‌ رمان : #ستی ژانر: عاشقانه /جنایی نویسنده: پاییز صفحه: ۱۴۰۶ 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 خلاصه: هاتف، مجرمی سابقه‌ دار، مردی خشن و بی‌رحم که در مسیر فرار از کسایی که قصد کشتنش را دارند مجبور به اقامت اجباری در خانه زنی جوان می‌شود. مردی درشت‌ قامت و زورگو در مقابل زنی مظلوم و آرام که صدایش به جز برای گفتن: چشم‌ شنیده نمی‌شود،مردی که می‌درد و می‌تازد و تنها در مقابل یک زن کمی ... ‌

‌ رمان: #آبرویم_راپس_بده نویسنده: moon shine صفحه: ۴۴۲ ژانر: عاشقانه ؛ تراژدی 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 دخترکی توی روی خانوادش ایستاد تا بر خلاف میل اون ها با عشقش ازدواج کنه. یه ازدواج ناموفق که به کتک کاری های زجر آور می رسه، یه زندگی که هیچ حامیت کننده ای نداره. دخترک به پای مرگ و خود کشی می رسه، ولی مرد خیری دستش رو می گیره و اون رو توی کارخونش مشغول به کار می کنه، ولی پسر حاجی به اون تهمتی می زنه که… پایان خوش ‌

‌ رمان: #بن_بست_هفده موضوع:عاشقانه، معمایی، هیجان انگیز نویسنده: پگاه صفحه: ۱۰۴۷ 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 داستان رمان درباره دختری به نام ترنج است که‌ به همراه مادرش و خانواده پدری خود در یک خانه باغ که در بن بست هفده قرار دارد زندگی‌ می کنند. رمانی ‌خواندنی با داستانی جذاب و پر فراز و نشیب، بن بست 17 همان جایی است که تمام‌ روابط‌ و‌ احساسات به بن بست می رسند؟ آیا عشق در این بن بست طلسم شده است؟ ‌

‌ نام رمان: #بانوی_قصه نویسنده: الناز پاکپور ژانر: عاشقانه صفحه: ۵۹۶ 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 خلاصه: بانوی قصه، داستان زندگی همراز، که به خاطر شوهر خواهر و عظمت خانواده شوهر فوت می کند، اکنون سالها از آن زمان می گذرد و همراز در پی این است که فرزندان خواهرش را از زیر دست این خانواده رها کند، در این مسیر عموی بچه ها مقابلش می ایستد، دونفر از دو دنیای متمایز که خاطره ی بدی از هم دارند، پسری سرد و خودبین در مقابل دختری صادق و درستکار که … ‌

‌ رمان: #شروع_از_پایان نویسنده: شهریور موضوع: عاشقانه صفحه: ۲۴۴ 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 این رمان درباره‌ی یه دختر هست که یه روز که بیدار میشه متوجه میشه که همه مردن و فقط خودش زنده مونده ولی کم کم متوجه میشه که کسای دیگه‌ای هم زنده‌ان و اتفاقای غیرمنتظره‌ای که در انتظارش هستند… ‌

‌ نام رمان: #زیتون موضوع: کتاب زیتون داستان دختری است که بعد از 9 سال به ایران برگشته است با دیدن هر گوشه ای از شهر یاد خاطرات تلخ گذشته اش می افتد.حتما رمان زیتون رو از دست ندهید... ‌

نام رمان: #سجده_صبر ژانر: عاشقانه ، مذهبی نویسنده: مشکات تعداد صفحات: 269 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 این داستان در مورد زندگی دو انسانه ، فاطمه و سهیل ، یکی سجاده نشین و دیگری ... باز ، این دو به شدت عاشق همند ، با هم ازدواج کردند و با وجود تفاوت دید و رفتارشون تلاش میکنند که زندگی عاشقانشون رو حفظ کنند ، اما این کار خیلی سخت تر از اون چیزیه که فکرش رو میکردند ، خیلی تلاش میکنند ، اما این که به نتیجه میرسند یا نه … آیا صبرشون می تونه عشقشون رو حفظ کنه ؟ آیا عشق ارزش این همه سختی کشیدن رو داره ؟ .. ‌

سلام بچه ها پیشاپیش عیدتون مبارک 💚🌸 به مناسبت عید نوروز به عنوان عیدی براتون ۲ تا رمان میذارم😍😍 بخونید و حالشو ببرید 😄❤

💧چکیده 👇👇👇 ویولت دوست خواهر آراد و همکلاسی او در دانشگاه است، آنها در دانشگاه و خانه سر هر قضیه ایی باهم به جر و بحث میپردازند و از هر فرصتی برای تخریب هم استفاده میکنند، تا جایی که دیگر کارشان به صدمه زدن بهم رسیده، دست روزگار هر دو برای ادامه تحصیل بورسیه کشور کانادا میشوند، که این شروع ماجرایی جدید است که ... 📖 نام این اثر: #جدال_پر_تمنا 🖋 نگارنده : #هما_پور_اصفهانی 📝 سبک: #عاشقانه 🗒 برگه :1793 _ - _ - _ _ - _ - _

💧 چکیده : 👇🏻👇🏻👇🏻 داستان این رمان قصه جذاب زندگی دختری به نام طلوع است که جوانی را تازه در حال تجربه کردن است و خدا سخت‌ ترین امتحانش را برایش در نظر می‌گیرد، مرگ پدرش سرآغاز ماجراهای عجیبیست که دست سرنوشت برایش رقم زده و در عجیب‌ ترین زمان و مکان زندگیش گره می‌خورد به رادمهر محبی، عضو محبوب شورای شهر و حالا طلوع مانده و راهی که سراشیبیش تند … 📖 نام این اثر : #طلوع_نزدیک_است 🖋 نگارنده : #دل_آرا_دشت_بهشت 📝 سبک : #عاشقانه _ - _ - _ _ - _ - _

💧 چکیده : 👇🏻👇🏻👇🏻 نیاز دختری شاد و پر هدفی است، سختی ها و تلخی های او در زندگیش کمی بیشتر از ظرفیتش هست، روزگار با او طوری برخورد میکند، که حتی لحظه ای در باورهایش نمیگنجد، نیاز دوست دارد پیشرفت کند راهش را نمیداند ! شخصی وارد زندگیش میشود که ناخواسته راه پیشرفت نیاز را سخت و تقریبا غیر ممکن میکند، اما ... 📖 نام این اثر : #ظرفیت_تکمیل 🖋 نگارنده : #سحرناز_بهرامی 📝 سبک : #عاشقانه #طنز 🗒برگه:2040 _ - _ - _ _ - _ - _

💧چکیده 👇👇👇 بعد از فوت همسر علیرضا، ستاره به ظاهر در نقش همسر، ولی دراصل به عنوان پرستار بچه ها وارد منزل او میشود، ستاره ایی که در نقشش فرو رفته و هیچ چیز از زنانگی خود به یاد ندارد، حالا فرزندان علیرضا بزرگ شده اند و مشکلات زندگیشان بیشتر ... 📖 نام این اثر: #زنانه_یا_مادرانه 🖋 نگارنده : #منا_معیری 📝 سبک: #عاشقانه 🗒 برگه :1004 _ - _ - _ _ - _ - _