eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
11.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.9هزار ویدیو
109 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
🟡 فوری: سفیر ایران در جمهوری آذربایجان تغییر می‌کند 🟢یک منبع آگاه در وزارت خارجه از اعزام سفیر جدید ایران به باکو‌ خبر داد و گفت که قرار است به زودی سفارت جمهوری آذربایجان در تهران فعالیت مجدد خود را آغاز کند. 🔹در روزهای گذشته حضور یک مجری زن آذربایجانی، آن هم بدون حجاب در سفارت ایران باعث انتقادات زیادی شده بود. 🆔 @Shobhe_ShenaSi
اعمال شب‌های قدر ماه رمضان 🌙 شب‌های قدر را قدر بدانیم 📿 📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
علی را وصف در باور نیاید... 📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
📸 دو رکعت نماز بسیار مهم برای شب‌های قدر 📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
یکی از اهداف صهیونیست ها همین ضربه زدن به عقاید مذهبی ایرانیان هست ! جالبه ما در دانشگاه مالمو سوئد ۳ تا نمازخانه خیلی شیک داریم که هر روز گل های تازه اونجا میزارن ، قرآن ، جانماز، چادر ، سجاده … موجوده اما در ایران دانشجو زیر پله رو زمین نماز میخونه !!! 🗣 Lilly Fozouni 📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
🟢 بهترین عمل در شب قدر 🟡 مقام معظم رهبری: بهترین اعمال در شب قدر دعاست، احیاء هم برای و توسل و ذکر است دعا یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همه‌ی اینها دعاست. 📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اثر جدید استاد روح الامین به نام: "میزان" در کتاب فضائل (تالیف ابن شاذان) جلد۱ صفحه ۶۴ آمده است: روزی عمار پسر یاسر محضر مولا امیرالمومنین علی علیه السلام رسید و متوجه خشم و تعب مولایش شد. علت را از حضرت سوال نمود. حضرت امیر علیه السلام فرمودند: از کوچه عبور میکردم و متوجه شدم مردی در حال دعوا با زنی هست و بر سر او فریاد می کشد... همین حالا سراغش برو و بگو اگر دست ازین کار نکشد علی با ذوالفقار می آید... عمار پیغام را رساند و مرد کوتاه آمد. بعد عمار با صدایی رسا گفت: بدانید که اگر کسی بر سر زن ها فریاد بکشد؛ مولای من تحمل نمی‌کند و با ذوالفقار می آید.‌.. 📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
15.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 مگر در شب قدر چه اتفاقی می‌افتد که عبادت چنین ارزش وصف‌ناپذیری پیدا می‌کند؟ 🎙 📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
🟢 چهار حکایت از اتفاقات پیرامون شهادت مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه‌السلام 👇👇 📚 @DasTanak_ir
🟢 حکایت اول 🟡 آگاهی امیرالمومنین از نحوه شهادت امام علی (ع) بارها از پیامبر اسلام (ص) در مورد کیفیت و چگونگی شهادتش روایت‌ها شنیده بود و رسول خدا با سخنانش خبر از آینده و رویدادهای تلخ و غم‌بار برای علی و امت اسلامی داده بود. در منتهی الامال شیخ عباس قمی آمده است که در جنگ خندق هنگامی که امام علی (ع) مقابل جنگاور کفر "عمرو" قرار گرفت، شمشیر عمرو بر فرق نازنین علی (ع) اصابت کرد و همین موضوع باعث شد تا خون سر، تمام چهره و محاسن امام را رنگین سازد. در حالی که پیامبر با دستان مبارک خود فرق سر علی (ع) را پانسمان می‌کرد و خون چهره گلگون او را پاک می‌کرد، فرمودند: «این انا یوم یضربک اشقی الاخرین علی راسک ویخضب لحیتک من دم راسک» «علی جان! آن‌گاه که شقاوت پیشه‌ترین انسان‌ها با شمشیر ستم و تجاوز فرق همایونت را هدف قرار می‌دهد و محاسن شریفت را به خون سرت رنگین می‌سازد من کجا هستم تا زخم سرت را چون امروز پانسمان کنم.» شرح ماجرای شهادت امام علی (ع) امام علی (ع) در زمان شهادت شصت و سه بهار از عمر پربرکت خویش را پشت سر گذاشته بود. در شب شهادت، امام علی (ع) همچون سال‌های گذشته در خانه یکی از فرزندان یعنی دخترش ام کلثوم میهمان بود. در آن شب همانند گذشته امام هنگام افطار بیش از سه لقمه غذا نخورد.‌ ام کلثوم دختر امیرالمومنین (ع): وقتی افطار در شب نوزدهم ماه رمضان پدرم میهمان ما بود. برای آن حضرت طبقی که در آن دو قرص نان جو و کاسه‌ای از شیر و نمک ساییده شده بود، گذاشتم. پس از آنکه امام از نماز مغرب فارغ شدند، سر سفره حاضر شدند، هنگامی که چشم ایشان به غذا افتاد و خوب آن را نگریستند، سر خود را با تأسف تکان داده و فرمودند که کاسه شیر را بردار و با اندکی قرص نان و نمک افطار کردند. پدرم پس از سپاس به بارگاه خداوند برای نماز و نیایش برخاست. حضرت پیوسته مشغول رکوع، سجود، دعا و تضرع بودند. امام (ع) تمام شب را بیدار بودند و خداوند متعال را پیوسته عبادت می‌کردند. پدر در آن شب گاه و بی‌گاه از اطاق خویش بیرون می‌رفتند و با نگاه به آسمان نیلگون می‌فرمود: «به خدا سوگند این همان شبی است که محبوبم و آموزگارم به من وعده داده است. به خداوند سوگند، هرگز دروغ نگفته‌ام و از رسول خدا دروغ نشنیده‌ام، همانا امشب آن شبی است که به من وعدۀ شهادت داده شده است.» قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، چاپ گیتی، انتشارات کتابچی، ج ۱، ص ۱۷۲ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
🟢 حکایت دوم 🟡 در آن شب، امیرالمومنین علیه‌السلام سوره "یس" را تا آخر تلاوت نمودند و بعد از آن اندکی به خواب رفتند. به ناگاه با دلهره از خواب بیدار شده و فرمودند: «خداوندا، ما را در لقای خود برکت ده». بسیار می‌فرمودند: «لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم» آن شب پدرم به فرزندانش فرمودند: «عزیزانم امشب خوابی دیدم؛ می‌خواهم آن را برایتان وصف کنم» پدرم صحبتهایشان را اینطور ادامه دادند: «پیامبر را در عالم رؤیا دیدم. ایشان به من فرمودند: «یا اباالحسن! انک قادم الینا عن قریب» "علی جان به زودی میهمان ما خواهی بود" "شقاوت پیشه‌ترین مردم به سوی تو خواهد آمد و محاسن شریف تو را به خون سرت رنگین خواهد ساخت" «وانا والله مشتاق الیک، فهلم الینا فما عندنا خیر لک وابقی» "به خدا سوگند که من در شور و شوق دیدار توأم و تو در سومین دهۀ ماه خدا به میهمانی ما خواهی شتافت، بیا که آنچه نزد ماست برای تو بهتر و پاینده‌تر است." آن شب هنگامی که اهل خانه، این سخنان جان فرسای پدر را شنیدند، همه اشک ریختند و به سختی گریستند و فریاد و ضجه زدند و صدا به گریه بلند کردند. و آن حضرت، آن‌ها را دعوت به سکوت کردند. وقتی ساکت شدند، آن‌ها را به خوبی‌ها، سفارش و امر کرده و از بدی‌ها نهی فرمودند. هر قدر، وقت صبح طلوع فجر نزدیک‌تر می‌شد، بر اضطراب و تشویش امیرمؤمنان افزوده می‌گشت. ترس ایشان از شأن و جایگاه خداوندی بود، نه از مرگ و خروج روح از بدن! قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، چاپ گیتی، انتشارات کتابچی، ج ۱، ص ۱۷۳ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir