درراه بندگی
✍ گزارش لحظه به لحظه از #شهادت_حضرت_زهرا(س) ✨ قسمت ششم 💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠 عمر گفت: «اگر
✍ گزارش لحظه به لحظه از
#شهادت_حضرت_زهرا(س)
قسمت هفتم
💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠
#امیرالمؤمنین و حضرت #زهرا و فرزندانشان در خانه بودند که عمر فریاد زد:
«خانه فاطمه را با هر کسی که در آن است آتش بزنید!» با شنیدن این صدا حضرت زهرا از پشت در فرمود:
«پدرجان، یا رسول الله، پس از تو از سوی پسر خطاب (عمر) و پسر ابی قحافه (ابوبکر) چه مصیبت هایی به من می رسد. ای عمر، ای دشمن خدا و پیامبر، لعنت خدا بر تو باد.»
با شنیدن صدای حضرت، عده ای گریه کنان از خانه فاطمه دور شدند.
در حالی که همه ناباورانه نگاه می کردند و انتظار چنین کاری را نداشتند، عمر آتشگیره را به هیزم هایی گرفت که خار مغیلان زیر آنها قرار داده بود و آنها را شعله ور ساخت.
با شعله گرفتن هیزم ها، آتش به در خانه سرایت کرد و دود وارد خانه شد، در حالی که حضرت زهرا پشت در نشسته بود. در این حال قنفذ سعی می کرد در را باز کند تا به داخل خانه هجوم بیاورند.
حضرت زهرا برخاست و دو دست خود را بر دو طرف چهار چوب در گذاشت و با تمام بدن خود مانع باز کردن در شد، در حالی که می فرمود:
«شما را به حق خدا و پدرم پیامبر قسم می دهم که از ما دست بردارید و باز گردید!»
با آتش گرفتن در، باز کردن آن آسانتر شده بود؛ ولی حضرت زهرا همچنان در را محکم گرفته بود تا باز نشود. در این حال عمر تازیانه ای از قنفذ گرفت و آماده هجوم به خانه شد.
کم کم آتش به این سوی در خانه رسید در حالی که شعله می کشید و حرارت آن بر بدن و صورت حضرت زهرا می خورد. در آن لحظه ناگهان عمر چنان با لگد به در نیم سوخته زد که آن را از جا کند و شکست!
پیش از آنکه حضرت زهرا بتواند کنار برود، در با تمام سنگینی بر روی آن حضرت افتاد. در این حال فاطمه بین در و دیوار قرار گرفت و بر همه بدن آن حضرت آسیب رسید....
#برای_فاطمیه_چیکار_میتونی_بکنی؟
کانال "درراه بندگی"
@darrahbandgi
درراه بندگی
✍ گزارش لحظه به لحظه از #شهادت_حضرت_زهرا(س) قسمت هفتم 💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠 #امیرالمؤمنین
✍ گزارش لحظه به لحظه از
#شهادت_حضرت_زهرا(س)
قسمت هشتم
💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠
با شکستن در، عمر بی محابا وارد خانه شد و در حالی که حضرت زهرا بین در و دیوار بود بار دیگر با محکم ترین لگد به در زد. سپس چنان در را بر روی حضرت زهرا فشار داد که نزدیک بود روح از تن آن حضرت خارج شود!
در شعله گرفته با ضرب لگد بر صورت و سینه و پهلوی صدیقه کبری برخورد کرد و میخ در بر سینه حضرت فرو رفت و خون جاری شد. همچنین فشار شدیدی بر سینه آن حضرت وارد شد به گونه ای که یکی از استخوانهای سینه اش را شکست و صدای ناله اش بلند شد.
فشار در بر بدن حضرت زهرا به حدی بود که در همان لحظه، حضرت محسن در رحم مادر به شهادت رسید. در اثر این ضربات، حضرت زهرا با صورت بر زمین افتاد در حالی که آتش همچنان زبانه می کشید!
در آن حال حضرت، صیحه ای زد که هر کس شنید گمان کرد مدینه زیر و رو شد و فرمود:
ابتا، یا رسول الله، آیا اینگونه با حبیبه و دخترت رفتار می کنند؟ آه، ای فضه، مرا دریاب! به خدا قسم، فرزندی که در رحم داشتم کشتند.
سپس حضرت زهرا از زمین برخاست در حالی که قتل محسن را احساس می کرد و از شدت ضربت در و جراحات به دیوار تکیه داد.
#برای_فاطمیه_چیکار_میتونی_بکنی؟
کانال "درراه بندگی"
@darrahbandgi
درراه بندگی
✍ گزارش لحظه به لحظه از #شهادت_حضرت_زهرا(س) قسمت هشتم 💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠 با شکستن در، عمر
✍ گزارش لحظه به لحظه از
#شهادت_حضرت_زهرا(س)
قسمت نهم
💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠
تمام این وقایع در چند لحظه اتفاق افتاد. در همان لحظات امیرالمومنین با چشمانی سرخ از غضب فورا به طرف در خانه آمد. آن حضرت عبای خود را روی همسرش انداخت و او را به سینه چسبانید و با صدای بلند خطاب به فضه فرمود:
«ای فضه، نزد بانویت بیا که از فشار و ضربت در محسنش کشته شد. بدن محسن را در انتهای خانه دفن کن که به جدش رسول خدا ملحق می شود و نزد او شکایت خواهد کرد.»
