قدرت نرمی که خداوند در قیام امام حسین ع قرار داده است در تاریخ بینظیر است
حجت الاسلام والمسلمین دکتر نیکزاد روز شنبه سوم شهریور ۱۴۰۳ در جمع نمازگزاران مسجد امام علی علیه السلام دانشگاه علوم پزشکی بابل، از جمله برکات و معجزات قیام امام حسین علیه السلام را ظرفیتهای متعددی دانست که خداوند در قیام امام حسین ع قرار داده است؛ یکی از این ظرفیتها درس آموزی این قیام است که تمام نمی شود و در طول تاریخ افراد متناسب با سطح درک و فهم شان از آن بهره مند شده اند و همچنان ادامه دارد.
ظرفیت دوم قدرت الهام بخشی این قیام برای نهضتها و قیامهای مختلف در طول تاریخ بوده است چه در دوره اموی و چه در دوره بنی عباس و در دورههای بعد؛
ظرفیت سوم در این قیام قدرت احساسی و عاطفی و روانی است که در این قیام وجود دارد، انگیزهها احساسات عشقها ارادتها و در واقع قدرت نرمی که خداوند در این قیام قرار داده در طول تاریخ و در دنیا بینظیر است اینکه در روایتَ میفرماید ان للحسین محبه مکنونه یا میفرماید ان لقتل الحسین حرارته فی قلوب المومنین
لاتبرد ابدا بیانگر همین مطلب است
و ظرفیت چهارم قدرت برگزاری تجمعات و مراسمات برای عزاداری است که این همه اجتماعات در ماه محرم و صفر و بزرگترین آنها همین راهپیمایی اربعین است که میلیونها نفر به سوی حرم امام حسین علیه السلام رهسپار میشوند همه اینها به خاطر این است که امام حسین علیه السلام هرچه داشت در طبق اخلاص گذاشت و تقدیم حق و حقیقت کرد.
🇮🇷 نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم پزشکی بابل
باسمه تعالی
نقد دیدگاه آیت الله فیاضی در مورد قاعده فلسفی« الشیئ ما لم یجب لم یوجد»
فلاسفه معتقدند که یک شیئ مادامی که وجوب وجود پیدا نکند وجود پیدا نمیکند. بر همین اساس قائلند علت تامه به معلول ایجاب وجود میکند و پس از آن ایجاد میکند. این همان چیزی است که به نام «وجوب بالغیر» در قانون علیت معروف است.
از میان فیلسوفان آیت الله فیاضی در ارتباط با این قاعده سه ادعا دارد، در اینجا به نقد و بررسی این ادعاها میپردازیم
۱- ایشان این قاعده را منکر است و معتقد است دلیلی که فیلسوفان برای آن آورده اند یعنی استحاله ترجیح بلامرجح، مصادره به مطلوب و فاقد دلیل است. ایشان میپذیرد که تحقق معلول وابسته به وجود علت تامه است یعنی تحقق معلول بدون علت تامه ممکن نیست اما معتقد است علت تامه بدون اینکه وجود معلول را ایجاب کند آن را ایجاد میکند به تعبیر دیگر در عین اینکه وجود و عدم وجود معلول هر دو، ممکن و محتمل است علت تامه آن را ایجاد میکند. در حقیقت برای اینکه علت تامه معلول را ایجاد کند لازم نیست اول آن را از حالت تساوی و امکان خارج کند و به حالت وجوب درآورد و سپس ایجاد کند.
در نقد این بیان همان گونه که فلاسفه گفتهاند باید گفت اگر وجود معلول به حد وجوب نرسد لازمه اش این است که حتی با وجود علت تامه، امکان عدم وجود معلول وجود دارد و در این صورت اگر معلول وجود پیدا کند جای این است که پرسیده شود با اینکه امکان عدم وجود آن میرفت چرا وجود پیدا کرد؟ این سوال هر گز منقطع نمیشود جز در صورتی که امکان عدم وجود معلول به کلی منتفی شود. به نظر میرسد صحت این استدلال تام و غیر قابل خدشه است. این استدلال مصادره به مطلوب نیست. از این گذشته اگر با وجود علت تامه، وجود معلول حتمیت پیدا نکند و وجود و عدم آن در حالت تساوی باشد معنایش این است برای وجود یافتن معلول، هنوز منتظر تحقق چیز دیگری هستیم و این خلف فرض وجود علت تامه است. از این گذشته اگر با بود علت تامه برای وجود معلول، امکان وقوع عدم معلول باشد لازمه اش این است در عین اینکه علت عدم معلول وجود ندارد، عدم معلول محقق شود که محال است.
