#گفتگو
دختر سربلند سبلان (۱)
فاطمه اقوامی
سیده خمساء اسبقیان سال ۱۳۷۴ در سرزمین زیبای سبلان، اردبیل چشم به این دنیا باز کرده است. او که در حال حاضر مقطع دکتری تخصصی رشته مهندسی بیولوژی و بیوتکنولوژی خاک را در دانشگاه تهران می گذراند، در طی سال های گذشته به لطف خدا افتخارات بسیاری در سطح بین المللی کسب کرده که مهم ترینش کسب
کرسی مجمع شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل متحد است. کسب این عنوان در نشست جوانان این مجمع اتفاق افتاد. به گفته ی خودش برای اولین بار است که یک دختر ایرانی چنین مقام و رتبه ی بین المللی را کسب کرده است. و این تنها یکی از افتخارات این بانوی ایرانی است. در بخش اول این گفتگو میخوانیم:
سال ۹۳ در مقطع کارشناسی رشته ی خاک دانشگاه تبریز پذیرفته شدم. همان زمان با توجه به شغل پدرم مجبور به انتقال به شهر اردبیل زادگاه پدری ام شدیم و به همین خاطر من هم انتقالی گرفتم و در دانشگاه محقق اردبیلی تحصیلاتم را در این مقطع پی گرفتم. سال ۹۷ به عنوان دانشجوی استعداد برتر و نفر اول دانشکده ی کشاورزی و منابع طبیعی این دانشکده فارغ التحصیل شدم و به همین واسطه بدون آزمون در مقطع کارشناسی ارشد رشته ی خاک، گرایش شیمی حاصلخیزی خاک و تغذیه گیاه در دانشگاه تربیت مدرس تهران پذیرفته شدم. بسیاری از فعالیت های علمی پژوهشی و موفقیت های بین المللی من در مقطع کارشناسی ارشد کلیدش زده شد. یکی از افتخارات من در طول دوران تحصیل این است که توانستم در محضر پروفسور ملکوتی از چهره های علمی ماندگار کشور که به پدر علم خاک ایران شهرت دارند شاگردی کنم. از دوران دبیرستان من همیشه جزو نفرات اول کلاس بودم. خیلی ها به من می گفتند باید در رشته ی پزشکی ادامه تحصیل بدهم اما از یک جایی به بعد دایی پدرم که از افراد شاخص حوزه ی مهندسی خاک بودند و جوایز زیادی در این حوزه کسب کردند، نگرش جدیدی نسبت به رشته مهندسی خاک به من دادند. در فضای خانواده پدری وقتی کسی می خواست از پشتکار، تلاش و اراده مثال بزند ایشان را یاد می کرد به خاطر همین این علاقه در من ایجاد شده بود که مسیر و راه او را ادامه دهم.
📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور
در کانال داستانکده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
#گفتگو
دختر سربلند سبلان (۲)
فاطمه اقوامی
✨پرواز اندازه آدم را برملا می کند
علاوه بر این ها از کودکی علاقه ی زیادی به پرواز داشتم. خلبانی یکی از آرزوهای من بود و همیشه دنبال فرصتی برای یادگیری این حرفه بودم. زمانی که مشغول تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران بودم یک روز فراخوانی دیدم برای آشنایی با رشته خلبانی. فرصت خوبی بود و در این دوره شرکت کردم که در نهایت بین شرکت کنندگانی که ۹۰ درصدشان آقایان بودند به عنوان نفر اول انتخاب شدم. اساتید آن دوره به من گفتند شما چه به لحاظ علمی و چه عملی استعداد فراوانی در این رشته دارید و توصیه می کنیم که حتما این راه را ادامه دهید. همین باعث شد ویژه تر به فکر ادامه این رشته باشم. من دوره ی مقدماتی خلبانی یعنی دوره پی پی ال که آموزش هواپیماهای سبک و فوق سبک هست را پشت سر گذاشتم و در حال حاضر برای آموزش هواپیمای مسافربری (دوره سی پی ال) آماده می شوم.
