فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایران رتبه اول دنبا در برابری حق تحصیل در مقاطع ابتدایی و راهنمایی بین دختران و پسران
@DasTanaK_ir | داناب 👈
18.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سلام فرمانده ۲ رسید
سرودی با ۱۰ هزار دهههشتادی👌👌
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
23.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامه خبری-تحلیلی «۶ دقیقه و خردهای» تصویری روشن و ساده از رویدادهای پیچیده جهان ارائه میکند.
بررسی حادثه واژگونی قطار اوهایو و حواشی آن
در گفتوگو با پروفسور سیروس عالی؛ کارشناس علوم نوبنیاد و رئیس موسسه بینالمللی بیولوژی و علوم زیستی از روتردام همراه با گزارشهایی از سیاوش ارغوان و شبنم عباسی
#شش_دقیقه_و_خورده_ای
@DasTanaK_ir | داناب 👈
واقعیت و چیزی که ما میبینیم
این هنر نتیجه تلاشها و شکستهای زیادی است
@DasTanaK_ir | داناب 👈
مرید پیرِ مُغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردیّ و او به جا آورد
@DasTanaK_ir | داناب 👈
یوز اگر مرد، پفی یوز زمان هست هنوز😂😂😂
@DasTanaK_ir | داناب 👈
7.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 انتشار نخستینبار
📹 #کلیپ_نوشت | ای مهدی موعود! محتاج دعایت هستیم
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: اى امام زمان، اى مهدى موعودِ محبوب این امّت، اى سلالهى پاک پیامبران و اى میراثبر همهى انقلابهاى توحیدى و جهانى! ملّت ما با یاد تو و با نام تو از آغاز خو گرفته است و لطف تو را در زندگى خود و در وجود خود آزموده است. اى بندهى شایستهى صالح خدا!
💫 ما امروز محتاج دعایى هستیم که تو از آن دل پاک الهى و ربّانى و از آن روح قدسى براى پیروزى این ملّت و پیروزى این انقلاب بکنى و به دست قدرتى که خدا در آستین تو قرار داده است، به این ملّت و راه این امّت کمک بفرمایى.
❤ عَزیزٌ عَلَینا اَن نَرى الخَلقَ وَ لاتُرى؛ اى امام زمان! براى ما خیلى سخت است که در این جهان، در این طبیعت بىپایان که متعلّق به صالحان است، متعلّق به بندگان خدا است، دشمنان خدا را ببینیم، آثار وجود دشمنان خدا را لمس بکنیم امّا تو را نبینیم و از نزدیک فیض حضور تو را زیارت نکنیم.
⛅ #روز_امید
@DasTanaK_ir | داناب 👈
🇬🇧⛔️ پاداش چرچیل به قصاب انگلیسی
🔻#استعمار_بریتانیا در سالهای اشغال #هند به شدت وحشت و خفقان ایجاد کرده بود، بطوری که سالهای متمادی هرگونه تجمع به #کشتار و #قتلعام میانجامید. یکی از این نمونهها "کشتار باغ جلیان والا" بود. تجمعی که حتی اعتراضی نبود و پیرامون جشن محلی برگزار شده بود.
❗️کیشوار دیسای در کتاب "باغ جلیان والا ۱۹۱۹" مینویسد:
‼️در ۱۳ آوریل ۱۹۱۹، حدود ۱۰ هزار مرد، زن و کودک غیرمسلح در باغ جلیان والا برای برگزاری "جشن بهاری بایساخی" جمع شده بودند.
‼«دایر» ژنرال انگلیس، بلافاصله پس از اطلاع از مراسم، با ورود به محل، افراد خود را در تنها گذرگاه باریک باغ قرار داد که توسط ساختمان محصور شده بود. او بدون هیچ هشداری، به ۵۰ سرباز دستور داد تا به داخل تجمع شلیک کنند، و به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه حدود ۱۶۵۰ گلوله در میان جمعیت شلیک کردند.
‼️بر اساس برآوردهای رسمی، نزدیک به ۴۰۰ غیرنظامی کشته شدند و ۱۲۰۰ نفر دیگر بدون مراقبت پزشکی زخمی رها شدند.
🔻 «دایر»، استدلال میکرد که اقدام او برای ایجاد یک "اثر اخلاقی و گسترده" ضروری است. وی میافزاید: «اگر گلوله بیشتری داشتم بیشتر به کشتار ادامه میدادم!»
🔻وینستون #چرچیل، وزیر جنگ وقت، در یک سخنرانی در مجلس عوام در سال ۱۹۲۰ - دایر را ستایش کرد و شمشیری به او داد که شعار «ناجی پنجاب» روی آن نوشته شده بود.
📚 کتاب: JALLIANWALA BAGH 1919
👤 نوشته؛ کیشوار دیسای
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این آقا را نمیشناسم کیه ، اما چقدر حرف حسابی میزنه و چقدر با اعتقاد و از ته دل حرف میزنه. درود به شرفت👌👌
@DasTanaK_ir | داناب 👈
توجه
اگه از فرار مالیاتی پزشکان و درخواست کارت به کارت آنها ناراحت هستید:
در صورت مشاهده هرگونه تخلف، نسبت به معرفی فرد متخلف و اعلام شماره حساب هایی که وجوه به آنها واریز شده یا اعلام سایر شیوههای فرار مالیاتی از طریق سرشماره ۱۰۰۰۱۵۱۵ به سازمان امور مالیاتی کشور اقدام کنند.
همچنین سامانه ۱۵۲۶ ( مرکز ارتباط مردمی سازمان امور مالیاتی کشور) و بخش سوت زنی( گزارش تخلفات اداری و فرار مالیاتی) سایت سازمان امور مالیاتی کشور به نشانی intamedia.ir آماده دریافت گزارشات شهروندان در خصوص فرار مالیاتی است.
@DasTanaK_ir | داناب 👈
▫️ ﷽
مسلمان شدن ژاکلین زکریا توسط شهید علمدار در عالم رویا
🆔 @dastanak_ir
خیلی دوست داشتم با مریم به این سفر معنوی بروم اما مشکل پدر و مادرم بودند به پدر و مادرم نگفتم که به سفر زیارتی فرهنگی میرویم بلکه گفتم به یک سفر سیاحتی که از طرف مدرسه است میرویم اما باز مخالفت کردند دو روز قهر کردم لب به غذا نزدم ضعف بدنی شدیدی پیدا کردم 28 اسفند ساعت 3 نیمه شب بود هیچ روشی برای راضی کردن پدر و مادرم به ذهنم نرسید با خودم گفتم خوب است دعای توسل بخوانم.
کتاب دعا را برداشتم و شروع کردم خواندن هرچه بیشتر در دعا غرق میشدم احساس میکردم حالم بهتر میشود نمیدانم در کدام قسمت از دعا بود که خوابم برد. در عالم رؤیا دیدم در بیابان برهوتی ایستادهام دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و به من گفت: «زهرا، بیا بیا». بعد ادامه داد: «میخواهم چیزی نشانت بدهم». با تعجب گفتم: «آقا ببخشید من زهرا نیستم اسمم ژاکلین است». ولی هرچه میگفتم گوشش بدهکار نبود مرتب مرا زهرا خطاب میکرد.
🆔 @dastanak_ir
راه افتادم به دنبال آن مرد رفتم در نقطهای از زمین چالهای بود اشاره کرد به آنجا و گفت «داخل شو». گفتم این چاله کوچک است گفت دستت را بر زمین بگذار تا داخل شوی به خودم جرئت دادم و اینکار را کردم آن پایین جای عجیبی بود یک سالن خیلی بزرگ که از دیوارهای بلند وسفیدش نور آبی رنگی پخش میشد. آن نور از عکس شهدا بود که بر دیوارها آویخته بود. انتهای آن عکسها عکس رهبر انقلاب آقا سیدعلی خامنهای قرار داشت به عکسها که نگاه کردم میدیدم که انگار با من حرف میزنند ولی من چیزی نمیفهمیدم تا اینکه رسیدم به عکس آقا.
آقا شروع کرد با من حرف زدن خوب یادم است که ایشان گفتند: «شهدا یک سوزی داشتند که همین سوزشان آنها را به مقام شهادت رساند مانند شهید جهانآرا، شهدی همت، شهید باکری، شهید علمدار و...» همین که آقا اسم شهید علمدار را آورد پرسیدم ایشان کیست؟ چون اسم بقیه را شنیده بودم ولی اسم علمدار به گوشم نخورده بود. آقا نگاهی به من انداختند و فرمودند «علمدار همانی است که پیش شما بود همانی که ضمانت شما را کرد تا بتوانی به جنوب بیایی».
🆔 @dastanak_ir
به یک باره از خواب پرسیدم خیلی آشفته بودم نمیدانستم چکار کنم هنگام صبحانه به پدرم گفتم که فقط به این شرط صبحانه میخورم که بگذاری به جنوب بروم. او هم شرطی گذاشت و گفت به این شرط که بار اول و آخرت باشد. باورم نمیشد پدرم به همین راحتی قبول کرد. خیلی خوشحال شدم به مریم زنگ زدم و این مژده را به او دادم. اینگونه بود که به خاطر شهید علمدار رفتم برای ثبتنام موقع ثبتنام وقتی اسم مرا پرسید مکث کردم و گفتم زهرا من زهرا علمدار هستم. بالاخره اول فروردین 1378 بعد از نماز مغرب و عشاء با بسیجیها و مریم عازم جنوب شدیم کسی نمیدانست که من مسیحی هستم به جز مریم. در راه به خوابم خیلی فکر کردم.
از بچهها درباره شهید علمدار پرسیدم اما کسی چیزی نمیدانست وقتی به حرم امام خمینی رسیدیم در نوار فروشی آنجا متوجه نوارهای مداحی شهید علمدار شدم کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم. چند نوار مدحی خریدم در راه هرچه بیشتر نوارهای او را گوش میدادم بیشتر متوجه میشدم که آقا چه فرمودند. درطی چند روزی که چند روزی که جنوب بودیم اسلام چه دین شیرینی است و چقدر زیباست. وقتی بچهها نماز جماعت میخوانند من کناری مینشستم زانوهایم را بغل میگرفتم و گریه میکردم گریه به حال خودم که بان آنها زمین تا آسمان فرق داشتم.
شلمچه خیلی باصفا بود، حس غریبی داشتم احساس میکردم خاک آنجا با من حرف میزند با مریم دعا میخواندیم یک آن احساس کردم شهدا دور ما جمع شدهاند و زیارت عاشورا میخوانند منقلب شدم و از هوش رفتم در بیمارستان خرمشهر به هوش آمدم. صبح روز بعد هنگام اذان مسئول کاروان خبر عجیبی داد تازه معنای خواب آن شبم را فهمیدم. آن خبر این بود که امروز دوباره به شلمچه میرویم چون قرار است امام خامنهای به شلمچه بیایند. و نماز عید قربان را به امامت ایشان بخوانیم. از خوشحالی بال درآورده بودم به همه چیز در خوابم رسیده بودم.
بعد که از جنوب برگشتیم تمام شکهایم به یقین بدل گشت آن موقع بود که از مریم خواستم راه اسلام آوردن را به من یاد دهد. او هم خیلی خوشحال شد وقتی شهادتین را میگفتم. احساس میکردم مثل مریم و دوستانش من هم مسلمان شدهام.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b