eitaa logo
درس خارج مدرسه علمیه خاتم الانبیاء
116 دنبال‌کننده
438 عکس
30 ویدیو
43 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
باسمه تعالی تاویل قرآن به چه معناست؟ تاویل از اول می آید که به معنای رجوع و برگشت است تاویل یک چیز همان حقیقتی است که ظاهر آن چیز به آن برمی گردد مثلاً در قرآن کریم در سوره یوسف ۸ بار در مورد تعبیر خواب واژه تاویل خواب به کار رفته است به دلیل اینکه خوابی که شخص می بیند ظاهری دارد که چه بسا آن ظاهر مقصود نیست بلکه مقصود آن حقیقتی است که رویا از آن حکایت دارد . مثلاً حضرت یوسف خواب می بیند که خورشید و ماه و یازده ستاره برای او سجده کردند و در در آخر کار وقتی والدین و برادران او در برابر او سجده کردند فرمود پدر جان این واقعه ، تاویل آن خواب من است. یعنی رویای من ظاهری داشت که مقصود از آن همین واقعه هست. یا قرآن کریم در جایی می فرماید «وقتی برای مردم کیل می‌کنید به صورت درست و پیمانه پر کیل کنید و با ترازوی درست وزن کنید که این کار بهتر است و از جهت تاویل پسندیده تر است.»(اسراء/۲۵) اینجا ظاهراً مقصود این است که رعایت درست مقررات داد و ستد باعث نتایج و پیامد های مثبتی در روابط اجتماعی میان مردم است به همین منوال می توان گفت مقررات راهنمایی رانندگی دارای تاویل نیکویی است یعنی باعث نظم و امنیت در جامعه می گردد . مقررات بهداشت و سلامت دارای تاویل نیکویی است و آن تحقق یافتن جامعه سالم و تندرست می باشد. و یا دستورالعمل های مربوط به بیماری کرونا دارای تاویل نیکویی است و آن تحقق یافتن جامعه عاری از بیماری کروناست. به تعبیر دیگر نظم و امنیت تاویل مقررات راهنمایی و رانندگی است و تحقق یافتن روابط اجتماعی سالم به دور از ظلم و نابرابری تاویل مقررات درست داد و ستد است. و تحقق جامعه سالم و تندرست تاویل دستورالعمل های بهداشتی است و داشتن جامعه عاری از کرونا تاویل دستورالعمل های مربوط به این بیماری است در آیات متعددی در قرآن کریم بیان شده است که قرآن دارای تاویل است مثلاً در آیه ۵۲ سوره اعراف آمده است که «آیا جز انتظار تاویل قرآن را می کشند روزی که تاویل قرآن رخ می دهد کسانی را که در دنیا روز قیامت را فراموش کرده‌اند می گویند این حقایق را پیامبر ما از قبل برای ما آورده است.» این آیه نشان می دهد که تاویل قرآن آن حقیقتی است که در آخرت به صورت آشکار برای همگان نمایان می گردد و حتی مجرمان هم می گویند این حقیقت همان چیزی است که پیامبر ما آن را برای ما بیان کرده است. ایا در آیه ۳۸ تا ۳۹ سوره یونس آمده است: «بلکه تکذیب کردند قرآنی را که به دانش آن آگاهی پیدا نکرده اند و هنوز تاویل آن نیامده است. همین گونه پیشینیان نیز تکذیب کردند پس بنگر عاقبت ظالمان چگونه خواهد. بود.» از این آیات می توان استفاده کرد تاویل آموزه ها و دستورات و برنامه های قرآن، همان مصالح و ملاکات و آثاری است که بر آنها بار می شود مانند تقرب الی الله و تعالی روح و وارستگی جان از تعلقات و سیر و سلوک الی الله و قرار گرفتن در منازل صدق در نزد پروردگار و سعادتمندی و فوز و فلاح در پیشگاه خداوند می باشد. چنانکه برقراری مدینه فاضله و تحقق مکارم اخلاقی و حسن روابط اجتماعی و برقراری جامعه توحیدی و آسایش و آرامش نیز تاویل دستورات و برنامه های قرآنی در دنیاست. ابتلای به عذاب الهی و خشم و غضب پروردگار و محرومیت از الطاف و عنایات پروردگار و دوری از منازل قرب و محروم شدن از همنشینی با اولیای خدا تاویل عمل نکردن برنامه ها و دستورات قرآن کریم می باشد با توجه به اینکه غایت و هدف اصلی قرآن کریم فوز و فلاح و سعادت و رستگاری و تقرب الی الله در روز قیامت است و اهداف دنیوی مقدمه و وسیله ای است برای اهداف و غایات اخروی، می توان گفت که تاویل قرآن به صورت کامل و آشکار در روز قیامت تحقق خواهد یافت. به همین خاطر آیات مزبور تحقق کامل تاویل قرآن را به روز قیامت موکول می فرماید. در برخی از روایات آمده است که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت علی فرمود من بر تنزیل قرآن می جنگم و تو در آینده بر تاویل قرآن خواهی جنگید. شاید منظور این باشد که جنگ من به خاطر دستور صریح به جهاد و قتال است که در قرآن کریم آمده است. مانند آیه یا ایهاالنبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم. جنگ من به خاطر این است که موانع مسلمان شدن افراد برطرف شود و جوامع بشری اسلام را بپذیرند. اما جنگ تو به خاطر پیاده کردن اهداف و غایات دین در جامعه می باشد. یعنی برای این است که حقیقت توحید و ایمان و عدل و مدینه فاضله و رفع ظلم و نابرابری و فساد و فحشا در جامعه به اجرا درآید. ✍️استاد نیکزاد
باسمه تعالی برده داری در اسلام از دیدگاه استاد شهید مطهری ممكن است كسى به عنوان نقض، قانون بردگى را مثال بياورد و بگويد اسلام قانون بردگى را امضا كرد و در دنياى امروز اين قانون منسوخ است، پس در دنياى امروز اصلًا نبايد بردگى باشد، پس قسمتى از قانون اسلام منسوخ است. جواب می دهيم كه زهى تصور باطل! اسلام در باب بردگى اولًا قانونى نياورده است كه بردگى را براى اجتماع لازم بداند، آنچنان كه عقيده بعضى از حكماى قديم اين بوده كه بردگى را براى اجتماع لازم می شمرده‏ اند. برنامه‏ اى كه اسلام در مورد بردگان آورده است برنامه بردگى نيست بلكه برنامه آزادى است. اين قسمت را برخى از آقايان توجه كرده‏ اند و خوب توجهى هم هست، می گويند ما در فقه اسلامى «كتاب الرّقّ» نداريم بلكه «كتاب العِتق» داريم. اسلام نگفته است كه حتماً بايد برده وجود داشته باشد تا چنين و چنان باشد، تمام برنامه‏ هاى خود را تنظيم كرده است كه برده را چگونه آزاد كند. اشتباه عمده آقايان اين است كه خيال می كنند اسلام در تشكيلات اجتماعى خود بردگى را لازم و ضرورى دانسته است. در خود قرآن راجع به برده‏ گيرى حتى يك كلمه هم وجود ندارد كه از آن، امر يا تشويق به برده‏ گيرى استفاده شود. نمی خواهم بگويم كه برده ‏گيرى در اسلام به هيچ شكلى نيست، بلكه خواهم گفت كه به چه شكلى هست. برده ‏گيرى در دنيا علل مختلفى داشته است كه بحث آن طولانى است. هفت هشت راه بوده است. در ميان راههاى برده‏ گيرى، يكى از آنها را اسلام اجازه داده است و آن اين است كه از دشمنى كه در حال جنگ است (به شرط اينكه جنگى باشد كه تمام شرايط قبلى از آن جمله تبليغ قبلى در آن فراهم شده باشد) در ميدان جنگ اسير جنگى را شما می توانيد برده بگيريد. تازه در قرآن همين هم اسمش نيست. قرآن اين طور می فرمايد: فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا هرگاه در ميدان جنگ با كافران ملاقات كرديد (لقاء در لغت عرب كنايه از جنگ است)، آنگاه كه با كافران در ميدان جنگ برخورد می كنيد و آنها شمشير به روى شما كشيده‏ اند و شما به روى آنها، فَضَرْبَ الرِّقابِ‏ مردانه بزنيد، عقب‏ نشينى نكنيد، حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ‏ تا خوب فشار و سنگينى جنگ را بر آنها وارد كنيد، زانوهايشان را خم كنيد. اينجا عملتان تبديل میدشود به يك كار ديگر: فَشُدُّوا الْوَثاقَ‏ محكم بگيريد و ببنديد، اسير بگيريد. بعد كه اسير گرفتيد چكار كنيد؟ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً بعد كه اسير گرفتيد اختيار با خودتان، می توانيد آنها را مفت و مسلّم آزاد كنيد كه بروند سر زندگیشان، و می توانيد در عوض يك چيزى فدا بگيريد، مثلًا اگر اسيرى داريد مبادله اسير بكنيد و يا اينكه پول بگيريد و آزادشان كنيد. در قرآن بيش از اين نيست، ولى در سنّت دو چيز ديگر هست. يكى اينكه اگر فرد، فردى است كه زنده نگه داشتن او براى اسلام و مسلمين خطرناك است او را بكشيد، و ديگر اينكه او را برده بگيريد. پس چهار چيز: يا منّت گذاشتن و آزاد كردن، يا فدا گرفتن به صورت پول گرفتن يا مبادله اسير، يا كشتن و يا برده گرفتن. اختيار با ولىّ امر مسلمين است كه از ميان اين چهار كار هريك را مصلحت بداند اجرا كند. يعنى غير از اينكه در قرآن استرقاق (برده گیری)وجود ندارد و فقط در سنّت هست و معلوم می شود كه امرى است كه در درجه دوم است نه درجه اول، تازه ولىّ امر مسلمين اختيار دارد كه مصلحت را رعايت كند: آيا مصلحت است كه همين طور او را آزاد كند، يا مصلحت اين است كه فدا بگيرد يا بكشد یا برده بگيرد؛ و اگر ولىّ امر مسلمين هيچ وقت مصلحت نداند، مثلًا مقتضيات زمان اجازه ندهد، برده نمی گيرد و با برده نگرفتن حكم اسلام را الغا نكرده بلكه اجرا كرده است. تازه سؤال ديگرى در اينجا هست و آن اين است كه آيا اينكه اسلام به حكم سنّت اجازه داده كه اسير را برده بگيريد، از راه مقابله‏ به‏ مثل‏ است، چون در آن زمان معمول بوده است كه اسيران را برده می كرده‏ اند؟ يعنى چون آنها از شما برده می گيرند شما هم از آنها برده بگيريد؟ يا نه، اگر آنها هم برده نگرفتند شما برده بگيريد؟ عقيده بسيارى بر اين است كه چون آنها برده می گيرند شما هم برده بگيريد. پس اگر دشمن اسيران ما را برده نگرفت آيا ما حق داريم كه اسيران آنها را برده بگيريم؟ اگر امروز ميان مسلمين و كفار- مثلًا اسرائيل- جنگ برقرار است آيا مسلمين می توانند اسيران اسرائيلى را شرعاً برده خودشان قرار دهند؟ در صورتى كه اسرائيل اسراى مسلمين را برده نمی گيرد؟ ( مجموعه آثار استاد شهید مطهری, جلد ۲۹، صفحه ۵۱۹ -۵۲۱)
3.06M
پیوند وثیق لیله القدر با ولایت امر استاد نیکزاد
باسمه تعالی نقد و بررسی سخن آقای مصطفی ملکیان سخن آقای ملکیان آیا اگر خدا نباشد همه ‌چیز مُجاز است ؟ در این مجال قصد دارم به تفهیم و تشریح جمله معروف داستایوفسکی «اگر خدا نباشد همه‌ چیز مجاز است » بپردازم . در یک سطح می‌توان با این جمله اینگونه روبه‌رو شد که حضور خدا برای افراد مذهبی افاده معنا می‌کند و بنابراین یک فرد مذهبی اگر از مذهب فاصله بگیرد دچار بحران معنا می‌شود و بنیان اخلاق برای او فرو می‌ریزد و در نتیجه اگر خدا نباشد همه ‌چیز از نظر آن‌ها مجاز است ؛ درحالی ‌که این فهم اشتباه است و باید توجه نمود که آنچه برای افراد مذهبی اهمیت دارد و بنیان اخلاق برای آن‌ها محسوب می‌شود وجود یا عدم وجود خدا نیست و آن‌ها بیم حضور خدا را ندارند ؛ بلکه وجود بهشت و جهنم است که سبب می‌شود به اخلاقیات اهمیت دهند و اگر خداوند اعلام کند که دیگر بهشت و جهنم وجود ندارد که افراد مذهبی در صورت اخلاقی زیستن به بهشت بروند و با بی‌اخلاقی وارد جهنم شوند دیگر افراد مذهبی اخلاق را رعایت نمی‌کنند و بنیان اخلاق برای آن‌ها فرو می‌ریزد ؛ زیرا آن‌ها به جهت خوف از جهنم و اُمید به بهشت اخلاقیات را رعایت می‌کنند و به اخلاق اهمیت می‌دهند . در واقع حرف دل افراد مذهبی این است که اگر بهشت و جهنم نباشد همه‌ چیز مجاز است و اگر چنین اتفاقی بیافتد و خداوند بهشت و جهنم را نابود کند علیرغم اینکه خدا وجود دارد پایبند اخلاق نخواهند بود ؛ زیرا آنچه برای افراد مذهبی مطرح است بیم از جهنم و امید به بهشت است . باید توجّه کرد که داستایوفسکی این جمله را در معنای عمیق‌تر بیان می‌کند ؛ سطح عمیق‌تر که می‌توان با این جمله روبه‌رو شد شامل انسان‌هایی است که خدا را فارغ از بهشت و جهنم پرستش می‌کنند و حتی اگر بهشت و جهنم وجود نداشته باشد باز هم خداوند را اطاعت می‌کنند ؛ مانند علی بن ابیطالب (ع) که در مناجات با خدا می‌گوید : ربّى صبرتُ على عذابك فكيف اصبر على فِراقك ؛ من اگر بر آتش جهنم تو صبر کنم چگونه بر فراق تو صبر خواهم کرد . افراد مذهبی باید توجه کنند که علی بن ابیطالب خدا را شایسته ستایش می‌بیند و به همین دلیل او را بدون در نظر گرفتن بهشت و جهنم عبادت می‌کند . مانند زمانی ‌که یک گل زیبا را می‌بینیم و زیبایی و عِطر آن را تحسین می‌کنیم ، فارغ از اینکه ستایش گل ما را نه به بهشت می‌برد و نه از جهنم دور می‌کند . علی بن ابیطالب معتقد است خدا را باید مانند این گل ستود ، بدون در نظر گرفتن بهشت و جهنم . ایشان بیان می‌کنند که گروهی خدا را به خاطر میل به بهشت عبادت می‌کنند که عبادت تاجران است و گروهی به خاطر ترس از جهنم که عبادت بردگان است و آزادگان هستند که خدا را به خاطر خودش عبادت می‌کنند . [ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْک عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْک عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُکراً فَتِلْک عِبَادَةُ الْأَحْرَار ] اگر از این منظر بنگریم ممکن است علی بن ابیطالب (ع) بگوید اگر خدا نباشد همه ‌چیز مجاز است . اگر از این دو سطح عبور کنیم در واقع باید اشاره‌ کنم که من با داستایوفسکی موافق نیستم که اگر خدا نباشد همه ‌چیز مجاز است . فرودست‌ ها می‌گویند اگر بهشت و جهنم نباشد همه ‌چیز مجاز است و کسانی که عمیق‌تر هستند می‌گویند اگر خدا نباشد همه ‌چیز مجاز است و من می‌گویم اگر خدا هم نباشد همه‌ چیز مجاز نیست ؛ زیرا حتّی اگر خدا نباشد انسان برای اینکه به انسانیت خود وفادار باشد و سر در منجلاب حیوانیت نکند و همان‌گونه که پاسدار جسم و ظاهر خود است پاسدار روح خود نیز باشد باید کارهایی انجام دهد لذا اگر خدا و بهشت و جهنم هم نباشد همه‌ چیز برای او مجاز نیست . در واقع به نظر من انسانی که بدون در نظر گرفتن بهشت و جهنم و وجود داشتن خدا ، اخلاقی زندگی می‌کند از کسانی که برای بهشت و جهنم اخلاق را رعایت می‌کنند (تاجران و بردگان) شریف ‌تر است ؛ زیرا این افراد بیم جهنم و اُمید به بهشت ندارد و هم ‌چنین او از کسانی که فارغ از بهشت و جهنم در جهت لقاءالله ، اخلاقی زندگی می‌کنند نیز شریف‌تر است [ فارغ از اینکه خداباور است یا خداناباور ] ؛ زیرا کسانی که در جهت لقاء الله اخلاقی زندگی می‌کنند باز هم به همان هدایت و حراست الهی امید دارند ؛ اما کسی که نه برای بهشت و جهنم و نه برای خدا اخلاقی زندگی می‌کند این فرد بیم و امیدی به چیزی ندارد و نه در پی رهایی از جهنم است و نه در پی بهشت یا لقا الله ؛ او اخلاق را از این جهت رعایت می‌کند که انسان را شریف ‌تر از آن می‌داند که خود را به بی‌اخلاقی بیالاید . ( هر چند کسانی که صرفاً برای خود خدا او را پرستش می‌کنند در سطحی بالاتر از تاجران و بردگان قرار می‌گیرند . )
نقد و بررسی اولاً این سخن که کسانی که به خاطر کرامت و شرافت انسانی، اخلاق را رعایت می کنند فارغ از از خدا شناس بودن و نبودن، از کسانی که به خاطر دلدادگی به لقای خداوند و بندگی او اخلاق را رعایت می کنند شریف ترند قطعاً با آموزه های دینی کتاب و سنت ناسازگار است مهمترین دغدغه انبیا و اولیا و دین الهی، تقرب انسان ها به خدا و بندگی اوست مهمترین وصفی که قرآن کریم برای انبیا مطرح می کند عبد خدا بودن آنها است. در نگاه آیات و روایات، تنها راه رستگاری و فوز و فلاح و حیات طیبه و سعادت، ایمان به خدا و یوم آخر و عمل صالح و تقوای الهی است. قرآن کریم همه انسان ها را جز آنها که ایمان و عمل صالح دارند اهل خسران می داند. اگر پایبندی به اخلاق و ارزش ها به انگیزه شرافت نفس انسانی بالاتر بود یقیناً انبیا مردم را به جای این همه ترغیب و توصیه به ایمان و عمل صالح، به آن سفارش می کردند. برتر دانستن انسانهایی که به خاطر حفظ شرافت انسانی فارغ از ایمان به خدا و یوم آخر پایبند به اخلاق و ارزش ها هستند از مومنان به خدا و یوم آخر که انگیزه آنها در اخلاق و رفتار و اعمال، رسیدن به لقاء الهی و تقرب به او و وصول به مقام عبودیت الهی است خلاف بداهت و ضرورت دینی است. اصلی ترین دغدغه ی انبیا در طول تاریخ به گواهی قرآن کریم ایمان به خدا و بندگی او بوده است. آنها کافران و منکران را محروم از حیات طیبه و سعادت برین می دانستند. حتی در نگاه آیات و روایات، قطعا مومنانی که به انگیزه دستیابی به بهشت و نجات از جهنم خدا را عبادت می کنند از کافرانی که برای شرافت انسانیت به ارزش ها پایبند هستند برتری دارند. این امر نیز از مسلمات کتاب و سنت است. نکات بالا از جهت عقلی و فلسفی هم کاملا قابل توجیه منطقی است که فعلاً به آن نمی پردازیم ثالثا به نظر می رسد که مراد داستایوفسکی از آن سخن بالا، این است اگر خدا را از جهان برداریم در حقیقت چشم بینا و گوش شنوا و قدرت بازخواست کننده را از جهان برداشتیم، در این صورت همه چیز مجاز خواهد بود زیرا در آن صورت شرم و حیا و ملاحظه بیننده و شنونده بزرگ و قادر متعال در کار نخواهد بود، و نگرانی گرفتاری عقاب جهنم و از دست دادن ثواب بهشت را هم وجود نخواهد داشت، چون بهشت و جهنم جایگاه ثواب و عقاب الهی است. رابعاً رعایت ارزش‌های انسانی به عنوان انگیزه پایبندی به اخلاق اولاً برای کسانی کارایی دارد که به کرامت انسانی و روح بلندمرتبه انسان اعتقاد داشته باشند نه همه انسان ها و ثانیا حتی برای غالب کسانی که به آن اعتقاد دارند عامل موثر و نافذی نمی تواند باشد. استادنیکزاد
بسمه تعالی جملاتی ناب از امام خمینی ره در تمجید از مقام معظم رهبری روز ۲۹ فروردین سالروز ولادت با سعادت حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مقام معظم رهبری حفظه الله است به این بهانه برخی از جملات حضرت امام خمینی رحمة الله علیه را که در تمجید از معظم له فرموده اند می آوریم. «جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و شما را چون برادری که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جداً جانبداری می کنید می دانم در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید. ان شاءالله تعالی خداوند امثال جنابعالی را که جز خدمت به اسلام نظری ندارید در پناه خود حفظ فرماید» (صحیفه نور جلد ۲۰ صفحه۲۷۱) امام بعد از انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله به عنوان ریاست جمهوری در دوره اول ایشان فرمودند: « خداوند متعال بر ما منت نهاد و افکار عمومی را برای انتخاب رئیس جمهوری متعهد و مبارز و در خط مستقیم اسلام و عالم به دین و سیاست هدایت فرمود.» (صحیفه نور جلد ۱۵ صفحه ۱۷۹) امام بعد از انتخاب معظم له در دوره دوم ریاست جمهوری چنین فرمود: «ملت ایران فردی شریف از سلاله پیامبران را برای خدمت به اسلام و ایران و مسلمانان و ملت برگزید و این مسئولیت سنگین را بر عهده کسی گذاشت که چهار سال در این جایگاه صادقانه و با تعهد و روشن‌بینی به ملت و اسلام و ایران خدمت نمود و این پس از خدماتی بود که قبل و بعد از انقلاب انجام داده بود » (صحیفه نور جلد ۱۹ صفحه ۲۲۱) و یا فرمود: «بحمدالله تعالی و با تاییدات خداوند متعال جل و علا و دعای خیر حضرت ولی الله الاعظم روحی لمقدمه الفداء چهار سال ریاست جمهوری با خیر و سلامت و قدرت و عظمت سپری شد.» (صحیفه نور جلد ۱۹ صفحه ۲۲۱) امام در حکم تنفیذ ریاست جمهوری در دوره اول ریاست جمهوری مقام معظم رهبری فرمودند: «اینجانب به پیروی از ملت عظیم‌الشأن و با اطلاع از مقام و مرتبت متفکر و دانشمند محترم جناب حجت الاسلام آقای سید علی خامنه ایده الله تعالی، رای ملت را تنفیذ و ایشان را به سمت ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب نمودم. ایشان به همان نحو که تاکنون خدمتگزار اسلام و ملت و طرفدار قشر مستضعف و متعهد به حکم قرآن کریم اشداء علی الکفار و رحماء بینهم بوده‌اند و از این پس نیز به همان تعهد باقی باشند.» (صحیفه نور جلد ۱۵ صفحه ۱۷۹) طبق نقل تعدادی از بزرگان که نگران خلأ رهبری پس از امام بوده اند امام فرمود: «خلأ رهبری پیش نمی آید و شما آدم دارید همین آقای خامنه ای» التماس دعا
1_1013834245.pdf
263.6K
متن مکتوب در باره رویت هلال با چشم مسلح استادنیکزاد
4_5848295635106662992.opus
8.55M
فایل صوتی در باره رویت هلال با چشم مسلح استادنیکزاد
بسمه تعالی تکامل و یا تنازل در پس از مرگ از پاره‌ای از آیات و روایات استفاده می شود که سیر تکاملی و یا تنازلی انسان فی الجمله پس از مرگ ادامه دارد شواهدی که می‌توان بر این مدعا ارائه کرد به قرار زیر است: ۱-روایاتی که دلالت می کند که دعای فرزند صالح برای والدین مفید و موثر است یعنی باعث تغییر مثبت در وضعیت آنها می شود. ۲-روایاتی که دلالت می کند که آثار علمی مفیدی که انسان پس از مرگ باقی می‌گذارد به سود و خیر اوست و باعث افاضاتی از جانب خداوند برای اوست. ۳-روایاتی که بر بهره مندی انسان پس از مرگ از صدقات جاریه و باقیات صالحات خویش دلالت دارد که معنایش این است است از ناحیه خداوند برکات و افاضاتی نصیب او می گردد و باعث تغییر مثبت در وضعیت و حالات اوست. ۴-روایاتی که دلالت بر این دارد اگر کسی سنت حسنه و یا سنت سیئه ای از خود بر جای بگذارد از ناحیه همه کسانی که به آن سنت عمل می کنند سودمند و یا زیان مند می شود. یعنی در اعمال دیگران سهیم است به تعبیر دیگر دائماً جزای اعمال آیندگان به حساب او نیز واریز می گردد. ۵-روایاتی که دلالت بر این دارد خیرات و مبراتی که از ناحیه بازماندگان و یا هر کس دیگر نثار اموات می گردد به آنها می‌رسد و آنها بهره مند می شوند و باعث تغییر مثبت در وضعیت آنها می شود. ۶- روایاتی که بر استحباب تلقین میت و نماز میت و نیز نماز وحشت برای میت و نیز وجوب و یا استحباب قضای تکالیف فوت شده و یا پرداخت دیون میت دلالت دارد که قطعاً همه اینها درصورت شایستگی ، نصیب او می گردد و وضعیت او را دگرگون می سازد. ۷- روایاتی که بر استحباب حضور بر سر مزار اموات و زیارت قبور و قرائت قرآن برای شادی روح ایشان و خواندن دعاها و سلام هایی مانند السلام علیکم یا اهل لا اله الا الله ....اغفر لمن قال لااله الاالله دلالت دارد ۸- روایات بی شماری که بر استحباب موکد صلوات بر رسول اکرم ( ص )و خاندان مطهرش( ع) دلالت دارد به ویژه آیه معروف قرآن کریم که می فرماید خدا و ملائکه پیوسته بر پیامبر اکرم ( ص) صلوات می فرستند و از همگان می خواهد که برای او صلوات بفرستند.( احزاب/۵۶ ) قطعاً صلوات خدا و فرشتگان و مومنان برای پیامبر و اهل بیتش سودمند است و به آنها می رسد. ۹ - روایاتی که دلالت بر این دارد که سختی ها و عذاب های برزخ برای مومنان پاک کننده است یعنی باعث شستشوی روح او از زنگارها و تیرگی ها می گردد. ۱۱-روایات فراوانی که دلالت دارد در مناسبت های مختلف مانند شب های رمضان به ویژه شب قدر و شب پایانی ماه رمضان و شب عید فطر گناهکاران فراوان مورد عفو و مغفرت خداوند واقع می شوند که معنایش این است که در این مناسبت ها خداوند با عنایت خود آنها را از تیرگی ها و آلودگی ها شستشو می دهد و در زیر چتر رحمت و عنایت و لطف خویش قرار می دهد. ۱۲- آیات و روایاتی که بر شفاعت گناهکاران از مومنین از ناحیه شفعاء در روز حشر دلالت دارد که با همین شفاعت از عذاب الهی رهایی می یابند و مشمول رحمت و مغفرت و الطاف الهی می گردند در حقیقت شفعاء مجرای رحمت و مغفرت الهی برای آنها می گردند و آنها را از پلیدی ها و زنگار ها به اذن الهی شستشو می دهند. ۱۳-روایاتی که بر انقطاع عذاب اهل آتش در روز قیامت برای کثیری از جهنمیان دلالت دارد و به تعبیر دیگر عذاب جهنم برای آنها پاک کننده است و بعد از آن در حوض کوثر شستشو داده می شوند و روانه بهشت می گردند. ۱۴-آیاتی که دلالت بر این دارد که خداوند در قیامت عده‌ای از مجرمان را تزکیه نمی کند ( لایکلمهم الله و لاینظر الیهم و لایزکیهم, آل عمران/۷۷) که مفهوما دلالت بر این می کند که خداوند عده ای را که شایستگی آن را داشته باشند تزکیه و تطهیر می کند. ۱۳-آیه ای که دلالت بر این می کند که فرزندانی که از جهت ایمان، مسیر پدران مومن خویش را طی کردند هر چند از جهت مقامات معنوی و بهشتی پایین تر از آنها باشند خداوند آنها را در قیامت به پدران خود ملحق می کند (طور/۲۱) این گونه آیات و روایات بر وجود نوعی از تحول و دگرگونی ( چه تکاملی و چه تنازلی ) به صورت فی الجمله در حال انسان ها پس از مرگ در عالم برزخ و حتی در عالم قیامت دلالت دارد. استادنیکزاد
باسمه تعالی تفسیر شعر سعدی همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی ( غزل شماره ۵۲۳) مراد سعدی از این غزل چیست؟چگونه قابل تصور است قبل از اینکه وجود پیدا کنیم یعنی قبل از اینکه دل و صاحب دلی باشد عشق خدا در دل نشسته باشد؟ پاسخ به نظر می رسد که مراد سعدی، وجود انسان در مرحله عالم الست و به تعبیر دیگر عالم ذر است، « وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ شَهِدْنَا ۛ أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِينَ»(اعراف/۱۷۶) یعنی: به یاد آر هنگامی که خدای تو از پشت فرزندان آدم، ذرّیّه آنها را برگرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ و به یاد آر هنگامی که خدای تو از پشت فرزندان آدم ذرّیّه آنها را برگرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ همه گفتند: بلی، ما گواهی دهیم و به یاد آر هنگامی که خدای تو از پشت فرزندان آدم ذرّیّه آنها را برگرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ همه گفتند: بلی، ما گواهی دهیم. (و ما این گواهی را گرفتیم) که دیگر در روز قیامت نگویید: ما از این واقعه غافل بودیم.... بر اساس این آیه و پاره ای از روایات در ذیل آن و دیدگاه کثیری از مفسران، همه افراد انسان قبل از پیدایش وجودی در این جهان مادی ،دارای وجودی در مرحله پیشین و برتر یعنی عالم ذر بوده است و در آن عالم خدا را با تمام وجود شهود کرده است و بر حقانیت او اعتراف کرده است. آن شهود وجودی با دلدادگی و عشق و سرسپردگی همراه بوده است. استاد نیکزاد
ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات ، به اطلاع طلاب محترم درس خارج می رساند ان شاءالله شروع مجدد کلاسها از روز سه شنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ می باشد ، لذا از همه طلاب تقاضا می شود راس ساعت مقرر در کلاس حاضر باشند. فقه استاد نیکزاد : ساعت ۷.۱۵ صبح اصول استاد داداش زاده : ساعت ۸ صبح
۲۰۲۳-۰۴-۲۵_۰۷_۱۸_۱۵.mp3
16.82M
استادنیکزاد_ جلسه ۸۴ شروط ضمن عقد 📖درس خارج مدرسه علمیه خاتم الانبیاء بابل https://eitaa.com/darsekharejsadrbabol
اصول ،جلسه ششصد و چهارم ،سال هشتم.mp3
18.25M
جلسه ششصد و چهارم - خارج اصول- صیغه امر، نفسی و غیری ، سال هشتم استادداداش زاده_ جلسه۸۲ 📖درس خارج مدرسه علمیه خاتم الانبیاء بابل https://eitaa.com/darsekharejsadrbabol
۲۰۲۳-۰۴-۲۶_۰۷_۱۷_۳۵.mp3
16.73M
استادنیکزاد_ جلسه ۸۵ شروط ضمن عقد 📖درس خارج مدرسه علمیه خاتم الانبیاء بابل https://eitaa.com/darsekharejsadrbabol