eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
11.8هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
4.9هزار ویدیو
109 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
توي بيمارستان فيروز آبادي دستيار دکتر مظفري بودم. روزي از روزها دکتر مظفري ناغافل صدايم کرد اتاق عمل و پيرمردي را نشان‌دادن که بايد پايش را بعلت عفونت مي بريديم. دکتر گفت که اين بار من نظارت مي کنم و شما عمل مي کنيد. به مچ پاي بيمار اشاره کردم که يعني از اينجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر... بالاي مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... بالاي زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... تا اينکه وقتي به بالاي ران رسيدم دکتر گفت که از اينجا ببر. عفونت از اين جا بالاتر نرفته. لحن و عبارت " برو بالاتر " خاطره بسيار تلخي را در من زنده ميكرد. خيلي تلخ. دوران کودکي همزمان با اشغال ايران توسط متفقين در محله پامنار زندگي مي کرديم. قحطي شده بود و گندم ناياب بود و نانوايي ها تعطيل. مردم ايران و تهران به شدت عذاب و گرسنگي مي کشيدند که داستانش را همه ميدانند. عده اي هم بودند که به هر قيمتي بود ارزاق شان را تهيه مي کردند و عده اي از خدا بي خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگي مردم سودجويي مي کردند. شبي پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسايه مان که دلال بود و گندم و جو مي فروخت برويم و کمي از او گندم يا جو بخريم تا از گرسنگي نميريم. پدرم هر قيمتي که مي گفت همسايه دلال ما با لحن خاصي مي گفت: برو بالاتر... برو بالاتر... بعد از به هوش آمدن پيرمرد براي ديدنش رفتم. چقدر آشنا بود. وقتي از حال و روزش پرسيدم گفت : - بچه پامنار بودم. گندم و جو مي فروختم. خيلي سال پيش. قبل از اينکه در شاه عبدالعظيم ساکن بشم... ديگر تحمل بقيه صحبت‌هايش را نداشتم. خود را به حياط بيمارستان رساندم. من باور داشتم که از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم برويد جو ز جو اما به هيچ وجه انتظار نداشتم که چنين مکافاتي را به چشمم ببينم. "دکترمرتضي عبدالوهابي "استاد آناتومي دانشگاه تهران ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
تست هوش ↩️ 2 مرد نسبت به هم، دايی وخواهر زاده اند. يعنی اولی دايی دومی و خواهر زاده اوست. ⁉️ دومی نيز دایی اولی و خواهر زاده اوست. چطور چنين چيزی ممكن است !؟ ✅ پاسخ تا ساعتی دیگر در 📚 @dastanak_ir 👈💯
✍از ستارخان به فرمانده روس: بدان ایرانیان شاید تاب پادشاه ستمگری همچون محمدعلی شاه را بیاورند اما نیروی بیگانه را جز با جام مرگ استقبال نخواهند نمود. اگر برنگردید جنازه شما را برای خانواده تان خواهم فرستاد! 📚 @dastanak_ir 👈💯
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
تست هوش ↩️ 2 مرد نسبت به هم، دايی وخواهر زاده اند. يعنی اولی دايی دومی و خواهر زاده اوست. ⁉️ دوم
دو مرد را در نظر بگیرید كه زنانشان فوت كرده اند و هر كدام یك دختر دارند. اولی دختر دومی را به عقد خود در می آورد و دومی نیز دختر اولی را به زنی می گیرد و آن دو پدر زن یكدیگر و در عین حال داماد هم محسوب می شوند. هر كدام از آنها صاحب پسری می شوند. بدین ترتیب هر یك از این دو پسر نسبت به دیگری هم دایی محسوب می شوند و هم خواهر زاده. 📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رئیسی: پرونده‌های ورودی به دادگستری ۷ میلیون است نه ۱۷ میلیون 🔹عدد ۱۷ میلیون پرونده عدد رسیدگی به پرونده در شورای حل اختلاف و دادگستری است و تنها ۷ میلیون پرونده میزان ورودی به دادگستری است. 🔹وقتی به اشتباه عدد۱۷ میلیون اعلام می‌شود، مراکز پژوهشی روی همین عدد کار می‌کنند و بدین ترتیب از نتیجه چنین پژوهشهایی نتایج درستی به دست نمی‌آید. 📚 @dastanak_ir 👈💯
7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر خوانی این پیرمرد اصفهانی رو شاید دیده باشید بازم ببینید👌😊 📚 @dastanak_ir 👈💯
ریشه اصطلاح «کف بریدن» کف بُریدن: اشاره است به داستان یوسف که همسر عزیز مصر عاشق او بود و زنان طبقه اشراف و دوستانِ وی او را در این باره ملامت می‌کردند و او برای رفعِ این ملامت مهمانی‌ای ترتیب داد و در لحظه‌ای که آن زن‌ها ترنج در دست داشتند و می‌خواستند بِبُرند یوسف را واردِ خانه کرد. زیبایی یوسف چندان بود که آن جمعِ زنان همگی به جای ترنج کف دست‌های خود را بریدند. (منتسب به استاد شفیعی کدکنی) در اشعار مولانا نیز این چنین آمده است: چو خاتونان مصری ای شفق تو چو دیدی یوسفم را کف بریدی 📚 @dastanak_ir 👈💯
🔸همیشه دلم می‌خواست کف پای مادرم را ببوسم، ولی نمی‌دانم چرا این توفیق نصیبم نمی‌شد. آخرین بار قبل از فوت مادرم که دیدنش آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر کردم که حتما رفتنی‌ام که خدا توفیق داد ‌و این حاجتم برآورده شد. 📚 @dastanak_ir 👈💯
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخ آخ این ویدئو با دلتون بازی می‌کنه.‌‌....❤️❤️ 💦 @otaghesargarmi 🌧️
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید در ترکیه برای دفاع از رهبری چه غیرتی به خرج می دهند👌👏 📚 @dastanak_ir 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 «وقتی بندگانم درباره من از تو می‌پرسند، از قول من بگو: نزدیکم من! همیشه هم دعای دعاکننده را وقتی فقط من را بخواند، سریع جواب می‌دهم. پس آنان هم دعوتم را بپذیرند و مرا باور داشته باشند تا در مسیر رشد قرار گیرند.» سوره بقره - آیه ۱۸۶ قاری: احمد العجمی 🤲 همانا آن‌که دعا را به انسان الهام نمود، اجابت را هم روزی او کرد. 📚 @dastanak_ir 👈💯
📸 دنیای شیرین بازیگر داعشی! علیرضا رئیسی، بازیگر نقش بغاض در سریال «خانه امن» همان بازیگر قدیمی سریال‌های دنیای شیرین و خانه سبز دهه هفتاد است. او به صبح‌نو گفته: برای دنیای شیرین ماهی ۷۰۰ هزار تومان دستمزد می‌گرفتم! من یک بازیگر حرفه‌ای و شناخته‌شده بودم و در بهترین فیلم‌های سینمای کودک و نوجوان بازی کرده بودم. واقعا به دنبال من بودند و من هم دستمزد خوبی می‌گرفتم. من مدتی ایران نبودم. وقتی برگشتم، اولین تجربه‌ام در بازیگری همکاری با احمد معظمی در سریال «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» بود. دیگر همکاری نداشتیم تا اتفاقی همدیگر را دیدیم. درباره نقش بغاض در خانه امن به من توضیحاتی داد که در ابتدا کمی شک داشتم! بغاض لحن و گویش خاصی دارد و این یک چالش بود. به خودم گفتم اگر نگران درآمدن این نقش هستم و از طرفی خودم را بازیگر می‌دانم، باید حتما قبولش کنم. در خانه امن نقشی را بازی کرده‌ام که حتی اگر مدتی بازی نکنم باز هم با آن به یاد خواهم آمد. از اینجا به بعد حس می‌کنم باید خیلی احتیاط بیشتری بکنم. راستش موجی از نقش‌های منفی به من پیشنهاد شده است! 📚 @dastanak_ir 👈💯