5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا بهارِ دلنشین آمده سوی چمن
ای بهارِ آرزو برسرم سایه فکن
اجرای نوروزی سالار عقیلی
#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
📚#حکایت_خواندنی
مرد نادانى درد چشم سخت گرفت و به جاى پزشك نزد دامپزشك رفت. دامپزشك همان دارویى را كه براى درد چشم حیوانات تجویز مى كرد به چشم او كشید و او كور شد. او از دست دامپزشك شكایت كرد. دادگاه دو طرف دعوا را حاضر كرده و به محاكمه كشید. راى نهایى دادگاه این شد كه قاضى به دامپزشك گفت: برو هیچ تاوانى بر گردن تو نیست، اگر این كور خر نبود براى درمان چشم خود نزد دامپزشك نمى آمد.
هدف از این حكایت آن است كه: هر كس کارى را به شخص ناآزموده و غیر متخصص واگذارد، علاوه بر اینكه پشیمان خواهد شد، در نزد خردمندان به عنوان كم خرد و سبك سر خوانده خواهد شد.
ندهد هوشمند روشن راى
به فرومایه كارهاى خطیر
بوریا باف اگر چه بافنده است
نبرندش به كارگاه حریر
📕#گلستان_سعدی
#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
چهار دعای برتر لحظه تحویل سال
اول دعا برای ظهور آن بی مثال
دوم تمام ملت بی ضرر و بی ملال
سوم رسیدن ما به قله های کمال
چهارم تمام جیب ها پر از پول اما حلال….!
🌹❤️پیشاپیش سال نو مبارک باد❤️🌹
#داستان_های_خوب
@dastanhayekhob
ســــــ🌸ـــــلام
صبح تون بخیر 🍃🌸
قلب تون
لبریز از مـهربانی🍃🌸
وجـودتـون
سـرشـار از سـلامتی 🍃🌸
زنـدگی تـون
پـر از صفا و صمیمیت🍃🌸
هـمراه با عاقبت بـخیری🍃🌸
🌸🍃 ان شـاءالله 🍃🌸
#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
1.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌸آرزویم این است،
که این بهار جور دیگری بیاید🌸🍃
آسمان نه مثل هر سال،☁️
امسال جور دیگری آبی💙
آفتاب بر بام خانه هامان،☀️
جور دیگری بتابد☀️
🌸🍃
ابری اگر بارانیست،🌥
جور دیگری ببارد🌦
روزگار جور دیگری با ما،🚶
آدم ها جور دیگری با هم، 🏃
زندگی ها جور دیگری باشند🌸🍃
بهترینهانصیبتون 🌸🍃
#داستان_های_خوب
https://eitaa.com/dastanhayekhob
#داغي_صحراي_محشر
روزی پیامبر اکرم(ص) یک درهم به سلمان و یک درهم به ابوذر داد.
سلمان درهم خود را انفاق کرد و به بینوایی بخشید،
ولی ابوذر با آن لوازمی خرید.
روز بعد پیامبر دستور داد آتشی افروختند. سنگی نیز روی آن گذاشتند. همین که سنگ گرم شد و حرارت و شعلههای آتش در سنگ اثر کرد، سلمان و ابوذر را فراخواند و فرمود:
«هر کدام باید بالای این سنگ بروید و حساب درهم دیروز را پس بدهید.»
سلمان بدون درنگ و ترس، پای بر سنگ گذاشت و گفت: «در راه خدا انفاق کردم» و پایین آمد.
وقتی که نوبت به ابوذر رسید، ترس او را فراگرفت. از اینکه پای برهنه روی سنگ داغ بگذارد و خرید خود را شرح دهد، وحشت داشت.
پیامبر فرمود: « از تو گذشتم؛ زیرا حسابت به طول میانجامد، ولی بدان که صحرای محشر از این سنگ داغتر است».
📚پندتاريخ_ج١ص١٩٠
✾
#داستان_های_خوب
@dastanhayekhob
#داستان_آموزنده
🔆گردنبند گران قيمت
✨على بن ابى رافع مى گويد:
من نگهبان خزينه بيت المال حضرت على بن ابى طالب عليه السلام بودم . در ميان بيت المال گردنبند مرواريد گران قيمتى وجود داشت كه در جنگ بصره به غنيمت گرفته شده بود. دختر اميرالمؤ منين كسى را نزد من فرستاد و پيغام داد كه شنيده ام در بيت المال گردنبند مرواريدى هست . من ميل دارم آن را به عنوان امانت ، چند روزى به من بدهى تا در روز عيد قربان خود را با آن آرايش دهم و پس از آن بازگردانم . من پيغام دادم به صورت مضمونه (كه در صورت تلف به عهده گيرنده باشد) مى توانم به او بدهم . دختر آن حضرت نيز پذيرفت . من با اين شرط به مدت سه روز گردنبند را به آن بانوى گرامى دادم .
🌼اتفاقا على عليه السلام گردنبند را در گردن دخترش ديده و شناخته بود و از وى مى پرسيد: اين گردنبند از كجا به دست تو رسيده است ؟
🌼او اظهار مى كند: از على بن ابى رافع ، خزينه دار شما به مدت سه روز امانت گرفته ام تا در روز عيد قربان خود را زينت دهم و سپس بازگردانم . على ابن ابى رافع مى گويد:
- اميرالمؤ منين عليه السلام مرا نزد خود احضار كرد و من خدمت آن حضرت رفتم . چون چشمش به من افتاد فرمود:
- ((اتخون المسلمين يابن ابى رافع ؟))
((اى پسر ابى رافع ! آيا به مسلمانان خيانت مى كنى ؟!))
گفتم : پناه مى برم به خدا از اينكه به مسلمانان خيانت كنم .
🌼حضرت فرمود: پس چگونه گردنبندى را كه در بيت المال مسلمانان بود بدون اجازه من و مسلمانان به دخترم دادى ؟
🌼عرض كردم : اى اميرالمؤ منين ! او دختر شماست و از من خواست كه گردنبند را به صورت عاريه كه بازگردانده شود به او دهم تا در عيد با آن خود بيارايد. من نيز آن را به عنوان عاريه به مدت سه روز به ايشان دادم و ضمانت آن را به عهده گرفتى كه صحيح و سالم به جاى اصلى خود بازگردانم . حضرت على عليه السلام فرمود:
🌼- همين امروز بايد آن را پس گرفته و به جاى خود بگذارى و اگر بعد از اين چنين كارى از تو ديده شود كيفر سختى خواهى ديد.
🌼سپس فرمود: اگر دختر من اين گردنبند را به عاريه مضمونه نمى گرفت نخستين زن هاشميه اى بود كه دست او را به عنوان دزد مى بريدم . اين سخن به گوش دختر آن حضرت رسيد به نزد پدر آمده و گفت :
🌼- يا اميرالمؤ منين ! من دختر شما و پاره تن شما هستم . چه كسى از من شايسته تر به استفاده از اين گردنبند بود؟
🌼حضرت فرمود: دخترم ! انسان نبايد به واسطه خواسته هاى نفس و خواهشهاى دل ، پاى از دايره حق بيرون بگذارد. آيا همه زنان مهاجر كه با تو يكسانند، در اين عيد به مانند چنين گردنبند خود را زينت داده اند تا تو هم خواسته باشى در رديف آنها قرار گرفته و از ايشان كمتر نباشى
#داستان_های_خوب
@dastanhayekhob
1.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برگی از زندگی ...
لازمه جلوی آدمایِ مهم زندگی مون
یه وقتایی خودمون نباشیم ...
میگیرین چی میگم؟!
نقش بازی کنیم تا موندنیا و
رفتنیا راهشونو انتخاب کنن،
تا اَلَک بشن ...
تا خورده شیشه دارا،
نشون بدن خودشونو !
#داستان_های_خوب
@dastanhayekhob
[musicdays.ir]16.mp3
زمان:
حجم:
11.79M
بی وفایی یار
از ما جدایی یار
هر کجا بگی مو گشتوم
تو کجایی یار
پیروم کِردی یار
اسیروم کرِدی یار
به سر زلف سیات
زنجیروم کِردی یار❤️
#رازبانو
#داستان_های_خوب
@dastanhayekhob