eitaa logo
استاد آیت الله نیکزاد
377 دنبال‌کننده
42 عکس
69 ویدیو
287 فایل
این کانال توسط شاگردان و دوستداران فقیه، مفسر و فیلسوف معاصر استاد عباس نیکزاد ایجاد شده است؛ در این کانال تلاش می‌شود نظرات، اندیشه‌ها و جلسات علمی استاد به اشتراک گذاشته شود. آدرس ایتا: https://eitaa.com/darseostadnikzad آیدی مدیر کانال: @shm1901
مشاهده در ایتا
دانلود
را مى طلبى و رزقى كه آن تو را مى طلبد. به عبارت دیگر روزى ها نيز مانند قضا و قدر، محتوم و معلّق دارد. روزى هاى حتمى آن است ‏كه خواه ناخواه به سراغ تو مى آيد و معلّق آن است كه تو بايد به دنبالشان بروى.(3) بر همین اساس امام علي(عليه السّلام) مي ‌فرمايند: «براي به دست آوردن رزق خود تلاش نماييد، همانا تضمين رزق و روزی برای كسانی است كه آن را طلب نمايند».(4) در نتیجه اینکه خداوند روزی را بین بندگان تقسیم کرده است دلیل نمی شود که در خانه بنشینیم و برای کسب روزی تلاش نکنیم و اگر در برابر مشکلات اقتصادی حاصل از ثروت اندوزی و احتکار برخی ظالمان گرفتار گرسنگی و سختی شدید گردیم، نباید دستگاه آفرینش و عدل الهی را متهم کنیم. اگر كسي در خانه بنشيند و منتظر رزق خود باشد،‌ مسلم است كه از گرسنگي مي ‌ميرد، ‌لذا قرآن در آیه 39 سوره نجم می فرماید: «وَأَن لَّيْسَ لِلاْنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى‏»؛ (و براى انسان بهره ‏اى جز سعى و کوشش او نيست). اما اگر کسی برای کسب روزی تلاش کند قطعا به اندازه نیاز خود آنچه برای او مقدر شده است را کسب خواهد کرد. البته از این نکته نباید غافل شد که بین کسب روزی در حد رفع نیازهای ضروری با داشتن روزی فراوان تفاوت است و ممکن است برخی با وجود اینکه تلاش فراوانی می کنند روزی فراوان نداشته باشند. این مسأله گاهی بخاطر مدیریت نادرست سرمایه ای که دارد می باشد و گاهی داشتن ثروت منجر به فساد او می شود، لذا خداوند برای او مقدر نمی کند. در فرض اول خودش مقصر است و در فرض دوم باید خدا را شکر کند که در شرایط فساد و گمراهی قرار نمی گیرد. یکی از کسانی که به این عاقبت گرفتار شد قارون بود که از قوم موسی بود اما ثروت زیاد او را به انحراف کشاند؛ چنانکه در آیه 76 سوره قصص می خوانیم: «إِنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‏ فَبَغى‏ عَلَيْهِمْ‏»؛ (قارون از قوم موسى بود اما بر آنها ستم و ظلم كرد). علت اين بغى و ظلم آن بود كه ثروت‏ سرشارى به دست آورده بود، و چون ظرفيت كافى و ايمان قوى نداشت، اين ثروت فراوان او را فريب داد و به انحراف و استكبار كشانيد.(5) در حقیقت روزی فراوان و رفاه و آسايش تا زمانى و به اندازه اى مطلوب است كه سبب غفلت از ياد خدا نشود؛ لذا در آیه 27 سوره شوری مى خوانيم: «وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِى الْأَرْضِ»؛ (اگر خداوند روزى را بى حساب براى بندگانش بگستراند از جاده حق منحرف مى شوند). معلوم مى شود كه توسعه و بسطى كه سبب غفلت و بغى و سركشى شود و غنا و ثروتى كه طغيان را در پى داشته باشد(6) و سبب اعراض و روى گردانى از حق شود(7) مطلوب شارع نمى باشد.(8) 3) خداوند راه های فراوانی برای رفع فقر و گرسنگی تشریع کرده است، اما همه انسانها به آن عمل نمی کنند. اگر قوانين و گردش اقتصادي طبق آموزه های صحیح وحیانی و اسلامی در دنيا حاكم شود نه تنها كسي از گرسنگي نمي ‌ميرد، حتي نيازمندي نیز پيدا نمي‌ شود. قرآن در آیات مربوط به تقسیم و گردش اموال عظیم انفال در میان نیازمندان ـ با صلاح دید پیامبر اسلام ـ می فرماید: «کَىْ لا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»(9)؛ (تا [اموال عظیم] تنها در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد پس آنچه را پیامبر براى شما آورده اطاعت کنید و از آنچه شما را نهى کرده خوددارى نمایید). فلسفه اين حكم اين است كه پول و ثروت در ميان همه طبقات پخش شود و اختصاص به يك طبقه معين نداشته باشد و سبب بهره مندی همگان خصوصا نیازمندان شود. امام علي(عليه السّلام) نیز در این باره مي‌ فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِك‏»(10)؛ (خداوند سبحان قوت فقراء را در اموال توانگران واجب كرده و هيچ فقيري گرسنه نماند، مگر آن كه ثروتمند از حق او بهره‌ مند شده است و خداي تعالي از اين مطلب از آنان بازخواست كند). همچنین با توجه به چگونگی تامین شدن روزی گرسنگان و نیازمندان، اسلام احکام بسیاری در ابواب خمس، زکات و ... بیان می دارد. قرآن شریف در آیات فراونی بخصوص آیات زکات بر حمایت از نیازمندان بعنوان یک فریضه مهم تاکید دارد، از جمله می فرماید: (زکات ها مخصوص فقرا و مساکین و کارکنانی است که برای آن زحمت می کشند، و کسانی که برای جلب محبتشان اقدام می شود، و برای بردگان و بدهکاران و در راه خدا، و واماندگان در راه؛ این، یک فریضه الهی است؛ و خداوند دانا و حکیم است)؛ «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ ۖ فَرِيضَةً مِّنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ».(11) بی
نوش‌داروی بعد ازمرگ سهراب! بنا به گزارش خبرآنلاین، رییس جمهور در سفر اخیر خود به قم هنگامی که از فقیهان و مراجع دینی حوزۀ علمیه درخواست می‌کند برای حل مشکلات کشور راهکار ارائه کنند، آقایان شبیری زنجانی و جوادی آملی به جای پاسخ‌دادن‌های کلیشه‌ای و مبتذل و همیشگی، سنت‌شکنی می‌کنند و دست روی مهم‌ترین معضل و مشکل سیاسی و فرهنگی کشور می‌گذارند که بیش از چهل سال است ایران را گرفتار کرده است. آن مشکل این است که از طرفی حجیت و مرجعیت علوم انسانی معاصر را که لازمۀ آن حکمرانی و ادارۀ دموکراتیک کشور و سپردن کارها به دست متخصصان اهل فن است انکار کرده‌اند و از طرف دیگر ارائۀ راهکارهای نهایی و تصمیمات بنیادی و حکمرانی را از فقیهان طلب کرده‌اند و غیر از فقیه‌سالاری چیز دیگری در صحنه باقی نگداشته‌اند. حالا پس از آنکه کشور ایران در طول چند دهه با انواع مشکلات کمرشکن و مسایل درهم‌پیچیده مواجه شده است، دو مرجع دینی صدایشان بلند شده است. بنا به گزارش خبرآنلاین آقای جوادی آملی به رئیس جمهور یادآور شده که مدیریت و اقتصاد، علم است و راه‌های حل مشکلات کشور را از این علوم باید جست، و اینکه کشور را کمیتۀ امدادی اداره کردن خلاف فرهنگ خلقت است. آقای شبیری هم در پاسخ طلب راهکار رئیس جمهور گفته‌اند ما اهل فن نیستیم که دربارۀ جرح و تعدیل مسائل نظر بدهیم. کاری که از دست بنده ساخته است دعا برای رفع مشکلات کشور است. آقای شبیری تصریح کرده که ارائۀ راهکار درباب حکمرانی کار فقیهان نیست، اهل فن این