🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
بعضی از مردم اصرار دارند که خود را به دیگران بشناسانند
و ثروت خود را به رخ آنها بکشند..!
اما این نوع آدمها در درون خود زجر می کشند
چرا که شادی آنها وابسته به تفکر دیگران است...
"مهم بودن"
را فراموش کنید تا آرامش نصیب تان شود...
هرچه کمتر نیازمند تحسین دیگران باشید بیشتر تحسین می شوید.
همان طور که ژوزه ساراماگو می گوید:
" آرامش خود را به هیچ چیز و هیچ کس وابسته نکن
تا همیشه آن را داشته باشی..!
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
🗣قسمت73
👤تقدیر
❌فقط 35سالم بود که شوهرم مردوبعد زن دوم برادرشوهر22ساله ام شدم
بابام فورا با یه سیلی جوابم رو داد مزه ی خوو...ن رو توی دهنم احساس کردم!
با چشمایی که از بس گریه کرده بود قر..مز شده بود بهش زل زدم تا دستم رو گرفت و به سمت در کوچه برد !
دا...د میزد حالا که بابات بی غیرر.ته از اینجا برو !دیگه اینجا نمون !
مامانمم پشت سرش گریه میکرد و میگفت ول کن این دخترو حا.مله اس !...ولش کن حالا یه غلطی کرد !
ولی بابام ولکن نبود!
منم دیگه آب از سرم گذشته بود و میدونستم بابام هیچ جوره راضی نمیشه از این بگذره زد به سرم که یه بار ناف.رمانی کنم ...آخه قبل از اون بابام تو سر.مم میزد من ا.عتراض نمیکردم
بابام انداختم تو کوچه وبهم گفت حالا یه بی غیرر.ت واقعی شدم !و بعد در رو بست !منم که دیگه جونم به لبم رسیده بود بلند توی کوچه داا.د زدم آهای مردم......آهای مردم بیایین ببینین با کی همسایه این !
رسما داشتم بی ابرر.ویی میکردم و میدونستم بابام روی این خیلی ح.ساسه و میخواد جونش بره ابرر.وش نره!
دیگه این بار حق رو بهش نمیدادم که از خونه بیرونم کنه !...اگه میخواست بیرون کنه باید اول ۲۰۰متر زمینی رو که از علی گرفته بود بهم میداد
همینجوری داا.د میزدم تا بلاخره دو سه تا از همسایه ها اومدن بیرون واسه تماشا !
و بعد فورا بابام در رو باز کرد او دستم رو گرفت و کشوند تو خونه !
گفت تو چه غ.لطی میکنی ها؟...زبون دراوردی؟...ها؟
مامانمم خودشو مینداخت جلوی بابام و میگفت توروخدا با مهسا کارر نداشته باش!...یه غلطی کرد تو ببخشش ...ولی مگه بابام ول کن بود؟
مامانم رو ا.نداخت اون طرف
م.حککم منو میزد
از شانس بدم طرف شکمم نمیرفت و صورتم رو داغون میکرد
گریه میکردم ...بلند گریه میکردم تا همه ی مردم ببینن مهسا گیر چه پدری افتاده !
کم مونده بود از حاال برم که دیدم همسایه ها پ.لیس خبر کردن !
بابام تا فهمید پ.لیس اومده دست از سرم برداشت و رفت سمت مامانم و گفت تو و دخترت فقط بگین از من شاااکی هستین تا تورو طلاق بدم !
🦋آدمایی که باید بیشتر براشون وقت بذاری:
⭐️ اونایی که میتونی درمورد هدفات باهاشون صحبت کنی
⭐️ اونایی که قضاوتت نمیکنن
⭐️ اونایی که به فکر خیر و صلاحت هستن
⭐️ اونایی که میتونی درکنارشون خود خودت باشی
⭐️ اونایی که به آیندهت امیدوارن
⭐️ اونایی که حرف و عملشون به یه شکله
⭐️ اونایی که روت حساب جدا باز میکنن
⭐️ اونایی که سرشون تو کار خودشونه
⭐️ اونایی که یهو رنگ عوض نمیکنن
⭐️ اونایی که دوست دارن حالت خوب باشه
⭐️ اونایی که نسبت بهت حسادت نمیکنن
#قضاوت
#آدمها
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
⭕️شنیدن صدای اذان از قبری در اهواز!!😱😱
یک روز بعد از دفن مرحوم و رفتن مردم، کمی بر سر مزار کنار پسر مرحوم جهت دلداري ایستادم كه ناگهان صدای اذان شنیدیم. به اطراف نگاه کردیم ولي خبری از صدای اذان نبود. از درون قبر صدای اذان می آمد ،،، پسر گوشش را روي قبر گذاشت و گفت صدای اذان از داخل قبر پدرم است،،،،،
جهت صحت گفتار ، چند نفر که کمی دورتر بودند را صدا زدم، و آنها هم تایید کردند که صدای اذان از درون قبر است،،
حاضران همه شروع کردند به اذان گفتن و مردم دورمان جمع شدند.
