eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
11.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.9هزار ویدیو
109 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
8.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب شریف مفاتیح الجنان در مورد این دعا می‌گوید: کفعمی در بلد الامین می‌گوید: این دعای حضرت صاحب الامر امام زمان (عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف) است که تعلیم فرمود آن را به شخصی که محبوس بود پس خلاص شد. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
# روش ماندگارکردن *قصه* در ذهن کودکان: بعد از اینکه برای کودک‌مان کتاب خواندیم، چه کنیم *محتوای کتاب و هدف داستان در ذهن کودک‌مان حداقل تا مدتی ماندگار شود؟ راه‌های گوناگونی برای فعالیت بعد یا حین قصه گفتن وجود دارد. ساده‌ترین و دم‌دستی‌ترین روش، *نقاشی_کشیدن *است. بعد از اتمام داستان بخواهید درباره قصه، نقاشی بکشد. اینطور متوجه میشوید که کدام قسمت داستان بیشتر در ذهنش، جا خوش کرده و هم میتوانید بعد از نقاشی مجدد درباره قصه گفتگو کنید. نقاشی دسته‌جمعی و خانوادگی درباره قصه هم بسیار در نهادینه شده هدف داستان موثر است. ️نکته: به کودک نگویید چی بکشد چی نکشد. فقط از او بخواهید درباره داستان نقاشی بکشد. نقاشی را ارزش گذاری نکنید، هر جور بکشد قشنگ و زیبا و خوب است. در فرآیند نقاشی کشیدنش دخالت نکنید، ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
🌍 هر تصویر به یکی از پیامبران الهی اشاره دارد: 1.🐳 2. 🐜👑🕊 3. 🐏🔪 4. 🗻🐉🐄 5. 🌝🌙 ⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐ ⭐⭐⭐⭐ 6. 🚢🌊🐻🐰🐑🐘🐮🐔🐴🐯🐹🐭🐱 7. ✒✂👕👖 8. 🗻🗻🗻🗻 🐤🐦🐤🐦 9. 🍖🍵🌽🍜🍡🍉🍇 10. 👭 👬 11 📖🎼🎼🐇🐝🐦🐐 12. 👭👬👬👬👬👬👬👨‍🦳 13. 🌗🌙 14.🖌🖼🎨 15.🍏🍎🍇🌾⛔ 16.🐫⛲ 🤔 لطفاً با شماره و نام پیامبران جواب دهید. هرکس جواب کامل دهد ؛ دارای هوش بسیااااار بالایی است😉 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وضعیت دانش آموزان ابتدایی پس از پایان کرونا و بازگشت به مدرسه 😂 ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
📚 @dastanak_ir شخصی را قرض بسیار آمده بود. تاجری کریم را در بازار به او نشان دادند که احسان می کند. آن شخص، تاجر سخاوتمند را در بازار یافت و دید که به معامله مشغول است و بر سر ریالی چانه می زند، آن صحنه را دید پشیمان شد و بازگشت. * تو را که این همه گفت وگو ست بر دَرمی، چگونه از تو توقع کند کسی کَرمی؟** *** تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که برای حاجت کاری آمده است پس به دنبال او رفت و گفت با من کاری داشتی؟ شخص گفت: برای هر چه آمده بودم بیفایده بود. تاجر فهمید که برای پول آمده است. تاجر به غلامش اشاره کرد و کیسه ای سکه زر به او داد. آن شخص تعجب کرد و گفت: آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟ تاجر گفت: آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خدا...! در کار خیر طرف حسابم با خداست او خیلی خوش حساب است. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💙🎼📹 کلیپ انیمیشنی زیبایی از دل بستن بخدا و حکمت و بزرگیش😍. 🍃🌸حال خوبتون رو با داشتن روحیه و نشاط به دیگران هم‌منتقل کنین 😍. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
﷽، سلام همراهان عزیز! 👈۱۲۰ نفر می‌خواهیم، هرکدام یک حزب قرآن بخوانند تا با همدیگر یک ختم قرآن هدیه حضرت علی اکبر علیه السلام کنیم. 🔹ان شاء الله امام حسین به یمن قدوم فرزندش حاجات همه مون رو عنایت کنه مخصوصاً رفع بیماری کرونا! 🔹 برای شرکت در اینجا را کلیک کنید👇 https://EitaaBot.ir/counter/4t76e0 علیه‌السلام ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
