eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
792 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
توجه به امام زمان عج یعنی چی؟!☺️ یعنی همین چیزای کوچیک! البته همین چیزای کوچیکی که بعدا بزرگتر میشه☺️ توجه به امام زمان عج یعنی شما در طول روز 🌿حواستون به بودنش باشه☺️ 🌿برای سلامتیش دعا کنید 🌿برای سلامتیش صدقه بدید 🌿برای فرجش دعا کنید 🌿کارهاتونو بهش عرضه کنید 🌿بهش بگید دوستت دارم💚 🌿ثوابی از کارای خوبتون رو بهش تقدیم کنید 🌿بخاطرش عصبی نشید 🌿بخاطرش مهربون باشید 🌿بخاطرش درس بخونید 🌿علمتونو بالاتر ببرید 🌿امرب معروف کنید 🌿نهی از منکر کنید 🌿قران بخونید 🌿مامان باباتونو دوست بدارید😊 🌿تنبلی نکنید چون سرباز تنبل بدرد نمیخوره 🌿ظاهرتون امام زمان پسند باشه 🌿اخلاقتون تو خونه مهربانانه باشه ✧═════•❁❀❁•═════✧
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 فاضل جلیل القدر آخوند ملا علی محمد طالقانی گفت: یکی از بزرگان سادات که مجاور حرم حسین علیه السلام بود می گوید: به عزم کربلا همراه عیال خود حرکت نمودیم. ولی مامورین به علت اینکه بیماری وبا در بعضی از بلاد ایران وجود داشت ما را در قرنطینه گذاشتند. اتفاقاً زوجه ام حامله بود و در همان جا وضع حمل نمود و متأسفانه بعد از مدتی فوت نمود و من ماندم و آن بچه شیرخوار. بعد از مراسم کفن و دفن دنبال زنی که بچه را شیر بدهد گشتم ولی نیافتم؛ چرا که در راه بودیم و غالب آنها سنی و متعصب و دشمن طایفه شیعیه بودند. از این جهت حاضر به شیر دادن به بچه نبودند. بچه هم چون تازه به دنیا آمده بود، به غیر از پستان چیزی دیگر از قبول نمی کرد و هر قدر او را می گردانیم بیشتر گریه می کرد. بالاخره به خود گفتم: بچه میان پستان پر و خالی فرقی نمی گذارد ؛ لذا پستان خود را در دهان او می گذارم شاید ساکت شود. سپس چنین کردم و بچه نیز گرفت و مکید و ساکت شد؛ ولی وقتی توجه نمودم دیدم هنگام مکیدن، چیزی از حلقوم طفل پایین می رود. تعجب کردم، سر او را از پستان خود برداشته و در نوک پستان خود قطره شیری مشاهده کردم. آری فهمیدم از قدرت کامله رازق و برکات حسین مظلوم پستان من نیز مانند زنان پر از شیر است. پس طفل را شیر کامل دادم و خوابانیدم و از هم و غصه نجات پیدا نمودم. این مسأله به همین منوال ادامه یافت تا وارد کاظمین و سامره شده و از آنجا به کربلا رفتیم. رد کربلا وقتی پستان در دهان طفل گذاشتم، او ساکت نشد. تعجب کردم، سر او را برداشته و پستان خود را مشاهد نمودم، اثری از شیر در آن نبود و مانند پستان مردان خشک و بی رطوبت بود. فهمیدم تا وقتی که در مسافرت بودیم به این شهر احتیاج بود و بعد از این چون قصد سکنی دارم و شهر هم از شهرهای شیعه است و دایه هم پیدا می شود، لذا قطع شد. از این جهت جستجو نمودم و دایه ای عفیفه پیدا کردم و او را برای طفل خود مادر و شیر دهنده قرار دارم و حمد خداوند را به جا آوردم. (24) چهل داستان از کرامات امام حسین علیه السلام مصطفی محمدی اهوازی‏ 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
.✨✨ 🔴 راههای مبارزه با نفس امّاره ✅یکی از علمای بزرگ میفرمودند: به شیخ حسنعلی نخودکی (رحمة اللَّه علیه) گفتم که میخواهم شاگرد شما بشوم مرا قبول کنید. 🔵فرمود: تو به درد ما نمیخوری. کار ما این است که همش بزنی توی سر نفس خبیثت و این هم از تو بر نمی آید. ♦️با اصرار گفتم: چرا آقا بر می آید.. ✨فرمودند: خُب از همین جا تا دم حرم با هم می آئیم ،این یک کیلومتر راه تو شاگرد و من استاد. 🔅گفتم: چشم. 🌾چند قدم که رد شدیم دیدم یک تکه نان افتاده گوشه زمین، کنار جوی آب. شیخ فرمود: برو اون تکه نان را بیاور. 🍁ما هم شروع کردیم توی دلمان به شیخ نِق زدن که، آخه اول میگویند این حدیث را بگو.این ذکر را بگو. انبساط روح پیدا کنی. این چه جور شاگردی است؟! به من میگوید برو آن تکه نان را بردار بیاور...!! 🌿دور و بَرَم را نگاه کردم، دیدم دو تا طلبه دارند می آیند، گفتم حالا اینها با خودشان نگویند این فقیر است؟! خلاصه هر طوری بود تکه نان را برداشتم. 🔰 دوباره قدری جلوتر رفتم دیدم یک خیار افتاده روی زمین، نصفش را خورده بودند و نصف دیگرش دم جوی آب بود. شیخ فرمود: برو اون خیار را هم بیاور. 💠چون تر و خاکی هم شده بود، اطرافم را نگاه کردم، دیدم همان دو طلبه هستند که دارند می آیند. 🌀در دلم گفتم:حیثیت و آبروی ما را این شیخ اول کار بُرد، خلاصه خم شدم و برداشتم، توی دلم شروع کردم به شیخ نِق زدن، آخه تو چه استادی هستی، نان را بیاور و خیار را بیاور...این که نشد درس! 🌹ناگهان شیخ فرمودند: که ما این خیار را می شوییم و نان را تمیز میکنیم ،ناهار ظهر ما همین نان و خیار است! 🍀خلاصه شیخ اینگونه با این عمل نفس ما را از بین برد... 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💢 تشرف علامه میرجهانی خدمت آقا امام زمان عج ✅علّامه میرجهانی مبتلا به کسالت نقرس و سیاتیک شده بودند.ایشان برای رفع این بیماری چندین سال در اصفهان، خراسان و تهران معالجه قدیم و جدید نموده بودند ولی هیچ نتیجه‌ای حاصل نشده بود. خودشان می‌فرمودند:‌ روزی برخی دوستان آمدند و مرا به شیروان برند. ✳️در مراجعت به قوچان که رسیدیم، توقف کردیم و به زیارت امامزاده ابراهیم که در خارج شهر قوچان است، رفتیم. چون آنجا هوای لطیف و منظره جالبی داشت رفقا گفتند: نهار را در همانجا بمانیم. 🔷 آنها که مشغول تهیه غذا شدند، من خواستم برای تطهیر به رودخانه نزدیک آنجا بروم. دوستان گفتند: راه قدری دور است و برای پا درد شما مشکل بوجود می‌آید. 🔰گفتم: آهسته آهسته می‌روم و رفتم تا به رودخانه رسیدم و تجدید وضو نمودم. 🔆در کنار رودخانه نشسته و به مناظر طبیعی نگاه می‌کردم که دیدم: 🌸 شخصی با لباسهای نمدی چوپانی آمد و سلام کرد و گفت: آقای میرجهانی شما با اینکه اهل دعا و دوا هستی، هنوز پای خود را معالجه نکرده‌اید. 💠 گفتم: تاکنون که نشده است، گفت آیا دوست دارید من درد پاهای شما را معالجه کنم؟ گفتم: البته. ✨پس آمد و کنار من نشست و از جیب خود چاقوی کوچکی در آورد و اسم مادرم را پرسید (یا بُرد) و سرچاقو را بر اول درد گذاشت و به سمت پایین کشید و تا پشت پا آورد، سپس فشاری داد که بسیار متألم شده گفتم: آخ. 🌻پس چاقو را برداشت وفرمود: برخیز، خوب شدی. 🔷 خواستم بر حسب عادت و مثل همیشه با کمک عصا برخیزم که عصا را از دستم گرفت و به آن طرف رودخانه انداخت. 🍃دیدم پایم سالم است، برخاستم و دیگر ابداً پایم درد نداشت. به او گفتم: شما کجا هستید. 🌹 فرمود: من در همین قلعه هستم و دست خود را به اطراف گردانید. گفتم: پس من کجا خدمت شما برسم؟ ☀️ فرمود: تو آدرس مرا نخواهی دانست ولی من منزل شما را می‌دانم کجاست و آدرس مرا گفت و فرمود: هر وقت مقتضی باشد خود نزد تو خواهم آمد و سپس رفت. ✅در همین موقع رفقا رسیدند و گفتند: آقا عصایتان کو؟ من گفتم: آقایی نمد پوش را دریابید... ولی هر چه تفحص و جستجو کردند اثری از او نیافتند... 📒کتاب داستان هایی از ملاقات امام زمان عج 🎋🎋🎋🎋🎋🎋🎋🎋🎋
🌹 🟠‌دفع بلا از ما به برکت وجود امام زمان علیه السلام ✳️ عَلان ظُریف از نصر خادم نقل کرده که گفت: بر صاحب الزمان علیه السلام وارد شدم در حالی که در گهواره بود، پس به من فرمود: صندل سرخ برایم بیاور، برایش بردم. آن گاه به من فرمود: آیا مرا می‌شناسی. عرضه داشتم: آری، تو آقای من و فرزند سرورم هستی. فرمود: از این نپرسیدم. گفتم: برایم تفسیر فرمای. فرمود: من خاتم اوصیا هستم و تنها به وسیله من بلا از خانواده و شیعیانم دفع می‌شود. ✍این روایت را شیخ صدوق در کمال الدین با اندک تفاوتی آورده است و در غایة المرام به نقل از مسند احمد بن حنبل به سند خود از علی علیه السلام آورده، فرمود: رسول خداصلی الله علیه وآله فرمودند: ستارگان برای اهل آسمان امان هستند که اگر ستارگان از بین بروند آن‌ها هم از بین می‌روند و خاندان من برای اهل زمین امان هستند، که اگر اهل بیت من بروند اهل زمین هم می‌روند. 📙و در آن کتاب از حموینی که یکی از اعیان علمای عامّه است به سند خود از رسول اکرم صلی الله علیه وآله روایت کرده که فرمود: ستارگان ایمنی اهل آسمان هستند و خاندان من ایمنی امت من می‌باشند. 📕و در کتاب کفایة الاثر به سند خود از ابوسعید خدری روایت کرده که گفت: شنیدم که رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: خاندان من برای اهل زمین امان هستند هم چنان که ستارگان برای اهل آسمان امان می‌باشند. گفته شد: یارسول اللَّه! پس امامان بعد از تو از خاندانت می‌باشند؟ فرمود: آری، بعد از من دوازده امام هستند، نُه تن آن‌ها از نسل حسین اند امینان معصوم، از ماست مهدی این امّت، آگاه باشید که آن‌ها اهل بیت و عترت من اند از گوشت و خون من، چه می‌شود اقوامی را که مرا در امر آن‌ها اذیّت می‌کنند، خداوند شفاعتم را به آن اقوام نخواهد رساند. 📙و در همان کتاب از حضرت حسین بن علی علیهما السلام از رسول خداصلی الله علیه وآله روایت نموده که فرمود: اوّلین چیزی که خداوند آفرید حجاب هایش بود، پس بر حواشی آن‌ها نوشت: «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، عَلِیٌّ وَصِیُّهُ»؛ سپس عرش را آفرید و بر اطراف آن‌ها نوشت: «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، عَلِیٌّ وَصِیُّهُ». سپس لوح را آفرید و بر پیرامون و حدود آن نوشت: «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، عَلِیٌّ وَصِیُّهُ». و هر آن کس که پندارد پیغمبر را دوست دارد امّا وصیّ را دوست ندارد، دروغ گفته است. و هر کس گمان برد که پیامبر را می‌شناسد امّا وصیّ را نمی شناسد، کفر ورزیده است. سپس فرمود: آگاه باشید که اهل بیت من امان هستند برای شما، پس آن‌ها را دوست بدارید به دوستی من و به آنان متمسک شوید که هیچ گاه گمراه نخواهید گشت. 