eitaa logo
داستان های آموزنده
67.9هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
0 فایل
‌‌‌‌‌ 🌿 ‌‌﷽ 🌿. #کپی_جایز_نیست. برای ارسال داستان خود ویا دوستانتان به ایدی ارسال کنید @zahraB18 https://eitaa.com/joinchat/15925614C7f87bffef4 سلام تعرفه تبلیغات داخل کانال هست
مشاهده در ایتا
دانلود
۶۰ 🍀قسمت 60 من نازنین هستم که تو دانشگاه باحمید اشنا شدم باهم ازدواج کردیم ولی..... صبح دوباره حمید اومد اتاق ستاره بیدار بودم اما با شنیدن صدای در اتاق چشمام رو بستم که باهاش حرف نزنم اونم رفت سر کار و دوباره من موندم و یه دنیا فکر و خیال ستاره وقتی از خواب بیدار شد یه چیزی بهونه کرد که از خونه بره بیرون میدونستم جای خوبی نمیره ولی حوصله نداشتم سوال پیچش کنم ببینم کجا میره خانواده ما دیگه تقریباً ی خانواده از هم پاشیده بود و کاری هم از کسی بر نمی‌اومد با رفتن ستاره سراغ وسایل کار حمید رفتم شروع کردم به گشتن و زیر و رو کردنشو این بار عکس‌های زیادی از حمید و منشیش یا همون معشوقه ش پیدا کردم عکس‌ها رو با دقت نگاه کردم و بعد از اینکه کلی حرص خوردم جمعشون کردم خونه با در و دیوارش انگار داشت خفه ام می‌کردن نتونستم طاقت بیارم فوری لباس پوشیدم از خونه بیرون زدم هیچ جایی به ذهنم نمی‌رسید که برم برای همین با دوستم ثریا تماس گرفتم توی آرایشگاه بود وقتی صدام رو شنید ازم خواست فوری برم پیشش ماشین رو به سمت آرایشگاه ثریا حرکت دادم به محض اینکه رسیدم منو محکم در آغوش گرفت و بهم گفت حالت چرا انقدر بد شده  نشستم سیر تا پیاز ماجرا رو براش تعریف کردم با دقت به حرفام گوش داد بعد گفت الان می‌خوای چیکار کنی ؟ گنگ نگاهش کردم و گفتم نمی‌دونم  بی هدف و اطرافش نگاه کرد لبش رو ترک کرد ادامه دارد  •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
. تا زمانی که تلخی زندگی دیگران را شیرین می‌کنی، بدان که "زندگی" می‌کنی. در جستجوی عشق نباش! خودت عشق باش و عشق خلق کن. جایی که تنفر تبدیل به عشق شود بهترین جای دنیاست... ‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‎‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‎‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‎‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‎‎‎‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‎‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‎‌‌‎‌ •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
گاهی برای رشد کردن باید سختـے کشید گاهـے برای فهمیدن باید شکست خورد و گاهـي برای به دست آوردن باید از دست داد... خواستن اگر با تمام وجود باشد هیچ سدی نمیتواند مانع شود •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
۶۱ اعتماد 🍀قسمت 61 من نازنین هستم که تو دانشگاه باحمید اشنا شدم باهم ازدواج کردیم ولی..... گفت ببین نازنین خودت می‌دونی اما ی باید بالاخره یه فکری بکن و تصمیم بگیری نمیشه که همینجوری وایسی بگی نمی‌دونم، چند روز دیگه توی هر شرایطی بالاخره شرایطش پیش میاد موقعیتش پیش میاد که این موضوع رو به حمید بگی و ازش جواب بخوای تا زمانی که موقعیتش پیش نیومده کنترل همه چیز دست توئه و تو همه کاره‌ای تا زمانی که به حمید هیچی نگفتی همه چی دست توئه اما به محض اینکه با حمید مطرح کنی کنترل از دست تو در میاد و این یه امر طبیعیه اون موقع ممکنه هر اتفاقی برای زندگیت بیفته اینم بهت بگم که تو ستاره رو داری نقطه ضعف بزرگی که بالاخره این تصمیمت توی زندگیش تاثیر می‌ذاره  دستی به صورتم کشیدم و گفتم خودم می‌دونم ولی نمی‌دونم باید چیکار کنم؟  ثریا خیلی محکم بهم گفت اول از همه خودتو جمع کن با نمی‌دونم نمی‌دونم کاریو نمیشه پیش برد بشین فکراتو بکن تصمیم درستی بگیر بالاخره تو یا با این مرد می‌تونی زندگی کنی یا نمی‌تونی زندگی کنی اگر این موضوع رو عنوان کنی دو حالت داره حمید ابراز پشیمونی می‌کنه که دیگه این کارو انجام نمیده و اغفال شده که این خودش دو حالت داره یا واقعاً دیگه انجام نمیده یا یاد می‌گیره که چه جوری بهتر مخفی کنه و این بار با افراد بیشتری این کار انجام میده و عادتش میشه که هی لو بره هی تو بفهمی هی قول بده و دوباره لو بره تو بفهمی و دوباره اون قول بده ادامه دارد •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
🌱 تکنیک هایی برای رهایی از استرس : ۱.علت این اضطراب رو پیدا کنید (شروعش از کیه؟چه احساسی داری؟) چه افکاری داری؟رفتارت چیه؟ ‌۲.برای حل این مشکل چه راه هایی به ذهنت میرسه(بارش‌فکری) ‌۳.اگه این اتفاق بیفته چی میشه؟ و مرحله به مرحله از خودت سوال میکنی و ذهن ناخودآگاه تسلیم خواهد شد‌ ۴.یک مکان که حس میکنی حالتو بهتر میکنه برای خودت انتخاب کن بعضی اوقات استرس داشتن ما طبیعیه به خودتون حق و کمی زمان بدید زندگی بدون استرس نیست مدیریتش مهمه •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
🌱۶ نشانه که شما با افراد امنی در ارتباط هستید: 1⃣ به راحتی با آن‌ها حرف می‌زنید، نگران این‌که آن‌ها را تحت تاثیر خودتان قرار دهید و یا این‌که نکند حرف اشتباهی بزنید، نیستید.. 2⃣ رفتار شما کنار آن‌ها بنظر خانواده یا دوستانتان عجیب نیست، شما کاملا خودتان هستید! 3⃣ وقتی بخواهید چیزی را جشن بگیرید، آن‌ها اولین کسانی هستند که بهشان خبر می‌دهید. 4⃣ وقتی اوضاع و احوال خوب نیست و اوقات سختی را می‌گذرانید، می‌توانید به آنها پناه ببرید. 5⃣ وقتی نیازتان را به آن‌ها می‌گویید احساس عجیب یا بدی ندارید. 6⃣ وقتی با آن‌ها هستید، احساس می‌کنید به آدم بهتر و دوست داشتنی‌تری تبدیل می‌شوید و خودتان را بیشتر دوست دارید. •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
♥️🍃 ✅این دو متن کوتاه ارزش صد بار خوندن داره! ۱-🌺 از دیگران شکایت نمیکنم بلکه خودم را تغییر میدهم، چرا که کفش پوشیدن راحت تر از فرش کردن دنیاست. ۲-🌺 مبارزه انسان را داغ میکند و تجربه انسان را پخته میکند! هرداغی روزی سرد می شود ولی هیچ پخته اى ديگر خام نميشود ‌ •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
