AUD-20210820-WA0245.opus
زمان:
حجم:
2.87M
بیانات استاد آیت الله نیکزاد در سلسله بحث های مربوط به محرم. جلسه هشتم
#محرم
🆑 @darseostadnikzad
AUD-20210821-WA0023.opus
زمان:
حجم:
3.34M
13بیانات استاد آیت الله نیکزاد در سلسله بحث های مربوط به محرم. جلسه نهم
#محرم
🆑 @darseostadnikzad
AUD-20210823-WA0000.opus
زمان:
حجم:
3.78M
13بیانات استاد آیت الله نیکزاد در سلسله بحث های مربوط به محرم. جلسه دهم
#محرم
🆑 @darseostadnikzad
AUD-20210812-WA0012.opus
زمان:
حجم:
2.41M
13بیانات استاد آیت الله نیکزاد در سلسله بحث های مربوط به محرم. جلسه یازدهم
#محرم
🆑 @darseostadnikzad
AUD-20210810-WA0008.opus
زمان:
حجم:
3.82M
13بیانات استاد آیت الله نیکزاد در سلسله بحث های مربوط به محرم. جلسه دوازدهم
#محرم
🆑 @darseostadnikzad
AUD-20210811-WA0162.opus
زمان:
حجم:
3.02M
13بیانات استاد آیت الله نیکزاد در سلسله بحث های مربوط به محرم. جلسه سیزدهم
#محرم
🆑 @darseostadnikzad
💠 امام سجّاد عليه السلام فرمودند:
💎 المُؤمِنُ مِن دُعائِهِ عَلى ثَلاثٍ :
إمّا أن يُدَّخَرَ لَهُ
و إمّا أن يُعَجَّلَ لَهُ
و إمّا أن يُدفَعَ عَنهُ بَلاءٌ يُريدُ أن يُصيبَهُ.
💧مؤمن از دعاى خود يكى از سه نتيجه را مى گيرد :
۱. يا برايش ذخيره مى شود،
۲. يا در دنيا برآورده مى شود
۳. و يا بلايى كه مى خواست به او برسد از او برگردانده مى شود.
📚تحف العقول ، ص ۲۸۰
بسمه تعالی
نکاتی مهم در مورد معرفت شهودی نفس
بر اساس قاعده صدرائیه کل مجرد عاقل و کل عاقل مجرد، نفس مجرد نسبت به خویش علم حضوری دارد.
به تعبیر دیگر نفس نسبت به خویش هم عالم است و هم معلوم.
تجرد مساوق با حضور و منافی با حجاب و غیبوبت است. معنای این سخن این است که حضور و علم به خویش در حاق موجود مجرد وجود دارد به تعبیر دیگر عالم به خویش بودن ذاتی باب برهان، برای موجود مجرد است.
می دانیم این علم ، علم حضوری است یعنی عالم حقیقت وجود معلوم را بی واسطه می یابد،لازمه اش این است که نفس مجرد با تمام وجودش خودش را می یابد. بنا بر این در اینجا حقیقتا میان عالم و معلوم وحدت و عینیت حاکم است و با توجه به اینکه در علم حضوری علم، عین معلوم است قهرا وحدت علم و عالم و معلوم در علم حضوری نفس ثابت می شود.
با بیان گذشته دو چیز ثابت می شود یکی اینکه علم حضوری نفس به خویش، ذاتی باب برهان برای نفس است و دوم علم حضوری نفس به خویش مصداق وحدت علم و عالم و معلوم است.
البته درست است که با براهین فلسفی ثابت شده است که نفس نسبت به خویش علم حضوری دارد ولی باید دانست که علم حضوری دارای مراتب شدت و ضعف است در مراحلی این علم حضوری آنقدر ضعیف است که انسان به این علم خویش علم ندارد به تعبیر دیگر هر چند علم به خویش دارد اما علم به علم ندارد به تعبیر دیگر این علم، علم آگاهانه نیست .
این علم حضوری برای عده ای چنان کم رنگ است است که حتی وجود نفس مجرد خویش را منکرند.
چنانکه با براهین فلسفی ثابت شده است که هر انسانی نسبت به خداوند که هستی بخش او است علم حضوری دارد ولی برای بسیاری از انسان ها این علم حضوری ضعیف و کمرنگ است تا آنجا که عده ای نه تنها از او غافلند بلکه حتی منکر وجود اویند.
اهتمام شریعت این است که انسان از طریق عبادات و ریاضات شرعیه و خلوت کردن ها و تفکر در خویش و گریز به باطن خویش، این دو علم حضوری را پررنگ و آگاهانه نماید.
در آیات و به ویژه در روایات ما برای معرفت نفس تاکید و اهتمام فوق العاده شده است.
تا آنجا که معرفت نفس نافع ترین معرفت ها به حساب آمده است و دستیابی به آن، دستیابی به فوز اکبر شمرده شده است و یا معرفت نفس باعث معرفت رب دانسته شده است.
اساساً معرفت و شهود نفس از معرفت و شهود رب قابل انفکاک نیست. علامه طباطبایی می فرماید مراد از روایت من عرف نفسه فقد عرف ربه این است که هر کس که به خویش معرفت پیدا کند و هویت واقعی خویش را شهود کند فقر و وابستگی و تعلق وجودی خویش به خدای هستی بخش را شهود میکند و از این راه معرفت و شهود پروردگار برای او حاصل می شود.
می توان گفت که مغز معنای عبارت دعای شعبانیه الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا .....همین است.
با توجه به اینکه علم حضوری شدت و ضعف دارد و ما موظفیم که علم حضوری به خویش را تشدید و تقویت و پررنگ کنیم هرچه این علم حضوری پررنگ تر شود نفس ارتقاء پیدا می کند و علم حضوری به پروردگار هم پررنگتر میشود و از این راه برای نفس ما ارتقا و تعالی واقعی رخ می دهد.
نیکزاد
https://eitaa.com/darseostadnikzad
باسمه تعالی
به چه دلیل گفته می شود مقصود از «ابیه » در قرآن در مورد آذر،عموی حضرت ابراهیم است نه پدر او ؟
توضیح
در چند جا در قرآن کریم در مورد نسبت آذر مشرک، به حضرت ابراهیم تعبیر به «ابیه » آمده است. ظاهراً باید مراد از این تعبیر «پدر » باشد
یعنی آذر پدر حضرت ابراهیم باشد اما معمولا مفسران گفته اند مراد از اب در اینجا عمو است نه پدر.
سوال این است که مبنا و ملاک این تفسیر چیست؟
پاسخ
واژه اب در عربی معنای وسیع تر از پدر طبیعی دارد .
راغب اصفهانی در کتاب مفردات در ذیل واژه اب می فرماید:
«هر کسی که سبب پیدایش، اصلاح یا پیرایش و ظهور چیزى شود آنرا «أَب» میگویند.»
در حدیث معروف از پیامبر اکرم ص آمده است:
«الآباءُ ثَلاثَةٌ: أبٌ وَلَّدَكَ، و أبٌ زَوَّجَكَ، و أبٌ عَلَّمَكَ». (تحریر المواعظ العددیّه ص۲۴۷)
یعنی پدران سه تا هستند پدری که ترا تولید کرد پدری که تو را همسر داد و پدری که تو را تعلیم داد.
در روایتی از پیامبر اکرم خطاب به حضرت علی علیه السلام آمده است:
« یا ابالْحَسَنِ الا وَ انّی وَ انْتَ ابَوا هذِهِ الْامَّةِ، فَمَنْ عَقَّنا فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَیهِ.»
ای علی، آگاه باش که من و تو، دو پدران این امت هستیم، پس کسی که ما را عاق کند از رحمت خداوند به دور است(بحارالأنوار، ج۴۰، ص ۴۵)
بنابراین اطلاق آب بر عمو استبعادی ندارد.
مرحوم علامه طباطبایی بر اساس قاعده تفسیر قرآن به قرآن پاسخ زیبایی داده اند.
ایشان می فرماید از آیه ۱۱۴ سوره توبه استفاده می شود که حضرت ابراهیم بعد از اینکه متوجه شد که آذر دشمن خداست از او تبری و بیزاری جست، و دیگر برای او طلب آمرزش نکرد. آیه این است:
وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ ۚ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ.
یعنی آمرزش خواستن ابراهیم براى ابیه اش نبود مگر از سر وعدهاى که به او داده بود. پس چون بر او روشن شد که وي دشمنِ خداست، از او دورى جُست، بی تردید، ابراهیم بسیار دلسوختۀ بردبار بود.
اما از آیه ۴۱ سوره ابراهیم استفاده می شود که حضرت ابراهیم در سر پیری برای والدین خود از خداوند طلب مغفرت و آمرزش نمود.
آیه چنین است:
رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ.
بار الها، روزی که حساب به پا میشود بر من و والدین من و همه مؤمنان ببخشای.
شاهد بر اینکه این دعا مربوط به سر پیری و اواخر عمر است دو آیه قبل است:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ ۚ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاء.
یعنی ستایش خدای را که به من در زمان پیری دو فرزندم اسماعیل و اسحاق را عطا فرمود (و درخواست مرا اجابت کرد) که پروردگار من البته دعای بندگان را شنواست.
آیه مورد بحث ادامه همین آیه است.
علامه طباطبایی می فرماید که از کنار هم قرار دادن آیه ۴۱ سوره ابراهیم و آیه ۱۱۴ توبه استفاده می شود که آذر پدر حضرت ابراهیم نبوده است چون معنا ندارد که بعد از تبری جستن از او به دلیل آشکار شدن دشمنی او با خدا، مجدداً در اواخر عمر برای او طلب آموزش کند.
جالب این است که در آیه ۴۱ سوره ابراهیم، تعبیر به اب ندارد تعبیر به والد دارد.
روشن می شود والد تنها به پدر گفته می شود اما آب به غیر پدر هم گفته می شود.
✍️نیکزاد
https://eitaa.com/darseostadnikzad
باسمه تعالی
پرسش قرآنی
جنین شناسان بر اساس شواهد تجربی معتقدند جنین در رحم مادر از رویدادهای پیرامونی خود متأثر می شود و عکس العمل نشان می دهد و آموزش هایی هم پیدا می کند. این امر با آیه ۷۸ سوره نحل که دلالت بر این دارد کودک در هنگام تولد هیچ گونه علم و آگاهی ندارد چگونه سازگاری دارد؟
وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ ۙ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(نحل/۷۸)
پاسخ اول
ممکن است گفته شود که مراد از علم در آیه بالا علم حصولی است نه اعم از علم حصولی و علم حضوری زیرا جنین پس از ولوج روح به خودش و برخی از حالات خویش علم حضوری دارد.
مرحوم علامه طباطبایی در ذیل این آیه ۷۸ نحل نیز می فرماید که منظور از علم در این آیه علم حصولی است نه علم حضوری.
شاهدی که بر این تفسیر می آورد، آیه ۲۵ سوره حج است که می فرماید: «وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَىٰ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا »
یعنی بعضی از شما به سن انحطاط پیری رسانده می شود که هر چه دانسته همه را فراموش میکند.
علامه می فرماید: با اینکه همین پیران قطعاً دارای علم حضوری به خویشتن و حالات خویش می باشند در عین حال در این آیه به نحو عام از آنها نفی علم شده است. پس مراد از علم در این آیه علم حصولی است.
بر همین منوال میتوان گفت که نفی علم به نحو عام در آیه ۷۸ سوره نحل نیز ناظر به علم حصولی است.
به نظر میرسد این پاسخ قابل نقد است چون طبق گفته جنین شناسان جنین در دوره جنینی آموزشها و اطلاعاتی کسب میکند این اطلاعات از نوع علم حصولی است نه علم حضوری.
مگر اینکه گفته شود که جنین در دوره جنینی با القائات بیرونی و پیرامونی صرفاً استعداد و آمادگی ذهنی و روحی بیشتری برای یادگیری در بعد از تولد پیدا میکند و به تعبیر دیگر گفته شود القائات بیرونی به نحو تکوینی صرفاً باعث شکلگیری خاص شخصیتی او میشود که در آموزشهای بعدی او تاثیر جدی دارد نه اینکه واقعاً شناختها و اطلاعاتی را بالفعل پیدا کند.
پاسخ دوم
میتوان به نحو دیگری پرسش بالا را پاسخ گفت.
و آن اینکه منظور از علم در آیه ۷۸ سوره نحل، علم آگاهانه و علم به علم است نه اصل علم.
یعنی هرچند جنین در دوره جنینی چیزهایی را میآموزد اما به آنچه در دوره جنینی و در رحم مادر یاد می گیرد علم به علم ندارد. در حقیقت مانند شعور غریزی است که شعور آگاهانه نیست.
بعید نیست که گفته شود که مراد از آیه ۲۵ سوره حج در مورد پیران کهنسال هم همین معنا باشد زیرا فراموشی معلومات در سر پیری به معنای زوال معلومات خصولی نیست بلکه به این معناست که به خاطر تغییر ساختار مغزی، توانایی یادآوری معلومات و به تعبیر دیگر علم به علم را ندارند. به همین خاطر اگر با پیشرفت علم ساختار مغزی آنها بهبود پیدا کند همه معلومات پیشین را بازیابی خواهند کرد. والله اعلم
نیکزاد
https://eitaa.com/darseostadnikzad
باسمه تعالی
پرسش قرآنی
مراد از آیه «فلم تقتلوهم و لکن الله قتلهم و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی »(انفال/۱۷) چیست؟
توضیح: با اینکه در جنگ بدر قتل کفار از جانب مسلمانان و رمی مشتی از سنگریزه ها از جانب پیامبر اکرم ص صورت گرفته بود چگونه در این آیه، قتل از مسلمانان و رمی از پیامبر اکرم ص نفی شده و به خدا نسبت داده شده است؟
پاسخ
اشاعره این آیه را مطابق عقیده خود یعنی نظریه جبر معنا می کنند و می گویند مفاد آیه این است که هرچند انسان در ظاهر احساس میکند که دارای اختیار است اما حقیقتاً چنین نیست فاعل همه کارها خداوند است و انسان کاره ای نیست .
ولی قطعاً مراد آیه چنین معنایی نیست زیرا :
اولاً آیات پیش و پس این آیه به وضوح دلالت بر اختیار انسان دارد.
ثانیاً دیدگاه جبر مغایر با فلسفه ارسال رسل و انزال کتب و هدایت تشریعی است.
ثالثاً جبر مغایر با انذارها و تبشیرها و ثواب و عقاب الهی است.
رابعاً جبر مغایر با علم حضوری و وجدانی انسان می باشد.
خامساً جبری مسلک ها هیچ گاه در زندگی و رفتار و اعمال خود به لوازم قول خویش ملتزم نیستند.
تفسیر دیگری که از آیه شده است این است که مفاد این آیه بیانگر توحید افعالی است یعنی هر چند انسان فاعل افعال اختیاری خویش است اما بر اساس توحید افعالی فاعل و موثر حقیقی و استقلالی در همه کارها خداست. لا مؤثر فی الوجود بحقیقة معنی الکلمة الاالله.
به ویژه اینکه بر اساس حکمت متعالیه صدرایی که معلول عین ربط و تعلق و وابستگی و فقر نسبت به علت هستی بخش خویش است و در هیچ شأنی از شئون خویش استقلالی ندارد و وابستگی در ذات و هویت مستلزم وابستگی در افعال و آثار است طبیعتاً انسان در ذات و صفات و افعال خود حظی از استقلال ندارد.
بنابراین فاعل حقیقی و مستقل در همه کارها خداوند متعال است.
نظریه سوم در تفسیر آیه مزبور این است که هرچند آنچه که در مورد فاعل مستقل و حقیقی بودن خداوند در همه کارها گفته شد عین صواب است اما ظاهراً مراد آیه شریفه مورد بحث، چنین معنایی نیست از سیاق آیات متعدد پیشین و پسین آیه مورد بحث می توان به خوبی استظهار کرد که آیه مورد بحث ناظر به امدادهای غیبی الهی در جنگ بدر است.
این آیه ناظر به این است که پیروزی قاطع و چشمگیر مسلمانان در جنگ بدر با توجه کمی عده و عده آنها و زیادی کفار از جهت عده و عده صرفا به خاطر امدادهای غیبی الهی بوده است و بدون آن پیروزی نصیب مسلمانان نمی شد. در حقیقت آیه مزبور بیانگر این نکته است که به خاطر نقش آفرینی امدادهای غیبی الهی، حقیقتاً قتل و رمی از جانب خدا و نیروهای غیبی او انجام شده است نه از جانب مسلمانان و پیامبر اکرم ص .
علامه طباطبایی ره در تفسیر المیزان همین معنا را برای آیه مورد بحث میپذیرد و در ذیل همین آیه با بیانی رسا و زیبا چنین می فرماید:
«قوله تعالى: (فلم تقتلوهم ولكن الله قتلهم وما رميت إذ رميت ولكن الله رمى) إلى آخر الآية التدبر في السياق لا يدع شكا في أن الآية تشير إلى وقعة بدر وما صنعه رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم من رميهم بكف من الحصا، والمؤمنون بوضع السيف فيهم وقتلهم القتل الذريع، وذيل الآية أعني قوله: وليبلى المؤمنين منه بلاء حسنا يدل على أن الكلام جار مجرى الامتنان منه تعالى، وقد أثبت تعالى عين ما نفاه في جملة واحدة أعني قوله: (وما رميت إذ رميت).
فمن جميع هذه الشواهد يتحصل أن المراد بقوله: (فلم تقتلوهم ولكن الله قتلهم وما رميت إذ رميت ولكن الله رمى) نفى أن تكون وقعة بدر وما ظهر فيها من استئصال المشركين والظهور عليهم والظفر بهم جارية على مجرى العادة والمعروف من نواميس الطبيعة، وكيف يسع لقوم هم شرذمة قليلون ما فيهم على ما روى الا فرس أو فرسان وبضعة أدرع وبضعة سيوف، أن يستأصلوا جيشا مجهزا بالأفراس والأسلحة والرجال والزاد والراحلة، هم أضعافهم عدة ولا يقاسون بهم قوة وشدة، وأسباب الغلبة عندهم، وعوامل البأس معهم، والموقف المناسب للتقدم لهم.
إلا ان الله سبحانه بما أنزل من الملائكة ثبت أقدام المؤمنين وأرعب قلوب المشركين، وألقى الهزيمة بما رماه النبي صلى الله عليه وآله وسلم من الحصاة عليهم فشملهم المؤمنين قتلا وأسرا فبطل بذلك كيدهم وخمدت أنفاسهم وسكنت أجراسهم.
فبالحري أن ينسب ما وقع عليهم من القتل بأيدي المؤمنين والرمي الذي شتت شملهم وألقى الهزيمة فيهم إليه سبحانه دون المؤمنين.
فما في الآية من النفي جار مجرى الدعوى بنوع من العناية....»
✍️نیکزاد
https://eitaa.com/darseostadnikzad
ªï©¢زیارت عاشورا با لحن عربی.mp3
زمان:
حجم:
3.12M
شب جمعه شب زیارتی سیدالشهدا حسین شهید مظلوم
زیارت عاشورا با لحن عربی
بشنو به یاد بین الحرمین
التماس دعا