✨﷽✨
🌷اهمیت زیارت عاشورا!
یكى از بزرگان مى فرمود: مرحوم آیة اللّه حاج حسین خادمى و حاج شیخ عباس قمى و حاج شیخ عبدالجواد مداحیان روضه خوان امام حسین علیه السلام را در خواب دیدم كه در غرفه اى از غرفه هاى بهشت دور یكدیگر جمع بودند.
از آیت اللّه خادمى احوالپرسى كردم و گفتم : با هم بودن شما یك آیت اللّه و آقاى حاج شیخ عباس قمى یك محدث و حاج شیخ عبدالجواد روضه خوان، چه مناسبتى دارد كه با یكدیگر یك جا قرار گرفته اید؟
جواب دادند: ما همگى مداومت به زیارت عاشورا داشتیم و در مقدار خواندن زیارت عاشورا مثل هم بودیم.
📚كرامات الحسینیه:(على میر خلف زاده) ج2
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
#اطلاعیه
✅به اطلاع می رساند دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم شعبه اصفهان برنامه روز برگ را منتشر کرد
🌅 روزبرگ؛ مرجع تخصّصی یادگیری و تأمین محتوای فرهنگی تبلیغی
▫️پرونده های ویژه
▫️مدرسه صوتی تصویری
▫️بانک محتوایی مناسبتی
▫️اطلاع رسانی اخبار فرهنگی
🕑 در هر زمان بهترین محتوای سخنرانی در اختیار شماست.
📢 با «روزبرگ» فقط ۱ دقیقه تا بهترین محتوای سخنرانی هر روز فاصله دارید.
♻️از کافه بازار دریافت کنید: 👇🏻
dte.bz/rooz
یه روز یه آخوند هندی... 😳😊
عاشق دانش و کتاب بود.. حتی برای خوندن یه کتاب، حاضر شد کارگری کنه..
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
داناب (داستانک+نکاتناب)
▫️ ﷽ ادامه #داستان_خیر_و_شر ۱۰. «خیر» و کار خیر 🆔 @dastanak_ir یک هفته بعد ک
▫️ ﷽
۱۱. ادامه #داستان_خیر_و_شر
🆔 @dastanak_ir
دختر شربت را خورد و هنوز چند لحظه نگذشته بود که درد سرش آرام یافت وسر بر بالش گذاشت و به آرامی به خواب رفت. حاضران «خیر» را دعا کردند و گفتند: مدت هاست که دختر بیمار چنین خواب آرامی نداشته. «خیر» دستور داد دختر را بیدار نکنند تا خودش بیدار شود و اگر باز سردرد پیدا شود او را خبر کنند. و نشانی منزل خود را داد و با دل خوش به خانه برگشت.
🆔 @dastanak_ir
دختر بیش از اندازه خواب دیگران در خواب ماند و همینکه بیدار شد دردی نداشت و اشتهای خوراک پیدا کرده بود.
فوری این خبر را به حاکم دادند و حاکم از خوشحالی با پای بی کفش به سراغ دختر دوید، خدا را شکر کرد و گفت: حالا من از خوشبختی چیزی کم ندارم و خداوند «خیر» را جزای خیر بدهد. و از آنجا به بارگاه رفت و این خبر خوش را به وزیران داد.
از قضا دختر یکی از وزیران مدت ها بود چشمش آسیب دیده و نیمه نابینا شده بود. وزیر با خود گفت ممکن است چنین کسی دوای چشم دختر مرا هم داشته باشد. از همان جا پرسان پرسان نشانی «خیر» را پیدا کرد و به سراغ او رفت و «خیر» را دعوت کرد تا اگر بتواند چشم دخترش را درمان کند و هر چه از حاکم می خواهد از او هم بخواهد. «خیر» تقاضای وزیر را پذیرفت و چند روز بعد به خانه وزیر رفت تا چشم دختر وزیر را معالجه کند.
اما دختر حاکم داستان روزهای رنجوری و بیماری خود را از ندیمان شنید و روز بعد محرمانه به پدر پیغام داد و گفت: «ای پدر، شنیده ام که برای درمان بیماری من شرط ها کرده بودی و به همان شرط چند نفر را آزرده ساختی. حالا که «خیر» مرا علاج کرده است انصاف این است که به شرط دیگر نیز عمل کنی تا مردم بدانند حاکم شهرشان با انصاف است و نگویند که چون به مراد خود رسید قدر خوبی را نشناخت.
حاکم قبول کرد و گفت: «باید چنین باشد»، و فوری به سراغ خیر فرستاد. خبر آوردند که «خیر» در خانه وزیر است. به سراغ او رفتند و هنگامی رسیدند که خیر چشم دختر وزیر را هم با دارو برگ درمان کرده بود و اهل خانه از خوشحالی هلهله می کردند.
فرمان حاکم را رساندند و «خیر» را به بارگاه خواستند. وزیر هم به همراه «خیر» آمد و داستان دختر خود را شرح داد.
حاکم به «خیر» گفت: ای جوان خوب و بزرگوار. من برای درمان دختر خود شرطی داشتم که مردم برای رسیدن به آن سر و دست می شکستند، حالا تو با این کاری که کردی مستحق پاداش بزرگی هستی، تو اول گفتی که مزدی نمی خواهی و محض رضای خدا خوبی می کنی، اما من هم باید به قول خود عمل کنم و خود دختر هم می خواهد قدرشناس باشد، حالا چه می گویی؟
🆔 @dastanak_ir
وزیر اجازه خواست که سخن بگوید و گفت «خیر» دختر مرا هم درمان کرده است و بر گردن من هم حق بزرگی دارد، من هم به هر چه خیر راضی شود و حاکم بپسندد باید تلافی کنم.
