داستانهای کوتاه و آموزنده
#خوشبختی #قسمت1 جاریم تو زندگیش هیچی کم نداشت. از زیبایی بگیر تا مال و منال... کارتش همیشه پر بود.
#خوشبختی؟!
#قسمت2
یادمه یه بار وسط خیابون یهو کفی کفشم جدا شد.
جاریم با نگاهش مسخره ام کرد و پوزخند زد و تهش به یه بهونه منو با اون وضیعت و کیفی که نهایت موجودیش به کرایه اتوبوس میرسید ول کرد و رفت.
با دوستاش دوره داشت.
رفت پی اونا و من موندم و تنهایی و یه کفش پاره.
قسط و وام و بدهی... سرسام آورد بود برامون.
رسیدم خونه با چسب افتادم به جون کفی کفش... نه که باهاش راه برم... فقط اینکه شوهرم نفهمه و شرمنده ام نشه که نداره و نمیتونه بخره.
#یا_زهرا
#یا_ابا_عبدالله_الحسین
#یاصاحب_الزمان_عج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_در_فرج_مولایمان_صلوات
#نشر_پیام_صدقه_جاریه
⭕️ @dastan9 🌺💐