Hasrate_@Romanbooki.pdf
حجم:
5.08M
💧چکیده
👇👇👇
عاشق برادر زنداداشم بودم، پسر مودب و باشخصیتی که مدیریت یکی از هتل های مشهد را به عهده داشت و نجابت و وقار از وجودش میبارید اما مجید عشق ممنوعه ی من بود مادرش شکوه به ازدواج برادرم با دخترش راضی نبود چون ما را هم شأن خانواداش نمیدانست و برادرم با وسط گذاشتن جونش رضایتش را بدست آورد.اما چه اتفاقی می افتد اگه شکوه بفهمد پسرش مجید هم در تمام مدت دلباخته ی من بوده و درصدد فرصت مناسب برای ابراز علاقه اش به من ...
📖 نام این اثر: #حسرت_با_تو_بودن
🖋 نگارنده : #مرضیه_نعمتی
📝 سبک: #عاشقانه
🗒 برگه :2016
Dar Ezaye_@Romanbooki.pdf
حجم:
2.45M
💧چکیده
👇👇👇
بعد از مرگ پدر آیه که تنها پشتیبان و خانوده اش بود، زندگی او دستخوش تغییراتی میشود؛ در این زندگی جدید، آیه که دختری محجبه با اعتقادات مذهبی است، دل از مردی میبرد که به اندازهی ستارههای آسمان رفیق دارد و گناهانش سر به فلک میکشد ولی ....
📖 نام این اثر: #در_ازای_مرگ_پدرم
🖋 نگارنده : #فاطمه_زایری_نازنین_آقایی
📝 سبک: #عاشقانه #مذهبی
🗒 برگه :448...
Otagh-@Romanbooki.pdf
حجم:
3.13M
💧چکیده
👇👇👇
سحر با مادر و خانواده ی مادری اش زندگی میکند، تا اینکه با مرگ ناگهانی مادر روبه رو میشود، با رفتن مادر دنیایش را تمام شده میداتد شبی که از دنیا بریده به خیابان میزند گیج و غمگین وارد خیابان میشود غافل از ماشینی،که بسرعت به سمت او میاید
📖 نام این اثر: #اتاق_خواب_های_خاموش
🖋 نگارنده : #مهرنوش_صفایی
📝 سبک: #عاشقانه
🗒 برگه :344
.
Atlasihaye_@Romanbooki.pdf
حجم:
7.8M
💧چکیده
👇👇👇
دکتر بهرادمعین باستان شناس معروفی که برای اثبات افسانه ی قدیمی به یک منطقه ی باستانی میاید و درآنجا با صنم همسر سابق خواهرزاده ش کسری اشنا میشود و ناچارا باهم برخوردایی دارند، بهراد در پی کشف راز صنم او را تحت فشار می گذارد تا بفهمد ایا حرف هایی که پست سرش گفته میشود حقیقت دارند یا فقط تهمت هستند ....
جلد اول #اطلسی_های_خیس
📖 نام این اثر: #کافه_اطلسی_ها (#دو_جلد)
🖋 نگارنده : #سمیرا_ایرتوند
📝 سبک: #عاشقانه #اجتماعی
🗒 برگه:328 , 2473
Sobhe-Tarik-@Romanbooki.pdf
حجم:
3.2M
💧چکیده
👇👇👇
من هورامم، دختری از دل قشر ضعیف جامعه. مهرهای در دستان قدرتمندان، که هر طور بخواهند، مرا میچرخانند. اما چرخ روزگار همیشه به یک سمت نمیچرخد. از جایی به بعد، بازی عوض میشود و من از دایرهی این بازی بیرون میروم. عشقش مرا چون کوه، استوار کرد. دستهای توانمندش مسیر چرخش دنیایم را تغییر داد...
📖 نام این اثر: #صبح_تاریک
🖋 نگارنده : #مهسافرخیان
📝 سبک: #عاشقانه #هیجانی
🗒 برگه :752
Nafas-Boride-@Romanbooki.pdf
حجم:
4.25M
💧چکیده
👇👇👇
نفس، دختری که همیشه شاهد دعواها و مشاجرههای پدر و مادرش بوده، غم و اندوهی عمیق را پشت چهرهی شاد و خندانش پنهان میکند. او از مادرش، سحر، میخواهد داستان عاشقی و ازدواجشان را برایش تعریف کند. میخواهد بداند چه شد که پدری که با عشق ازدواج کرد، چرا با مادرش چنین سرد و دور شده بود...
📖 نام این اثر: #نفس_بریده
🖋 نگارنده : #رها_اردستانی
📝 سبک: #عاشقانه
🗒 برگه :1069
Paye-Maram-@Romanbooki.pdf
حجم:
1.33M
#پای_مرام💧چکیده
در محلهای قدیمی و در دل کوچههای پایینشهر، احمد، جوانی بیستساله و با غیرت، با مادر سختکوش و خواهر نوجوانش زندگی میکند. احمد با کار کردن در خواربارفروشی محله و زحمت روزانه، تلاش میکند تا زندگی را برای خانوادهاش بگذراند. هر روز با دوست سرخوش و بامرامش، شهاب، از دل محلههای اعیانی میگذرد، جایی که رؤیاها و حسرتها روی سرشان سنگینی میکند. اما شرایط، احمد را در دو راهی سختی قرار میدهد، عشقی عمیق در دل احمد نسبت به روشنا، دختری از همان محلههای بالایی، جرقه میزند؛ اما واقعیت تلخ فاصلهها و مسئولیتهایی که بر دوشش سنگینی میکنند، مانع این عشق میشود. آیا احمد میتواند از این دو راهی با عزت عبور کند و پای مرامش بایستد...؟
📖 نام این اثر: #پای_مرام
🖋 نگارنده : #سودا_ترک
📝 سبک: #اجتماعی #عاشقانه
🗒 برگه :155
Ekipe_@Romanbooki.pdf
حجم:
1.49M
همه چیز در یک آن به پایان رسید زندگی یک انسان یک جوان با کلی ارزو؛ نابود شدن امید خانواده ای ، مدیون شدن پسری جلوی چشم همه، نوعی خیانت در امانت، امانتی گران بها، خیانتی جبران ناپذیر؛ دیده ای تار، دستانی خونی، اینده ای بدون....؛ اصلا اینده قرار است چه اتفاقی بیوفتد ...؟!
📖 نام این اثر: #اکیپ_اراذل
🖋 نگارنده : #مشفق (#مبینا_شفیعی)
📝 سبک: #عاشقانه
🗒 برگه :297
Exire_@Romanbooki.pdf
حجم:
1.48M
ساقیِ سرگردی است که تا کنون در هیچ یک از ماموریت هایش شکست نخورده، اما وقتی پرونده عقرب سرخ را قبول میکند، توسط یک نقشه از طرف رئیس باند گروگان گرفته میشود و ...
📖 نام این اثر: #اکسیر_مافیا
🖋 نگارنده : #نرگس_برزویی
📝 سبک: #عاشقانه
🗒 برگه :373
Amaj _@Romanbooki.pdf
حجم:
6.37M
💧چکیده
👇👇👇
یغما زنی در آستانه سی سالگی است که بیشتر عمرش را با مشکلات روحی ناشی از درگیری با پدرش گذرانده، حالا زندگی اش در یک مسیر پر پیچ خم معلق است و به دنبال راه چاره ای برای گرفتن حضانت دخترش میباشد! در این میان، عصیان و فریاد از میان احساسات خفته درونش سر برون میآورد و او را مجبور به حق خواهی میکند، و این مهم به ثمر نمیرسد مگر با حمایت کسی که با وجود دانستن مشکلات و گذشته اش او را تنها نمیگذارد و ...
📖 نام این اثر: #آماج
🖋 نگارنده : #نرگس_صانعی (#م_آذر)
📝 سبک: #عاشقانه #معمایی
🗒 برگه :1727
Man_khab_@Romanbooki.pdf
حجم:
4.72M
💧چکیده
👇👇👇
نجوا دختری از جنس غم و تنهایی میخواهد زندگی را، زندگی کند ولی هر لحظه به بنبست میخورد؛ بنبستهایی که آرکا آنها را باز میکند و کمکم عشقی جوانه میزند! اما در پس این عشق، سایهی زنی نشسته که تاریکی را در قلب نجوا میکارد و آنقدر این جوانه بزرگ میشود که تمام اعتمادش از بین میرود. آرکا فریاد میزند دروغ است و نجوا گوشهایش را میبندد، سوء تفاهمی به بزرگی نابودی عشق، آنها را از هم جدا میکند ...
📖 نام این اثر: #من_خواب_بودم
🖋 نگارنده : #نرگس_نجمی
📝 سبک: #عاشقانه
🗒 برگه :1107
Arameshe _@Romanbooki.pdf
حجم:
4.99M
💧چکیده
👇👇👇
دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند، روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد و با مردی درد کشیده و زخم خورده آشنا میشود، مردی که زندگی دلارا با او گره می خورد و آشنایی که چندان اتفاقی نیست ...!
📖 نام این اثر: #آرامش_پنهان
🖋 نگارنده : #سمیرا_امیریان
📝 سبک: #عاشقانه
🗒 برگه :715
_ - _ - _ _ - _ - _