eitaa logo
داستان مدرسه
767 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
380 فایل
جملات ادبی خاطرات مدرسه داستانهای مرتبط با مدرسه خلاصه عضو شو😉
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 دو حلقه جمعیّت ❖ رسول اكرم صلّی الله علیه و آله وارد مسجد مدینه شد، چشمش به دو اجتماع افتاد كه از دو دسته تشكیل شده بود و هر دسته‌ای حلقه‌ای تشكیل داده سرگرم كاری بودند. ❖ یک دسته مشغول عبادت و ذكر و دسته‌ی دیگر به تعلیم و تعلّم و یاد دادن و یاد گرفتن سرگرم بودند. ❖ هر دو دسته را از نظر گذرانید و از دیدن آنها مسرور و خرسند شد. به كسانی كه همراهش بودند رو كرد و فرمود: «این هر دو دسته كار نیک می‌كنند و بر خیر و سعادتند». ❖ آنگاه جمله‌ای اضافه كرد: «لكن من برای تعلیم و دانا كردن فرستاده شده‌ام». پس خودش به طرف همان دسته كه به كار تعلیم و تعلّم اشتغال داشتند رفت و در حلقه‌ی آنها نشست.¹ 1⃣ منية المريد؛ صفحه ۱۰ 📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور در کانال داستانکده ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh