یه باباش تو نیروانتظامیه
یه باباش تو سپاه
چندتا پدر دارید شماها؟ 😂
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
#ضرب_المثل
ما همه کردیم کار خویش را
ای بقربانت بجنبان ریش را
سلطان محمود به طور ناشناس از کاخش بیرون آمده تا در شهر بگردد و ببیند اوضاع و احوال مملکت از چه قرار است که با گروهی از دزدان برخورد می کند و به آنها می گوید من هم مثل شما دزد هستم.
آن دزدان هریک هنری دارند و از شاه می پرسند که هنر تو چیست؟
شاه می گوید هنر من درریش من است.
سلطان محمود با علاقه پرسید: خیلی دلم میخواهد هنرهای شما را بدانم. مثلاً خود تو بگو ببینم چه هنری داری؟
مرد قوی هیکل لبخندی زد وبا غرور گفت: هنر من در زور و بازوی من است! من میتوانم بدون هیچ وسیله ای در هر کجا که بخواهم تونلی حفرکنم و از هر کجا که بخواهم سر در بیاورم!
دزد دیگری که کنار مرد قوی هکیل نشسته بود گفت: هنر من در گوش های من نهفته است!
سلطان محمود با تعجب گفت: گوش که جز شنیدن کار دیگری نمیتواند بکند! مرد لبخندی زد و گفت: گوشهای من میتوانند بفهمند که سگها در موقع پارس کردن چه میگویند؟!
دزد دیگر رو به سلطان کرد و گفت: هنر من در چشمهای من است. اگر من کسی را در سیاهی شب ببینم، در روز هم میتوانم او را بشناسم.
دزد دیگر در حالی که به بینی اش اشاره میکرد گفت:
من هم میتوانم بوی طلا و جواهر را از روی خاک تشخیص دهم.
سلطان محمود لبخندی زد و گفت: هنر من در ریش من است!
که اگر آنرا از روی رحمت بجنبانم، مجرمان از زندان آزاد می شوند.
رئیس دزدها گفت: عجب هنر خوبی داری! ما دزد هستیم و بالاخره روزی سر و کارمان به زندان و جلاد خواهد افتاد.
این خاصیت ریش تو خیلی به درد خواهد خورد. سپس همگی به سوی قصر سلطان به راه افتادند.
وقتی به نزدیکی آنجا رسیدند. سگهای قصر شروع به پارس کردند. دزدی که گوشهای حساسی داشت، ایستاد و با خنده گفت "سلطان" با ماست.
سلطان گفت:شاید راست میگوید!
رئیس دزدها خنده ی بلندی کرد و گفت: حتماً سلطان محمود هم خود تو هستی؟!
دزدی که بینی حساسی داشت به نقطه ای در روی زمین اشاره کرد و به رئیسشان گفت: بوی طلاهای خزانه به مشامم میرسد. اگر اینجا را بکنی یک راست از خزانه ی قصر سر در میآوریم.
رئیس دزدها با سرعتی باور نکردنی شروع به کندن زمین کرد. دزدی که با بینی بوی طلاها را حس می کرد، او را راهنمایی میکرد تا از کدام سو حفر کنند.
بالاخره پس از مدتی کندن و جلو رفتن، از خزانه ی قصر سر در آوردند.
برق طلا و جواهرات خزانه، چشم همه شان را خیره کرده بود.
سلطان محمود گفت: بگذارید من بیرون بروم و نگهبانی بدهم. اگر ماموری به اینجا نزدیک شد، شما را خبر میکنم .
سلطان محمود از خزانه بیرون رفت. به سرعت لباسهایش را عوض کرد و به نگهبانان خزانه گفت که چند دزد در آنجا هستند. نگهبانها هم آمدند و دزدها را دستگیر کردند.
صبح روز بعد، گروه دزدها را به محضر سلطان آوردند تا در آنجا محاکمه شوند.
دزدی که چشمهایی تیزبین داشت. تا چشمش به سلطان افتاد، او را شناخت. رو به دوستانش کرد و گفت: این همان مردی است که دیشب با ما همراه شد. خدای من! او سلطان محمود بوده است!
همه ی دزدها با تعجب و حیرت به چهره ی سلطان خیره شدند. سلطان فقط لبخندی میزد و چیزی نمی گفت.
قاضی، محاکمه را آغاز کرد و سرانجام حکم داد که گردن هر چهار دزد باید زده شود .
رییس دزدها رو به سلطان کرد و گفت:
ما همه کردیم کار خویش را
ای بقربانت بجنبان ریش را
یعنی وقت آن است که شما هنرت را نشان دهی و ریشت را بجنبانی. سلطان محمود چنین کرد و بخشیده شدند.
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فوری/ حملهی موشکی به مناطق شهرک نشین رژیم صهیونیست توسط نیروهای فلسطینی
الان تن سعودیهای ذلیل بیشتر از قبل داره میلرزه. دیگه واقعا باورشون شد که این تو بمیری از اون تو بمیریها نیست😏😏
📚 @DasTanaK_ir
7.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم کوتاه علمک
#عمامه_پرانی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🌹خداوندا ظهورش دیرگردید
بســی عاشــــق دراین ره پیــرگردید
بحق مادرش زهرای اطهر
بحق فرق اکبر، حلق اصغر
مهیاکن تو اسباب ظهورش
منورکن تو گیتی را زنورش
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
14.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ سقوط تهران در فیلم ها و انیمیشن های آمریکایی
توهمی که هیچ وقت به واقعیت تبدیل نخواهد شد...
🆔 @Shobhe_Shenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی خوب بود😂😂😂
این #طنز کوتاه واقعا دیدن داره و توش کلی حرفه
این داستان:
😅کارخودشونه...
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
شکار لحظه ها
قلبی که در آسمان تشکیل شد 😍
❤️برای ایرانی ڪه مظلومترینه اما ایستادهترین...
عکاس: شهلا شورگشتی
#سیزده_ابان
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
📸 سه شهید در یک قاب!
▫️سردار شهید حاج قاسم سلیمانی؛
▫️ شهید سیدعلی موسوی (مسئول اطلاعات سپاه زاهدان)؛
▫️ شهید سجاد شهرکی (امامجماعت مسجد مولای متقیان زاهدان).
📚 @DasTanaK_ir
هدایت شده از داناب (داستانک+نکاتناب)
🔴 توجه 🔴 🔴 توجه 🔴
🔶 مشاوره و آموزش مجازی #کارآفرینی و رشد کسب و کار 🔶
صوت #رایگان دوره شروع حرفه ای رو از ادمین کانال #فرماندهان دریافت کن!!!
و کلی مطلب کاربردی یاد بگیر👌
به کانال فرماندهان بیا و با #مشاورههای تخصصی و آموزشهای کاربردی و #رایگان
یک کسب و کار حرفهای راه اندازی کن✅
نگران #پشتیبان هم نباش 😉
ما رفیق نیمه راه نیستیم و تا نوک قله باهاتیم 👌💪
👇فرماندهان 👇
https://eitaa.com/joinchat/2453274731Cd368c9da50
◼️ علت وفات حضرت فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها) چه بوده است؟
برخی از محققان معتقدند که حضرت معصومه (س) در ساوه مسموم شد و سپس با حالت بیماری وارد قم شد. و پس از مدت کوتاهی به شهادت رسید. محمدی اشتهاردی مینویسد: (مطابق نقل بعضی مسموم نمودن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد). عدهای نیز قایلند: (وقتی حضرت معصومه بدنهای پاره پاره برادران و برادر زادگان خویش را که ۲۳ نفر بودند را دید، به شدت غمگین گشت و در اثر ان بیمار شد). پس از ورود حضرت معصومه (س) به قم در روز ۲۳ ماه ربیع الاول، ان حضرت ۱۷ یا ۱۹ روز ساکن منزل موسی بن خررج بود. و در این مدت با حالت بیماری مشغول عبادت و راز و نیاز با خداوند بود.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b