💠گفته شد: اهل بیت کیانند ای پیامبر خدا؟ فرمود: علی و دو سبط (نواده) من و نُه تن از فرزندان حسین علیهم السلام امامان ابرار امینان معصوم؛ آگاه باشید! اینان اهل بیت من و عترت من هستند و از گوشت و خون من اند. 🔰و در غایة المرام به سند خود از جابر جعفی نقل کرده که گفت: به حضرت محمد بن علی باقر علیه السلام عرضه داشتم: برای چیست که به پیغمبر و امام احتیاج هست؟ فرمود: برای باقی ماندن جهان بر صلاح خودش، و آن که خداوند - عزّوجلّ - در صورتی که پیغمبر یا امام بین اهل زمین باشد، عذاب را از آنان برمی دارد. خداوند - عزّوجلّ - می‌فرماید: «وَما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِیهِمْ»؛ و تا وقتی که تو در میان آن هایی، خداوند آن‌ها را عذاب نمی کند. 💠و پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: ستارگان مایه ایمنی اهل آسمانند و اهل بیت من ایمنی اهل زمین اند، پس اگر ستارگان از بین بروند برای اهل آسمان ناگواری‌ها پیش می‌آید و اگر اهل بیت من از میان بروند برای اهل زمین ناگواری‌ها پیش خواهد آمد. 🔷و در کمال الدین و امالی به سند خود از سیّد العابدین امام سجاد علیه السلام روایت کرده که فرمود: ما امامان مسلمین و حجّت‌های الهی بر عالمیان و سادات و آقایان مؤمنین و امیر روسفیدان و نیکویان جهان و سرور اهل ایمان و مایه ایمنی اهل زمین هستیم، چنان که ستارگان برای اهل آسمان‌ها امان هستند. خداوند به ما آسمان را نگه داشته تا بر زمین نیفتد مگر به اذن او، و به ما زمین را نگه داشته تا اهلش را نلرزاند مگر به اذن او، به ما باران فرو می‌فرستد و به ما رحمت را منتشر می‌سازد و برکات زمین را بیرون می‌آورد، و اگر در زمین حجّت ما نباشد زمین اهلش را فرو می‌برد. ‌‌📚ویژگی های امام زمان✍محمد تقی موسوی ✍️خداوند متعال چنین اراده کرده است که دین اسلام بر تمام ادیان غالب شود «...لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ...» و این اراده الهی به دست مبارک امام زمان علیه السلام محقق خواهد شد. 💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌸⃟🌷🌴🌿♻️჻ᭂ࿐✰
🔥مسلمانان بُت پرست در ⭕️ در آخرالزمان، قبله و دین و حتی خدای بیشتر مردم تغییر میکند: ❄️ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: 🍁زمانی برای مردم خواهد آمد که خدایشان شکم، قبله شان زنان باشد؛ دینشان پول و شرافتشان وسایل زندگی آنان است. از ایمان جز نامش و از اسلام جز اثرش و از قرآن جز تلاوتش باقی نمی‌ماند. مساجدشان از نظر ساختمان آباد، و دل هایشان از هدایت ویران است. علمایشان بدترین مردم خدا روی زمین هستند. در چنین زمانی خداوند، آنها را به چهار چیز گرفتار می‌کند: ستم سلاطین، گرسنگی و قحطی زمان، ظلم و ستم فرمانروایان و حاکمان. 🌴اصحاب شگفت زده شدند و گفتند: ای رسول خدا! آیا آنان بُت می‌پرستند؟ 🌱فرمودند: بله! هر درهمی نزد آنان یک بت است. 📗بحار الأنوار، ج 22، ص 453 📗جامع الأخبار، ج 1،