در زمینه ی فعالیت خلبانی علاوه بر کسب آموزش، افتخار ترجمه ی یکی از اسناد محرمانه سازمان جهانی هوانوردی را داشتم. یعنی فعالیت های علمی و آموزشی را هم در این زمینه در کنار اساتید خلبان دنبال می کنم. یکی از الگوهای اصلی من در پرواز «شهید عباس بابایی» هستند که جمله جالبی دارند. این شهید بزرگوار می فرمایند: «پرواز اندازه ی آدم را برملا می کند. هر چقدر که بالاتر می روی دنیا از دید تو کوچک تر می شود و تو از دید دنیا بزرگ تر.»
📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور
در کانال داستانکده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
#گفتگو
دختر سربلند سبلان (۳)
فاطمه اقوامی
✨سفیر جمهوری اسلامی ایران
خیلی ها من را به عنوان یک دختر موفق معرفی می کنند اما برای من موفقیت بی انتهاست. موفقیت در نگاه من یک جور رقابت خودمان با خودمان است. همیشه سعی می کنم در تقویم زندگی ام قبل از اتمام سال، عملکرد خودم را بسنجم و به خودم نمره بدهم که آیا نسبت به سال گذشته انسان بهتری بوده ام؟ آیا علم من در رفتارم تغییری ایجاد کرده است؟ در واقع این نگاه که ما بتوانیم نسبت به دیروز خودمان بهتر شده باشیم و نمودار رشد و شخصیت مان به سمت بالا برود و اوج بگیرد این موفقیت است. اگر ما به هدفی که در خلقت و آفرینش برایمان در نظر گرفته شده قائل باشیم، اگر بدانیم ظرفیت ذهن و مغز ما چقدر قابلیت شگفت انگیزی دارد آن وقت است که متوجه می شویم باید در زندگی رد پایی از خود به جا بگذاریم. روزی از یکی از اساتیدم خواهش کردم نصیحتی برای من داشته باشند و ایشان گفتند تلاش کن اسمت با جسمت به زیر خاک نرود و نامت ماندگار شود. من در بسیاری از رویدادهای بین المللی دیدم زمانی که دانشمندان جمع هستند و دانشمندان ایرانی هم حضور دارند بقیه سعی می کنند با احتیاط صحبت کنند و این نشان می دهد که موفقیت و جایگاه علم در بین ایرانیان چقدر در دنیا مقبول است. چنان که پیامبر صلی الله علیه وآله فرموده اند: «دانش اگر در ثریا هم باشد، مردمانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا می کنند.» وقتی در بُرد مجامع بین المللی نام خودم را در کنار پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی می بینم به خودم افتخار می کنم و می بالم. آن لحظه با هیچ موفقیتی قابل قیاس نیست.
📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور
در کانال داستانکده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
🔴 بفرمایید آقای گاو آمده!
در یک مدرسه راهنمایی دخترانه چند سالی مدیر بودم. روزی چند دقیقه مانده به زنگ تفریح، مردی باظاهری آراسته وارد دفتر مدرسه شد.
گفت: «با خانم ناصری دبیر کلاس دوم کار دارم. میخواهم درباره درس و انضباط فرزندم از او سؤال کنم.»
از او خواستم خودش رامعرفی کند.
گفت: «من گاو هستم! خانم دبیر بنده را میشناسند! بفرمایید گاو آمده! ایشان متوجه میشوند چه کسی آمده!»
تعجب کردم و موضوع را به خانم ناصری، دبیر کلاس دوم گفتم. او هم تعجب کرد و گفت: «ممکن است این آقا اختلال روانی داشته باشد. یعنی چه گاو؟ من که چیزی نمیفهمم!»
ناچار از او خواستم پیش آن مرد برود. با اکراه پذیرفت و رفت. مرد آراسته، با احترام به خانم دبیر ما سلام داد و خودش را معرفی کرد:
«من گاو هستم!»
معلم جواب سلام داد و گفت:
«خواهش میکنم، ولی ...»
مرد ادامه داد:
«شما بنده را بخوبی میشناسید. من گاو هستم، پدر گوساله! همان دختر ۱۳ سالهای که شما دیروز در کلاس، او را به همین نام صدا زدید ...»
دبیر ما به لکنت افتاد و گفت:
«آخه، میدونید ...»
