eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
3.5هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
5.2هزار ویدیو
36 فایل
﷽   کپی مطالب و نشر با ذکرصلوات تبلیغ و تبادل  🇮🇷https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 https://rubika.ir/dastan9 مدیریت کانال  https://eitaa.com/yazahra_9 ادمین تبلیغات کانال https://eitaa.com/Onlygod_10
مشاهده در ایتا
دانلود
💐دو شیر از باغ وحشی می‌گریزند و هر کدام راهی را در پیش می‌گیرند ، یکی از آن دو به یک پارک جنگلی پناه می‌برد اما به محض آنکه بر اثر فشار گرسنگی رهگذری را می‌خورد به دام می‌افتد ، ولی شیر دوم موفق می‌شود چند ماهی در آزادی به سر ببرد و هنگامی هم که گیر می‌افتد و به باغ وحش بازگردانده می‌شود حسابی چاق و چله است شیر اولی از او پرسید : کجا پنهان شده بودی که این همه مدت گیر نیفتادی؟ شیر دوم پاسخ می‌دهد : توی یکی از ادارات دولتی ! هر سه روز در میان ، یکی از کارمندان اداره را می خوردم‌ و کسی هم متوجه نمی‌شد ... شیر نخست پرسید : پس چطور شد که گیر افتادی ؟ شیر دوم پاسخ می‌دهد : اشتباهاً آبدارچی را خوردم چون تنها کسی بود که کاری انجام می‌داد و غیبت او را متوجه شدند . ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 🌹