حاضرین تبریک میگفتند که این مرحوم پیش خدا مقامی عالی و والا دارد
که ملائک رحمان با اذان از او استقبال کرده اند، بنابر این با خشوع گریه میکردیم.
من از اینکه قدر این مومن را خوب ندانسته بودم احساس شرمساری میکردم. حاضرین در حال و هوای خاصی بودند که ناگهان دو حفار قبر در حالت دوان دوان سر رسیدن و شروع به خاک بردای از قبر نمودند و اصلاً به اعتراض ما گوش نمی دادند ...
ناگهان با صحنه ای عجیب مواجه شدیم!!
ادامه ماجرا در اینجا.....
ادامه ماجرا در اینجا.....
🗣قسمت43
👤تقدیر
❌فقط 35سالم بود که شوهرم مردوبعد زن دوم برادرشوهر22ساله ام شدم
مامانم ترسید از اینکه خدایی نکرده بابام ولش کنه تند تند میگفت نه !...
من غلط کنم چیزی بگم !...مهسا هم چیزی بگه خودم گوشش رو میکشم !
نفسم داشت بند میومد و فقط میخواستم زودتر منو ببرن بیمارستان !
بابام رفت در رو باز کرد و با لحن نسبتا آروم به پلیسا گفت بفرماید !
که پلیسا گفتن به ما خبر دادن دارین اینجا دخترتون رو ک.تت.ک میزنین!
برید کنار باید بیایم داخل !
بابام کنار رفت و پلیسا با دیدن سر و صورت من توی اون حال شو...که شدن!
مامانم که داغون بود فقط گریه میکرد و اشکاش رو پاک میکرد!
پلیسا اومدن پیش من و گفتن اورژانس خبر کنید !
خانوم شما حالتون خوبه ؟
نفسم بالا نمیومد و فقط با سرم اشاره کردم که خوب نیستم !
اورژانس خبر کردن و بعد بابام رو بردن کلانتری !
مامانم باهام اومد و توی اورژانس بالای سرم نشسته بود و فقط گریه میکرد و میگفت مهسا خاک به سرمون کردی!...مگه تو باباتو نمیشناسی !..آخه این چه کاری بود مادر!
منم که مشخص نبود اصلا تو این دنیا بودم یا اون دنیا فقط اروم از چشمام اشک میریخت!
رسیدیم بیمارستان و بستریم کردن !
یکم بعد حالم بهتر شد و پرستار با خوشحالی گفت خداروشکر بچه اتون سالمه!
حر...صی شدم و زیر لب گفتم انگار من هیچوقت از این بچه خلاصی ندارم !
مامانم گفت از اینجا که مرخص شدی باید بریم کلانتری !...بابات رو بازداشت کردن منو خواستن گفتم کار اون نبوده گفتن خودتم باید بگی !
با اخم به مامانم نگاهی کردم و گفتم عمرا ازش بگذرم !...توهم نگذر !...مگه کم اذ...یتمون کرده توی این سال ها ؟
مامانم نیشگونی ازم گرفت و گفت میخوای مردم پشت سرم بگن تو این سن و سال طل.اق گرفت؟
همینه که من گفتم !...بابات مرد خونه اس ...هرکاریم کنه حق داره!
داشتم از دست مامانم حررص میخوردم
لبام رو بهم فشردم تا اشکام نریزه که محسنم هول زده و در حین حال عص..بی وارد اتاق شد !
#ادامه_دارد....
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
♥️🍃
سه باور اشتباه در رابطه:
۱. عشق به تنهایی کافی است ، عشق قطعا بخشی از یک رابطه کامل و طولانی مدته ولی همش نیست ، چون در کنار عشق موارد کلیدی هم نیازه مثل : احترام ، مراقبت ، حمایت ، تفاهم ، ارتباط ، اعتماد ، مهربانی ، تفاهم و لذت بردن از زمان باهم بودن و میزان دوستی و صمیمیت !
۲. رابطه همیشه باید عالی و کامل باشه ، هیچکس کامل نیست ، شما و شریک عاطفیتون ممکنه اشتباه کنین!
برای همین انتظار کمال داشتن منجربه نادیده گرفتن رابطه عالی شما میشه ، راه حل اینه که ار دنبال کردن کمال دست بردارین و در عوض به دنبال تعادل باشین
۳. حسادت و کنترل گری نشونه دلسوزی و اهمیته ، اگاه باشید که سالم ترین روابط بر پایه اعتماد ساخته میشن.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
♥️🍃
چرا باید خودمون و دوست داشته باشیم؟
چون ویژگی های صورتمو هیچکس نداره
چون تنها کسی که بیشتر از همه منو درک میکنه خودمم
چون تنها کسی که بهم خیانت نمیتونه بکنه خودمم
چون خودم بهترین معلم خودم میتونم باشم
چون کسی که بیشتر اوقات اشکامو پاک میکنه خودمم
چون کسی برای موفقیت منو هول نمیده و خودم برای رسیدن بهش تلاش میکنم
چون اونی که تو ایینه بهم نگاه میکنه و میگه ادامه بده خودمم
چون اونی که از پس همه این سختیا بر اومده تاحالا و باهاشون جنگیده خودمم
چون تو دنیا فقط یه نفر با همه این ویژگی ها هست
چون کسی که تا اخرین لحظه با منه خودمم
چون به خودم نیاز دارم برای موفقیت
درآخر خودمو دوست دارم چون من منم
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
♥️🍃
برای خوشبختی در زندگی مشترک به این نکات توجه کنید.
❏ معیارهای آرمانی انتخاب همسر را حذف و منطق را جایگزین کنید. چرا که هیچ کس کامل نیست.
❏ از چشم و هم چشمی و حسادت ها دوری کنید. هر کس باید از زندگی و داشته های خود لذت ببرد.
❏ ساده لوح و صادق باشید و اصلا به رفتار مرموزانه فکر نکنید .
❏ دروغ نگویید اما هر واقعیتی از زندگی گذشته تان را نیاز نیست بگویید.
❏ اعتماد کنید و شکاک نباشید. یکی از مهمترین مسائلی که میبایست به توجه کنید اعتماد به همسرتان است.
❏ مقایسه نکنید. چه زن ها و چه مردها از مقایسه شدن ناراحت می شوند. فراموش نکنید شما در حال مقایسه ظاهر زندگی دیگران با باطن زندگی خود هستید.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
برای مادر♥️
شعر غمگین سکوتم بی قرارم می کنی
باز با لالایی ات دلتنگ خوابم می کنی
گوشه ی چادر نمازت مانده ام در انتظار
آن قدر خوبی که با خوبی خرابم می کنی
خواب دیدم مثل مو جم در بر دریا ییت
کز تلاطم های دل پر پیچ و تابم می کنی
تا که گفتم : تشنه ام کامم بیابانی شده
روزه دار حال من خود را سرابم می کنی
آه سردی گر بگیرد گردنم از روزگار
باز هم خود را مسبب بر عذابم می کنی
زخم هایم را فقط چشم تو درمان می کند
نوش دارویم تویی مست شرابم می کنی
رج به رج در وصف اشعاروجودت مانده ام
"مادرم" شرمنده گر سر درکتابم می کنی❤️
🌸🍃🌸🍃
#هدف
هدف چیزی نیست که شب با آن بخوابید (این اسمش رویا است)،
هدف آن چیزی است که شما را صبح از رختخواب به بیرون پرت میکند، تا بیدار شوید و برایش بجنگید،
هدف آن چیزی است که حاضر هستید رایگان ولی ««با علاقه»» انجامش بدهید،
هدف آن چیزی است که برایش با همه مشکلات بجنگید و هیچ بهانهای را نپذیرید،
هدف آن چیزی است که وقتی بهش فکر میکنید ضربان قلبتان بالا برود.
اگه نگاهتان به دهن مردم است، در زندگی هدف اصلی خود را درست پیدا نمیکنید.
باید هدف را از «درونتان» پیدا کنید، اینگونه دیگر تسلیم نمیشوید، چون هر وقت خواستید کنار بکشید، یه صدا از درونتان فریاد میزند تسلیم نشووووو......
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
#داستان
هزارپایی بود که وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند؛ همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت.
یک لاک پشت حسود...
او یک روز نامه ای به هزارپا نوشت :
ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شماهستم. و می خواهم بپرسم چگونه می رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می کنید؟ در انتظار پاسخ هستم. با احترام تمام، لاک پشت.
هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند؟
و بعد از آن کدام پا را؟ متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد.
سخنان بیهوده دیگران ازروی بدخواهی وحسادت؛ می تواند بر نیروی تخیل ما غلبه کرده ومانع پیشرفت وبلند پروازی ما شود .
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
وقتی دو قلـب برای یکـدیگر بتپد
هیچ فاصله ای دور نیسـت
هیچ زمانی زیـاد نیسـت
و هیچ عشـق دیگری نمی تواند
آن دو را از هم دور کند !
محکـم تریـن برهان عشـق
” اعتمـــاد” اسـت
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh