سلطان محمد الجایتو در سفر علامه حلی به هند از او خواست کتابی در زمینه دلایل عقلی و نقلی شیعه بر اثبات امامت حضرت علی علیهالسلام و جانشینی بیواسطه ایشان تألیف کند. در نتیجه، علامه حلی کتاب «نهجالحق و کشفالصدق» را نگاشت.
دو سده پس از این ماجرا، فردی به نام فضل بن روزبهان کتابی با عنوان «إبطال نهجالباطل» در رد نوشته علامه حلی تألیف کرد. در پاسخ به او، قاضی نورالله شوشتری، معروف به شهید ثالث، کتاب «إحقاقالحق و إزهاقالباطل» را نگاشت. وی هفت ماه را صرف تدوین این اثر کرد که در آن، مسائل اختلافی میان شیعه و اهل سنت بهصورت تطبیقی بررسی شده است.
شهید ثالث در این کتاب تنها به مباحث کلامی بسنده نکرد، بلکه از اشعار فارسی و عربی نیز بهره برد. پس از آنکه علمای ناصبی دربار هند با نیرنگ به نسخهای از این کتاب دست یافتند، با موافقت جهانگیرشاه، قاضی نورالله را به طرز ناگواری به شهادت رساندند.
https://eitaa.com/dastan7
سه نوع روزه داریم: روزه عام، روزه خاص و روزه خاصالخاص. روزه عام همان روزهای است که مردم معمولاً میگیرند؛ یعنی از خوردن و آشامیدن خودداری میکنند، اما ممکن است به گناهان دیگری مانند نگاه حرام، غیبت و نداشتن حجاب دچار شوند. در این روزه، اعضا و جوارح فرد از چیزهایی که روزه را باطل میکند، اجتناب میکنند و روزهاش صحیح است.
روزه خاص، روزهای است که علاوه بر خودداری از خوردن و آشامیدن، فرد باید مراقب اعضای خود نیز باشد؛ یعنی گوشش از غیبت و چشمش از نگاههای حرام باید خودداری کند.
اما روزه خاص الخاص، روزهای است که در آن فرد باید تمام دل و ذهن خود را از غیر خدا خالی کند. در این روزه، فرد با تمام وجود از محبت و اندیشههای دنیوی فاصله میگیرد و تنها دلش به یاد خداوند مشغول است.
https://eitaa.com/dastan7
یه شخصی تعریف میکند که برای تبلیغ به تهران رفته بود و در یک مسجد نماز جماعت میخواند. چند ماهی که گذشت، متوجه شد همیشه یک نفر زودتر از او وارد مسجد میشود و گاهی اوقات هم آخر از او میرفته. این شخص همیشه در مسجد بود. یک روز دلم سوخت و از او پرسیدم: «آقا، شما شغلی ندارید؟» او پاسخ داد: «بله، بنده فلانی هستم.» وقتی فامیلش را گفت، متوجه شدم که او بزرگترین تاجر منطقه است. به او گفتم: «اما من که شما را در حال کار نمیبینم، چه طور ممکن است؟» او گفت: «من کار میکنم، اما مقید هستم که ۲۰ دقیقه زودتر از کارم به مسجد بیایم.» از او پرسیدم: «چرا؟» و او پاسخ داد: «میترسم نماز اول وقت به جماعت از دست برود.» گفتم: «اما اگر از دست برود، چه میشود؟» او با تأکید گفت: «نمیشود. یک جریان دارد. من زمانی که جوان بودم، به مشهد رفتم و پیش شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی رفتم و از او سه حاجت خواستم: اول اینکه شغل ندارم، دوم اینکه میخواهم ازدواج کنم و همسر خوب و مؤمنی پیدا کنم، و سوم اینکه پولی برای رفتن به حج ندارم. شیخ فرمود: یک کار انجام بده: نماز اول وقت بخوان و آن را به جماعت بخوان. من این کار را انجام دادم، مشکلات مالی من حل شد، شغل خوبی پیدا کردم، همسر خوبی گرفتم و حتی به حج رفتم. از آن زمان بود که فهمیدم نماز اول وقت به جماعت چه فضیلت و فوایدی دارد.»
https://eitaa.com/dastan7
ظهور سه گروه قدرتمند در سوریه:
🟥 ابقع
🟨 ابرص
🟥 سفیانی (که هیچکدام شیعه نیستند)
🔄 روند وقایع طبق روایات:
⚔️ سفیانی دو گروه دیگر را کنار میزند
➡️ به سمت عراق حرکت میکند (با هدف نهایی حمله به ایران 🇮🇷)
🔥 در منطقه قرقیسیا (مرز عراق، سوریه و ترکیه) جنگی با ترکها 🇹🇷 بر سر منابع (احتمالاً نفت ⛽️) درمیگیرد
💀 در این نبرد تلفات بسیار زیادی رخ میدهد
⚔️ سفیانی سپس به عراق 🇮🇶 میآید و در کوفه کشتار میکند
🏴 همزمان، پرچمهای سیاه از خراسان 🇮🇷 بلند میشوند
⚡️ این لشکر که طبق روایات شکستناپذیر است، سفیانی را عقب میراند
🏃 سفیانی به مدینه فرار میکند و آنجا قتلعام میکند
⚔️ هنگامی که میخواهد به مکه حمله کند، در منطقه بیداء 🌍 زمین دهان باز کرده و لشکر او را میبلعد
😨 تعداد کمی زنده میمانند تا این خبر را برسانند
✨ پس از این وقایع، امام زمان (عج) ظهور میکند 🕋🌿
https://eitaa.com/dastan7
شهید حمید قبادینیا، مسئول بسیج سپاه آبادان، شخصیتی بود که افتخار همکاری با او را به مدت یک سال داشتم. درباره ایشان نکات بسیاری میتوان گفت، اما فرصت اجازه نمیدهد. خوابی بسیار عجیب درباره او دیدم که بیان کامل آن زمانبر است، اما خلاصه آن را عرض میکنم.
برای تعبیر خواب، به محضر حضرت آیتالله ناصری در اصفهان رفتم. یکی از فرزندان ایشان آمد و پرسید که با چه کسی کار دارم. گفتم: «با حاج آقا.» پس از معرفی، مرا به داخل راهنمایی کرد. خدمت ایشان رسیدم، دستبوسی و روبوسی کردم. فرمودند: «بفرمایید، بنشینید.» کسی جز فرزندشان در اتاق نبود.
عرض کردم: «حاج آقا، شما لطف کردید که بنده را پذیرفتید. خوابی دیدهام و میخواهم برای شما بگویم تا اگر تعبیری دارد، راهنمایی بفرمایید. شاید وظیفهای بر عهده داشته باشم.»
ایشان فرمودند: «در مورد حمید میخواهی بگویی؟ حمید قبادینیا؟»
با تعجب گفتم: «بله، دقیقاً در مورد او.»
آیتالله ناصری همان خوابی که دیده بودم را برایم شرح دادند؛ دقیقاً همان صحنهها و جزئیات را، بدون اینکه چیزی به ایشان گفته باشم. شگفتزده شدم و عرض کردم: «حاج آقا، ما از راه دور آمدهایم تا نظر شما را درباره شخصیت این شهید بدانیم.»
ایشان فرمودند: «این شهید فوقالعاده است. مقامش در بهشت بسیار بالاست.»
گفتم: «حاج آقا، من متوجه نمیشوم، لطفاً بیشتر توضیح دهید.»
تبسمی کردند و فرمودند: «توضیحی ندارد، اما بدان که مقامات او بسیار زیاد است.»
اصرار کردم: «حداقل یکی از مقامات پایینتر او را که قابل فهم برای ما باشد، بیان کنید.»
با نگاهی همراه با لبخند فرمودند: «کمترین مقامی که این شهید دارد، مستجابالدعوه بودن است. هر کس که به او متوسل شود، یا کنار مزارش حاجتی را بخواهد و یا حتی دو بیت شعر در وصف امام حسین علیهالسلام بخواند و دعا کند، حاجتش مستجاب خواهد شد.»
فرزندشان نیز افزود که آیتالله ناصری خودشان بر مزار این شهید حاضر شدهاند.
پس از بازگشت، در جلسات دانشگاهی و حوزه علمیه اصفهان، این ماجرا را برای دانشجویان بازگو کردم. شاید باور نکنید، اما بیش از ۱۰۰ نفر با من تماس گرفتند و گفتند که به شهید حمید قبادینیا متوسل شدند و حاجتشان را گرفتند. برخی از مشهد، اصفهان و تهران به گلزار شهدای آبادان رفتند، کنار مزار مطهرش دعا کردند و در مدت کوتاهی حاجتشان برآورده شد.
این شهید حقیقتاً بنده برگزیده خدا بود.
https://eitaa.com/dastan7
شما نگاه کنید، ۱۱ دانشمند برتر نانوی دنیا که ایرانی هستند، میآیند دیدار آقا. رئیس بنیاد نانو دارد گزارش میدهد. یک دفعه حضرت آقا میفرمایند: در رابطه با درمان سرطان با نانو چه کار کردید؟ این بنده خدا، رئیس بنیاد نانو، یک لحظه میماند چی بگوید. آقا میفرمایند: من در این زمینه کتاب خواندم. یک کتابی بود مال آقای جعفری. رئیس نانو میگوید: بله آقا، آقای جعفری اینجا نشستهاند. بلند میشود. آقا میفرمایند: آقای محمودرضا جعفری؟ میگوید: بله آقا. رئیس نانو میگوید: آقا ایشان مشهدی هم هستند. آقا میفرمایند: نه، بجنوردیاند. شما میزان تسلط یک شخص را نگاه کنید. نانو بوده.
کار سرطان که گفتید کار آقای دکتر جعفری است؟
نخیر دکتر، اون کار آقای دکتر جعفری، کار داروی سرطانه.
راجع به کار آقای جعفری من یه کتاب خوندم.
خب، خب، خب، خیلی جالبه. آقای جعفری هم اینجان، اونجا نشستن.
دارو ضد سرطان داره تولید میکنه و حتی الان صادر میکنه.
آقای محمودرضای جعفری؟
بله.
بله. مشهدی هم هستن.
بله. بجنوردیان.
بجنوردی. ماشاالله، ماشاالله، ماشاالله.
بله، یه کتاب درباره شما خوندم.
بله، ماشاالله.
https://eitaa.com/dastan7
10.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بروید رئیسی را پیدا کنید
سیداحمد میراعلایی مدیر ارشد فرهنگی و تهیه کننده سینما:
🔹رئیس هلال احمر تعریف میکرد در زمان تفحص پیکر شهدا پیرزنی ما را دید و گفت بیایید منزل ما نماز بخوانید، در آن روستا که بسیار فقیر بود برای ما غذا آورد و وقتی احساس کرد کم است کمی نان خشک هم آورد که برای روز مبادای خودشان نگه داشته بود.
🔹موقع رفتن به او گفتیم ما نمیتوانیم هیچجوره لطف شما را جبران کنیم و فقط تراول همراه خود داشتم.
🔹ایشان پول را به من برگرداند و گفت بروید رئیسی را پیدا کنید.
🔹 این معنای عزیز شدن یک مسئول در جمهوری اسلامی است.
https://eitaa.com/dastan7
13.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این خاطره تکان دهنده حاج آقا قرائتی رو گوش کنید...
https://eitaa.com/dastan7
6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اسمم را پاک کردی، پاکت کردم!
https://eitaa.com/dastan7
13.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواب عجیب سید حسن نصرالله در سال ۱۹۷۷ که محقق شد و ان شالله بقیه اش هم به زودی محقق خواهد شد
https://eitaa.com/dastan7
9.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️فرزاد جمشیدی: با ارسال این پیامک اشتباه، جان یک انسان نجات یافت ...😭😭
https://eitaa.com/dastan7
19.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰خواهر شهید خضر، فرمانده پهپادی حزبالله: فرزندانش یک سال نتوانستند او را «بابا» صدا بزنند
🔸خواهر شهید خضر، فرمانده پهپادی حزبالله: بخاطر احتمال ترور برادرم، در خانه بصورت زمزمه و بسیار آهسته صحبت میکرد.
🔸فرزندانشان هم نمیتوانستند از آمدن پدر ابراز خوشحالی کنند و بگویند بابا. این پدر گفتن در سینهشان مثل یک داغ میماند.
🔸یک زمان که توانستند در جایی بدون موبایل و مودم همدیگر را ببینند، پسر شهید به مادرش میگفت «دارم میگویم بابا» در حالیکه از یکسال قبل، از گفتن آن محروم بود.
🔸تنها جایی که برادرم اشک ریخت به این خاطر بود که گفت فرزندانم نتوانستند من را زیاد ببینند.
https://eitaa.com/dastan7