eitaa logo
داستان مدرسه
692 دنبال‌کننده
833 عکس
486 ویدیو
187 فایل
جملات ادبی خاطرات مدرسه داستانهای مرتبط با مدرسه خلاصه عضو شو😉
مشاهده در ایتا
دانلود
193_64196228738032.mp3
10.33M
┈┅❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔴 ماجرای جالب از سفرِ سید حسن به ایران و شروع زندگی در قم...📚 🔵 سید عباس موسوی به ایران آمد و به سید حسن گفت: "برگرد لبنان، اونجا کار خیلی زیاده•••" ✈️ 🔹قصه قهرمان ها🔸 جملات ادبی🧑‍🌾 خاطرات مدرسه 👣 داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠 در کانال داستان مدرسه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
. 🔹وقتی رازی کوچک بود. • قسمت دوم: تا اینجا گفتیم محمد توی کارگاه پدرش مشغول خرابکاری بود (ببخشید، کنجکاوی بود) که به این فکر کرد: "آها! حالا که طلا اینقدر ارزش داره، چطور میشه که یه عالمه طلا بسازم و به همه بدم، همه ثروتمند بشن و حالشو ببرن!" 😏💰 محمد شنیده بود که فلزی مثل مس رو با ترفندهایی میشه تبدیل به طلا کرد. حالا فکر کنین که قابلمه‌های مسی آشپزخونه رو تبدیل به طلا می‌کرد! 🤯✨ ولی چطور؟ 🤔 به علمی که مس رو تبدیل به طلا می‌کرد، ظاهراً میگفتن "کیمیا"! محمد هم مثل ما دنبال راه‌های میان‌بر بود، همون راه‌هایی که بشه یه شبه پولدار شد! 😜💸 برای همین دانشمند کوچوک ما شروع کرد به خوندن کتاب‌های کیمیاگری. (کلمه «کیمیا» در زبان یونانی «خیمیا بود». عرب‌ها و فارس‌ها به اون می‌گفتن «کیمیا». بعد، فرانسوی‌ها به اون گفتن «شیمی» ( اِ اینکه همون شیمیه خودمونه) و انگلیسی‌ها گفتن «کِمیستری» و اسپانیایی‌ها گفتن «کیمیا». 😆 حالا دیگه بقیه چی گفتن؟ نمی‌دونیم! 😂) کاشف ما کم کم درس و مشق رو گذاشت کنار (آفرین! تازه داره باحال میشه! 😎) و دیگه به کارگاه زرگری پدرش هم نرفت. رفت توی آزمایشگاهش و شروع کرد به کارهای عجیب و غریب. مثلاً زاج سبز رو گرم کرد تا بخار بشه؛ بعد بخارش رو سرد کرد تا مایع بشه و به همین راحتی(البته از نظر ما😁) اسید سولفوریک یا همون جوهر گوگرد رو کشف کرد و ... 🔬💡 خب! بعدش چی شد؟ منتظر قسمت بعد رازی باشید که قراره کشف بزرگش رو بکنه! 😁 🤔حالا یه سوال: ❓به نظرتون اگر محمد با شکست روبه‌رو می‌شد، دست از کارش می‌کشید؟ شما چه کاری رو اونقدر دوست دارید که حتی با شکست هم ادامه بدید؟ ـ برگرفته از کتاب مشاهیر خندان     🇮🇷 جملات ادبی🧑‍🌾 خاطرات مدرسه 👣 داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠 در کانال داستان مدرسه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
30.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویژه نامه راهبرگ 🌱| معرفی کتاب های راهنما و راهگشا معرفی کتاب یک «ون شبهه» به قلم دکتر سید محمد حسین راجی، رئیس اندیکشده سُعَدا . پادکست و ویدئوکست اثری از نسرین رئوفی، پایه یازدهم دبیرستان ریحانه النبی کاشان 🎤 سی و دومین هفته نکوداشت کتاب و کتابخوانی گرامری باد💗🌷 اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان معاونت پرورشی و فرهنگی اداره فرهنگی و هنری، اردوها و فضاهای پرورشی ⏰کانال پرورشی ایران حاوی مطالب آموزشی و فرهنگی 🧑‍💻 @Schoolteacher401 ↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️ @madrese_yar
📖 تقویم شیعه 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ☀️ امروز جمعه: شمسی: جمعه - ۲۵ آبان ۱۴۰۳ میلادی: Friday - 15 November 2024 قمری: الجمعة، 13 جماد أول 1446 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🌹 امروز متعلق است به: 🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليه السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)، 11ه-ق 📆 روزشمار: ▪️20 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️30 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها 🌺37 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️46 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیه السلام 🌺47 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام تفسیر و مطالب قرآنی داستان‌ها و حکایات قرآنی خواندن روزانه یک صفحه از قرآن کریم 🥰 مطالب قرآنی 😍 @noorholy
10.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فروشگاه بزرگ مجموعه تدریس یار 🦾 کمک حال شما🏠 در خرید محصولات با کیفیت .❤ ✅جهت ثبت سفارش @teacherschool @tadriis_yarshop
234_62876903903902.mp3
3.17M
موشن به شکار نزدیکیم تسلیم خدا شدن یعنی باور داشته باشی که هر چقدر هم برای رویاهات بجنگی، خدا کنارته و بهترین لحظه‌ها رو برای تو رقم می‌زنه او همواره همراه توست؛ در کنار تلاش و امیدت، به یاد داشته باش که خداوندبهتر از هر کسی می‌داند چه زمانی و چگونه بهترین‌ها را به تو عطا کند. این صوت انگیزشی زیبا رو در پوشه زیر دنبال جملات ادبی🧑‍🌾 خاطرات مدرسه 👣 داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠 در کانال داستان مدرسه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
14.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توانایی خاص علامه، هانری کُربَن رو شگفت‌زده و متقاعد می‌کرد! 💡 میگن کُربَن، فیلسوف فرانسوی 🇫🇷، از پاریس میومده ایران 🇮🇷 تا با علامه درباره فلسفه و مذهب تشیع 📚 مباحثه کنه. همین هم باعث شده بود کلی نگاهش به فلسفه تغییر کنه! کلیپ رو ببین... 🎥 راستی، اگر اسم علامه طباطبایی براتون آشناست، ایشون نویسنده یکی از تفسیرهای معروف قرآن 📖 به نام المیزان بودند. ✨ 🇮🇷 جملات ادبی🧑‍🌾 خاطرات مدرسه 👣 داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠 در کانال داستان مدرسه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
18.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ستارخان، مِلتین سِرداری، ایرانین قهرمانی ستارخان، سردار ملی، قهرمان ایران 💪🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 تفسیر و مطالب قرآنی داستان‌ها و حکایات قرآنی خواندن روزانه یک صفحه از قرآن کریم 🥰 مطالب قرآنی 😍 @noorholy
10.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مردم آذربایجان شرقی قدر این مرد را می‌دانستند! ⁉️ بچه‌های آذربایجان شرقی کجا نشستند؟😉 🇮🇷 جملات ادبی🧑‍🌾 خاطرات مدرسه 👣 داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠 در کانال داستان مدرسه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
9.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جامی شاعر معروف وقتی می‌خواد قربون خدا بره میگه:😍 الهی، کمال الهی تو راست جمال جهان پادشاهی تو راست نه تنها بلندی و پستی تویی که هستی‌ ده و هست و هستی تویی 🥰 کلیپ رو از دست ندید که با جامی بیشتر آشنا بشید.☺️ 🇮🇷 جملات ادبی🧑‍🌾 خاطرات مدرسه 👣 داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠 در کانال داستان مدرسه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
🌠قصه‌ی شب🌠 شبِ چهلم: لوبیای عاشق یک لوبیا بود که دلش می‌خواست با نخود عروسی کنه. یه روز رفت و به نخود گفت: «میای با هم عروسی کنیم؟» 🫘⁉️ نخود گفت: «نه! من دوست ندارم عروسی کنم. می‌خوام نخودِ آبگوشت بشم.» بعد هم قِل خورد و رفت. رسید به دیزی. دیزی خالیِ خالی بود. نخود گفت: «سلام دیزی! بیا با من آب‌گوشت بپز!» دیری گفت: «آبگوشت گوشت می‌خواد. سیب‌زمینی و پیاز می‌خواد. گوجه‌فرنگی می‌خواد. با یه نخود که نمی‌شه آبگوشت درست کرد.» 🫕🥩🧅🍅❗️ نخود رفت گوشت و سیب‌زمینی و پیاز و گوجه خرید و برگشت. دیزی همه‌ی اون‌ها رو توی شکمش جا داد و گفت: «لوبیاش کمه!» نخود گفت: «بدون لوبیا بپز!» دیزی گفت: «نمی‌شه. مزه‌ی آبگوشت به لوبیاست». نخود رفت پیش لوبیا و گفت: «میای با هم آبگوشت بشیم؟» لوبیا گفت: «بله که میام.» 🫕🫘❓ لوبیا و نخود رفتن و با هم پریدن تو دیزی. دیزی یک پارچ آب خورد و رفت به طرف گاز. نخود تا چشمش به آتیش افتاد. ترسید و داد زد: «وای آتیش! کمک، کمک!» بعد هم بیهوش شد و افتاد تهِ دیزی. 🫕😵‍💫😵☠️ لوبیا نخود رو قِل داد و از دیزی بیرون اومد. کمی آب خنک پاشید روی اون. نخود به خودش اومد و گفت: «لوبیا جان، با من عروسی می‌کنی؟» لوبیا خوشحال شد و گفت: «بله که عروسی می‌کنم!» 🎊👨🏻‍💼🪞👰‍♀️🎊 لوبیا و نخود با هم عروسی کردن و رفتن توی باغچه زندگی کردن. بعد سبز شدن و خدا بهشون هزار تا بچه‌لوبیا و بچه‌نخود داد. 🌱🌿🌱🌿🌱🌿 بازنویسی از کتاب «سیبیل بابات می‌چرخه»، نوشته‌ی ناصر کشاورز 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh