eitaa logo
✨داستان‌ها و حکایات✨
58 دنبال‌کننده
254 عکس
51 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه... من. همه سرباز خداییم ان‌شاءالله.»  ✅آدم‌های خوب کم نیستند و کم ندیده‌ایم. شاید ما هم آدم‌های خوبی باشیم چرا که گاهی کارهای خوبی می‌کنیم. بخشی از شادی و وقت و توانایی و پول خود را با عده‌ای قسمت می‌کنیم. شاید برخی خوب‌تر باشند و از قوه قهریه خود نیز برای خوب بودن و خوبی کردن استفاده کنند. مثلاً وقتی می‌بینند به کسی دارد ظلم می‌شود، سینه سپر کنند و وارد معرکه شوند. مأموریت قاسم تقسیم کردن بود. آرامش و امنیت و شادی و لبخند و در کنارش ترس و وحشت و اضطراب. 🔥 آنچه قاسم را از دیگر خوبان سوا می‌کرد، آن بود که او اهل قناعت نبود. بله! قناعت همیشه هم چیز خوبی نیست. اگر در تقسیم خوبی‌ها به دایره تنگ و حقیری در اطراف خود قناعت کنی، چنین می‌شود. 👇🏾 قاسم آرامش و امنیت و لبخند را برای همه انسان‌های روی زمین می‌خواست نه فقط برای اهالی قنات‌ملک و کرمانی‌ها و ایرانی‌ها. برای او فرقی نداشت که این زن و مرد و کودک چه زبانی دارند، چه آیینی و خطوط جغرافیا آنان را چگونه تقسیم کرده است. امنیت و آرامش و لبخند حق همه بود و وحشت و اضطراب حق همه آنهایی که آن حق را از دیگران سلب کرده بودند. 👈اینجاست که قاسم را می‌توان در دو شمایل دید. شمایلی نرم‌تر از حریر و دل‌نازک‌تر از کودکان که گویی هنوز کودکی پنج ساله در قنات‌ملک است. ❣️ همانقدر دل کوچکی دارد. از ته دل می‌خندد و مثل ابر‌بهار‌گریه می‌کند. 👈و شمایلی دژم و غضبناک که گویی خدای جبار و منتقم به او مأموریت داده است تا بندگان طاغی و خونریزش را به دست او هلاک کرده و راهی دوزخ سازد.  👀خیابان‌های شلوغ و تاریک ما برای نام تو حقیر و کوچک‌اند. روزی ستاره‌ای بزرگ و پرنور کشف می‌شود و نام تو را بر آن خواهند گذاشت. بلندمردا! نامت بلند باد که آب و آتش در چشمان تو به هم می‌رسید و خوشا بحال آنانکه در روزگار رجعت بار دیگر آن چشم‌های پرفروغ را می‌بینند و میانشان نور تقسیم خواهی‌کرد. 🌴 https://eitaa.com/joinchat/2509897778C3d9a9afe8f /
🌴🌴🌴 🔲⭕️در مصرف نام سردار صرفه‎جویی باید ... ✍🏻دکتر محمدرضا اسلامی|مدرس دانشگاه ایالتی پلی‌تکنیک کالیفرنیا ۱- یک شیشه عطر خوب و گران‌قیمت، چیزی نیست که هر دم و برای هر دکان بقالی رفتنی از آن استعمال کنیم. ✅ غزل حافظ، چیزی نیست که هر وقت عشقمان کشید، حافظ بخوانیم. حافظ خواندن، شأن دارد و تمرکز/سکون می‌طلبد. در فوروارد مطالب مربوط به سردار سلیمانی قدری تامل کنیم. ذکر نام هر چیزی اگر از حدی بیشتر شود، آن مطلب و آن مفهوم لوث می‌شود. تلألو و درخشندگیش را از دست می دهد. کلمه چیز مقدسی است؛ شأن و حرمت دارد. در مصرف کلمه صرفه جویی کنیم. تعبیر عجیب و زیبایی دارد: حاجت مشاطه نیست / رویِ دلآرام را! سال هفتادوهشت در خوابگاه دانشجویی بودم و نزدیکی‌های انتخابات مجلس ششم بود که یک شب در راهرو خوابگاه، دیدم آقامحسن رضایی دارد به همراه دوسه تا از بچه‌ها قدم می‌زند. 