eitaa logo
داستان های خوب (معنوی)
697 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
11 فایل
✅ کانال ما را به دوستان خوبتون معرفی کنید😘😘 ✅ داستان های خوب را جهت بارگذاری در کانال به این آیدی بفرستید 🌹 متشکرم @aliskh ✅ از انتقادات و پیشنهادات سازنده استقبال می کنیم..دریغ نفرمایید ✅ تبادل و تبلیغ خدمتتون هستیم
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح یعنی یاد خدا و صراحتِ یک لبخند به آنها که دوستشان داریم ... امروز تصمیم بگیر همه را دوست بداری؛ قهرها را به آشتی تبدیل کنی و ببخشی ؛ در تک تک لحظه هایت خدا را صدابزنی .. امروز روز توست به شرط خندیدنت ؛ سلام صبحتون پراز نشاط و شادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻آنچه را ذخیره کرده‌ای، به دست سارق ایام مسپار ✍مردی مزرعه‌ای آفتابگردان کاشت و محصولش را در چند گونی ریخت و در انبار خانه‌اش ذخیره کرد تا نزدیک عید گران‌تر شود و آن‌ها را بفروشد. دزدی شب به انبار او زد و تمام آفتابگردان‌ها را برد و در ته یکی از گونی‌ها، کمی از آفتابگردان‌ها را رها کرد. او دست نوشته‌ای به این مضمون گذاشت: «زحمت یک‌ساله‌ات برای من بود. این مقدار را هم گذاشتم، یک موقع نبری مصرفشان کنی. برو کشت کن سال بعد همین موقع باز در خدمتم!» https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘🤲⚘ ذکر روز سه‌شنبه ۱۰۰ مرتبه "یا أرحم الرّاحمين"
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔆ورشکست اقتصادی 🌱روزی پیرمردی دست پسرش را گرفت و خدمت پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم آورد، درحالی‌که اشک از چشمانش سرازیر بود، عرض نمود: «یا رسول‌الله! این فرزندم است، او را تربیت کرده‌ام و ثروت خود را صرف او نموده‌ام؛ حالا مال بسیاری از گندم، جو، کشمش، کیسه خلال و نقره دارد و چیزی به من نمی‌دهد.» 🌱پیامبر به آن پسر فرمود: «تو چه می‌گویی؟» عرض کرد: «من زیاده از خرج خود و عیالم چیزی ندارم!» 🌱پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «این ماه ما خرج پدر تو را می‌دهیم، ماه‌های دیگر، تو خرجش را بده.» پس پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم اُسامه را طلبید و فرمود: «صد درهم به این پدر بده که در این ماه صرف زندگی خود کند.» 🌱ماه دیگر پدر همراه با پسرش نزد پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم آمد و عرض کرد: «پسرم چیزی به من نمی‌دهد.» پسر عرض کرد: «از مال دنیا چیزی ندارم.» 🌱پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «دروغ می‌گویی؛ مال بسیاری داری، امّا امشب از نظر مالی، تو از پدرت بدتر خواهی شد.» 🌱پسر موقع شب به خانه آمد؛ همسایه‌ها پیش او آمدند و گفتند: «بیا این انبارها را تخلیه کن که از بوی گند آن‌ها داریم مریض می‌شویم!» پسر توی انبار آمد و دید که همه‌ی گندم‌ها و جوها و کشمش‌ها کرم‌زده شده و گندیده‌اند. به خاطر فشار زیاد همسایه‌ها پول زیادی به حمّال‌ها داد تا آن‌ها را از داخل شهر به بیرون شهر مدینه ببرند. 🌱وقتی سرِ کیسه‌ی پول‌ها آمد، دید پول‌ها کفایت مخارج باربری را نمی‌کند، لذا فرش و ظروف خود را هم فروخت و به حمّال‌ها داد و خودش شب‌هنگام محتاج شد. 📚رهنمای سعادت، ج 1، ص 31 -بحارالانوار، جلد ششم چاپ قدیم https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹به نام اوکه رحمان ورحیم است به احسان عادت وخُلقِ کریم است 🌹بارالها امروزمان رامثل هر روز بانام ویادت آغاز میکنیم ما رابه عطای خود ازدیگران بی نیاز گردان پبسم الله الرحمن الرحیم❤️ 🌹الهی به امــــیــد تو🌹 https://eitaa.com/dastanhayekhob
موتور کشتی بزرگی خراب شد . مهندسان زیادی تلاش کردند تا مشکل را حل کنند اما هیچکدام موفق نشدند! سرانجام صاحبان کشتی تصمیم گرفتند مردی را که سالها تعمیر کار کشتی بود بیاورند... وی با جعبه ابزار بزرگی آمد و بلافاصله مشغول بررسی دقیق موتور کشتی شد دو نفر از صاحبان کشتی نیز مشغول تماشای کار او بودند. مرد از جعبه ابزارش آچار کوچکی بیرون آورد و با آن به آرامی ضربه ای به قسمتی از موتور زد بلافاصله موتور شروع به کار کرد و درست شد. یک هفته بعد صورتحسابی ده هزار دلاری از آن مرد دریافت کردند. صاحب کشتی با عصبانیت فریاد زد: او واقعا هیچ کاری نکرد! ده هزار دلار برای چه میخواهد بگیرد؟ بنابر این از آن مرد خواستند ریز صورتحساب را برایشان ارسال کند؟ مرد تعمیر کار نیز صورتحساب را اینطور برایشان فرستاد: ضربه زدن با آچار ۲دلار تشخیص اینکه ضربه به کجا باید زده شود ۹۹۹۸ دلار وذیل آن نیز نوشت: تلاش کردن مهم است اما دانستن اینکه کجای زندگی باید تلاش کرد میتواند همه چیز را تغییر بدهد... https://eitaa.com/dastanhayekhob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻غلام ✨روزی شخصی در کوچه ای می گذشت، ناگهان غلامی را دید. از اینکه چشم بر زمین دوخته خوشحال شد و قصد خریدنش را کرد. از او پرسید می توانم تو را به غلامی برگزینم؟ گفت:آری. گفت: نامت چیست؟ گفت: هرچه تو بگویی. گفت: از کجا آمده ای؟ گفت: هر کجا که تو بخواهی. گفت: چه کار می کنی؟ گفت: هر چه تو بگویی. ناگهان صاحب به گریه افتاد و گفت: ما نیز باید برای صاحبمان (خدا) اینگونه باشیم و رو به غلام کرد گفت: تو آزادی. https://eitaa.com/dastanhayekhob
🔻مِهر پنهان خدا (شکر گزار باشیم) ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ٧٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ بیمار ﺷﺪ و ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯی ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺒﻮﺩ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺩارو، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺩﺍﺩ و ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ. ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ بیمارستان، برگه تسویه حساب ﺭﺍ به پیرمرد ﺩﺍﺩند تا هزینه جراحی را بپردازد. پیرﻣﺮﺩ همین که برگه را گرفت؛ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ. ﺑﻪ ﺍﻭ گفتند که ﻣﺎ می‌توانیم ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ می‌کرد. ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ گفتند: می‌توانیم ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺭﺍ ﻗﺴﻄﯽ بگیریم، ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﮔﺮﯾﻪ‌ﺍﺵ ﺷﺪﯾﺪﺗﺮ ﺷﺪ. ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪند و از او پرسیدند: ﭘﺪﺭﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ تو را ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﺩ؟ نمی‌توانی هزینه را ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯼ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﺩ، ﺑﻠﮑﻪ چیزی که مرا به گریه می‌اندازد، این است ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ٧٠ ﺳﺎﻝ به من ﻧﻌﻤﺖ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ برگه تسویه حسابی ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ، ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩ. 🌷 https://eitaa.com/dastanhayekhob
✨﷽✨ ✍در بغداد نابینایی عاشق شبلی بود، ولی او را ندیده بود. روزی شبلی به مغازه او رفت و نانی برداشت. (شبلی درویش بود و درویش چیزی ندارد.) به نابینا گفت: نانی برداشتم، گرسنه هستم. نابینا که صاحب نانوایی بود، نزدیک شد و نان را از او گرفت و دشنام داد. مردم چون این صحنه را دیدند، به نابینا خرده گرفتند و گفتند: او را می‌شناسی!؟ او شبلی بود! نابینا پشیمان به دنبال شبلی راه افتاد. هنگامی که به شبلی رسید، از او عذر خواست و به دست و پای او افتاد و طلب بخشش کرد. نانوا گفت: من برای جبران خطایم میخواهم یک مهمانی بدهم. تشریف بیاورید تا مسرور شوم. نابینا یک مهمانی داد و بزرگان شهر را دعوت نمود. شبلی را در صدر مجلس نشاند، تا خطای خود جبران کند و دل شبلی را به دست آورد. مجلس تمام شد و نابینا از شبلی موعظه‌ای خواست. شبلی گریست و گفت: برای خدا لقمه‌ای نان به درویش ندادی، ولی برای حفظ نام خود صد سکه خرج کردی! (که مبادا نام تو در شهر به خاطر توهین به شبلی آسیب ببیند.) بدان که تا خود را برای خدا عزیز نکنی و تحت امر او نباشی با این مهمانی‌های مجلل هرگز عزیزِ شبلی و دیگران نمی‌توانی بشوی. ✨العزه لله جمیعا.✨ https://eitaa.com/dastanhayekhob