مرد گفت:
«بله، ممکن است واقعاً فرزندم مشکلی داشته باشد و من هم در این مورد به شما حق میدهم. ولی بهتر بود مشکل انضباطی او را با من نیز در میان میگذاشتید. قطعاً من هم میتوانستم اندکی به شما کمک کنم.»
خانم دبیر و پدر دانشآموز مدتی با هم گفتگو کردند ...
آن آقا در خاتمه کارتی را به خانم دبیر ما داد و رفت. وقتی او رفت، کارت را با هم خواندیم. روی آن نوشته شده بود: دکتر فلانی، عضو هیأت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه.....
چند روز بعد از ایشان خواستم یک جلسه برای معلمان صحبت کنند. در کمال تواضع خواستهام را قبول کردند، سخنرانی دلپذیری داشتند ...
ایشان میگفت:
«خشونت آن گونه كه ما فکر می کنیم فقط محدود به خشونت فيزيكی بدنی نيست. عموماً ما درگيریهای فيزيكی یا تعرض جنسی را خشونت میدانیم. ولی واقعیت آنست که دامنه خشونت، حوزههای گستردهتری دارد از جمله خشونت زبانی.
وقتی توهین میکنیم،
قومی را مسخره میکنیم،
صاحبان یک عقیده را تحقیر میکنیم. وقتی تهمت یا برچسب میزنیم یا تهدید میکنیم،
همه اینها خشونت است؛
منتها خشونت زبانی. بدون خون و خونریزی است.
خشونت زبانی #از_درون میکُشد.
تا حالا هیچ کس را دیدهاید به دلیل اینکه مسخره شده و یا فحش خورده باشد به اورژانس مراجعه کند؟
یا به پلیس شکایت کند؟
قربانیان خشونت زبانی، اثری از جای زخم بر بدنشان یا مدرک دیگری ندارند.
خشونت ابتدا در ذهن شكل میگيرد،
بعد خود را در زبان نشان میدهد
و سپس زمینهساز خشونت فیزیکی میشود.
وقتی رهبر یک گروه سیاسی در جامعه، افراد طرف مقابل ر ااحمق، مغرض و فاسد معرفی میکند، ما به عنوان طرفداران او آمادگی لازم را پیدا میکنیم که در زمان مناسب با ماشین از روی آنها رد شویم.
چرا؟
چون دیگر آنها را شایسته زندگی نمیدانیم!
وقتی در یک ورزشگاه صد هزار نفری، طرفداران تیم مقابل را با دهها فحش آبدار و ناموسی مینوازیم، زمینه را برای زد و خورد بعد از بازی فراهم میکنیم.
وقتی دختر همسایه را داف خطاب میکنیم،
راننده کناری را یابو،
مشتری را گاو،
دانشآموز را خنگ
و فرد قانونمدار را اُسکُل،
و قانون را در کلام زیر پا میگذاریم، همه اینها خشونتهای زبانی است. یعنی آمادگی برای خشونت رفتاری در آینده؛ از تعرض جنسی بگیرید تا صدمه فیزیکی.»
اما چه باید کرد؟
اولین کار این است که #مهارت_گفتگو را بیاموزیم. فقدان مهارتهای گفتوگو باعث میشود افراد نتوانند آنچه که مدنظر دارند را به زبان روشن بیان کنند و ایده و احساس خود را در یک کلام خشن و تند تخلیه میکنند. تمرین گفتگو، تمرین تخلیه ذهن و قلب، به شیوهای غیرخشونتآمیز است.
دومین کار این است که به خودمان بارها و بارها یادآوری کنیم کشتن آدمها فقط به فرو کردن چاقو در سینه آنان نیست. دختر یا پسر، زن یا مردی که شخصیتش تخریب شده، شرافتش لکهدار شده، عزت نفسش لگدمال شده، دیگر زندگی نرمال نخواهد داشت.
آنگاه یاد خواهم گرفت کلمه گاو را فقط و فقط برای خود گاو بکار ببرم ...
پینوشت: در ترم دوم مدرسه والدین، مفصل در مورد #ارتباط با دیگران (به صورت خاص نوجوانمان) و روشهای موثر #گفتگو با این نسل صحبت خواهیم کرد.