eitaa logo
داستان های خوب (معنوی)
693 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
11 فایل
✅ کانال ما را به دوستان خوبتون معرفی کنید😘😘 ✅ داستان های خوب را جهت بارگذاری در کانال به این آیدی بفرستید 🌹 متشکرم @aliskh ✅ از انتقادات و پیشنهادات سازنده استقبال می کنیم..دریغ نفرمایید ✅ تبادل و تبلیغ خدمتتون هستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ✖️ چی شد که دیگه حرفِ دین، توی گوش بچه‌هامون نمیره؟ ✖️ چی شد که میل به رعایت آداب و ظواهر دینداری در فرزندان‌مون روز به روز ضعیف‌تر شد؟ ✖️ چی شد کار نوجوان‌هامون رسید به کف خیابون؟ کجا رو اشتباه رفتیم؟ 👇👇 ┏━━━🌷🇮🇷🍃━━━┓ @dastanhayekhob ┗━━━🍃🇮🇷🌷━━━┛
ملا ، روزی در ڪوچه دید دو ڪودڪ بر سر یڪ گردو با هم دعوا می‌ڪنند. به خاطر یڪ گردو یڪی زد چشم دیگری را با چوب ڪور کرد. یڪی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس چشم درآوردن، گردو را روی زمین رها ڪردند و از محل دور شدند. ملا رفت گردو را برداشت و شڪست و دید، گردو از مغز تهی است. گریه ڪرد. پرسیدند تو چرا گریه میڪنی؟ گفت: از نادانی و حس ڪودڪانه، سر گردویی دعوا می‌ڪردند ڪه پوچ بود و مغزی هم نداشت. دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز! که بر سر آن می‌جنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها ڪرده و برای همیشه میرویم. 👇👇 ┏━━━🌷💌💐━━━┓ ┗━━━💐💌🌷━━━┛
خداوندا_۲۰۲۳_۰۱_۱۶_۱۰_۳۳_۲۳_۸۴۶.mp3
4.23M
خُـداوندا... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👇👇 ┏━━━🌷💌💐━━━┓ های خوب @dastanhayekhob ┗━━━💐💌🌷━━━┛
🕊💫🕊 🌻"راضيم به رضای خدا"🌻 کشاورزی بود که تنها "یک اسب" برای کشیدن "گاوآهن" داشت. "روزی اسبش فرار کرد." همسایه ها به او گفتند: چه "بد اقبالی!" او پاسخ داد: "راضيم به رضای خدا" روز بعد اسبش با دو اسب دیگر برگشت. همسایه ها گفتند: "چه خوش شانسی!" او گفت: "راضيم به رضای خدا" پسرش وقتی در حال تربیت اسبها بود افتاد و "پایش شکست." همسایه ها گفتند: چه "اتفاق ناگواری!" او پاسخ داد: "راضيم به رضای خدا" فردای آن روز افراد دولتی برای "سربازگیری" به روستای آنها آمدند تا مردان را به "جنگ" ببرند اما پسر او را نبردند. همسایه ها گفتند: چه "خوش شانسی!" او گفت: "راضیم به رضای خدا" و این داستان ادامه دارد... همانطور که زندگی ادامه دارد... و"خدا" هيچگاه بنده اش را نمی آزارد... كه او "عاشق ترين معشوق" است. 🌻از صميم قلب ميگويم؛ راضيم به رضای خدا🌻 🕊💫🕊 👇👇 ┏━━━🌷♻️🌼🍃━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ ┗━━━@dastanhayekhob🌼♻️🌷━━━┛
ﺁﺭﻭﻡ،،،ﺁﺭﻭﻡ،،، زمستان ﺩﺍﺭﻩ ﺩﺍﻧﻠﻮﺩ ﻣﯿﺸﻪ❄️🌨❄️ ████████████▒99/5% نیایش صبحگاهے 🌺 🍃 🌺 ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ🙏 در آخرین آدینہ آذر ماه🍂 و آخرین روز پاییز 🍂🍁 ﯾﮏ ﺫﻫﻦ ﺁﺭﺍﻡ😇 ﯾﮏ ﺗﻦ ﺳﺎﻟﻢ🍂 ﯾﮏ ﺧﯿﺎﻝ ﺭﺍﺣﺖ🍂 ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻗﺸﻨﮓ🍂 ﯾﮏ ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ🍂 ﻧﺼﯿﺐ ﻫﻤﻪ گردان🙏 دلهاے مارا پاڪ 🙏 واز آلودگےها گناہ دور نگہ دار 🙏 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ آمیـــن🙏 بہ برڪت صلوات بر حضرت مُحَمَّدٍ ﷺ 💚 و خاندان پاڪ و مطهرش 🌹 . 🌤أللَّھُمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج🌤 👇 به کانال داستان های خوب(معنوی)بپیوندید😊 👇👇👇👇👇👇👇 ╭═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═╮ (معنوی) https://eitaa.com/dastanhayekhob ╰═━⊰🍃🌺⚫️🍃⊱━═ ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇🧡𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─