۶۲ 🍀قسمت 62 من نازنین هستم که تو دانشگاه باحمید اشنا شدم باهم ازدواج کردیم ولی..... یه حالت دیگه هم هست که اول بهت گفتم حمید با افتخار کارشو گردن می‌گیره به کارش ادامه میده و به تو میگه می‌تونی بشینی سر زندگیت نمی‌تونی هم هری وقتی که تو ولش کنی حمید تا چند سال به کارش ادامه میده تا وقتی که دورش خلوت بشه پشیمون بشه یادش بیاد نازنینی بوده اون موقع میاد دنبالت که بازم ممکنه تو قبول کنی یا نکنی اگر قبول کنی احتمال خیانت حمید بازم هست قبولم نکنی که خب نکردی دیگه  سردرگم نگاهش کردم و گفتم می‌دونی چیه تمام اینایی که تو داری می‌گی رو خودم می‌دونم همه اینا توی سرم هست و قشنگ چندین و چند بار با خودم دوره کردم اما گرفتن تصمیم نهایی برام یکی از سخت‌ترین کارهاست  ثریا مطمئن نگاهم کرد گفت خب درسته که تو خودت همه اینا رو می‌دونی از منم بهتر بلدی اینارم چند بار دونه چند بار با خودت دوره کردی محاله که زن باشی و با خودت دوره نکنی ولی نازنین تو از طلاق می‌ترسی این ترس تو از طلاق باعث میشه که اینجوری سردرگم بمونی اگرم می‌خوای و می‌تونی با حمید بمونی زندگیتو نگه داری و انقدر بجنگی تا شاید یه روزی پیروز میدون شدی ولی فعلاً به جای زانوی غم بغل گرفتن مثل یه زن قوی باش محکم رفتار کن.  با تمام ناراحتی‌هایی که داشتم نگاهش کردم و گفتم مشکل من هیچ چیزی نیست حتی اون زندگی هم دیگه برام مهم نیست چه بمونه چه نمونه فقط و فقط ستاره، آسیبی که ستاره این وسط می‌بینه یه چیزیه که غیر قابل کنترله من نمی‌خوام دخترم داغون بشه بچه من باباشو با اون زن دیده الان دو سه روزه که همش مریضه یه امروز رفته بیرون  ثریا خیلی منطقی نگاهم کرد  ادامه دارد  •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
📗 زمان زیادی گذشت که فهمیدم: اونی که میخوای نمیشه… فهمیدم بی تفاوتی بزرگترین انتقامه… تنفر یک نوع عشقه… دلخوری و ناراحتی از میزان اهمیته…! غرور بزرگ ترین دشمنه… خدا بهترین دوسته… سلامتی بالاترین ثروته… آسایش بهترین نعمته… فهمیدم رفتن همیشه از روی نفرت نیست… هرکی زبونش نرمه دلش گرم نیست… هرکی اخلاقش تنده، جنسش سخت نیست… و هرکی میخنده، بدون درد و غم نیست… ظاهر دلیلی بر باطن نیست… فهمیدم کسی موظف به آروم کردنت نیست… فهمیدم جنگ کردن با بعضی‌ها اشتباه محضه… فهمیدم خیلی موقع‌ها خواسته‌هات، حتی با گریه و التماس انجام شدنی نیست… فهمیدم گاهی اوقات تووو اوج شلوغی تنهاترینی. •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
🔺 باور کنید بیش از آن چه تصورش را کنید، ما حق انتخاب داریم. حق انتخابی که باعث میشود این روزها سختی ها را تحمل کنیم تا برای زندگی رویایی مان آماده شویم •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعضی آدم‌ها را نمی‌شود داشت. فقط می‌شود يک‌ جورِ خاصی دوستشان داشت. بعضی آدم‌ها اصلاً برای اين نيستند که برای تو باشند يا تو برای آن‌ها. اصلاً به آخرش فکر نمی‌کنی. آنها برای اينند که دوستشان بداری! آن‌هم نه دوست داشتن معمولی نه حتّی عشق. يک جور خاصی دوست داشتن که اصلاً هم کم نيست. اين آدم‌ها حتّی وقتی که ديگر نيستند هم در کنج دلت تا ابد يه جور خاص دوست داشته خواهند شد. •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh
. وقتی گلی شکوفه نمی دهد، گل را عوض نمی کنند، بلکه شرایط رشدش را فراهم می سازند. اگر موفق نشدی هدفت را تغییر نده مسیر حرکتت راعوض کن و تلاشت را بیشتر کن •✾📚 https://eitaa.com/dastanamuzandeh