــــری
عید یعنی عُقده ها را بر زمین بگذاشتن
پرکشیدن تا خدا،حسّ کبوترداشتن
عید تنها صحبت از سیم و زر و پوشاک نیست
عید یعنی غنچه ی لبخند بر لب کاشتن
دل تکانی نیمه ی شب با دعا و سوز دل
بعد از آن رنگ خدایی، رنگ باور داشتن
پر کشیدن تا خدا با بال ایمان و عمل
پرچم توحید را بر قله ها افراشتن
پاک کردن از درون سینه رنگ کینه ها
غُصه های این و آن را در دل خود داشتن
فصل قحطی محبت، همچو یوسف، بی ریا
در دل انبار دل ها، گندمی انباشتن
رَستن از بند منیّت، عاشق و شیدا شدن
رنج انسان زمان را درد خود پنداشتن
ذبح اسماعیل نفس همچون خلیل بت شکن
آتش نمرود را بر خود گلستان داشتن
نی فقط تحویل سال یعنی نشان سال نو
سال نو یعنی دمادم ذکر دلبر داشتن
گفته مولای دو عالم، صاحب تیغ دو دم
عید یعنی از گنه هم چشم و دل برداشتن
عید یعنی مثل آن آقای #صاحب _ذوالفقار
روز و شب از دوش مردم بار غم برداشتن
شاعـــــــــر#حمید _نظــــــــری
#بهـــــــــار تمام زیباییش را مدیون یک گل است، #گل_نرگس
«الّلهم عجل لولیک الفرج»