درس اخلاق در محضر بزرگان
درس اخلاق در محضر بزرگان: 🔵⚪️ معرفی یاران اصحابالحسینعلیهالسلام| #جون_بن_حوی (یا #غلام_سیاه)..
درس اخلاق در محضر بزرگان:
معرفی_یاران_امام_حسین_علیه_السلام
#یار_دوم
#قیس_بن_مسهر_الصیداوی
👈👈 وی که از اولین شهداء راه سیدالشهداء (علیهالسلام) بود، از اشراف بنیصیدا و شخصی شجاع و مخلص در محبت اهلبیت (علیهمالسلام) بود. قیس کسی بود که نامههای کوفیان را در مکه به دست امام رسانید. بعد از آنکه نامه کوفیان به امام رسید، امام مسلم را به جانب کوفه فرستاد. از کسانی که مسلم را همراهی مینمود قیس بود. در راه، مسلم و همراهانش راه اصلی را گم نمودند و دو بلدی که همراهشان بود، از تشنگی از دنیا رفتند ولی مسلم و همراهان به سختی جان سالم بدر بردند. مسلم پس از این ماجرا قیس را با نامهایی به سوی امام فرستاد. امام جواب نامه را به دست قیس داده و قیس دوباره به مسلم ملحق شد.
🔸گویی مقدر قیس سفر میان کوفه و مکه بود؛ چرا که بعد از آنکه مسلم به کوفه رسید و مردم به دور وی جمع شدند نامهایی برای امام نوشت و ایشان را از جریان مطلع نمود. نامهرسان این نامه نیز قیس بود، لذا قیس دوباره به سوی مکه شتافت و خدمت ایشان ماند تا همراه آن حضرت در روز هشتم ذیالحجة به طرف کوفه به راه افتاد.
🔸ثلثی از راه گذشته بود که امام نامهایی به مسلم و شیعیان نوشت و نامه را به دست قیس سپرد. قیس نیز به سوی کوفه شتافت ولی در قادسیه یا در نزدیکیهای کوفه به پاسبان راه برخورد کرد. حصین بن نمیم تیمی او را دستگیر نمود و دستور تقتیشش را صادر کرد ولی قیس نامه را پاره نمود. حصین، قیص را دستگیر کرده و به عبیدالله بن زیاد تحویل داد.
🔸 عبیدالله به وی گفت: تو کیستی؟ قیس گفت: مردی از شیعیان امیرالمؤمنین علیبنابیطالب و پسرش هستم. عبیدالله گفت: نامه را چه کردی؟ قیس گفت: پارهاش کردم. عبیدالله گفت: چرا؟ قیس گفت: برای اینکه ندانی در آن چیست؟ عبیدالله گفت: نامه از چه کسی و به سوی چه کسانی بود؟ قیس گفت: از حسین بن علی به سوی جماعتی که نامشان را نمیدانم. عبیدالله غضبناک شد و گفت: به خدا رهایت نمیکنم تا آنکه نام اینان را به گویی یا به منبر روی و حسین و پدر و برادرش را لعن نمایی و گرنه تو را قطعه قطعه خواهم کرد. قیس گفت: نام آن گروه را پیشت فاش نمینمایم. اما لعن بر حسین و پدر و برادرش را انجام می دهم!
🔸 قیس را بر فراز منبر قرار رفت و حمد خدا را به جا آورد و بر نبی درود فرستاد و سپس بر علی و فرزندانش ترحم زیاد نمود و عبیدالله و پدرش و ظالمان بنیامیه را لعن نمود. سپس گفت من فرستاده حسین به سوی شمایم و او را در فلان جا ترک نمودم. ای مردم او را اجابت نمایید (و به یاریش به شتابید.)
🔸 عبیدالله که از این جریان با خبر گشت امر کرد که قیس را از بالای قصر به زمین بیاندازند پس با وی چنین کردند و بدنش قطعه قطعه گشت. قیس را دست بسته از بالای قصر به زمین انداختند. اسختوانهایش شکست ولی رمقی در او بود که مردی به نام عبدالملک بن عمیر آمد و (در حالی که هنوز زنده بود) او را ذبح نمود.
🔸وقتی خبر شهادتش به اباعبدالله (علیهالسلام) رسید، گریه نمود و فرمود: خداوندا برای ما و شیعیان ما منزل کریمی را قرار ده و بین ما و بین ایشان در قرارگاه رحمتت جمع نما که همانا تو بر هر چیزی قادری.
🔸 حضرت صاحب (علیهالسلام) در زیارتی که از ناحیه مقدسه ایشان خارج گردیده میفرماید: «السلام علی قیس بن مسهر الصیداوی»...
📚 منابع:
1. عنصرشجاعت، ج1 ص224
2. اللهوف (ترجمه فهری)، ص77، بحارالأنوار،ج44 ص370
3. الارشادفیمعرفةحججاللهعلیالعباد، ج2 ص71
4. اللهوف، (ترجمه فهری)، ص77
5.الاقبال، ج3 ص78
@darseakhlaghebozorgan 💐