💢 تشرف علامه میرجهانی خدمت آقا امام زمان عج ✅علّامه میرجهانی مبتلا به کسالت نقرس و سیاتیک شده بودند.ایشان برای رفع این بیماری چندین سال در اصفهان، خراسان و تهران معالجه قدیم و جدید نموده بودند ولی هیچ نتیجه‌ای حاصل نشده بود. خودشان می‌فرمودند:‌ روزی برخی دوستان آمدند و مرا به شیروان برند. ✳️در مراجعت به قوچان که رسیدیم، توقف کردیم و به زیارت امامزاده ابراهیم که در خارج شهر قوچان است، رفتیم. چون آنجا هوای لطیف و منظره جالبی داشت رفقا گفتند: نهار را در همانجا بمانیم. 🔷 آنها که مشغول تهیه غذا شدند، من خواستم برای تطهیر به رودخانه نزدیک آنجا بروم. دوستان گفتند: راه قدری دور است و برای پا درد شما مشکل بوجود می‌آید. 🔰گفتم: آهسته آهسته می‌روم و رفتم تا به رودخانه رسیدم و تجدید وضو نمودم. 🔆در کنار رودخانه نشسته و به مناظر طبیعی نگاه می‌کردم که دیدم: 🌸 شخصی با لباسهای نمدی چوپانی آمد و سلام کرد و گفت: آقای میرجهانی شما با اینکه اهل دعا و دوا هستی، هنوز پای خود را معالجه نکرده‌اید. 💠 گفتم: تاکنون که نشده است، گفت آیا دوست دارید من درد پاهای شما را معالجه کنم؟ گفتم: البته. ✨پس آمد و کنار من نشست و از جیب خود چاقوی کوچکی در آورد و اسم مادرم را پرسید (یا بُرد) و سرچاقو را بر اول درد گذاشت و به سمت پایین کشید و تا پشت پا آورد، سپس فشاری داد که بسیار متألم شده گفتم: آخ. 🌻پس چاقو را برداشت وفرمود: برخیز، خوب شدی. 🔷 خواستم بر حسب عادت و مثل همیشه با کمک عصا برخیزم که عصا را از دستم گرفت و به آن طرف رودخانه انداخت. 🍃دیدم پایم سالم است، برخاستم و دیگر ابداً پایم درد نداشت. به او گفتم: شما کجا هستید. 🌹 فرمود: من در همین قلعه هستم و دست خود را به اطراف گردانید. گفتم: پس من کجا خدمت شما برسم؟ ☀️ فرمود: تو آدرس مرا نخواهی دانست ولی من منزل شما را می‌دانم کجاست و آدرس مرا گفت و فرمود: هر وقت مقتضی باشد خود نزد تو خواهم آمد و سپس رفت. ✅در همین موقع رفقا رسیدند و گفتند: آقا عصایتان کو؟ من گفتم: آقایی نمد پوش را دریابید... ولی هر چه تفحص و جستجو کردند اثری از او نیافتند... 📒کتاب داستان هایی از ملاقات امام زمان عج
28.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🌙✨ 🔸۱۳ زنی که رجعت خواهند کرد و در لشکر امام زمان علیه السلام خواهند بود. نام آن زنان چیست؟ و وظیفه آنها چه خواهد بود؟ زیبا از علیه‌السلام. 🤲🏻 ➖➖➖➖➖➖ @darolsadeghiyon✍️
‍ 🌼🍃🌹🌹🍃🌼 سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... ای ناجی تمامی افتادگان ز پا ای مهربان ترین آن روز که بیایی جهان یک سره نور می شود غبار قرن ها غربت ، از زمین رخت می بندد نگاهت جوانه ی امید می کارد و دستان خالی ما پر می شود از نرگس و یاس آن روز که بیایی جهان بهشت می شود 🌼🍃🌹🌹🍃🌼 ایتا_روبیکا _بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
8.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨🌙✨ 🌤امام زمان نزدیک ماست وقتی امام زمان ظهور کند خیلی‌ها می‌گویند من این آقا را یک جایی دیدم... خیلی‌ها ممکنه را ببینند اما او را نشناسند. 🎙استاد عالی 🤲 ➖➖➖➖➖ 🔸✨🌙✨🔸