«خیر» جواب داد: جای شکر گزاری است، نام من «خیر» است و کار من هم جز کار خیر چیزی نبود، شرط شما را می دانستم و وعده وزیر را نیز شنیده بودم، اما من کاری نکرده ام جز اینکه فرض خود را از زندگی ادا کردم. من هم روزی نابینا شدم و با همین دارو مرا درمان کردند و هیچ چیز از من نخواستند. شما امروز از عروسی دختران و از دامادی من سخن می گویید اما نمی دانم چه بگویم، حقیقت این است که حالا نجات دهنده من در خانه من است و همسر من است و من راضی نیستم که جز او همسر دیگر بگیرم.
حاکم گفت: آفرین بر جوانمردی تو ای «خیر»، اما من باید به وظیفه خود عمل کنم. وزیر هم می خواهد خوبی تو را تلافی کند و تو حق نداری نیکی ما را رد کنی، یا داماد من باش، یا بگو چگونه به قول خود وفا کنم، من اختیار دخترم را به تو می سپارم و تو را مشاور خود می کنم و هرچه بگویی قبول می کنم.
وزیر گفت: «من هم اختیار را به خود «خیر» می دهم و هر چه بگوید قبول دارم، یک روز، روز دعوت ما بود و امروز روز پاداش خیر است و «خیر» باید خوشحالی ما را کامل کند.»
«خیر» گفت: حالا که این طور است من باید با هر دو دختر در یک مجلس حرف بزنم و بعد بگویم که چه می خواهم.
حاکم گفت: «از «خیر» جز خیر و خوبی انتظار نداریم، هر چه «خیر» بخواهد و بگوید همان است، هر دو دختر را با «خیر» رو برو کنند.»
ادامه دارد...
ــــــــــــــــــ
☑️با داســـتانڪــــبدرخشید👇
🆔 @dastanak_ir
🌸🌸 درس اخلاق 🌸🌸
ملاقات یکی از پیامبران با دو مُرده مختلف
🔵امام #باقر (علیه السلام) فرمود: یکی از پیامبران بنی اسرائیل عبور می کرد، دید مرد مؤمنی در حال جان دادن است، ولی نصف بدنش در زیر #دیواری قرار گرفته، و نیمی در بیرون دیوار است، و پرندگان و سگها بدن او را #متلاشی کرده اند و می درند، از آنجا گذشت، در مسیر راه خود دید یکی از امیران ستمکار آن شهر مرده است، جنازه او را بر روی تخت نهاده اند و با پارچه ابریشم کفن نموده اند، و در #اطراف تخت، منقل هائی نهاده اند که بوی خوش عودهای خوشبو از آنها برخاسته است.آن پیامبر به خدا متوجه شد و عرض کرد: خدایا من گواهی می دهم که تو حاکم و عادل هستی و به کسی ظلم نمی کنی، این مرد (مرد اولی) بنده تو است و به اندازه یک چشم به هم زدن، برای تو #شریک نگرفته، مرگ او را آن گونه (با آن وضع رقبت بار) قرار دادی و این (امیر) نیز یکی از بنده های تو است که به اندازه یک چشم به هم زدن به تو ایمان نیاورده است؟ (آن چیست و این چیست؟) خداوند به او وحی کرد: ای بنده من! همان گونه که گفتی حاکم و عادل هستم و به کسی #ظلم نمی کنم. آن (مرد اولی) بنده من، نزد من گناهی داشت، مرگ او را با آن موضوع قرار دادم تا مجازات گناه او این گونه انجام گیرد، و وقتی که مرد، هیچ گونه گناهی در او بجای نماند، ولی این بنده من (امیر) که کار نیکی در نزد من داشت، مرگ او را با چنین وعضی قرار دارم، تا پاداش کار نیک او را داده باشم و هنگام #مرگ نزد من هیچگونه نیکی (و طلب) نداشته باشد.
#ماه_رجب
#تلنگرانه
📚اصول کافی، ج ۲، ص۴۴۶،باب عقوبه الذنب، حدیث۱۱
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا ضریح امام رضا(ع) وسط روضه منوره نیست؟
امروز ۱۶ اسفند، سالروز نصب پنجمین ضریح حرم رضوی است و این فیلم با مرور سیر تاریخی، به این پرسش که چرا ضریح امام رضا علیهالسلام، وسط روضه منوره قرار ندارد، پاسخ میدهد.
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
دو دقيقه اومديم خودتونو ببينيم، همش يكى ديگه بودين!
📚 @dastanak_ir 👈💯
خبر خوب😊
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
▫️پیشگفتار دیدار مهدی و مسیح
علیهما السلام، انشاءالله
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🚩 آیتالله سیستانی بر تابوت پروژهی عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی میخ محکمی زد.
🔹 آیتالله بشیر حسین نجفی؛ مرجع دینی شیعه در عراق:
🔹 آیتالله سیستانی راه را به روی مروجان عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی بست.
📚 @dastanak_ir 👈💯