در آن حال حضرت زهرا خواست نفرین کند و از این همه ظلم به درگاه پروردگار استغاثه نماید، ولی امیرالمؤمنین فرمود:
«ای دختر پیامبر، به خدا سوگند، اگر نفرین کنی و از خدا بخواهی که اینان را هلاک کند دعای تو را اجابت خواهد نمود و هیچ یک بر روی زمین باقی نخواهند ماند. ای سیدة النساء، بر این مردم رحمت باش و عذاب مخواه.»
در این حال فضه آمد و امیرالمؤمنین حضرت زهرا را به او سپرد تا سراغ مهاجمین برود. فضه آن حضرت را از کنار در آتش گرفته به داخل خانه برد تا به حال او رسیدگی کند.
سپس اميرالمؤمنين برخاست و خطاب به عمر فرمود:
«ای پسر خطاب، وای بر تو از این روز و بعد از این روز و آنچه در ادامه اش می آید. بیرون برو قبل از آنکه شمشیرم را آشکار کنم و این افرادی که تو را حمایت می کنند نابود سازم.» عمر به سرعت از خانه خارج شد و به همراهیانش گفت:
«از امر عظیمی نجات پیدا کردم و جنایت هولناکی انجام دادم که بر جان خویش امانی ندارم. این على است که از خانه بیرون می آید و هیچ یک از ما نمی توانیم با او مقابله کنیم!»
امیرالمؤمنین به دنبال عمر از خانه بیرون آمد و گریبان او را گرفت و تکانی داد و بر زمین زد و بر بینی و گردنش کوبید و تصمیم به قتل او گرفت، اما سخن پیامبر و وصیت حضرت درباره صبر را به یاد آورد و فرمود:
«ای پسر صهاك (عمر)، قسم به خدایی که محمد را به نبوت کرامت داد، اگر نبود پیمانی که از طرف خداوند نوشته شده و عهدی که پیامبر با من نموده می فهمیدی که هرگز نمی توانی داخل خانه ام شوی!»
آنگاه عمر را رها کرد و به داخل خانه بازگشت و نزد همسرش آمد تا حال او را جویا شود.
#برای_فاطمیه_چیکار_میتونی_بکنی؟
کانال "درراه بندگی"
@darrahbandgi
درراه بندگی
✍ گزارش لحظه به لحظه از #شهادت_حضرت_زهرا(س) قسمت نهم 💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠 تمام این وقایع د
#برای_فاطمیه_چیکار_میتونی_بکنی
✍ گزارش لحظه به لحظه از
#شهادت_حضرت_زهرا(س)
قسمت دهم
💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠
در این میان قنفذ نزد ابوبکر بازگشت و ماجراهای اتفاق افتاده در حمله عمر را به او خبر داد. ابوبکر برای مرحله بعد به قنفذ چنین دستور داد:
«برگردید، اگر علی از خانه بیرون آمد دست نگه دارید و گرنه در خانه اش به او هجوم آورید و اگر مانع شد خانه را بر سرشان به آتش بکشید!»
قنفذ با گروهی دیگر به خانه هجوم آوردند تا کمکی برای عمر و یاران او باشند و دسته جمعی بر سر حضرت علی ریختند.
عده ای با شمشیرهایشان به امیرالمؤمنین حمله ور شدند و حضرت را در میان گرفتند و طناب سیاهی بر گردن او انداختند!
در آن هنگام حضرت زهرا با پهلوی شکسته و سینه خون آلود از جا برخاست و قبل از آنکه مهاجمین از خانه خارج شوند، بین امیرالمؤمنین و آنان مانع شد
و فرمود:
«به خدا قسم، اجازه نمی دهم پسر عمویم را با ظلم و ستم ببرید. وای بر شما، چه زود به خدا و رسولش درباره ما اهل بیت خیانت کردید!»
اما عمر و یارانش بدون اعتنا به سخنان حضرت زهرا، امیرالمؤمنین را به طرف مسجد می کشیدند. در این حال حضرت زهرا، اميرالمؤمنین را گرفته بود و می کشید.
اینجا بود که عمر شمشیر را از خالد گرفت و سه بار با غلاف آن بر بازوی حضرت زهرا زد به طوری که او را مجروح کرد و خون جاری شد...
#برای_فاطمیه_چیکار_میتونی_بکنی؟
کانال "درراه بندگی"
@darrahbandgi
درراه بندگی
#برای_فاطمیه_چیکار_میتونی_بکنی ✍ گزارش لحظه به لحظه از #شهادت_حضرت_زهرا(س) قسمت دهم 💠 بسم الله ال
✍ گزارش لحظه به لحظه از
#شهادت_حضرت_زهرا(س)
قسمت یازدهم
💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠
لحظاتی بعد حضرت زهرا به هوش آمد. وقتی امیرالمومنین را ندید از فضه درباره آن حضرت سؤال کرد. فضه پاسخ داد:
«امیرالمؤمنین را با اجبار به مسجد بردند.»
حضرت زهرا از جا برخاست و دست امام حسن و امام حسین را گرفت و همراه عده ای از بانوان به سوی مسجد حرکت کرد.
غاصبین امیرالمؤمنین را به مسجد بردند، در حالی که عمر شمشیر را بالای سر حضرت گرفته بود و می گفت:
«با ابوبکر بیعت کن. در غیر اینصورت گردنت را می زنم!!»
در آن حال امیرالمؤمنین فرمود:
«آیا فاطمه با جسارت زده می شود؟! ای کاش پسر ابوطالب قبل از چنین روزی مرده بود و کافران فاجر را نمی دید که برای ظلم بر بانوی طاهره ازدحام کرده اند!»
حضرت زهرا با دیدن منظره بیعت، ناله ای زد و اشک از دیدگانش جاری شد و خطاب به ابوبکر فرمود:
«ای ابوبکر! چه زود بر اهل بیت پیامبرتان حمله ور شدید. به خدا قسم، با شما سخن نخواهم گفت تا پروردگار را ملاقات کنم.»
سپس پیراهن پیامبر را بر سر گذاشت و در حالی که دست دو پسرش را گرفته بود، فرمود:
«ای ابوبکر، آیا می خواهی همسرم را از من بگیری؟ به خدا قسم، اگر دست از او برنداری نفرین می کنم و کنار قبر پدرم میروم و به درگاه الهی شکایت میکنم.»
آنگاه به سوی قبر پیامبر حرکت کرد تا کنار آن رسید و فرمود:
«پسر عمویم را رها کنید. قسم به آنکه محمد را به حق مبعوث کرد، اگر او را رها نکنید نفرین می کنم و پیراهن رسول خدا را بر سر گذاشته به درگاه الهی ضجه میزنم و میدانم که ناقة صالح نزد خدا عزیزتر از فرزندان من نیست.»
با سخن حضرت، ناگهان آثار عذاب ظاهر شد! امیرالمؤمنین سلمان را فرستاد و پیام داد که حضرت زهرا نفرین نکند و به خانه باز گردد.
#برای_فاطمیه_چیکار_میتونی_بکنی؟
کانال "درراه بندگی"
@darrahbandgi
📜 علاّمه مجلسى رحمه الله در كتاب «بحار الأنوار» از ابن عباس نقل فرموده است كه گفت:
هنگامى كه حضرت زهرا عليها السلام وفات يافت اميرالمؤمنين عليه السلام پرده از چهره او برداشت، در كنار سر مباركش نوشته اى را يافت كه در آن نوشته شده بود:
به نام خداوند بخشنده مهربان
اين وصيّت نامه فاطمه دختر رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم است، وصيّت كرده است در حالى كه شهادت مى دهد خدائى جز خداوند يكتا نيست و محمّد صلى الله عليه وآله وسلم بنده و فرستاده او است، و بهشت و دوزخ حقّ است، و قيامت بدون شك برپا خواهد شد. و مردگان را از ميان قبرها برمى انگيزد.
على جان، من فاطمه دختر محمّد صلى الله عليه وآله وسلم هستم كه خداوند مرا به تو تزويج كرد تا در دنيا و آخرت همسر تو باشم، تو از هر كس به من سزاوارتر هستى، خودت مرا حنوط(سدر و كافور) كن و غسل و كفن نما، و آنها را شبانه انجام بده، آنگاه بر من نماز بخوان، و در تاريكى شب دفن كن، و كسى را آگاه نكن، تو را به خداى بزرگ مى سپارم، سلام مرا تا قيامت به فرزندانم برسان.
📙 بحار الأنوار،ج۴۳،ص۲۱۴،ضمن ح ۴۴
کانال "درراه بندگی"
@darrahbandgi
درراه بندگی
📜 علاّمه مجلسى رحمه الله در كتاب «بحار الأنوار» از ابن عباس نقل فرموده است كه گفت: هنگامى كه حضرت ز
رفقا
این فرموده ی حضرت زهرا سلام الله علیها
با ما بودن...😭😭😭😭😭😭
السلام علیکِ یا فاطمةالزهرا
حواستون باشه چه شخصی بهتون سلام رسوندن😭
قدر خودتون بدونید...%
همدیگرو دعا کنید
خادمین کانال محتاج دعای شما خوبان و محبین اهل بیت هستن،مارا از دعای خیرتون فراموش نکنید🙏
آجرک الله یا صاحب الزمان (عج)😭