30.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شیر زرد من حاج قاسم
ای سردار مانند داغ تو کسی داغی به دل ندیده ...
🎥 خواننده جوان ایذهای در برنامه عصر جدید گفت: قهرمان ملی من حاج قاسمه
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
آناتومی غرباللهیها
قسم به سیبیل جلال
اگر امروز بود
عوض غربزدگی
غرباللهی را مینوشت
غرباللهیها
هر شب در مجازستان
دور اتاق بیضی میچرخند
و تاب دیدن این روزهای آمریکا را ندارند
غرباللهیها
عکس با برج میدان آزادی را دهاتیبازی میخوانند
ولو خود شاه ساخته باشد
اما آرزویشان سلفی با مجسمهی آزادی است
غرباللهیها
اگر ناچار شوند
حتی به کورش هم گیر میدهند
تا کسی دستان آلوده به خون ترامپ را نبیند
غرباللهیها
این روزها عصبانی هستند
ناراحت به توان ناراحت
غرباللهیها
#سگ را فحش نمیدانند
اما #جورج_فلوید را فحش میخوانند
ناموسشان #آمریکا
بیپرچم شده
لایوم کیومک آن یوم که جلوی کاخ سفید
پرچم آمریکا به آتش کشیده شود
بزن قمه را بر فرقت آقای زیباکلام!
مستحب مؤکد است
در این شبهای عزیز
این دههی اول ترامپیه است
نیویورکیهای مقیم مرکز
جانتر از بولتون
کرتر از کری
وحشیتر از اوباما
قماربازتر از ترامپ
عجوزهتر از هیلاری
چشمچرانتر از بیل
موشتر از بوش
هیأت متوسلین به کریستف کلمب
شاکیان قرن
سیاهجامگان پنتاگون
کم مانده به بشریت
فحش رکیک بدهند
که چرا اینهمه میگویید «جورج فلوید»
دلشان میخواهد
دلمان میخواهد
اصلا هویت ما
«مرگ بر آمریکا» است
لذت میبریم اوضاع آمریکا #شلوغ باشد
و تابستانشان داااااغ
حرفی هست؟!
بگذار رک بگویم
صاحبعزای این خون
تلویزیون جمهوری اسلامی است
حرفی هست؟!
بیبیسی با شما
حنجرهی مظلومان عالم با ما
بله که زور مکبر بیترهبری بیشتر است
و الحق خدا از غرب بزرگتر است
الله اکبر
زیباتر از تماشای سقوط #شرق با خمینی
مشاهدهی سقوط #غرب است با خامنهای
و ترامپ
آن روزی مرد که حاجقاسم را کشت
اما سردار دلها نمرد
مرده یعنی ژنرال پترائوس
از بس که نیست
و من شک ندارم
هر سحر
خون قاسم
درخت زیتون را آب میدهد
غرباللهیها سال ۸۸
شمارش آرای امثال آسیه پناهی را
و دهکهای پایین را
برنتافتند
حالا برای ما نگران آسیهها شدهاند!
و با آن رأی بنفششان
جیغ میکشند
بلکه دنیا
جورج را نبیند
اما تمام شد رفت
آبرو نمانده برای خدایتان
ترامپ خود فرعون است
این غولآهنی را
حالا حتی بزهای میشیگان هم شناختهاند
الا زشتکلامان داخلی
غرباللهیها
جوری از روزگار گله دارند
انگار آمریکا فقط فلوید را کشته
هیهات!
آنکه شما #خدا صدایش میزنید
ما #شیطان میخوانیمش
شیطان بزرگی که کوچک شد
و حاجقاسم را عوض میدان جنگ
در فرودگاه بغداد کشت
اما قاسمها نمیمیرند
مرده شمایید
که روی پیکر لاجان زن ایرانی
میخواهید کودتای ۲۸ مرداد را
صاف کنید با آمریکا
آیا مصدق را هم نبینیم؟!
حسین_قدیانی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #كليپ
❤️ حکایت زائرین امام صادق علیه السلام
#حامد_کاشانی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
شنیدم تو خونتون گل دارید
گلاب دارید
عطر بهار ناب دارید.
شنیدم تو خونتون
جای چراغ یک ماه دارید.
شنیدم نگین دارید
طلا دارید
یک جواهر ناب دارید.
شنیدم هل دارید
هلو دارید
دختر زیبا رو دارید....
پیشاپیش تولدحضرت معصومه سلام الله علیها
وروز دختر
مبارک
💐❤🌹👏🌜🌈🥇🎈💌🧕👨👩👧👧👑💝🌺
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
✨﷽✨
📿دعای مادر
💠از بایزید بسطامی، عارف بزرگ، پرسیدند:این مقام ارزشمند را چگونه یافتی؟ گفت:شبی مادر از من آب خواست. نگریستم، آب در خانه نبود. کوزه برداشتم و به جوی رفتم که آب بیاورم. چون باز آمدم، مادر خوابش برده بود. پس با خویش گفتم:«اگر بیدارش کنم، خطاکار خواهم بود.» آن گاه ایستادم تا مگر بیدار شود. هنگام بامداد، او از خواب برخاست، سر بر کرد و پرسید:چرا ایستاده ای؟! قصه را برایش گفتم. او به نماز ایستاد و پس از به جای آوردن فریضه، دست به دعا برداشت و گفت:«خدایا! چنان که این پسر را بزرگ و عزیز داشتی، اندر میان خلق نیز او را عزیز و بزرگ گردان».
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چون اونا دخترند
ولادت حضرت معصومه و روز دختر مبارک
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨ بوی حسین✨
چند روز پيش داشتم به حرفاي يه بنده خدايي گوش ميدادم رسيد اينجا يه طوري شدم…
ميگفت: يه دوستي داشتيم، اهل مشارطه و مراقبه و محاسبه.
از اونا بوده كه خيلي رو كاراش حساس بوده ...
اين آقا تو همون جووني ميميره، شب اولي كه تو قبر گذاشتيمش ماهم گفتيم خب دوستمون بوده حق به گردنمون داره اين يه شبه كه سختترين شب هر آدميه بيايم وایسيم بالا قبرش و براش دعا بخونيم.
هر چي بلد بوديم رو كرديم، قرآن، كميل، زيارت عاشورا، توسل، دعاي جوشن كبير تا صبح وصل به دعاي ندبه و دعاي عهد و …
ساعت حدوداي ۲ نصفه شب يكي از بچه ها يهو از جاش بلند شد، مثه بيد مي لرزيد پرسيدم: محمد چيه؟ گفت: كسي اينجا بود؟ گفتم نه، ديديم داره گريه ميكنه گفت: همين الان يه لحظه تو خواب بيداري بودم، يه سيد بزرگوار اومد پيشم، تكونم داد گفت: اينجا چي كارميكني؟
گفتم: رفيقمون بوده از غروب آفتاب تا حالا پيششيم، گفت چرا خوابيدي؟
گفتم آقا يه لحظه خسته شدم خوابيدم .
گفت: خواب معنا نداره بلند شيد! نكير و منكر و آوردن بالا سرش ميخوان ازش سوال كنن بلند شيد يه كاري كنيد براش!!
تا اينو گفت بچه ها منقلب شدن شروع كردن به دعا خوندن و روضه خوندن.
منم تو اين لحظه رفتم بالا سرش، سرمو چسبوندم رو قبرش گفتم: السلام عليك يا اباعبدالله، آقاجون نوكرتيم يه عمر برات سينه زده گريه كرده نكنه اين لحظه هاي آخري دستشو رها كني نكنه تنهاش بذاري گذشت اون شب.
شب هفتش بازم يكي از همون بچه ها خوابشو ديد. گفت عليرضا چه خبر؟ شب اول قبر سخت بود؟
گفته بود خيلي سخت بود، نكير و منكر اومدن بالا سرم، هر چي ميگفتن، زبونم بند اومده بود هر چي گفتن من ربك؟ هيچي يادم نمي اومد، من نبيك؟ من امامك ؟ هيچي يادم نمي اومد.
يهو ديدم شما بالا قبرم نشستيد داريد روضه ميخونيد. گفتم من هيچي يادم نمياد اما فقط اينو ميدونم آقام حسينه!!… يهو ديدم، دارن ميگن:
رهاش کنیم بوی حسین میده.
چون در لحدم نكير و منكر ديدند
يك يك همه اعضای مرا بوئيدند
ديدند ز من بوی حسين مي آيد
از آمدن خويش خجل گرديدند
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
☘ داستان آیت الله شفتی و دعای سگ گرسنه
نمی دانم نام آیت الله شفتی را شنیده اید یا خیر؟
اما داستان جالب و آموزنده ای است. 🌸یکی ازعلمای ربانی قرن دوازدهم مرحوم سید محمد باقر #شفتی رشتی معروف به حجه الاسلام شفتی است که از مجتهدین برازنده و پرهیزکار بود، او بسال 1175 ه-ق درجرزه طارم گیلان دیده به جهان گشود و بسال 1260درسن 85سالگی در #اصفهان از دنیا رفت و مرقد شریفش درکنار مسجد سید اصفهان، معروف ومزار علاقمندان است.
وی درمورد نتیجه ترحم، و فراز و نشیب زندگی خود، حکایتی شیرین دارد که دراینجا می آوریم:
حجه السلام شفتی درایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری #فقیر بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد، گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت.
روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به اورسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، درمسیر راه ناگاه درکنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او افتاده وشیر می خوردند، ولی از سگ بیش ازمشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت.
حجه الاسلام به خود خطاب کرده وگفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این #سگ برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت.
خود حجه السلام شفتی نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی اورا طوری یافتم که سربه آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او درحق من دعا می کند.
ازاین جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان برای من فرستاد وپیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن.
من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که ازسود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد و با آن حدود هزاردکان وکاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بودکه من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را برخودم ترجیح دادم.
📙 اقتباس ازکتاب صد و یک حکایت ،ص ١۵٨
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir