193_64196228738032.mp3
10.33M
┈┅❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🔴 ماجرای جالب از سفرِ سید حسن به ایران و شروع زندگی در قم...📚
🔵 سید عباس موسوی به ایران آمد و به سید حسن گفت:
"برگرد لبنان، اونجا کار خیلی زیاده•••"
✈️
#شهید_سید_حسن_نصرالله
#قسمت_هفتم
🔹قصه قهرمان ها🔸
جملات ادبی🧑🌾
خاطرات مدرسه 👣
داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠
در کانال داستان مدرسه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
.
🔹وقتی رازی کوچک بود.
• قسمت دوم:
تا اینجا گفتیم محمد توی کارگاه پدرش مشغول خرابکاری بود (ببخشید، کنجکاوی بود) که به این فکر کرد: "آها! حالا که طلا اینقدر ارزش داره، چطور میشه که یه عالمه طلا بسازم و به همه بدم، همه ثروتمند بشن و حالشو ببرن!" 😏💰
محمد شنیده بود که فلزی مثل مس رو با ترفندهایی میشه تبدیل به طلا کرد. حالا فکر کنین که قابلمههای مسی آشپزخونه رو تبدیل به طلا میکرد! 🤯✨
ولی چطور؟ 🤔
به علمی که مس رو تبدیل به طلا میکرد، ظاهراً میگفتن "کیمیا"!
محمد هم مثل ما دنبال راههای میانبر بود، همون راههایی که بشه یه شبه پولدار شد! 😜💸 برای همین دانشمند کوچوک ما شروع کرد به خوندن کتابهای کیمیاگری.
(کلمه «کیمیا» در زبان یونانی «خیمیا بود». عربها و فارسها به اون میگفتن «کیمیا». بعد، فرانسویها به اون گفتن «شیمی» ( اِ اینکه همون شیمیه خودمونه) و انگلیسیها گفتن «کِمیستری» و اسپانیاییها گفتن «کیمیا». 😆 حالا دیگه بقیه چی گفتن؟ نمیدونیم! 😂)
کاشف ما کم کم درس و مشق رو گذاشت کنار (آفرین! تازه داره باحال میشه! 😎) و دیگه به کارگاه زرگری پدرش هم نرفت. رفت توی آزمایشگاهش و شروع کرد به کارهای عجیب و غریب. مثلاً زاج سبز رو گرم کرد تا بخار بشه؛ بعد بخارش رو سرد کرد تا مایع بشه و به همین راحتی(البته از نظر ما😁) اسید سولفوریک یا همون جوهر گوگرد رو کشف کرد و ... 🔬💡
خب!
بعدش چی شد؟
منتظر قسمت بعد رازی باشید که قراره کشف بزرگش رو بکنه! 😁
🤔حالا یه سوال:
❓به نظرتون اگر محمد با شکست روبهرو میشد، دست از کارش میکشید؟ شما چه کاری رو اونقدر دوست دارید که حتی با شکست هم ادامه بدید؟
ـ برگرفته از کتاب مشاهیر خندان
#رازی
#وقتی_مشاهیر_کوچک_بودند
#فرزند_ایران 🇮🇷
جملات ادبی🧑🌾
خاطرات مدرسه 👣
داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠
در کانال داستان مدرسه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
30.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویژه نامه راهبرگ 🌱| معرفی کتاب های راهنما و راهگشا
معرفی کتاب یک «ون شبهه» به قلم دکتر سید محمد حسین راجی، رئیس اندیکشده سُعَدا .
پادکست و ویدئوکست اثری از نسرین رئوفی، پایه یازدهم دبیرستان ریحانه النبی کاشان 🎤
سی و دومین هفته نکوداشت کتاب و کتابخوانی گرامری باد💗🌷
اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان
معاونت پرورشی و فرهنگی
اداره فرهنگی و هنری، اردوها و فضاهای پرورشی
#کتاب
#کاری_نو
⏰کانال پرورشی ایران
حاوی مطالب آموزشی و فرهنگی 🧑💻
@Schoolteacher401
↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️
@madrese_yar
📖 تقویم شیعه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
☀️ امروز جمعه:
شمسی: جمعه - ۲۵ آبان ۱۴۰۳
میلادی: Friday - 15 November 2024
قمری: الجمعة، 13 جماد أول 1446
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)، 11ه-ق
📆 روزشمار:
▪️20 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️30 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
🌺37 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️46 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیه السلام
🌺47 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام
تفسیر و مطالب قرآنی
داستانها و حکایات قرآنی
خواندن روزانه یک صفحه از قرآن کریم 🥰
مطالب قرآنی 😍
@noorholy
10.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تقویم_روز_شنبه
#بیستوششم_آبان۱۴۰۳
#اکرمبهدانه
#التماسدعا
فروشگاه بزرگ مجموعه تدریس یار 🦾
کمک حال شما🏠 در خرید محصولات با کیفیت .❤
✅جهت ثبت سفارش
@teacherschool
@tadriis_yarshop
234_62876903903902.mp3
3.17M
موشن به شکار نزدیکیم
تسلیم خدا شدن یعنی باور داشته باشی که هر چقدر هم برای رویاهات بجنگی، خدا کنارته و بهترین لحظهها رو برای تو رقم میزنه او همواره همراه توست؛ در کنار تلاش و امیدت، به یاد داشته باش که خداوندبهتر از هر کسی میداند چه زمانی و چگونه بهترینها را به تو عطا کند.
این صوت انگیزشی زیبا رو در پوشه زیر دنبال
جملات ادبی🧑🌾
خاطرات مدرسه 👣
داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠
در کانال داستان مدرسه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
14.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توانایی خاص علامه، هانری کُربَن رو شگفتزده و متقاعد میکرد! 💡
میگن کُربَن، فیلسوف فرانسوی 🇫🇷، از پاریس میومده ایران 🇮🇷 تا با علامه #سید_محمد_حسین_طباطبایی درباره فلسفه و مذهب تشیع 📚 مباحثه کنه.
همین هم باعث شده بود کلی نگاهش به فلسفه تغییر کنه!
کلیپ رو ببین... 🎥
راستی، اگر اسم علامه طباطبایی براتون آشناست، ایشون نویسنده یکی از تفسیرهای معروف قرآن 📖 به نام المیزان بودند. ✨
#فرزند_ایران 🇮🇷
جملات ادبی🧑🌾
خاطرات مدرسه 👣
داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠
در کانال داستان مدرسه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
18.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ستارخان، مِلتین سِرداری، ایرانین قهرمانی
ستارخان، سردار ملی، قهرمان ایران 💪🇮🇷
#پرچم_بالاست 🇮🇷
#فرزند_ایران 🇮🇷
تفسیر و مطالب قرآنی
داستانها و حکایات قرآنی
خواندن روزانه یک صفحه از قرآن کریم 🥰
مطالب قرآنی 😍
@noorholy
10.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مردم آذربایجان شرقی قدر این مرد را میدانستند!
⁉️ بچههای آذربایجان شرقی کجا نشستند؟😉
#فرزند_ایران 🇮🇷
#آیتلله_مجتهد_شبستری
جملات ادبی🧑🌾
خاطرات مدرسه 👣
داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠
در کانال داستان مدرسه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
9.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جامی شاعر معروف وقتی میخواد قربون خدا بره میگه:😍
الهی، کمال الهی تو راست
جمال جهان پادشاهی تو راست
نه تنها بلندی و پستی تویی
که هستی ده و هست و هستی تویی
#اکلیلی🥰
کلیپ رو از دست ندید که با جامی بیشتر آشنا بشید.☺️
#فرزند_ایران 🇮🇷
جملات ادبی🧑🌾
خاطرات مدرسه 👣
داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠
در کانال داستان مدرسه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
🌠قصهی شب🌠
شبِ چهلم: لوبیای عاشق
یک لوبیا بود که دلش میخواست با نخود عروسی کنه. یه روز رفت و به نخود گفت: «میای با هم عروسی کنیم؟»
🫘⁉️
نخود گفت: «نه! من دوست ندارم عروسی کنم. میخوام نخودِ آبگوشت بشم.» بعد هم قِل خورد و رفت. رسید به دیزی. دیزی خالیِ خالی بود. نخود گفت: «سلام دیزی! بیا با من آبگوشت بپز!» دیری گفت: «آبگوشت گوشت میخواد. سیبزمینی و پیاز میخواد. گوجهفرنگی میخواد. با یه نخود که نمیشه آبگوشت درست کرد.»
🫕🥩🧅🍅❗️
نخود رفت گوشت و سیبزمینی و پیاز و گوجه خرید و برگشت. دیزی همهی اونها رو توی شکمش جا داد و گفت: «لوبیاش کمه!» نخود گفت: «بدون لوبیا بپز!» دیزی گفت: «نمیشه. مزهی آبگوشت به لوبیاست». نخود رفت پیش لوبیا و گفت: «میای با هم آبگوشت بشیم؟» لوبیا گفت: «بله که میام.»
🫕🫘❓
لوبیا و نخود رفتن و با هم پریدن تو دیزی. دیزی یک پارچ آب خورد و رفت به طرف گاز. نخود تا چشمش به آتیش افتاد. ترسید و داد زد: «وای آتیش! کمک، کمک!» بعد هم بیهوش شد و افتاد تهِ دیزی.
🫕😵💫😵☠️
لوبیا نخود رو قِل داد و از دیزی بیرون اومد. کمی آب خنک پاشید روی اون. نخود به خودش اومد و گفت: «لوبیا جان، با من عروسی میکنی؟»
لوبیا خوشحال شد و گفت: «بله که عروسی میکنم!»
🎊👨🏻💼🪞👰♀️🎊
لوبیا و نخود با هم عروسی کردن و رفتن توی باغچه زندگی کردن. بعد سبز شدن و خدا بهشون هزار تا بچهلوبیا و بچهنخود داد.
🌱🌿🌱🌿🌱🌿
بازنویسی از کتاب «سیبیل بابات میچرخه»، نوشتهی ناصر کشاورز
🧑🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید
@Schoolteacher401
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@ghesehayekoodakaneeh
#کودک #قصه #بازی