👌برای شستن ظرفها رفته بودم که از دیدن ایشان جا خوردم. از بچه‌ها پرسیدم ایشان و این طرفها؟ گفتند پس فردا انتخابات مجلس است و ایشان آمده برای دیدار با دانشجوها ... اصلا احساس خوبی پیدا نکردم. شاید دیدن محسن رضایی در حالت عادی در خوابگاه دانشجویی (که حتی هم به آن سر نمی‌زدند) می توانست جالب باشد اما، دیدن یک کاندیدا دو شب قبل از انتخابات مجلس آن حس خوب را به دل نمی‌نشاند. 🍳با ظرفهای نشُسته در دست، احساس پیرمرد دهاتی‌ای را داشتم که سرِ زمین زراعتش نشسته و یکباره می‌بیند جماعتی برای سرکشی به او و دهاتش آمده‌اند و بعد می فهمد نزدیکی‌های انتخابات است ... از آن سال به بعد، چه بسیار انتخابات که محسن رضایی کاندیدا شد و هیچ وقت هم رای نیاورده. چرا؟ مگر "آقامحسن" فرمانده حاج قاسم‌ها نبود؟ 💢 پس چرا چنین است؟ شاید رمز بردلها نشستن و ننشستن، چیزی است که برخی از آن بی‌توجه عبور می کنند؟ ادامه دارد... 🌴 https://eitaa.com/joinchat/2509897778C3d9a9afe8f
آغاز ثبت نام دومین رویداد ملی شکوه مادری؛ تکریم مقام والای مادر در ایام میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها با تجلیل و معرفی مادران جوان و زیر 40 سال فعال اجتماعی با بیش از 3 فرزند. ثبت نام از طریق https://shokohmadari.razavi.ir/ مهلت ثبت نام: ۲۰الی ۲۷ دی ۱۴۰۰ اطلاعات بیشتر در کانال شکوه مادری در ایتا @razavishokohemadari مرکز امور بانوان و خانواده بنیاد کرامت رضوی
سلام برحسین لعنت بر شیخ بهائی!!! به نام یکتای بی همتا شیخ بهائی (ره) در بازار اصفهان دید سقائی آب به مردم می دهد و می گوید:بگو سلام بر حسین، لعنت بر شیخ بهائی. شیخ جلو رفت و ظرف آبی گرفت ،همین که خواست آب را بخورد ، سقا گفت :ای آخوند ! بگو سلام بر حسین ، لعنت بر شیخ بهائی. 👌شیخ گفت:حرفی ندارم ،ولی من که شیخ بهایی را نمی شناسم ،چطور می توانم بر او لعن کنم ؟آخر مگر لعن بر مسلمان واهل کتاب شرعاً جایز است ؟ 😄سقا گفت : این شیخ کیمیا گر است و خدا نشناس است ؛زیرا من کاغذی به اونوشتم که عیالوارم و هر چه زحمت می کشم ، در آمدم کفاف خرج عیالات مرا نمی دهد ، تواین علم کیمیا را به من یاد بده تا شاید از این فلاکت نجات پیدا کنم . آن ملعون نه علم کیمیا را به من یاد داد ونه جواب کاغذم را فرستاد .   شیخ بهائی گفت: لابد این از بد جنسی نبوده ، شاید می ترسیده تو این سرّ کیمیا را نتوانی نگهداری و آن سرّ به دست یک نا اهلی بیفتد . حال آنکه مقصود تو کیمیا گری نیست و می خواهی راه دخل وخرج بیشتری داشته باشی . 👌من یک چیز را به تو یاد می دهم که در ایران معمول نیست ،این از مصنوعات خوراکی شامات و لبنان است و اگر این کار را پیشه کنی ، هم نزد اعیان و رجال معرفی می شوی و هم اگر برای شیخ بهائی ببری ،چون خیلی به این خوراک علاقه دارد، جایزه خوبی به تو می دهد ؛در نتیجه در اندک زمانی متمول خواهی شد،به شرط اینکه به کسی چیزی نگویی . مرد سقا قبول کرد و قول داد این سرّ را به کسی بروز ندهد ،شیخ بهائی هم فالوده سازی را به او یاد داده و سرمایه اولیه را نیز نقداً ًبه مرد سقا داد . سقا رفت و پس از تهیه مقدمات ،فالوده را درست کرد و اول برای شیخ بهائی فرستاد. شیخ دستور داد مبلغ هزار ریال انعام به سقا بدهند و سقا هم مرتب فالوده می ساخت ، سر بازار می برد و می فروخت . 😍کم کم وضع مالی اش خوب شد و به هیچ کس نمی گفت چه می کند . عیال سقا شوهرش را در تنگنای زندگی قرار داد و شوهر هم با هزاران قسم که او به کسی نگوید،رمز فالوده را به زنش بازگو کرد . 💁‍♀زن سقا به خواهرش گفت ،خواهرش به برادرش گفت و همین طور دهان به دهان گشت . در اندک زمانی افراد زیادی دست از شغل هایی که داشتند کشیدند و فالوده فروشی را اختیار کردند . به فاصله کمی رونق بازارش گرفته شدواز طرفی چون عادت به ولخرجی کرده بود  ودر حال حاضر درآمد نداشت ،به فلاکت افتاد واز فالوده فروشی دست کشید.   🙅‍♂وی دوباره به همان شغل سقائی پرداخت و به مردم آب می داد ومی گفت :بگو سلام بر حسین لعنت بر شیخ بهائی . 💐شیخ خبردار شد،باز آمد پیش سقا و گفت:ای رفیق چرا شغل به آن خوبی را رها کردی ؟سقا گفت:ابتدا که مشغول شدم خوب بود ،ولی بعداً همکار زیاد پیدا کردم ،لذا چون دیدم فایده ندارد ،از آن کار دست کشیدم و به همان شغل سابقم مشغول شدم . شیخ فرمود :پس بدان ای مرد، که شیخ بهائی من هستم و من می گویم : بگو سلام بر حسین ولعنت بر تو وهفت کسانت . ای مردک نا حسابی!مگر من به تو تأکید نکردم این سرّ را به کسی نگو آخر چرا گفتی که به این سرنوشت مبتلا شوی ؟ سپس فرمود تو که نمی توانی سرّیک فالوده را پیش خودت نگه بداری ، چگونه می توانی سرّ کیمیا را نگه بداری؟آخر این چه توقعی است که از من داری ؟تو برو و لعنت به خودت بفرست نه بر شیخ بهائی .  🌴 https://eitaa.com/joinchat/2509897778C3d9a9afe8f
هدایت شده از بصیرت انقلابی
انا لله و انا الیه راجعون💔 روح بلند و ملکوتی آیت الله علوی گرگانی به آسمان عروج کرد این ضایعه ی بزرگ را به محضر حضرت ولی عصر ارواحنا فداه و عموم شیعیان تسلیت عرض میکنیم 🆔 @basirat_enghelabi110
هدایت شده از KHAMENEI.IR
پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی در پی رحلت آیةالله آقای حاج سید محمدعلی علوی‌گرگانی رهبر انقلاب اسلامی در پیامی رحلت عالم ربانی آیةالله آقای حاج سید محمدعلی علوی‌گرگانی را تسلیت گفتند. متن پیام به این شرح است: بسم الله الرّحمن الرّحیم رحلت عالم ربّانی آیةالله آقای حاج سید محمدعلی علوی‌گرگانی رضوان‌الله‌علیه را به حوزه‌ی علمیه‌ی قم و به همه‌ی شاگردان و ارادتمندان و مقلدان ایشان بخصوص به مردم مؤمن گلستان که ارادت ویژه به این بزرگوار و والد محترمشان مرحوم آیةالله آقای حاج سیدسجاد علوی داشتند، و بالأخص به خاندان گرامی و فرزندان مکرّمشان تسلیت عرض میکنم. این مرجع معظم در قضایای گوناگون انقلاب و مسائل کشور همواره وفادارانه در کنار مردم و پشتیبان نظام مقدس بودند و خدمات ارزشمندی کرده‌اند که موجب فیض و رحمت الهی است ان‌شاءالله. از خداوند متعال علو درجات ایشان را مسألت میکنم و امیدوارم با اجداد طاهرینشان محشور گردند. سیّدعلی خامنه‌ای ۲۴ اسفند ۱۴۰۰
نماینده امام علیه السلام در بین جنیان جابر بن يزيد جعفى به نقل از حضرت باقرالعلوم صلوات اللّه عليه حكايت نمايد: روزى حضرت اميرالمؤ منين امام علىّ عليه السلام ، بر منبر مسجد كوفه مشغول سخنرانى و موعظه مردم بود؛ و جمعيّت بسيارى نيز در آن مجلس حضور داشت كه ناگهان موجودى به صورت افعىِ بزرگى وارد مسجد شد و مردم حمله بردند تا آن را از بين ببرند. در اين هنگام امام علىّ بن ابى طالب عليه السلام خطاب به مردم كرد و فرمود: اى جماعت ! آن را به حال خود رها كنيد و مانع حركتش نشويد. مردم افعى را آزاد گذاشتند؛ و در كمال حيرت مشاهده مى كردند كه آهسته به سمت منبر حضرت حركت كرد، هنگامى كه نزديك منبر رسيد سر خود را بلند كرد و به حضرت امير عليه السلام سلام داد. حضرت ضمن جواب سلام ، فرمود: آرام باش تا من سخنرانى خود را تمام كنم . وقتى اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام سخنرانى خود را به پايان رسانيد خطاب به آن موجود نمود و فرمود: تو كيستى ؟ پاسخ داد: من عمرو بن عثمان هستم و پدرم نماينده و خليفه شما در بين جنّيان بود؛ و او اكنون مرده است و مرا وصيّت كرده تا به محضر شما شرفياب گردم و نظر شما را درباره خود و ديگر جنّيان جويا شوم ؟ حضرت فرمود: من تو را به رعايت تقواى الهى توصيه مى نمايم ، تو از طرف من جانشين پدرت و نماينده من در بين تمام جنّيان خواهى بود. امام باقر عليه السلام افزود: پس عمرو در بين جنّيان به نمايندگى از طرف آن حضرت برگزيده شد؛ و سپس با امام علىّ عليه السلام خداحافظى كرد و رفت . جابر گويد: به امام باقر عليه السلام عرض كردم : آيا او نزد شما هم مى آيد و از شما نيز كسب تكليف مى كند؟ فرمود: بلى .(1) پی نوشت: 1-اصول كافى : ج 1، ص 396، ح 6 ،هداية الكبرى : ص 147، س 3. منبع:چهل داستان و چهل حدیث از امام علی علیه السلام، حجه الاسلام و المسلمین عبدالله صالحی 🆔 @dastanha_hekayat 🆔 @dastanha_hekayat
🔴راستی چقدر بخدا بدهکاریم؟!؟! ✍بعد از اینکه یک مرد ۹۳ ساله در ایتالیا از بیمارستان مرخص می شود، به او گفته شد که هزینه یک روز ونتیلاتور (دستگاه تنفّس مصنوعی) بیمارستان را بپردازد. پیرمرد به گریه افتاد. پزشکان به او دلداری دارند تا بخاطر صورتحساب بیمارستان گریه نکند. ولی آنچه پیرمرد در جواب گفت، همه پزشکان را گریه انداخت پیرمرد گفت: "من به خاطر پولی که باید بپردازم گریه نمی کنم. تمام پول را خواهم پرداخت." گریه من بخاطر آن است که 93 سال هوای خدا را مجانی تنفس کردم، و هرگز پولی نپرداختم. در حالیکه برای استفاده از دستگاه ونتیلاتور در بیمارستان به مدت یک روز باید اینهمه بپردازم. آیا می دانید چقدر به خدا مدیون هستم؟ من قبلاً خدا را شکر نمی کردم" سخنان آن پیر مرد ارزش تأمل دارد. وقتی هوا را بدون درد و بیماری آزادانه تنفس می کنیم، هیچ کس هوا را جدی نمی گیرد. این داستان ما را به یاد درسی از گلستان سعدی انداخت: «منّت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربتست و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو می رود ممدّ حیاتست و چون بر می آید مفرّح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمت شکری واجب.. از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش به درآید مرد همان بِه که ز تقصیر خویش عذر به درگاه خدای آورد ورنه سزاوار خداوندیش کس نتواند که به جای آورد.» 🌴 https://eitaa.com/joinchat/2509897778C3d9a9afe8f
❌❌❌ نکته قابل تامّل!!! 👌وقتی آمریکا با شماست، اسرائیل با شماست، اروپا با شماست، امپراطوری رسانه‌ای غرب‌ با شماست، فضای مجازی با شماست، سلبریتی‌ با شماست اما باز هم نمی‌تونید در مقابل جمهوری اسلامی مانند ارباب تون هیچ غلطی بکنید. پس یقین بدونید که خدا با شما نیست👌❤️ اینجا مملکت است 🌴 https://eitaa.com/joinchat/2509897778C3d9a9afe8f
✳️ شبی که مرحوم مجلسی علامه شد! یکی از رفتارهای اشتباه مسلمین در دعا کردن این است، غالباً زمانی سراغ خداوند و درخواست از او می‌روند که غرق در مشکلات مادی و معنوی فراوانی شده‌اند و کمتر پیش می‌آید برای پیشرفت مسائل معنوی خود در زندگی، دعا کنند. 💠آیه:ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ غافر/60 مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم 💠حکایت؛ مرحوم محمدتقی مجلسی، پدر بزرگوار علامه محمدباقر مجلسی نقل می کند: شبی از شب‌ها، پس از فراغ از نماز شب و تهجد، حالتی برایم ایجاد شد که فهمیدم در این هنگام هر حاجت و درخواستی از خداوند نمایم اجابت خواهد نمود. فکر کردم چه درخواستی از امور دنیا و آخرت از درگاه خداوند متعال نمایم که ناگاه با صدای گریه محمدباقر در گهواره‌اش مواجه شدم و بی‌درنگ گفتم: پروردگارا! به‌حق محمد و آل محمد، این کودک را مروّج دینت و ناشر احکام پیامبر بزرگت قرار ده و او را به توفیقاتی بی‌پایان موفق گردان. به برکت دعای نیمه‌شب پدر و تلاش و استمرار، علامه محمدباقر مجلسی، خدمات ارزشمندی را به جهان اسلام عرضه نمود. علاوه بر درس و تربیت شاگردان بزرگ و صدور فتوا و مسئولیت‌های مهم مرجعیت و مسافرت‌های مکرّر برای جمع آوری آثار اهل بیت(ع) یکی از تألیفات او بحارالانوار است که حدود 110 جلد می‌باشد.1 دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند 📚پی نوشت : 1. با اقتباس و ویراست از کتاب نماز خوبان 2. حافظ 🌴 https://eitaa.com/joinchat/2509897778C3d9a9afe8f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید حال دلتون خوب بشه از این دهه هشتادیا دبیرستانی در تهران. همه به اعتراض به اغتشاشات چادر پوشیدن 🌴 https://eitaa.com/joinchat/2509897778C3d9a9afe8f