يکي از غذاخوري هاي بين راه بر سر در ورودي با خط درشت نوشته بود: شما در اين مکان غذا ميل بفرماييد، ما پول آن را از نوه شما دريافت خواهيم کرد. راننده اي با خواندن اين تابلو اتومبيلش را فوراً پارک کرد و وارد شد و ناهار مفصلي سفارش داد و نوش جان کرد. بعد از خوردن غذا سرش را پايين انداخت که بيرون برود، ولي ديد که خدمتگزار با صورتحسابي بلند بالا جلويش سبز شده است. با تعجب گفت: مگر شما ننوشته ايد که پول غذا را از نوه من خواهيد گرفت؟! خدمتگزار با لبخند جواب داد: چرا قربان، ما پول غذاي امروز شما را از نوه تان خواهيم گرفت، ولي اين صورتحساب مال مرحوم پدربزرگ شماست. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
🌹 ⚘﷽⚘ ✨💫✨ 📚 @dastanak_ir ای از شب شعر در محضر امام خامنه ای همه شاعران ، شعرهای عریض و طویلشون رو خوندند ومورد تشویق جمع قرار گرفتند و هر کی بهتر بود به به و چه چه بیشتری می کردند❗ تا نوبت به یکی از شعرا رسید ایشون رو کرد به حضار و گفت من برای امشب، یک بیت آوردم. حضار زدند زیر خنده 😄😄 جمعیت که ساکت شد ، گفت: تازه یک مصرعش هم از حافظ عاریه گرفتم این بار علاوه بر مردم ، خود رهبری هم زد زیر خنده ... اما وقتی آروم شدند خواند: 👈🏼ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد» همه منتظر مصرع بعدی بودند که خواند: 👈🏼تمام هستی زهرا نصیب نرجس شد (تا چندین دقیقه صدای تکبیر و صلوات از همه جا به گوش می رسید ...) اللهم عجل لولیک الفرج ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
▫️ ﷽ مسلمان شدن ژاکلین زکریا توسط شهید علمدار در عالم رویا 🆔 @dastanak_ir خیلی دوست داشتم با مریم به این سفر معنوی بروم اما مشکل پدر و مادرم بودند به پدر و مادرم نگفتم که به سفر زیارتی فرهنگی می‌رویم بلکه گفتم به یک سفر سیاحتی که از طرف مدرسه است می‌رویم اما باز مخالفت کردند دو روز قهر کردم لب به غذا نزدم ضعف بدنی شدیدی پیدا کردم 28 اسفند ساعت 3 نیمه شب بود هیچ روشی برای راضی کردن پدر و مادرم به ذهنم نرسید با خودم گفتم خوب است دعای توسل بخوانم. کتاب دعا را برداشتم و شروع کردم خواندن هرچه بیشتر در دعا غرق می‌شدم احساس می‌کردم حالم بهتر می‌شود نمی‌دانم در کدام قسمت از دعا بود که خوابم برد. در عالم رؤیا دیدم در بیابان برهوتی ایستاده‌ام دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و به من گفت: «زهرا، بیا بیا». بعد ادامه داد: «می‌خواهم چیزی نشانت بدهم». با تعجب گفتم: «آقا ببخشید من زهرا نیستم اسمم ژاکلین است». ولی هرچه می‌گفتم گوشش بدهکار نبود مرتب مرا زهرا خطاب می‌کرد. 🆔 @dastanak_ir راه افتادم به دنبال آن مرد رفتم در نقطه‌ای از زمین چاله‌ای بود اشاره کرد به آنجا و گفت «داخل شو». گفتم این چاله کوچک است گفت دستت را بر زمین بگذار تا داخل شوی به خودم جرئت دادم و اینکار را کردم آن پایین جای عجیبی بود یک سالن خیلی بزرگ که از دیوارهای بلند وسفیدش نور آبی رنگی پخش می‌شد. آن نور از عکس شهدا بود که بر دیوارها آویخته بود. انتهای آن عکس‌ها عکس رهبر انقلاب آقا سیدعلی خامنه‌ای قرار داشت به عکس‌ها که نگاه کردم می‌دیدم که انگار با من حرف می‌زنند ولی من چیزی نمی‌فهمیدم تا اینکه رسیدم به عکس آقا. آقا شروع کرد با من حرف زدن خوب یادم است که ایشان گفتند: «شهدا یک سوزی داشتند که همین سوزشان آن‌ها را به مقام شهادت رساند مانند شهید جهان‌آرا، شهدی همت، شهید باکری، شهید علمدار و...» همین که آقا اسم شهید علمدار را آورد پرسیدم ایشان کیست؟ چون اسم بقیه را شنیده بودم ولی اسم علمدار به گوشم نخورده بود. آقا نگاهی به من انداختند و فرمودند «علمدار همانی است که پیش شما بود همانی که ضمانت شما را کرد تا بتوانی به جنوب بیایی». 🆔 @dastanak_ir به یک باره از خواب پرسیدم خیلی آشفته بودم نمی‌دانستم چکار کنم هنگام صبحانه به پدرم گفتم که فقط به این شرط صبحانه می‌خورم که بگذاری به جنوب بروم. او هم شرطی گذاشت و گفت به این شرط که بار اول و آخرت باشد. باورم نمی‌شد پدرم به همین راحتی قبول کرد. خیلی خوشحال شدم به مریم زنگ زدم و این مژده را به او دادم. اینگونه بود که به خاطر شهید علمدار رفتم برای ثبت‌نام موقع ثبت‌نام وقتی اسم مرا پرسید مکث کردم و گفتم زهرا من زهرا علمدار هستم. بالاخره اول فروردین 1378 بعد از نماز مغرب و عشاء با بسیجی‌ها و مریم عازم جنوب شدیم کسی نمی‌دانست که من مسیحی هستم به جز مریم. در راه به خوابم خیلی فکر کردم. از بچه‌ها درباره شهید علمدار پرسیدم اما کسی چیزی نمی‌دانست وقتی به حرم امام خمینی رسیدیم در نوار فروشی آنجا متوجه نوارهای مداحی شهید علمدار شدم کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم. چند نوار مدحی خریدم در راه هرچه بیشتر نوارهای او را گوش می‌دادم بیشتر متوجه می‌شدم که آقا چه فرمودند. درطی چند روزی که چند روزی که جنوب بودیم اسلام چه دین شیرینی است و چقدر زیباست. وقتی بچه‌ها نماز جماعت می‌خوانند من کناری می‌نشستم زانوهایم را بغل می‌گرفتم و گریه می‌کردم گریه به حال خودم که بان آن‌ها زمین تا آسمان فرق داشتم. شلمچه خیلی باصفا بود، حس غریبی داشتم احساس می‌کردم خاک آنجا با من حرف می‌زند با مریم دعا می‌خواندیم یک آن احساس کردم شهدا دور ما جمع شده‌اند و زیارت عاشورا می‌خوانند منقلب شدم و از هوش رفتم در بیمارستان خرمشهر به هوش آمدم. صبح روز بعد هنگام اذان مسئول کاروان خبر عجیبی داد تازه معنای خواب آن شبم را فهمیدم. آن خبر این بود که امروز دوباره به شلمچه می‌رویم چون قرار است امام خامنه‌ای به شلمچه بیایند. و نماز عید قربان را به امامت ایشان بخوانیم. از خوشحالی بال درآورده بودم به همه چیز در خوابم رسیده بودم. بعد که از جنوب برگشتیم تمام شک‌هایم به یقین بدل گشت آن موقع بود که از مریم خواستم راه اسلام آوردن را به من یاد دهد. او هم خیلی خوشحال شد وقتی شهادتین را می‌گفتم. احساس می‌کردم مثل مریم و دوستانش من هم مسلمان شده‌ام. ــــــــــــــــــ ☑️با داســـتانڪــــبدرخشید👇 🆔 @dastanak_ir
﷽، سلام همراهان عزیز! 👈۱۲۰ نفر می‌خواهیم، هرکدام یک حزب قرآن بخوانند تا با همدیگر یک ختم قرآن هدیه حضرت علی اکبر علیه السلام کنیم. 🔹ان شاء الله امام حسین به یمن قدوم فرزندش حاجات همه مون رو عنایت کنه مخصوصاً رفع بیماری کرونا! 🔹 برای شرکت در #ختم‌قرآن اینجا را کلیک کنید👇 https://EitaaBot.ir/counter/4t76e0 #ولادت_علی_اکبر علیه‌السلام #مبارک #ختم_قرآن ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
عواقب ترک نماز در دنیا!؟ 1_ همانطور که جسم ما نیاز به اکسیژن دارد روح هم نیاز به هوای معنوی و ارتباط با خدا دارد. نماز نخواندن و قطع رابطه با خدا یعنی قطع مهم ترین عامل حیاتی روح وقتی انسان تر کنماز می‌کند راه ارتباطي خود و خدایش را قطع می‌کند. 2_ زندگی سخت به معنای درآمد کم یا بیماری نیست زندگی سخت یعنی به آینده خود نگران و نسبت به گذشته پشیمان شدن. 3_ انسان بی نماز همسایه دیوار به دیوار کفر است. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir