eitaa logo
استاد آیت الله نیکزاد
372 دنبال‌کننده
42 عکس
80 ویدیو
288 فایل
این کانال توسط شاگردان و دوستداران فقیه، مفسر و فیلسوف معاصر استاد عباس نیکزاد ایجاد شده است؛ در این کانال تلاش می‌شود نظرات، اندیشه‌ها و جلسات علمی استاد به اشتراک گذاشته شود. آدرس ایتا: https://eitaa.com/darseostadnikzad آیدی مدیر کانال: @shm1901
مشاهده در ایتا
دانلود
2.55M
عوامل موفقیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در بیان آیت الله نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad
2.03M
نکاتی مهم در زندگی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در بیان آیت الله نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad
AUD-20220904-WA0040.opus
2.52M
نکات زیبای شهید مطهری در تفاوت شرایط امام حسن و امام حسین علیهماالسلام
عاشورا.mp3
28.44M
السلام علیک یااباعبدالله شب جمعه و زیارت سیدالشهداء ثواب آن را هدیه به اقربای سفرکرده و عاشق آن ارباب بی کفن کنید
باسمه تعالی سخن شهید مطهری در مورد اقسام علما شهید مطهری از قول فرانسیس بیکن می نویسد: علما بر سه دسته اند: بعضی مانند مورچه هستند؛ از بیرون دانه می‌آورند و مرتب می‌کنند. ذهن این‌ها انباری دارد، در واقع اینها یک ضبط صوت هستند و هر چه شنیدند، ضبط کردند و هر وقت بخواهی، همان را که یاد گرفته اند، می گویند. دسته دوم مانند کرم ابریشمند. هر دم از لعاب خودشان می‌تنند و از درون خودشان در می‌آورند. این هم عالم واقعی نیست؛ برای این‌که از بیرون چیزی اکتساب نمی‌کند؛ از خیال و درون خودش می‌خواهد بسازد، و این در درون خودش عاقبت خفه خواهد شد. دسته سوم، که علمای واقعی هستند، اینها مانند زنبور عسلند؛ گل ‌ها را از خارج می‌مکند و می‌آیند و می‌سازند.(تعلیم و تربیت در اسلام صفحه ۱۹۱) بنابراین چنین عالمانی که با گرفتن اطلاعات و آگاهی های مختلف، در سامانه تعقل به پردازش و تجزیه و تحلیل ورودی ‌ها می‌پردازند و بهترین خروجی را از آنها ارائه می‌دهند، همپای نیازهای زمانه، حوادث واقعه را پاسخ می‌گویند و حوادث پیش نیامده را نیز پیش بینی و حکم مناسب با زمان را بدان ارائه می‌نمایند. شهید مطهری چنین عالمانی را عالمان عاقل و واقعی می‌شناسد و در مقابل، کسانی را که از خودشان فهم و قدرت تجزیه و تحلیل ندارند، ( جاهل ) قلمداد می‌کند؛ هر چند اجتهادشان فراگیر و تعداد مقلدانشان هم فراوان باشد. او معتقد است که (خیلی از افراد عالم شمرده می‌شوند، به این معنی که مطالب فراوانی را از بیرون فراگرفته اند، اما ذهنشان انباری بیش نیست؛ چرا که قدرت استنباط و تجزیه و تحلیل در مسائل را ندارند. این‌ها از نظر اسلام جاهلند و عقلشان راکد است.  از این رو، مولوی می‌گوید: علم تقلیدی بود بهر فروخت مشتریّ علم تحقیقی حق است( تعلیم و تربیت در اسلام صفحه ۱۸۶)
5.24M
تاریخچه مکتب تشیع (از کجا آغاز شد و الآن در کجا قرار دارد)؛ در قالب گفت وشنود خواهران فرهیخته با استاد نیکزاد 🆑 @darseostadnikzad
باسمه تعالی تحلیل برخی از افراد از مبارزات علیه نظام تحت عنوان زن آزادی زندگی گذشته این است که این جریان پیروز شده است و به خواسته خود رسیده است که همان آزادی بی‌حجابی و بدحجابی و تعطیل کردن گشت ارشاد و فروکش کردن حساسیت نظام در برابر ولنگاری هاست. در برابر این تحلیل می توان گفت در عین اینکه تا حدودی بهره‌ای از واقعیت دارد اما می توانیم از منظر دیگر در کل ارزیابی مثبتی به آن داشته باشیم اولاً شعار زن زندگی آزادی کلید رمز اغتشاشات برای مبارزه علیه نظام تا سرحد براندازی بود تبلیغات خارجی دشمن به خوبی گواه بر این امر بود و واقعاً آنها برای رسیدن به این هدف بسیار امیدوار بودند تقریبا فکر می‌کردند که کار نظام تمام است حتی برای طرفداران انقلاب و نظام باعث وحشت جدی شده بود. الحمدلله در این امر مفتضحانه شکست خوردند نه تنها این امر اتفاق نیفتاد بلکه وضعیت نظام در عرض همین یک سال بسیار مستحکم‌تر و استوارتر و پیشرفته‌تر و بالنده‌تر و موفق‌تر شده است. ثانیاً مرجعیت و اعتماد مردم نسبت به اپوزیسیون و گروه‌های معاند بیرونی و بنگاه‌های خبری به شدت تقلیل پیدا کرده است و قدرت تاثیرگذاری و خط دهی و جریان سازی آنها عملاً از دست رفته است. در حقیقت اغتشاشات و جریانات چند ماهه سال گذشته تا به امروز حقیقت و ماهیت آن مجموعه را افشا و آشکار کرده است و بی‌هویتی و بی‌شخصیتی و بی‌اعتباری آنها را آفتابی کرده و در نهایت بصیرت و رشد و معرفت مردم را به مراتب بالاتر برده است. و این دستاورد بسیار بزرگ و مغتنم است. ثالثا اغتشاشات و جریانات گذشته باعث کنار رفتن پرده نفاق و دورویی و تزویر جریانات داخلی و خواص شده است. در این تقلب احوال ماهیت آنها رو شده است و منویات و مقاصد آنها برملا گردیده است و مشخص شده است که خواسته آنها تا حد براندازی انقلاب و نظام است. و همین باعث مصونیت کشور و نظام از آسیب های آنها به ویژه مانع حضور آنها در مسئولیت‌ها و پست های کلان نظام شده است. رابعاً اقتدار و قدرت دفاع از انقلاب و نظام و تونایی جمع کردن اغتشاشات و آشوب ها و همراه کردن توده مردم برای همراهی با نظام تقریباً برای همگان حتی برای دشمنان و معاندان داخلی و خارجی ثابت شده است. از این جهت آنها را دچار یأس و سرخوردگی و افسردگی نموده است. خامسا آن جریانات باعث شده است که نظام در فکر برنامه‌ریزی ریشه‌ای‌تر و حساب شده‌تر و موثرتر بیفتد آنگونه که مقام معظم رهبری و برخی از مسئولان بلندپایه کشوری تصریح کرده‌اند با برنامه‌ریزی‌های انجام شده انشالله این بساط ولنگاری و ضد فرهنگی جمع خواهد شد. نیکزاد https://eitaa.com/darseostadnikzad
3.83M
سخنرانی استاد نیکزاد در آغاز سال تحصیلی حوزه علمیه خواهران حضرت آمنه س در فریدونکنار 🆑 @darseostadnikzad
باسمه تعالی تفسیر آیه ۱۴ سوره رعد از المیزان « له دعوه الحق و الذین یدعون من دونه لا یستجیبون لهم بشیء الاکباسط کفیه الی الماء لیبلغ فاه و ما هو ببالغه و ما دعاء الکافرین الا فی ضلال» (دعوت حق از آن اوست ، و کسانی که غیر او را می خوانند ابدا آنها را اجابت نمی کنند جز مانند کسی که دو دست خود را به سوی آب گشوده تا آن را به دهانش برساند، اما به آن نخواهد رسید و دعای کافران جز در گمراهی نیست ) تفسیر آیه بالا از المیزان دعا زمانی حقیقت دارد که اولا مدعو دارای توجه و نظری باشد که بواسطه آن اگر بخواهد بتواند نظر خود را متوجه داعی نماید و ثانیا باید صاحب قدرت وتمکنی باشد که از استجابت دعا عاجز نگردد، اما دعا کردن و خواندن کسی که نه درک و شعوری دارد و نه قدرت بر اجابت دارد دعای حقیقی نیست ، اگر چه ظاهرا صورت دعا داشته باشد، پس دعای حقیقی تنها مخصوص خداست( چون هم درک و شعور و آگاهی کامل دارد به دعای دعا کننده و هم قدرت کامل بر اجابت آن در صورت مشیت دارد) بر خلاف دعائی که مشرکان به درگاه ارباب و الهه ی خود می کنند، چون آنها فاقد قدرت و درک و شعورند و ابدا قدرت بر استجابت ندارند و به هیچ وجه آنها را بی نیاز نمی نمایند، لذا دعا و خواندن آنها امری باطل است و فقط دعوت خدا به حق است. و برای تشبیه و توضیح مطلب می فرماید آنها مانند شخصی هستند که تشنه است و می خواهد سیراب شود، اما از اسباب و مقدمات رفع عطش هیچ یک رافراهم نکرده و از آب دور است ، فقط کف دستانش را به طرف آب باز نموده و دست خالی از آب را نزدیک دهان برده است ، مسلما چنین کسی آبی به دهانش نمی رسد و رفع عطش نمی شود و از آب نوشیدن تنها صورت آن را نشان داده و تقلید نموده است. این افراد هم از دعا کردن فقط صورت خالی از معنا را تحقق بخشیده اند، چون این بتها و شرکای خیالی در استجابت دعا، همان اثری را دارند که آن شخص تشنه برای رفع عطش خود دست خالی از آب را نزد دهان ببرد و خاصیت دیگری ندارند، لذا هیچ دعایی جز برای خدا صورت حقیقت ندارد و هر کس غیر خدا را بخواند ارتباط خود با هدف مطلوبش را گسسته و ازطریقی که او را به مطلوبش می رساند خارج شده است و در حقیقت دعایش راه را گم کرده است ، زیرا ضلالت یعنی خروج از راه ، این‌ها نیز در دعا کردن از مسیر خود خارج شده اند.
باسمه تعالی دو اشکال منطقی در تعریف علم حصولی اشکال اول : در منطق گفته اند علم حصولی، حضور صورت شی در ذهن و یا عقل است. بعد علم را تقسیم کرده‌اند به تصور و تصدیق و در تعریف تصور گفته اند همان صورت یک شی در ذهن است. اشکال این است که تعریف مقسم با قسم آن یکی شده است. اشکال دیگر اینکه در تعریف تصدیق و حکم گفته‌اند که حقیقت حکم و تصدیق، اذعان نفس است. اشکالی که مطرح می‌شود این است که اگر حکم و تصدیق، اذعان نفس است، اذعان نفس، فعل نفس است بنابراین از تعریف علم که حضور صورت شی در ذهن است خارج می‌شود. فعل نفس ساخته نفس است و مربوط به نفس است نه ذهن و عقل ، و قهرا حکایتگری از خارج ندارد در حالی که علم باید برگرفته از خارج و حکایتگر از آن باشد. در این صورت تصدیق از اقسام علم نخواهد بود. پاسخ سوال اول این است که علمی که نسبت به اشیا پیدا می‌کنیم دو گونه است، بی‌حکم و با حکم مثلاً درکی که از زید داریم گاهی بدون حکم به دانشمند بودن اوست و گاهی با چنین حکمی است. اولی تصور و دومی تصدیق است. به تعبیر دیگر علمی که مقسم قرار گرفته است مطلق است نسبت به حکم داشتن و نداشتن، به تعبیر دیگر نسبت به حکم داشتن و نداشتن لا به شرط است. اما تصور همان علم است به شرط لای از حکم و تصدیق همان علم است به شرط شیء نسبت به حکم. بنابراین تعریف مقسم با قسم خود متفاوت است. در پاسخ اشکال دوم همانگونه که ملاصدرا و پیروان او گفته‌اند حکم در حقیقت مانند یک سکه دو رویه است یک رویه آن انفعال نفس است و یک رویه دیگر آن فعل نفس است. به تعبیری دقیق تر اول علم و ادراک یعنی انفعال نفس رخ می‌دهد و به دنبال آن فعل نفس تحقق پیدا می‌کند. یعنی تا علم پیدا نکنیم که مثلاً زید در خارج دارای وصف عالم بودن است اذعان و تصدیق که فعل نفس است تحقق پیدا نمی‌کند. مثلاً بعد از تحقیق و بررسی علم پیدا می‌کنیم که در خارج زید عالم است این علم انکشاف خارج است و حکایتگری از خارج دارد اما لازمه چنین علمی، اذعان و تصدیق یعنی فعل نفس است. حکمی که در تعریف تصدیق آورده می‌شود همان حیثیت علم بودن و انفعالی آن است نه حیثیت فعل نفس بودن آن. نیکزاد https://eitaa.com/darseostadnikzad
باسمه تعالی بیان شهید مطهری در مورد حقیقت حکم و تصدیق در قضیه این مطلب ، قطعی و مسلم است که هنگامی که محمولی را برای موضوعی اثبات می کنیم ( مانند زید ایستاده است ) علاوه بر تصور موضوع و تصور محمول یک عمل خاص دیگری ذهن انجام می دهد .این عمل خاص ، در میان همه امور نفسانی یک امتیاز مخصوص دارد و آن اینکه دارای دو جنبه است ؛ از یک جنبه انفعالی و حصولی و ذهنی است و از جنبه دیگر فعلی و حضوری و غیر ذهنی است .توضیح اینکه امور نفسانی، دو دسته هستند : دسته اول همان صور ذهنیه است که مربوط به دستگاه مخصوص ادراکی است . این صور ، انفعالی هستند یعنی قوه مدرکه در اثر برخورد با یک واقعیت ، روی خاصیت مخصوص صورت پذیری خود ، آنها را تهیه کرده است ؛ و حصولی هستند یعنی یک واقعیتی که غیر از واقعیت خودشان است ارائه میدهند ؛ و ذهنی هستند یعنی وجودشان قیاسی است و هیچ هویت و تشخصی غیر از « صورت شی ء دیگر بودن » ندارد و امتیاز این صور از یکدیگر تابع امتیازی است که محکی عنه های آنها با یکدیگر دارند . مثلا تصور انسان و تصور درخت و تصور اسب هیچ هویت و تشخصی ندارند غیر از صورت اشیاء خاص خارجی بودن ، و امتیاز هر یک از این صور از دیگری باینست که یکی متعلق به انسان است و دیگری به درخت و سومی به اسب .دسته دوم نفسانیات غیر ذهنی هستند . این دسته از امور مربوط به سایر دستگاههای نفسانی یعنی ما وراء دستگاه ذهن می باشد ، مانند اراده و شوق و لذت و رنج و غیره . این امور اولا صورت چیزی نیستند ؛ مثلا فرق اراده و تصور درخت اینست که اراده یک امری است نفسانی و چیزی را در خارج بما نشان نمی دهد اما تصور درخت واقعیت خارجی درخت را بر ما مکشوف میسازد ؛ و ثانیا حضوری هستند نه حصولی چنانکه واضح است ؛ و ثالثا غالبا فعلی هستند نه انفعالی .حکم دارای هر دو جنبه است ؛ از یک جهت صورتی است که واقع و نفس الامر را ارائه می دهد و وجود خارجی ارتباط محمول را با موضوع منکشف می سازد ؛ از این جنبه باید او را علم حصولی و صورت ذهنی و کیفیت انفعالی بدانیم ؛ و از طرف دیگر علاوه بر این جنبه، جنبه خاص دیگری دارد که از آن جنبه وجودش قیاسی نیست و بحسب نحوه وجود خود ( نه بتبع مکشوف ) از سایر نفسانیات امتیاز دارد و از آن جنبه است که به آن نام « اقرار » و « اذعان » و « حکم » می دهیم و از آن جنبه ، فعلی است نفسانی که صورت امر خارجی نیست و در ردیف سایر امور نفسانی قرار می گیرد .محققین منطقیین این عمل خاص را از جنبه اول که انفعالی و حصولی و ذهنی است « تصدیق » می نامند و از جنبه دوم که فعلی و حضوری و غیر ذهنی است « حکم » می نامند و از جنبه اول است که قابل تعبیر لفظی است و با کلمه « است » به تعبیر در می آید ) (پاورقی جلد ۲ اصول فلسفه و روش رئالیسم در مقاله پیدایش کثرت در ادراکات، ص ۵۱)
سلام علیکم عزیزان درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه فیضیه مازندران شروع درس خارج از روز دوشنبه همین هفته سوم مهرماه از ساعت ۱۵:۳۰ به عبارت دیگر ۳:۳۰ لطفاً سر وقت تشریف بیاورید.