۲- آیت الله فیاضی معتقد است نه تنها برای قاعده مزبور دلیلی نیست بلکه دلیل بر محال بودن آن وجود دارد. دلیل ایشان چنین است:
شیئ معدوم در حال معدوم بودن ضرورت عدم دارد این ضرورت، ضرورت لاحق و به شرط محمول است. وقتی عدم برای او ضروری است وجود برای او ممتنع است. وقتی وجود برای او ممتنع است قهرا وجود برای او واجب نخواهد بود. در نتیجه شیئ معدوم در عین این که ضرورت عدم دارد محال است ضرورت وجود پیدا کند. بنابراین وجوب یافتن معلول معدوم، از ناحیه علت تامه محال خواهد بود.
در نقد این دلیل میتوان گفت ضرورت عدم برای معدوم، ضرورت لاحق و به شرط محمول است یعنی عدم برای معدوم به وصف معدوم بودن و به شرط معدوم بودن ضروری است اما وجوب وجود از ناحیه علت تامه، ضرورت سابق و بدون شرط محمول و بدون لحاظ وصف معدوم بودن است میان آن ضرورت عدم و این ضرورت وجود، تنافی نیست.
۳-آیت الله فیاضی معتقد است قاعده « الشیئ ما لم یجب لم یوجد» با اختیار فاعل مختار ناسازگار است. زیرا در تعریف فاعل مختار گفته اند: « کون الفاعل بحیث إن شاء فعل و إن لم یشأ لم یفعل»
حال میپرسیم مراد از مشیت در تعریف اختیار در این عبارت چیست دو احتمال وجود دارد یکی اینکه مشیت به معنای اراده باشد این احتمال نادرست است زیرا میپرسیم آیا خود اراده اختیاری است یا نیست اگر نیست فعل ناشی از اراده هم اختیاری نخواهد بود و اگر اختیاری باشد معنایش این است که اراده مسبوق به اراده است و هلم جرا و لازمه آن تسلسل باطل است.
احتمال دیگر این است که مراد از مشیت در تعریف اختیار، سلطنت ذاتی فاعل مختار بر فعل و ترک است. همین معنا درست است و این معنای از اختیار با ضرورت سابق فعل اختیاری قابل جمع نیست.
در نقد این سخن میتوان گفت:
فاعل مختار فاعلی است که فعلش را از روی رضا و خواست و حب درونی خویش انجام دهد.
انسان ذاتا حب به خویش و منافع خویش دارد، این حب و خواستاری در کمون ذات هر انسان موجود است و همین باعث می شود چیزی را که صد در صد مطابق با منافع و خیر خویش تشخیص داد به صورت پویا و خودکار و خودجوش با میل و رضا، اقدام به انجام آن کند.
بر این اساس تشخیص خیر و کمال فعل با انضمام حب کامن و نهادینه در نفس نسبت به هر خیر و کمال، لزوما باعث اقدام رضایتمندانه خودجوش و خودکار نفس می گردد.
در این صورت لزوم و وجوب اقدام به فعل اختیاری، منافی و مناقض رضایتمندانه و مختارانه بودن فعل نخواهد بود. بر این اساس حتی با تحقق علل و عوامل مؤثر برای اقدام فاعل مختار، انجام فعل اختیاری از روی حب و رضایتمندی و خواستاری است. در این صورت عبارت إن شاء فعل و إن شاء لم یفعل که در تعریف فاعل مختار گفته اند صادق میباشد.
زیرا صدق قضیه شرطیه به صدق تلازم میان مقدم و تالی است اعم از اینکه تحقق مقدم ضروری و یا ممتنع باشد. بنابراین ضرورت تحقق مشیت انجام فعل منافی با صدق قضیه شرطیه بالا نیست
نیکزاد
#فلسفه
https://eitaa.com/darseostadnikzad
سلام علیکم
لطفا ۳ پرسش زیر را پاسخ دهید
۱-همراهان امام رضا(ع)از مدینه به مرو مشخصا چه کسانی بودند؟
۲- آیا خانواده امام رضا علیه السلام همراه ایشان بودند؟
۳- اینکه به امام رضا ع لقب غریب دادند صحیح است؟
پاسخ پرسش ۱
همراهان علی بن موسی الرضا علیه السلام در این سفر ۵ گروه بودند
فرستادگان خاص مأمون که سرکرده آنان رجاءبن ابی ضحاک و معاون او فرناس بوده و افراد دیگری نیز مسئولیت کاروان را برعهده داشتهاند.
شیعیانی که اجازه یافتند همراه امام رضا باشند که معروفترین آنها اباصلت است که از فقها بوده و در طول این سفر تا روز شهادت رضا خدمتکار مخصوص او بود. همچنین یکی از غلامان امام موسی بن جعفر ع و مردی از فرزندان قنبر غلام امام علی ع در این سفر همراه کاروان بودهاند.
عدهای از بنیهاشم و آل ابی طالب که به دستور مأمون همراه این کاروان آورده شدند که یکی از نوادگان امام سجاد ع به نام علیبنابراهیم ذکر شدهاست.
حاجیانی که پس از ایام حج به عراق یا ایران بازمیگشتند و گروهی که مقصدشان خراسان بود. در این عده شیعه و غیرشیعه دیده میشد. افرادی چون فتح بن یزید جرجانی، مخول سجستانی موسی بن سیار و مردی از اهل بلخ از این قبیلاند.
ساربانان و غلامان و خدمتگزاران قافله که مسئول طبخ غذا و شستشو و رسیدگی به حیوانات و آوردن هیزم و آب و خرید لوازم بودهاند.
در ارشاد شیخ مفید آمدهاست که سرکردگی هیئت انتقال علی بن موسی الرضا ازمدینه به مرو، بر عهده عیسی جلودی بود؛ اما در خرائج و الجرائح آمده است که رجاء بن ضحاک که از خویشاوندان فضل بن سهل بود به این کار گماشته شده بود. بیهقی در تاریخش از همراهی یاسر خادم با رجاء بن ضحاک یاد شدهاست. بنابر گزارش شیخ مفید، جمعی از آل ابیطالب نیز به همراه امام علی بن موسی الرضا به مرو فراخوانده شدند.
پاسخ پرسش ۲
با آنکه مأمون تقاضا کرده بود امام علیه السّلام با اهل بیت خویش به سمت مرو رهسپار شود تا مایه تأیید حکومت او باشد، حضرت علیه السّلام کسی را با خود نبرد بلکه تنها فرزندش را نیز در مدینه گذاشت و این امر به خاطر اطلاع آن حضرت از آینده این سفر بود. مؤید این امر وداع امام علیه السّلام با قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و طرز خروج حضرت از مدینه بود که همه دریافتند ناگزیر و بالاجبار پای در راه سفر نهاده است و امنیت و آرامش و برگشتی وجود ندارد.
بنابراین چون آمدن حضرتش به ایران به اختیار خود نبود وتحت الحفظ توسط مأموران مأمون به ایران آمدند به جز برخی از غلامانش مثل اباصلت هیچ کس از خاندان حضرت به ایران نیامد. اهداف مأمون از آوردن حضرت به ایران، سیاسی بود که تحت نظر بودن حضرت و خاموش شدن شورش های علویان و شیعیان از جمله آنها بود که همراه بودن خانواده امام هرگز در صلاح نبود لذا حضرت تنها به ایران تشریف آوردندتا هدف مامون محقق نشده وخانواده اش تحت نظر او نباشند.
پاسخ پرسش ۳
وصف غریب برای امام رضا طاهرا در برخی از زیارتنامه ها آمده است.( السلام علیک ایهالامام الغریب)
و نیز در برخی از روایات از خود امام رضا ع آمده است که هر کس بعد از مرگ من در سرزمین غربت و دور از خانه ام مرا زیارت کند .....و مشابه همین از امام جواد علیه السلام در مورد پدرش امام رضا ع آمده است .
نیکزاد
#اهلبیت
https://eitaa.com/darseostadnikzad
913.9K
رابطه دلیل اجتهادی با اصول عملیه عقلیه و شرعیه)از استاد آیت الله نیکزاد
#اصول
🆑 @darseostadnikzad
2.34M
آیا امامان علیهم السلام به زمان مرگ خویش آگاهی داشتند؟ پاسخ استاد نیکزاد به پرسش بالا
#اهلبیت
https://eitaa.com/darseostadnikza
4.65M
راز و رمزهای موفقیت پیامبر اکرم صلوات الله و سلام علیه و آله در بیان استاد نیکزاد
#اهلبیت
https://eitaa.com/darseostadnikza
2.17M
سخنی با مخالفان فلسفه
#فلسفه
https://eitaa.com/darseostadnikza
باسمه تعالی
امام رضا(ع):
مَنْ أَحَبَّ عَاصِیاً فَهُوَ عَاصٍ وَ مَنْ أَحَبَّ مُطِیعاً فَهُوَ مُطِیعٌ وَ مَنْ أَعَانَ ظَالِماً فَهُوَ ظَالِمٌ وَ مَنْ خَذَلَ عَادِلًا فَهُوَ خَاذِلٌ إِنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنَ أَحَدٍ قَرَابَهًٌْ وَ لَا یَنَالُ أَحَدٌ وَلَایَهًَْ اللَّهِ إِلَّا بِالطَّاعَهًِْ وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُاللَّهِ (لِبَنِی عَبْدِالْمُطَّلِبِ ائْتُونِی بِأَعْمَالِکُمْ لَا بِأَنْسَابِکُمْ وَ أَحْسَابِکُمْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُونَ* فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ* وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خالِدُونَ.
امام رضا (ع) فرمود:
هرکس گنهکاری را دوست داشته باشد، گنهکار است و هرکه شخص مطیع را دوست داشته باشد، او نیز مطیع خداست. کسی که به ظالم کمک کند، ظالم است و هرکه عادلی را خوار کند، خود خوار است؛ بین خدا و احدی قرابت و خویشاوندی نیست؛ هیچکس به خدا نزدیک نمیشود؛ مگر با اطاعت. پیغمبر اکرم ص به فرزندان عبدالمطلّب فرمود: «اعمال خود را بر من بیاورید( یا به من نشان دهید ) نه خویشاوندان و خانوادهتان را؛ خداوند بزرگ میفرماید:
پس آنگاه که نفخه صور قیامت دمیده شد دیگر نسب و خویشی در میانشان نماند و کسی از کس دیگر حال نپرسد. پس (در آن روز) هر که اعمالش سنگین و وزین است آنان رستگارانند. و هر که اعمالش سبک وزن است آنان کسانی هستند که نفس خویش را در زیان افکنده، به دوزخ مخلد خواهند بود.
بحارالأنوار، ج۷، ص۲۴۱ و عیون أخبارالرضا (ج۲، ص۲۳۵)
6.23M
بیان نکاتی مهم به بهانه سالروز شهادت امام رضا علیه السلام
#اهلبیت
https://eitaa.com/darseostadnikza
هدایت شده از حجت الاسلام والمسلمین مؤیدی
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین نیکزاد _ سالگرد ارتحال استاد مؤیدی.mp3
35.14M
🔈#صوت_مراسم
💠مراسم اولین سالگرد ارتحال مرحوم حجةالاسلام والمسلمین حاج محمد علی مؤیدی (رحمةالله علیه)💠
🎙سخنرانی : حجت الاسلام والمسلمین دکتر نیکزاد
🗓 پنجشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۳
📍بابل | مسجد کاظمبیک
_______________
🔻مرکز حفظ و نشر آثار حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی مؤیدی
https://eitaa.com/ostadmoayedi_ir
سایت | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
باسمه تعالی
دلیل عقلی امام خمینی برای اثبات ولایت مطلقه فقیه
خلاصه دلیل عقلی امام خمینی را بر ولایت مطلقه فقیه ذکر مینمائیم. ولایت مطلقه فقیه با مقدمات ذیل اثبات میشود:
مقدمه اول:
اگر کسی به مجموعه قوانین اسلام نظری بیفکند، درمییابد اسلام برای همة شئون دنیوی و اخروی احکام جعل نمود و اعمال عبادی جهات اجتماعی، سیاسی را در خود نهفته دارد، مانند حج که میتوان از آن بهرهبرداری بسیاری در راستای مصالح عامه مسلمین نمود.
و همچنین احکام بسیاری مثل قوانین مالیاتی و حدود و دیات و احکام مربوط به جهاد و دفاع و معاهدات بین دولت اسلامی با سایر حکومتها، وضع کرده است.
مقدمه دوم:
مجموعه احکام الهی تا روز قیامت باقی است و نسخ نشده و نفس بقاء احکام اقتضا دارد برای پاسداری و اجرای قانون الهی حکومتی تشکیل شود.
علاوه بر آن که حفظ نظام از واجبات مؤکد و حراست از مرزهای مسلمین از تهاجم واجب عقلی و شرعی است، اختلال امور مسلمین نیز مبغوض خداوند میباشد و همه این موارد جز با حضور رهبری و حکومت میسّر نیست.
پس حکومت و بسط عدل و تعلیم و تربیت و حفظ نظم و رفع ظلم و پاسداری از مرزها و جلوگیری از تجاوز اجانب از احکام واضح عقلی است و فرقی میان زمان غیبت و غیر آن نمیباشد. پس آنچه دلیل امامت است، خود آن دلیل لزوم حکومت بعد از غیبت ولّی امر میباشد.
مقدمه سوم:
بدون تردید بر طبق اعتقادات شیعه، بعد از وجود مبارک پیامبر(ص) خلافت و ولایت به حضرت علی(ع) و اولاد او رسیده تا زمان غیبت امام دوازدهم. ائمه(ع) مانند پیامبر(ص) ولیّ امر و دارای ولایت عامّه و خلافت کلّیِ الهی بودند. اما در زمان غیبت گرچه برای ولایت و حکومت شخص خاصی معیّن نشده لکن به حسب عقل و نقل باید به نحوهای باقی باشد زیرا اثبات شد: اهمال در اموری که جامعه اسلامی به آن نیازمند است جائز نمیباشد و مطلوبیت نظام و حفظ اسلام نیز در زمان غیبت امری ضروری و لازم است.
مقدمه چهارم:
حکومت اسلامی حکومت قانون الهی است پس والی آن باید دارای سه صفت ذیل باشد:
۱- علم به قانون الهی. ۲- عدالت. ۳- شایستگی رهبری (کفایت و لیاقت).
پس حکومت اسلامی، حکومت قانون الهی است و کسی حق استبداد به رأی ندارد و رهبری
حاکم اسلامی باید دارای سه صفت باشد: علم به قانون الهی، عدالت و لیاقت و شایستگی رهبر. رهبر مسلمین باید عالم به فقه و عادل باشد و فقیه عادل صلاحیت ولایت بر مسلمانان را دارد.
از مطالب مذکور نتیجه میگیریم:
قیام برای تشکیل حکومت اسلامی بر فقهای عادل واجب کفایی است و در صورت موفقیت یکی از فقهاء، سایرین باید از او پیروی کنند. و اگر تشکیل حکومت بدون اجتماع و همکاری دیگران ممکن نباشد، باید متحد شده و با هم اقدام نمایند. و در صورت عدم موفقّیت از منصب خود ساقط نشده اند و لی معذور هستند و هر کدامشان حق ولایت بر امور مسلمین را دارند.
حدود اختیارات ولیفقیه
ولی فقیه در جهات مربوط به حکومت همانند رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) اختیار و ولایت دارد و این به معنای همرتبه بودنشان با انبیاء و ائمه(ع) نیست، زیرا آنان دارای خلافت تکوینی الهی بودند.
پس فقیه عادل دارای همه شئون و اختیاراتی است که پیامبر(ص) و ائمه(ع) دربارة حکومت و سیاست داشتند، زیرا این ولایت لازمه حکومت و اجرای احکام الهی است. معنای ولایت مطلقه فقیه همین است.
(امام خمینی، کتاب البیع، جلد ۲، بحث ولایت فقیه )
#فقه
https://eitaa.com/darseostadnikza