داستان علامه مجلسي در خصوص صحيفه سجاديه
در دوران بلوغم در جستجوي بدست آوردن رضاي حق بودم در اين راه از هيچ تلاشي فروگذار نمي کردم و تنها آرامش من ياد خدا بود. شبي حضرت ولي عصر را در خواب ديدم که در مسجد قديم اصفهان نزديک دربي که الان محل تدريس من است ايستاده، به حضور مبارکش سلام کرده و رفتم که پاي حضرتش را ببوسم، مانع شد. دستش را بوسيدم و از مسائلي چند که حل آن برايم دشوار شده بود سؤال نمودم.....
به آقا عرض کردم با توجه به اينکه اين توفيق هميشه در اختيارم نيست که به حضور شما مشرف شوم، تقاضا دارم که کتابي به من لطف کنيد تا نسخه دائمي زندگيم باشد. فرمود: کتابي به مولانا محمد تاج دادم. آن کتاب همان است که مي خواهي، برو و از او بگير و در عالم خواب او را شناختم و براي گرفتن کتاب حرکت کردم و از درب مسجد که مقابل ولي عصر بود خارج شدم و به طرف محله خربزه فروشان که يکي از محلات اصفهان است رفتم. به محض ديدن من محمد تاج گفت ولي عصر تو را فرستاده؟ پاسخ داد: آري. از بغل خود کتابي بيرون آورد تا گشودم فهميدم که اين کتاب از کتب ادعيه است. با گرفتن کتاب آن را بر روي ديدگان قرار داده و به طرف بقية الله الاعظم حرکت کردم که در همين حال از خواب برخواستم و ديدم از کتاب خبري نيست.
تا طلوع صبح به تضرع و گريه پرداختم. پس از نماز صبح و تعقيب به ذهنم رسيد که منظور حضرت از مولانا محمد همان شيخ بهائي است و اينکه حضرت فرموده است مولا محمد تاج به دليل جايگاه شيخ در بين عالمان است. لذا به طرف مدرسه شيخ حرکت کرده و ديدم که شيخ بهائي به مقابله صحيفه سجاديه مشغول است. خوابم را براي او نقل کردم و چنين تأويل نمود: «مژده که خواب حکايت از افاضه علوم الهي و معارف يقيني دارد و با توجه هدفي که داري و در پي آن هستي، خواهي رسيد.»
اما با اين تعبير دلم آرام نگرفت و به سوي يافتن گمشده خود بودم به ذهنم رسيد که به همان نقطه اي که در خواب ديدم بروم (بازار خربزه فروش ها) بدان سو حرکت کردم و تا رسيدن به آن محل يکي از صالحان و نيکان را که اسمش «حسن» و ملقب به «تاجا» بود ديدم. به جانبش رفتم و بر او سلام کردم. بدون اينکه من سخن بگويم گفت فلاني نزد من کتاب هاي وقفي وجود دارد. طلاب از من مي گيرند ولکن به شرائط وقف عمل نمي کنند. با شناختي که از تو دارم، تو به شرائط وقف توجه داشته و عمل خواهي کرد، با هم برويم کتاب ها را ببين و هرچه نياز داري بردار. با هم به کتابخانه رفتيم. اولين کتابي که به من داد همان کتابي بود که آن را در خواب ديده بودم با ديدن کتاب شروع به گريه و ناله کردم و گفتم همين يک کتاب مرا بس است.
الآن يادم نيست که آيا خوابم را براي او تعريف کردم يا نه به هر حال نزد شيخ بهائي رفتم و صحيفه خود را و با نسخه اي که از جد شيخ در اختيارش بود که آن نسخه از نسخه شهيد نوشته بود و شهيد هم نسخه خود را از نسخه عميدالروساء و ابن السکون نوشته بود و آن نسخه با نسخه با واسطه و يا بي واسطه ابن ادريس مقابله شده بود، مقابله کردم و جالب اين است که نسخه اي که به هدايت ولي عصر در اختيار من قرار گرفت نسخه اي بود که به خط شهيد نوشته شده بود و اين نسخه از تمام جهات حتي با آنچه که در حاشيه نسخه ها بود، کاملا مطابقه داشت. با مقابله نسخه، کار مقابله نسخه ها با نسخه من آغاز شد و به برکت نسخه اعطائي ولي عصر (عج) صحيفه سجاديه همانند خورشيد در همه شهرها و همه خانه ها درخشيد به ويژه در اصفهان که بيشتر مردم به يک اکتفا نکرده و چند نسخه از صحيفه را در خانه ها داشتند و به برکت صحيفه سجاديه بيشتر آنها از صالحان و اهل دعا شده و بسياري از آنها مستجاب الدعوة شدند و همه اين آثار از برکت معجزه ولي عصر بود و علوم و دانش هائي که به برکت از صحيفه به من عطا شده قابل احصاء نيست و اين از فضل خدا بر ما و بر مردم است. (روضة المتقين، ج۱۴، ص ۴۱۹)
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
⭕️ روزی که امام به خاطر همدردی با مردم سرما خورد!
🔹زمستان سال ۶۲ بود زنگ زدم دفتر امام، پرسیدم چرا ملاقات های امام قطع شده؟
گفتند امام که شنیدند، غرب کشور نفت کمیاب شده، دستور دادند بخاری های جماران را خاموش کنند و به شدت سرما خورده اند....
✍ مهر و قهر، ص ۱۰۷
@DasTanaK_ir | داناب 👈
#خبر
الجزیره: اردوغان پیروزِ انتخابات ریاستجمهوری ترکیه شد
@DasTanaK_ir | داناب 👈
✨﷽✨
#پندانه
🔴 فایده مگس!
🔸گويند در مجلسی كه منصور دوانیقی خليفه متكبر و جبار عباسی در خدمت حضرت امام صادق عليه السلام بود، مگسی باعث آزار منصور میشد و منصور پيوسته با حركت دست آن را از صورتش میراند ولی مگس از نقطهای برمیخاست و در نقطه ديگر صورت منصور مینشست و لحظهای او را آرام نمیگذاشت.
🔸سرانجام منصور با ناراحتی شديدی از امام پرسيد: اين مگس چيست كه خدا آن را آفريد؟
🔹 امام پاسخ داد: يكی از فوائد خلقت مگس آن است كه متكبران را خوار و ذليل کند تا بدانند با همه قدرت ظاهری خود نمیتوانند مگسی را از خود دفع كنند.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
زبان بدن بلدها بیاین تحلیل کنین ببینیم یاد گرفتین زبان بدن یعنی چی یا توضیح بدم!
سلطان هم باشی باید بیای جلوی رهبر انقلاب دستبسته و مودب بشینی و عرض ادب کنی.
ماشاءالله به این اقتدار
چشم بد دور باشه از این همه عزت و اقتدار😋
@DasTanaK_ir | داناب 👈
طلبهای که گذشت کرد / صدور رأی پرونده زیر گرفتن یک روحانی در بلوار مرزداران تهران
با گذشت شاکی پرونده، قرار موقوفی تعقیب از سوی دادگاه صادر شد اما از نظر جنبه عموم جرم، این فرد مجرم به ۸ ماه حبس تعزیری و ۴۰ ضربه شلاق تعزیری و ۲ سال محرومیت از رانندگی و تصدی هرگونه وسایل نقلیه محکوم شد.
@DasTanaK_ir | داناب 👈
6.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرف مردم!!
@DasTanaK_ir | داناب 👈
8.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش روشنفکری در سلسله جلسات روشن شو 😃
@DasTanaK_ir | داناب 👈