کار، دیگران هستند. این‌جانب وقتی دو جواب آن دو مرجع دینی را خواندم، بدون درنگ شعر معروف شهریار به یادم آمد که خطاب به معشوقۀ بی‌وفایش گفته بود: «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا / بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا/ نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی/سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا». این سخنان که امروز این دو مرجع می‌گویند، همان نوشداروی پس از مرگ سهراب است. کلیۀ کسانی‌که پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون آن‌ها را با مارک لیبرال و غرب‌زده کوبیده‌اند سخنشان همان بوده که امروز این دو مرجع دینی می‌گویند. نویسندۀ این یادداشت که در سال ۱۳۷۶ کتاب "هرمنوتیک ، کتاب و سنت" را منتشر کرد، تمام حرفش در آن کتاب همین بود که با علم فقه نمی‌توان کشور را اداره کرد و فقیه‌سالاری مشکلات خواهد آفرید. پس از این هم راه‌حل اساسی آن موضع سیاسی و فرهنگی که گفته شد تفکیک نهاد دیانت از نهاد سیاست و مدیریت است. والسلام. محمد مجتهد شبستری
PTT-20220402-WA0195.opus
2.01M
پاسخ استاد نیکزاد به نوشته آقای محمد مجتهد شبستری که در ذیل می آید جدید 🆑 @darseostadnikzad
بسمه تعالی نظام تطهیر در طبیعت و شریعت قرآن کریم می فرماید: ما یریدالله لیجعل علیکم من حرج و لکن یرید لیطهرکم و لیتم نعمته علیکم لعلکم تشکرون ( مائده/۶) یعنی خداوند نمی خواهد در دین برای شما حرج و دشواری ای قرار دهد، لکن می خواهد شما را تطهیر کند و نعمتش را بر شما تمام کند باشد که شکر او به جای آورید . شهید مطهری در بحث شفاعت در کتاب عدل الهی می فرماید که اصل تطهیر ، نظام کلی هم در طبیعت و هم در شریعت است. تطهیر در نظام طبیعت مانند بارش باران از آسمان که هوا و فضای آلوده را یکجا تطهیر می کند و بقای حیات را برای موجودات زنده تضمین می کند و یا مانند نعمت آب که وسیله ارزشمندی برای شستشو ها و زدودن چرک ها و آلودگی ها و میکروب هاست و یا نعمت خورشید که آن نیز عامل مهمی برای تطهیر و از بین بردن میکروب هاست و یا باکتری های ریز و ذره بینی که عامل بی بدیلی برای تجزیه و در نهایت از بین بردن لاشه ها و مردار ها و فضولات و زباله ها و مدفوعات و تبدیل آنها به عناصر مفید می باشند و یا شش ها و کلیه ها که در آنجا خون که مایه حیات است تصفیه و تطهیر می گردد. و یا درختان و گیاهان که دی اکسید کربن هوا را می گیرند و اکسیژن می دهند و ..... اصل تطهیر در شریعت برای اصل تطهیر در نظام شریعت می توان موارد زیر را به عنوان نمونه ذکر کرد: ایمان که انسان را از آلودگی و ظلمت شرک و کفر و الحاد نجات می دهد . و یا فضائل اخلاقی که انسان را از رذائل و زشتی ها و پلیدی های درون پاک می سازد. و یا توبه و استغفار که انسان را از زنگارها و آلودگی های درونی و روحی و فکری برخاسته از گناهان پاک می سازد. و یا یاد خدا و آخرت و حساب اعمال که انسان را از ظلمت غفلت و غرور و سرکشی و استکبار پاک می سازد. و یا حسنات مانند نماز و روزه و حج و صدقات و انفاقات و احسان ها که بر حسب آیات و روایات عامل بسیار مهمی برای شستشوی درون از آلودگی های فراوان است تا آنجا که نماز به نهری تشبیه شده است که انسان پنج بار در شبانه روز خود را در آن شستشو می دهد. قرآن کریم می فرماید« ان الحسنات یذهبن السیئات»(خود/۱۱۴) یعنی حسنات، سیئات را از بین می برد و یا بلاها و مصائب و ناملایمات و دردها و رنج ها که بر حسب روایات نقش بسیار مهمی در شستشوی درون از آلودگی های گناهان دارد ( تکفیر سیئات) و نیز عامل مهم بالا برنده درجات است ( ترفیع درجات). و یا سختی ها و عذاب های عالم برزخ برای مومنان عامل مهمی برای پاک کنندگی آنان به حساب می آید. و یا مغفرت الهی که در مناسبت های گوناگون طول سال مانند شب های ماه رمضان به ویژه شب قدر و شب پایانی ماه رمضان و شب عید فطر و اعیاد دیگر و شب جمعه و ... شامل حال بسیاری از گناه کاران می شود عامل جدی برای تطهیر و شستشوی گناهکاران است. شفاعت گناهکاران در روز قیامت و روز حشر که عامل بسیار مهمی برای تطهیر گناهکاران از آلودگی ها و زنگار ها می باشد. عذاب جهنم برای بسیاری از جهنمیان که محکوم به خلود در جهنم نیستند بلکه بعد از مدتی هرچند بسیار طولانی از عذاب نجات پیدا می کنند و وارد بهشت می شوند عامل مهمی برای شستشوی آنها از پلیدی ها و آلودگی‌های درونی و روحی می باشد التماس دعا نیکزاد https://eitaa.com/darseostadnikzad
باسمه تعالی ادله نجاست سگ هر چند در قرآن کریم در مورد طهارت و یا نجاست سگ آیه ای نیامده است اما روایات فراوان بر نجاست سگ دلالت دارد علاوه بر این که اجماع فقها بر نجس بودن سگ است. برخی ها گمان می کنند که دلیل هر حکمی باید در قرآن کریم موجود باشد وگرنه پذیرفته نیست. در جواب آنها باید گفت که در کنار قرآن کریم سنت پیامبر اکرم ص و روایات عترت و اهل بیت پیامبر اکرم ع هم دارای اعتبار و حجیت است به فرموده قرآن کریم سخن پیامبر ص دارای اعتبار است به فرموده پیامبر ص اکرم عترت و اهل بیت ع در کنار قرآن کریم برخوردار از اعتبار و حجیت هستند. اگر کسی بر عدم حجیت روایات اصرار بورزد باید به او گفت در این صورت نمازی که ما میخوانیم فاقد اعتبار است چون در قرآن کریم هر چند اصل وجوب نماز آمده است اما قرآن چند و چون آن را بیان نکرده است. در اینجا به پاره ای از روایات که بر نجاست سگ دلالت روشن دارند اشاره می‌کنیم: رواياتي که از پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) درباره نجاست سگ به ما رسيده اند، دو گونه مي باشند: دسته نخست: رواياتي که به صراحت در آن واژه نجس آمده است. مانند: ۱- «سَأَلَ عُذَافِرٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنْ سُؤْرِ السِّنَّوْرِ وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَة وَ الْبَعِيرِ وَ الْحِمَارِ وَ الْفَرَسِ وَ الْبَغْلِ وَ السِّبَاعِ، يُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ يُتَوَضَّأُ مِنْهُ؟ فَقَالَ: نَعَمِ، اشْرَبْ مِنْهُ وَ تَوَضَّأْ. قَالَ قُلْتُ لَهُ: الْکَلْبُ؟ قَالَ: لَا. قُلْتُ: أَ لَيْسَ هُوَ سَبُعٌ؟ قَالَ: لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ؟ لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ.»(وسائل، ج۱،ص۲۲۶) عذافر از امام صادق(ع) از نوشيدن و وضو گرفتن با پس مانده آبي که بعضي از حيوانات (سنور، گوسفند، گاو، شتر ، الاغ ، اسب، استر و درندگان) نوشيده اند، سوال کرد. امام فرمود: بنوش و وضو بگير. سپس از سگ سوال کردم. امام فرمود: نه. پرسيدم: آيا او يک درنده (مثل ديگر درندگان) نيست؟ فرمود: نه به خدا، او نجس است. نه به خدا، او نجس است. ۲- «عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً أَنْجَسَ مِنَ الْکَلْبِ(همان، ص ۲۲۷).» عبدالله بن ابي يعفور از امام صادق(ع) نقل مي کند: همانا خداوند نيافريد خلقي را که نجس تر از سگ باشد. ۳- «عَنِ الْفَضْلِ أَبِي الْعَبَّاسِ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ فَضْلِ الْهِرَّة وَ الشَّاة وَ الْبَقَرَة وَ الْإِبِلِ وَ الْحِمَارِ وَ الْخَيْلِ وَ الْبِغَالِ وَ الْوَحْشِ وَ السِّبَاعِ، فَلَمْ أَتْرُکْ شَيْئاً إِلَّا سَأَلْتُهُ عَنْهُ؛ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ؛ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَى الْکَلْبِ، فَقَالَ رِجْسٌ نِجْسٌ.»( همان،ج۳، ۴۱۳) فضلمي گويد از امام صادق(ع) از پس مانده حيوانات (گربه ، گوسفند، گاو، شتر،...) سوال کردم؛ و امام فرمود: اشکالي ندارد. تا اينکه از سگ سوال کردم؛ و امام فرمود: پليد و نجس است. ۴- «سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ؛ فَقَالَ: رِجْسٌ نِجْسٌ، لَا يُتَوَضَّأْ بِفَضْلِهِ، وَ اصْبُبْ ذَلِکَ الْمَاءَ وَ اغْسِلْهُ بِالتُّرَابِ أَوَّلَ مَرَّة ثُمَّ بِالْمَاءِ.(همان،۴۱۵) راوي حکم سگ را از امام صادق (ع) سؤال کرد، حضرت فرمود: پليد و نجس است، از اضافه آبي که آشاميده نبايد وضو گرفته شود، آن آب را بريز و (ظرف) را بار اول با خاک و سپس با آب بشوى.» ۵- «عَنْ مُعَاوِيَة بْنِ شُرَيْحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) فِي حَدِيثٍ أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ سُؤْرِ الْکَلْبِ يُشْرَبُ مِنْهُ أَوْ يُتَوَضَّأُ؟ قَالَ: لَا؛ قُلْتُ أَ لَيْسَ سَبُعٌ؟ قَالَ: لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ، لَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ نَجَسٌ.(همان،۴۱۶) ابن شريح، حکم نيم خورده سگ را از امام صادق(ع) پرسيد که آيا مى توان از آن نوشيد يا با آن وضو گرفت؟ حضرت فرمود: نه، راوى پرسيد: آيا او يک درنده (مثل ديگر درندگان) نيست؟ فرمود: نه، به خدا سوگند، او نجس است. نه، به خدا سوگند، او نجس است.» ۶- «عَنْ أَبِي سَهْلٍ الْقُرَشِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ لَحْمِ الْکَلْبِ؛ فَقَالَ هُوَ مَسْخٌ. قُلْتُ: هُوَ حَرَامٌ؟ قَالَ: هُوَ نَجَسٌ؛ أُعِيدُهَا عَلَيْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، کُلَّ ذَلِکَ يَقُولُ هُوَ نَجَسٌ.( همان) ابي سهل مي گويد از امام صادق(ع) درباره گوشت سگ سؤال کردم، حضرت فرمود: از حيوانات مسخ شده است. گفتم آيا حرام است؟ امام فرمود: نجس است. سه مرتبه اين سوال را تکرار کردم و هر سه بار امام فرمود: نجس است.» و مواردي ديگر . با وجود حقيقت شرعيه براي واژه نجس، اين دسته از روايات براي اثبات حکم نجاست سگ کفايت مي کنند، و به صراحت بيانگر آن هستند. دسته دوم: رواياتي که واژه نجس در آنها ذکر نشده، امّا با قرائن موجود در آن، نجاست سگ اثبات مي شود. در اين روايات، روش برخورد با سگ همانند روش بر خورد با
نجاسات ديگر، بيان شده است. مانند: ۱- «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْکَلْبِ‏ يَشْرَبُ مِنَ الْإِنَاءِ، قَالَ: اغْسِلِ الْإِنَاءَ .(همان، ج۱،۲۲۵) ابن مسلم مي گويد از امام صادق(ع) سوال کردم: اگر سگي از ظرفي آب بياشامد وظيفه چيست؟ آن حضرت فرمود: لازم است ظرف را بشوئيد.» ۲- «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ إِذَا وَلَغَ الْکَلْبُ فِي الْإِنَاءِ فَصُبَّهُ.(همان،۲۲۶ ) امام صادق(ع) فرمود: هرگاه سگ از ظرفي آب خورد، آن آب را دور بريز.» ۳- «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)، قَالَ‏: لَيْسَ بِفَضْلِ السِّنَّوْرِ بَأْسٌ أَنْ يُتَوَضَّأَ مِنْهُ وَ يُشْرَبَ؛ وَ لَا يُشْرَبُ سُؤْرُ الْکَلْبِ إِلَّا أَنْ يَکُونَ حَوْضاً کَبِيراً يُسْتَقَى مِنْهُ.(همان) ابي بصير از امام صادق(ع) نقل مي کند: نيم خورده سنور را مي توان نوشيد و با آن وضو گرفت، و نيم خورده سگ را نمي توان نوشيد مگر از حوض بزرگي آب خورده باشد.» ۴- «عَنِ الْفَضْلِ أَبِي الْعَبَّاسِ، قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): إِنْ‏ أَصَابَ ثَوْبَکَ مِنَ الْکَلْبِ رُطُوبَة فَاغْسِلْهُ ... .(همان،۴۱۴) فضل از امام صادق(ع) نقل مي کند: هرگاه رطوبتي از سگ به لباس شما برخورد کرد، پس آنرا بشوي.» ۵- «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ يُصِيبُ شَيْئاً (مِنْ جَسَدِ الرَّجُلِ)، قَالَ: يَغْسِلُ الْمَکَانَ الَّذِي أَصَابَهُ.»(همان،۴۱۶) محمد بن مسلم از امام صادق (ع) در مورد سگي که خودش را به بدن مردي ماليده است، سوال کرد. حضرت فرمود: محل تماس سگ را بشويد. ۶- «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ السَّلُوقِيِّ فَقَالَ إِذَا مَسِسْتَهُ فَاغْسِلْ يَدَکَ.(همان) محمد بن مسلم مي گويد: از امام صادق(ع) در مورد سگ سلوقي(سگ محلی خاص) سوال کردم؛ حضرت فرمود: چنانچه او را لمس کرده اي، دستت را بشوي.» ۷- «عَنْ عَلِيٍّ (ع)... قَالَ: تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْکِلَابِ، فَمَنْ أَصَابَ الْکَلْبَ وَ هُوَ رَطْبٌ فَلْيَغْسِلْهُ؛ وَ إِنْ کَانَ جَافّاً فَلْيَنْضِحْ ثَوْبَهُ بِالْمَاءِ.(همان،۴۱۷) حضرت علي (ع) فرمود: از نزديک شدن به سگ ها بپرهيزيد؛ و کسي که سگ مرطوبي را لمس کرد، ـ لباسش را ـ بشويد و چنانچه سگ خشک بود، بر لباسش آب بپاشد.» و مواردي ديگر. همانطور که ملاحظه مي کنيد در احـاديـث بالا، حکم عدم جواز آشاميدن و وضـو گرفتن از نيم خورده سگ به صراحت بيان شده است، که قرينه اي بر نجاست سگ است. به بيان ساده تر: در اين دسته از روايات حکم نجاست سگ آمده است بدون اينکه لفظ نجس، ذکر شده باشد، و اين حکم با تعابير ديگري بيان شده است. در نتيجه براي اثبات نجاست سگ، روايات دسته دوم نيز به تنهايي کفايت مي کنند. اين احاديث و روايات بقدري زيادند که هرگز نمي توان در اعتبار و قطعيّت آنها اشکال کرد؛ و با وجود چنين ادله قاطعي براي هيچ مسلمان و مؤمني جاي هيچ گونه شک و شبهه اي باقي نخواهد ماند. نجاست انواع سگها در نجاست سگ فرقي بين انواع آن نيست، و حکم همه سگ ها يکي است. گروهي تصور کرده اند فقط سگهايي نجس هستند که از نگهداري آنها، نهي شده است، مثل سگهاي ولگرد ، امّا سگهاي نگهبان و سگ شکاري يا سگهايي که امروزه توسط پليس و گروه هاي امداد بکار گرفته مي شوند، پاک هستند. اين تصور صحيح نمي باشد، انواع سگ ها ـ چه شکاري و چه سگ چوپان و... ـ نجس هستند و آب دهان و تمامي بدن آنها نجس است. اين مطلب نيز از روايات معصومين استفاده می شود روايات ديگري نيز هستند که برای جلوگیری از اطاله سخن از ذکر آنها خودداری می‌شود. فقهاي عظام شيعه، سگ را يکي از نجاسات مي دانند و اين حکم بين آنها اجماعي است. التماس دعا https://eitaa.com/darseostadnikzad
سلسله درسهایی از قرآن توسط استاد نیکزاد (۱) 🆑 @darseostadnikzad
سلسله درسهایی از قرآن توسط استاد نیکزاد (۲) 🆑 @darseostadnikzad
4_5933855665725377143.opus
5.19M
پاسخهای مختصر استاد نیکزاد به انبوهی از اشکالات و شبهات در حوزه دین ورزی روحانی محل به مسجد محله رفت که سخنرانی کند یکی از دانش آموزان قبل از سخنرانی گفت :حاج آقا چند تا سوال دارم اجازه دارم بپرسم ؟ آن روحانی که خوشحال شده بود یک نفر ازش سوال کنه، با اشتیاق گفت ؛ بله فرزندم بپرس دانش آموز دفترش را باز کرد و شروع به خواندن سوالات کرد.... ‌۱_ خدا چگونه بوجود اومده؟ ۲_ چه کسانی خدا رو دیدند و یا ادعای ارتباط با خدا را دارند؟ ۳_ چرا در عصر حاضر معجزه ای رخ نمیدهد؟ ۴_ چگونه شراب نجس است ولی بهشت پر از شرابه؟ ۵_ چگونه سگ نجسه ولی گرگ نجس نیست ولی ژنشون یکی یه فقط وحشی و اهلی دارند؟ ۶_ چرا یک انسان باید همیشه یک چیزی رو بپرسته؟ ۷_ چرا باید حتما زندگی پس از مرگ وجود داشته باشه درحالی که کسی ندیده و فقط یک احتمال و تصوره؟ ۸_ چرا باید یک سری آدم ها رو مقدس بدونیم؟ ۹_ چرا یک پیامبر زن در میان این ۱۲۴ هزار تا پیامبر نیست؟! ۱۰_ چرا یک پیامبر از چینی‌ها نداریم؟ ۱۱ _ چرا یک پیامبر از اروپا نداریم؟ ۱۲_ چرا همه‌ی پیامبران فقط بر قوم سامی نازل شدند؟ ۱۲_ چرا خدا عمدتا با چوپان‌ها حرف میزده نه با فلاسفه یا دانشمندان و اهل علم و سواد؟ ۱۳_ از کشفیات مهم علمی و یا اختراعات پیامبران یا خدمت اونها به بشریت نام ببرید! ۱۴_ فرزندان آدم، چاره‌ای نداشتند جز این که با محارم خود ازدواج کنند و تولید مثل کنند، پس نسل آدم حرام زاده است؟ ۱۵_ آیا فلسفه‌ی خلق آدم در ده هزار سال پیش با اصول علمی هم خوانی دارد؟ ۱۶_ امامان و پیشوایان دینی چه خدمت مهمی به جامعه بشریت نموده‌اند؟ ۱۷_ آیا زندگی امامان خالی از اشتب
۱۷_ آیا زندگی امامان خالی از اشتباه بوده است؟ ۱۸_ اگر امامان معصوم و برتر از ما آدمهای معمولی هستند پس عدالت خدا کجا رفته است؟ ۱۹_ فقط یکی از خدمات امام زمان در این ۱۴۰۰ سال عمرش را نام ببرید! ۲۰_ آیا کسی که در ۱۴۰۰ سال هیچ کاری نکرده است میتواند وجود داشته باشد؟ زمانی که تیمور لنگ ۲۷ میلیون انسان را کشت . کجا بود و زمانی که هیتلر ۶۵ میلیون نفر را کشت کجا بود و چکار کرد . لزوما وجودش برای چه چیزی است؟! ۲۱_ چرا باید به اسطوره های عربی احترام گذاشت؟ ۲۲_ آیا اسطوره‌های عربی به فکر ما ایرانیان بوده‌اند؟ خدماتشان به ایرانیان چه بوده است؟! ۲۳_ در نبرد قادسیه و پس از آن برای ایرانیان چه رخ داد؟ ۲۴_ آیا ایرانیان خود اسلام را با اختیار پذیرفتند یا به زور شمشیر و قتل و جنایت و غارت و تجاوز مجبور به پذیرش اسلام شدند؟ ۲۵_ چرا ..... روحانی در برابر این همه سوالات و پرسشهای سنگین وا مانده بود.