🕊🌷🕊
بـسم رب الـشـهدا والـصدیـقین
سـردار شـــღــید
#سید_حمید_میر_افضلی🌹
🍃ولادت: 1335/11/17
🍂#شهادت: 1362/12/22
🍁مسـئولیت: فـرمانده اطلاعات وعملیات قـرارگاه کـربلا
#مکان_شهادت منـطقه سردشت
#آرامگاه گلزار شهدای رفـسنجان کرمان
نحوه شهادت
در عملیات خیبر در منطقه جزیره مجنون سوار برترک موتور حاج محمد ابراهیم همت فرمانده وقت لشکر 27 محمد رسول ا... شد و هردو به سوی سرنوشتی به شیرینی عسل یعنی شهادت رفتند
سید پا برهنه
طبق معمول موقع عملیات کفش هایش را در آورده بود و با پای برهنه توی منطقه راه می رفت.
ازش پرسیدم:چرا با پای برهنه راه می ری سید...؟
گفت برای پس گرفته شدن این زمین خون داده شده.این زمین احترام داره و خون بچه ها رویش ریخته شده،آدم باید با
پای برهنه روش راه بره.
#سـالروز_شـهادت
💠🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐
↶【به ما بپیوندید 】↷
____🍃🌸🍃____
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
📥ورُودبِه کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
محمدحسین پویانفرروزای بی تو.mp3
زمان:
حجم:
13.04M
🎧 روزای بیتو
🎙 محمدحسین پويانفر
👌بسیار دلنشین
💔 #حتما بشنوید
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ورُودبِه کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
┏━🍂🌺🍂🌺🍂━┓
آدم ها اندازه معرفتشون
از خدا طلب میکنن،یکی از خدا
خونه،زندگی و ماشین میخواد،
یکی رزق حلال و عاقبت بخیری ؛
اینکه چی از خدا بخوای نشون میده کجای کاری،
بنی اسرائیل از خدا غذای جدید و معجزه های چشم درآر میخواستن، انگار نعوذبالله خدا غولِ چراغ جادو هستش که آرزوهای اینا رو برآورده کنه..
🌼تو اما زرنگ باش، مثل ابراهیمِ خلیل، که از خدا عاقبت بخیریِ نسلش رو خواست...
زندگیتان معطر به بوی صمیمیت با خدا"
👇👇👇
--------------------------
┗━🍂🌺🍂🌺🍂━┛
____🍃🌸🍃____
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
📥ورُودبِه کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🔷🔸🔹🕊🔹🔸🔷
📌 قبل از عملیات بود که تیر خوردم،درست تو ناحیه ی بازوم.
#عملیات خیلی حساسی بود واقعا وجودم رو تو این عملیات ضروری میدونستم،اما بااین حال من رو منتقل کردند بیمارستان یزد.
دکتری که بالاسرم بود حرف از یه عمل جراحی چند ساعته میزد.گفتم: دکتر جان بذار برم.تاچندساعت دیگه باید عملیات کنیم من باید برم.
هرچی که میگفتم جواب منفی رو زبونش بود.
تو اتاقم که تنها شدم توسل کردم به اهل بیت علیهم السلام و حضرت علمدار بی دست آقا ابالفضل علیه السلام،
#خیلی_گریه_کردم تا اینکه با همون حالت خوابم برد.....
تو خوابم دیدم یه آقا اومدن تو اتاق تو دلم اومد که حضرت علمدار هستند.
یه دستی به بازوم کشید و یک چیزو کشیدند بیرون
#گفتند_پاشو_برو_عملیات
گفتم:آقا ولی دکتر...
گفتند:شمابرو عملیات..
از خواب پریدم دیدم دست که میزنم جای زخم اصلا درد نداره .لباسمو پوشیدم و یاعلی که برم ولی دکتر جلومو گرفت.هرچی در مورد خواب گفتم باور نکرد
گفتم خب پس عکس بگیر.
الحمدلله عکس که گرفته شد تیری تو بازوم نبود.
یک نظر لطفی علمدار کربلا
#به_مناسبت_سالگرد_شهادت_23_اسفند
#شهید_عبدالحسین_برونسی
🔴برگرفته از کتاب خاک های نرم کوشک.از زبان خود شهید
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
📥ورُودبِه کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍️روزی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه میگذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی میخواست آب بکشد و نمیتوانست. رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) ) پیش رفت و فرمود: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کردهای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد. آن مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسولالله! مشک را به من بدهید اما پیامبر (صلی الله علیه و آله ) ) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید.
پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آوردهای؟ گفت: مردی خوشروی، شیرینکلام، خوشاخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آوردهای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدمهای مبارکش افتاد. گریه میکرد و معذرت میخواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:
📖وإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم)
و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى.
📚قصصالروایات↶【به ما بپیوندید 】↷
____🍃🌸🍃____
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
📥ورُودبِه کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃🍂🌹🍃
تواضع حاج عباس کریمی در بین بسیجیان تهران معروف بود...
بارها دیده بودیم که مانند یک #بسیجی ساده عمل می کرد به احترام بسیجیان از جا بلند می شد و ...
.
از دیگر ویژگی های او علاقه شدید به مادر سادات ، حضرت زهرا سلام الله علیها بود...
اصلا شنیدن نام #زهرا برای او آرامش بخش بود!
به همسرش بعد ازدواج گفته بود:
وقتی برای خواستگاری آمدم بار سنگینی بر سینه ام احساس می کردم!
اما وقتی شنیدم نامت زهراست آرام شدم...
حاج عباس فرزندش در بیمارستان حضرت زهرا سلام الله علیها به دنیا می آید!
به همسرش می گوید:
رمز #زندگی ما نام حضرت زهرا است...
در فتح المبین با رمز یا زهرا (سلام الله علیها ) مجروح شدند...
حاجی در عملیات بدر هم که رمزش یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها بود در حالی که #وصیت کرده بود در #بهشت زهرا آرام گرفت !
#شهید_عباس_کریمی
#سـالروز_شـهادت
💠🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐
____🍃🌸🍃____
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
📥ورُودبِه کانال مَـــــعـــــبَـــــر شُـــــهَــــدا 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
16.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
____🍃🌸🍃____
💠 کار خوبه خدا درست کنه...
↶【به ما بپیوندید 】↷
____🍃🌸🍃____
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
🍃🌺🍃
✅ مـاه شعبان اومده،
ماه سراسر خیر و برکت و رحمت،
ماه پیامبر و امام زمان عزیزمون...
به شکرانه این همه خیر و نیکی؛ وجود خودمون
رو تطهیر کنیم از هر چی که مورد پسند شون نیست؛
از هر کدری که از همه مخفی هست و از اونها نیست!
تطهیر کنیم خودمون رو با ذکر «اَسْتَغْفِرُاللهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ»
✍️امروز مخفی ترین کدورتهای روحمون رو شناسایی و پاک کنیم
#ماه_شعبان، ماهی برای آباد کردن دلها
⚘حلول #ماه_شعبان مبارک⚘
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
↶【به ما بپیوندید 】↷
____🍃🌸🍃____
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
✨﷽✨
🔴صداقت
✍️سال ها پیش در چين باستان شاهزاده ای تصميم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصميم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند .وقتي خدمتکار پير قصر ماجرا را شنيد به شدت غمگين شد. چون دختر او مخفيانه عاشق شاهزاده بود ، دخترش گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت . مادر گفت : تو شانسی نداری ، نه ثروتمندی و نه خيلی زيبا .دختر جواب داد : می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند ، اما فرصتی است که دست کم يک بار او را از نزديک ببينم . روز موعود فرا رسيد و شاهزاده به دختران گفت : به هر يک از شما دانه ای می دهم ، کسی که بتواند در عرض 6 ماه زيباترين گل را برای من بياورد ، ملکه آينده چين می شود .
دختر پيرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت . سه ماه گذشت و هيچ گلی سبز نشد ، دختر با باغبان های بسياری صحبت کرد و راه گل کاری را به او آموختند ، اما بی نتيجه بود ، گلی نروييد... روز ملاقات فرا رسيد ، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و ديگر دختران هر کدام گل بسيار زيبايی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدان های خود داشتند .لحظه موعود فرا رسيد شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسی کرد و در پايان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آينده او خواهد بود .
همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هيچ گلی سبز نشده است . شاهزاده توضيح داد : اين دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراطور می کند : گل صداقت ...
همه دانه هايی که به شما دادم عقيم بودند ، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود...
↶【به ما بپیوندید 】↷↶
____🍃🌸🍃____
🆔 https://eitaa.com/dastanemabareshohada
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