eitaa logo
🦋 درواژه 🦋 از واژه‌های نثر تا شعر
55 دنبال‌کننده
60 عکس
14 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فکرت
📣 رسانه‌ فکرت با همکاری گروه رسانه‌ای رحیل به مناسبت وفات حضرت معصومه سلام‌الله علیها برگزار می‌کند: ◾️محفل شعر رَحیل معصوم 👤با حضور عاطفه جوشقانیان مهتا صانعی نجمه‌سادات هاشمی سمانه خلف‌زاده رقیه خلف‌زاده 📅 سه‌شنبه ۲۴ مهر ⏰ ساعت ۱۳ تا ۱۵ 🏛 بلوار بسیج، بعد از خیابان شهید تراب نجف‌زاده، موسسه رسانه‌ای فکرت 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ 📲وب | ایتا | تلگرام | اینستاگرام | تویتر
حافظ در معیت زمان حافظ شاعر همه‌ی قرون است. غزل‌سرایی که شمایل تامّ ادبیات ملی است و همه‌ی اقوام را با مضامین عمیق عارفانه و عاشقانه‌ی خود مفخّر ساخته و به هم پیوند داده است. هر کسی که در فلات ایران اندک پیوندی با زبان و شعر حافظ برقرار کرده، خود را تا ابد ایرانی می‌داند و به آن افتخار می‌کند. شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی شاعر قرن هشتم هجری در شیراز زاده شد و بالید و به جانان پیوست. زبان فارسی را هزاران گام به جلو برد و سخن را به اوج خود رساند. حافظ فقط ارتقا دهنده‌ی شعر نیست بلکه نثر فارسی هم تا ابد مدیون اوست. روش استفاده‌ی او از کلمات به قدری پیشترفته و پر صنعت است که مخاطب خود را قرن‌هاست متحیر کرده و تمام شاعران پس از خود را به حاشیه‌ی نبوغ خود رانده است. او بدون شک شاعری است که معیار و عظمت و نبوغ شاعرانه در زبان و اندیشه‌ی ایرانی به شمار می‌آید. او شاعری دانشور است که جامعه و انسان را به شمولِ تفکر خود درمی‌آورد و نسبت هر دو را با آسمان و زمین مشخص می‌سازد. حافظ روح پیوند دهنده‌ی شیخ مصلح‌الدین سعدی و مولانا جلال‌الدین بلخی است. ظرافت و زیبایی و اندیشه و احساس هر دو شاعر بزرگ پیش از خود را در قلمِ پرطنین و سرانگشت غوغاآفرین خود دارد. او یک شاعر قرآنی و به شدت اسلام‌گرا و در عین حال یک شاعر ملی و وطنی است. وقتی می‌گوید: «در خرابات مُغان نور خدا می‌بینم، این عجب بین که چه نوری زِ کجا می‌بینم»، به ذهن کمتر کسی می‌رسد که شاعر با چه ظرافتی به ایرانی بودن خود اشاره دارد و با چه احساس معنوی به جریان مقدس آتش و نور می‌نگرد. و این در حالی است که او با افتخار خود را متخلّص به حافظ کرده و به از بر خواندن قرآن کریم با چهارده روایت مجهّز و مسلّح است. سلاح شاعری او قرآن است و عظمت شهودی او از این دریای بی‌کران وحیانی و روحانی سرچشمه می‌گیرد. شاعری وطن‌دار و دین‌دار که با چراغی در دست راه را برای آینده‌ی سخن فارسی روشن ساخته است. حافظ آبروی فقر و قناعت است و در جهان فلک‌زده و مادی شده‌ی امروز بازگشت به چشمه‌های خرد او می‌تواند ما را از تنگناهای روح و روان آسیب دیده برهاند و امیدی فراوان بیافریند. نکته‌ی پایانی در این یادداشت نگاه حافظ به زن است. بر خلاف نگرش به اصطلاح هنرمندان مدرن و پست مدرن که زن را به ابزاری برای خلقِ شنیع‌ترین آثار خود در همه‌ی عرصه‌ها تبدیل کرده‌اند، حافظ برای زن احترامی عرشی قائل است و او را پرده‌دار حرمِ ستر و عفاف ملکوت می‌داند. حجاب زن را نگاره‌ای زیبا از برگزیدگی او می‌سراید و دسترسی انسان به دامن پاک زنانه را ناممکن می‌شمرد مگر اینکه آن دامن جایگاه پرورش عارفان باشد. ساکنان حرم ستر عفاف ملکوت با من راه‌نشین باده‌ی مستانه زدند آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه‌ی فال به نام من دیوانه زدند از نظر لسان‌الغیب «زن» گل محبوبی است که هر کسی را یارای دست‌اندازی به کوی بی‌مثال او نیست. ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری برحذر باش که سر می‌شکند دیوارش @darvazhe
🌹هشتمین روز از ماه ربیع‌الثانی مصادف است با سالروز ولادت احیاگر فقه جعفری حضرت امام حسن عسکری (ع)؛ 🔹️ این امام هُمام در سال ۲۳۲ هجری قمری در شهر مدینه دیده به جهان گشود، پدر آن حضرت امام بزرگوار حضرت هادی (ع)، و مادرش "حدیثه" نام داشت. 🔹️نام ایشان حسن، و کنیه‌ی آن بزرگوار ابومحمد و از القاب ایشان "زکی" و "عسکری" است. 💠میلاد امام حسن عسکری علیه‌السلام تبریک و تهنیت باد⚘️ @darvazhe
🦋امروز در معیت بنیاد شهید به دیدار دو خانواده‌ی شهید رفتیم. 🔹️مولفه‌ی اصلی خانواده‌های شهدا، حس روایت‌گری آن‌هاست که بیشتر دیده می‌شود. همان گزینه‌ی روایت اصلی‌ها، روایت دستِ اولی‌ها. 🔹️و آنچه که مهم است رسانه‌ی منعکس کننده‌ی همین روایت اولی‌هاست. موقعیت زینب‌گونه‌ای که همسران شهید در وجودشان به تاسی از حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به منصه‌ی ظهور رسانده‌اند. پ‌ن: همسران شهید عاشق بودند، عشق رو می‌شد هنوز هم از چشمهاشون فهمید. سن و سالی نداشتند که در این موقعیت‌ها قرار گرفتند. همسر شهید تعریف می‌کرد، هنوز هم شب‌ها با شب‌بخیر گفتنم به شهید میرم می‌خوابم. آروم بودم و ساکت و ذهنی که هزاران سوال از این عشق زیبا داشت...... 🦋دوروبرمان فرزندان شهیدی هستند که از این شهداء به یادگار مانده‌اند. چشم‌ها را باید شست.... @darvazhe
🦋 🔹️این دیدار توام شد با ذوق شاعرانه‌ی من: دو تا شعر داشتم در وصف مادران و خواهران شهدا که اینجا بارگذاری می‌کنم. ⚘️♥️ برای مادران شهید رنج شب‌های تیره را  تنها، قلبِ صبح سپید می‌داند سوزِ سرمای هر زمستان را سفره ی روز عید می‌داند . خبرم آمده‌ست از جبهه، پیکرم آمده ست از جبهه! مادرم... مادرم همیشه مرا یک جوان رشید می‌داند! گم‌شدن در دل سیاهی را؛ شبِ تنهای بی‌پناهی را همه را دارد و به خاطر من درد را ناپدید می‌داند پشت تابوت‌هاست مادرِ من...باید این صحنه را نگاه کند: بعدِ هجران! وصال را هرکس اتفاقی بعید می‌داند! دوریِ من غم است شادی نیست، بارش چشمِ او ارادی نیست با تمام‌ غمی‌ که در دلش‌است خویش را رو سپید می‌داند! پَرکشیدم به خوابش آهسته تا بگویم که دوستش دارم سخنم را نگفته می‌خواند، حرفِ دل را ندید می‌داند کیست او مریم‌ است یا حوا؟ حضرت زینب‌است یا زهرا؟ از من این تکه استخوان را نیز، باز هم یک نوید می‌داند! دلِ من تا ابد گرفتارش، آمدم باز هم به دیدارش حضرتِ مادر است و خوشبختم که مرا هم‌ مُرید می‌داند فصل آغوش او دوباره کجاست؟ آه... تقویم های پاره کجاست؟؟؟ روزهایِ نبودنم را او بهتر از سررسید می‌داند! سال ها زحمت و ریاضت‌ را، طاقت و صبر و  استقامت را معنی انتظار و حسرت را، مادر یک شهید می‌داند... @darvazhe
🦋 بگو پرنده‌ی دریا کجا و خاک کجا جهان ِ بی در و پیکر کجا، پلاک کجا یکی دو پاره‌ی پیراهن ِ غبار رسید رسید عطر تو در کوچه و بهار رسید فدای آن رخ خندانت ای بهار‌ترین تو داستان جهانی، تو آبروی زمین برادر منی ای قد بلند خاکی پوش نیفت روی زمین و نخواب بی‌آغوش بگو بمیرد خواهر برای پیکر تو برای بوی تن ِ لاله لاله پر پر تو بگو بیاید خواهر به صحنه‌ی سَحَرت مگر دوباره بگیرد هوای دور و برت شلمچه صحنه‌ی خون بود و خانه‌ی من شد زمینِ سوخته شد لاله زار ِ چیدن شد شلمچه بود، طلاییه بود میمک بود فرشته بود یقین بود رَستن از شک بود فدای آن قد و بالای چون سپیدارت بگو بیاید خواهر دمی به دیدارت نشسته بر لب هر کوچه نام زیبایت ترانه‌ی خوشِ لبخنده‌ی شکوفایت تویی یقین ِ مداوم به ماجرای نجات همین که نام تو آمد بلند شد صلوات @darvazhe
🔹️یا واهب العقل 🖊بیچارگان خوشبخت؛ سخن گفتن تلاشِ چنگ‌اندازی به گلوی خودم است. خودم که دنباله‌گیر حقیقت نیست. چرا که حقیقت چیزی است که بزرگان گفته و نوشته‌اند و ایمانی شده و تن و جسد و فکر معیوبم را هنوز نگه داشته و امید ماندن و ایستادن و باور پذیری را در این مجموعه‌ی سر و بدن کاشته است. هر چه هست ایمان است و چیزی به آن افزودنی نیست. گناه برای ما مومنان انحراف است نه لذت، برای فرد بی‌اعتقاد، گناه سراسر بی‌معنی است. لذت، اپیکوریسم، فضیلت‌های شادی‌بخش ، منفعت‌باوری و همه‌‌ی سودانگاری به او کمک می‌کند، در حالی که کمکی نخواسته است. اما به گناهکارانی از جنس ما، از هیچ کجایی مُلتجایی نخواهد رسید. در حالی که دستمان از بطن مادر برای گرفتن سرِ ریسمان یاری دهنده‌ای، مشت شده و حالا از عمر بیرون است، از آب بیرون است، از دام بیرون است، از تخت بیرون است، از بیماری و احتمالات و از حوائج و از وظایف و از تابوت و از کِشوی سردخانه و از قبر بیرون است. دست ما مومنان همیشه از توان خویش خارج است. تنها کمک از خداست که کلمات انابت و رجوع را آفریده و کرور کرور شمع تضرع و گریانی و نیاز، شاید هم مفتخرمان داشت و مقامی شامخ داد. مقام بلند توّابان و پابرهنگان صحرای خویش، که ملائکِ خاله‌زنک را به پچ پچه در کوچه وا می‌دارند، که ببینیدشان، آن‌ها تطهیر شدگانند. چقدر هم برای همه فیس و افاده می‌آیند. خدا شانس بدهد. ما بیچارگان خوشبختم. فهرست گناهان ما بلند است. اما اگر دست یک پراگماتیست اخلاق‌مدار بیفتد حتی یکی از آن‌ها گناه نیست. کاری‌ست که هنجار بشریت امروز و فرداست. اما بر سر این فهرست شب و روز به اربابان دو عالم التماس می‌کنیم و امیدی داریم که هنجار الهی ما را فرا بگیرد و با احساس گناه ما را مسلمان کند و تائب بمیراند، نه هنجار‌مند و متعفن و دنیوی و اخلاق مدارِ کانتی و فضیلت مدارِ آگوستینی. @darvazhe
📹ضبط برنامه‌ی رحیل معصوم 🔹️السلام عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ المَعصومة اشْفَعِی لَنَا فِی الْجَنَّه جز تو گلی را بدون خار ندیدم بعد تو در شهر قم بهار ندیدم شب شد و من تا سحر گریستم از غم بعد تو در سینه ای قرار ندیدم گوشه‌ی تاری برای گریه ندارم کنج حریم تو را که تار ندیدم سقف عزاخانه‌ی تو ریخت و آنجا هیچ به جز خیلِ سوگوار ندیدم هیچ به غیر از فرشتگان خدا را زائر این مدفن و مزار ندیدم قلب زمین سوگوار کیست به جز تو بی تو ثباتی در این مدار ندیدم تا گل سرخ محمدی بشکوفد سخت‌تر از دردِ انتظار ندیدم تا در میخانه‌ات گشوده به مستان هیچ به جز مردم‌ِ خمار ندیدم دست من و دامنت در این شب غربت غیر تو عشق و به جز تو یار ندیدم @darvazhe
هدایت شده از فکرت
محفل شعر «رَحیل معصوم» به مناسبت وفات حضرت معصومه سلام‌الله علیها در رسانه برگزار شد. این برنامه که با همکاری رسانه صورت گرفت، به زودی از پخش خواهد شد. 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ 📲وب | ایتا | تلگرام | اینستاگرام | تویتر
مرحله‌نهایی سرزمین شعر با حضور چهار شاعر راه‌یافته به مرحله‌ی نهایی امشب ساعت ۲۱ شبکه‌ی چهارم سیما @damsara
💠 امام صادق عليه السلام : 🔺من أرادَ اللّه ُ بِهِ الخَيرَ قَذَفَ في قَلبِهِ حُبَّ الحُسَينِ عليه السلام و حُبَّ زيارَتِهِ ؛ 🔺اگر خداوند خیر کسی را بخواهد ، محبّت حسين و شوق زيارتش را در دل او مى اندازد . @darvazhe
🌴 مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا @darvazhe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدیم در پیاله‌ی خود عکس یار را از ما نگیر مستی چشم خمار را پوشانده است آینه را سال‌ها غبار کِی می‌تکانی از دل ما این غبار را من دورم از نگاه تو که گرم و روشن است ای پهن کرده سفره‌ی سبز بهار را تنها به شوق دیدن روی تو بود اگر جانم خرید سختی این روزگار را مردن به خاطر تو اگر حسرت من است کِی می‌کنی نصیب من این افتخار را یاقوت می‌شود همه‌ی اشک‌های من بگذار روی دامنم این کوله بار را طوفان به یال اسب سفید تو بسته است صحرا کشیده حسرت آن تک‌سوار را کوتاهی ندیدنت از دیده‌ی من است پوشانده پرده روی مَه آشکار را عجّل علی ظهورک یا صاحب‌الزمان پایان ببخش وحشت این انتظار را @darvazhe
_تاریکم اسماعیل؛ اما مگر نه اینکه زندگی، تقلایی طولانی در تاریکی‌ست؟! + برای رسیدن به روشنی! @darvazhe
وقتی که فکرش را نمی‌کردم آمد سراغم بدترین دردم پر گرد و خاک آمد، هلاک آمد نوشاندمش از چشمه‌ی سردم @darvazhe
صبح عالی متعالی🌹 همیشه فکر می‌کردم اولین کتابی که چاپ کنم مجموعه‌ی اشعارم خواهد بود اما نه... گویا روزگار تصمیمش جدی بوده بر شگفت‌انگیزی‌های پرتیراژ... در سال‌هایی نه چندان دور مشغول جمع‌آوری و تراوشات ذهنی‌ام برای یک رمان و همچنین روابط پدری و فرزندی بر پایه‌ی داستان‌ها و روایت‌های نسل به نسل چرخیده، بود. وقتی به انتشاراتی دادم برای چاپ و قبولشون بر چاپ، شور و شعف خاصی تمامِ روزگارم را فراگرفت. الحمدلله در مسیر چاپ قرار گرفتند و من هم خوشحالم. امروز فایل صفحه‌آرایی شده‌ش رو فرستادند. البته مجموعه اشعار با موضوعات شهدای خدمت که خادم‌الشعرای شهدای خدمت هستم، اولین کتابم به عنوان گردآورنده‌ی مجموعه اشعار خواهد بود. بر این نَعمات شکرگزارم🦋⚘️ @darvazhe
به قول حضرت بگشای چاک سینه که بر منکران حشر روشن شود که صبح قیامت دمیدنی‌ست ان‌شاءالله این کمک‌های مردمی که برخاسته از فرهنگ دینی اهالی ایران‌زمین هست همچون باغ‌های فدک، نوید‌بخش اقتصاد حکومت جهانی حضرت مهدی عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف باشد. که بر حق گفته شده: وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى‌الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي‌الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ* *آیه ۵ سوره قصص پ‌ن: عکس‌ها مربوط به پارک نجمه‌خاتون ابتدای خیابان شهید فاطمی قم می‌باشد. @darvazhe
از من نمی‌پرسی کجا هستم، کجا می‌گریم‌ات می‌گریم‌ات اما نمی‌پرسی چرا می‌گریم‌ات باید خودت باشی ببینی گریه‌ام را، حس کنی وقتی که دارم گرم و دارم بی‌صدا می‌گریم‌ات شاید تو تنها قصه‌ای باشی که می‌خوانم ولی از ابتدا می‌گریم‌ات تا انتها می‌گریم‌ات من شاعرم! هنجار آدم‌ها عذابم می‌دهد با چشم‌ها می‌بوسمت،با دست‌ها می‌گریم‌ات هم آشکارا پیش چشمِ دیگران می‌نالم‌ات هم در خفا دور از غریب و آشنا می‌گریم‌ات افتادم از بادام تلخِ چشم شیرین‌ام ولی با هر فشاری در گلوی شیشه‌ها می‌گریم‌ات @darvazhe
هدایت شده از گوهرشاد قم
🌹سفر به خیر دو شه‌بال و شه‌پر خونین دو دستِ مانده به دوشِ دو پیکر خونین دو کوه سوخته در انفجار خاکستر دو تا حماسه‌ی سرخ از دو دفتر خونین دو تا اشاره به یک قله‌ی همیشه بلند دو هم‌پیاله به شوق دو ساغر خونین @shaeranehowzavi ~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~ @goharshadqom
دعای حضرت زهرا سلام الله علیها در روز سه شنبه اََللّهُمَّ اجْعَلْ غَفْلَةَ النّاسِ لَنا ذِکْراً، وَ اجْعَلْ ذِکْرَهُمْ لَنا شُکْرَاً، وَاجْعَلْ صالِحَ ما نَقُولُ بِأَلْسِنَتِنا نِیَّةً فی قُلُوبِنا‌ اََللّهُمَّ إِنَّ مَغْفِرَتَکَ أَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبِنا، وَ رَحْمَتَکَ أَرْجَی عِنْدَنا مِنْ أَعْمالِنا اََللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ وَفِّقْنا لِصالِحِ الإَعْمالِ وَالصَّوابِ مِنَ الْفِعالِ خداوندا، حالت غفلت مردم را به یادآوری نام خویش جلوه گر نما و دعای آنان به درگاه خداوند را برای ما، سپاسگزاری از نعمات الهی مقرر گردان، و سخنان شایسته ای که بواسطه ی زبانمان عرضه می داریم، به اراده ای استوار در دلهایمان، مبدّل گردان، خداوندا، بخشش تو گسترده تر از معاصی ماست، و امید ما به رحمت تو، بیشتر از اعمالمان است، خدایا، بر محمد و خاندان او درود بفرست، و ما را در انجام اعمال پسندیده و صحیح، موفق گردان @darvazhe
رد می شوم از قلب این دیوار سنگی از دردهای خسته‌ی بسیار سنگی رد می شوم از سد آدم‌های این شهر از این همه تکرار در تکرارِ سنگی از خود برون می‌آیم و می‌آیم از خویش تا روزهای خالی از آوارِ سنگی آواز می‌خواند برایم کوه و دریا در گوش جنگل می‌نوازد تار سنگی تن خسته از یاسم ازین نومید رستن دلخسته‌ام از آخرین اخبار سنگی گوشم بدهکار نبودن‌ها نبوده‌ست خط می‌کشم بر روی هر طومار سنگی باید که رد شد ، رد شد از خواب و خور و خشم از برزخ تقلید طوطی‌وار سنگی چشمت به آتش می‌کشد پروانه‌ام را پروانه‌ی در پیله‌ی اشعار سنگی *** من بذر نورم، رویشم، عشقم ، امیدم گل می‌کنم از قلب این دیوار سنگی... @darvazhe