#یار_مهربان
معرفی کتاب «فصل توتهای سفید» نوشته سیده عذرا موسوی
رویا حسینی
دوران پهلوی دوم، در تاریخ ایران، آبستن حوادث شگرف و پیچیده ای بوده است. با اینکه چندان از اکنون ما، دور نیست، اما زمانه ی پرقصه ای بوده است. انتخاب های نسل های آن زمان، تأثیر بسزایی در نسل های آتی گذاشت. همین تأثیرگذاری ها، نویسنده ها را علاقه مند به داستان پردازی در آن روزگار کرده تا شرایط را مشابه سازی کنند و آیندگان را به هم زادپنداری فراخوانند.
«فصل توت های سفید»، رمانی است که با زبانی شیوا و روان، خواننده را وارد فضای دهه ی ۵۰ می کند. فروغ، دختر تنهاییست که در خانه ی گیلاس خانم، اتاقی دارد. امورات خود را با خیاطی می گذراند. او در گذشته ی پرماجرایش، با زنان شهر نو و لهستانی ها روبرو شده است اما انتخاب های فعال خود را داشته است. حالا «بهروز» می خواهد او را به نفع خود، تلکه کند؛ در این میانه، «امیر»، پسر جوان و سربراه محله، از فروغ حمایت می کند. اما شیرینی این حمایت، چندی بیشتر طول نمی کشد. امیر گم شده است و فروغ، به دنبال او، شهر را زیر پا می گذارد. داستان با فلش بک های متعدد، در پانزده فصل نگاشته شده است. هر یک از شخصیت های رمان، زبان متناسب با ویژگی های خود را دارد و نویسنده به خوبی از پس شخصیت پردازی آن ها، برآمده است. جزئیات فراوان و دقیق، تصاویر شفاف و پویا، از شاخصه های متن عذرا موسوی است. زنان در این رمان، در برابر چالش ها و دوراهی های زندگی، تصمیم های متفاوتی می گیرند و سرنوشت خود را انتخاب می کنند و همین امر، موجب تعلیق و جذابیت داستان شده است. این کتاب توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
پشت جلد کتاب آمده است:
حتی جرئت نکرده بودم بروم در مغازه اش و شیشه ی مربای توتی را که پخته بودم دستش بدهم. همان روز توی کوچه تا رو گرداندم گفت: «یک دقیقه صبر کن آبجی.»
و دستمالش را پرت کرد پای موتور و تندی رفت طرف مغازه. حس می کردم که زن ها از پشت درهای نیمه باز و پرده های توری آویزان جلوی پنجره ها مرا می پایند و لب می گزند، نرمه ی میان انگشت شست و اشاره شان را دندان می گیرند و لیچار می گویند. کوچه و پنجره ی خانه ها را از نظر گذراندم. خبری نبود. آن سوی کوچه بچه ها فوتبال بازی می کردند. سر که گرداندم امیر را دیدم که جلویم ایستاده و دستش را پیش آورده جا خوردم. توت های درشت و سفید میان کاسه ی رویی کج وکوله دل می بردند.
📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور
در کانال داستانکده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
#یار_مهربان
معرفی کتاب «مردی به نام اُوِه» نوشته فردریک بکمن
معصومه تاوان
فردریک بکمن با رمان مردی به نام اوه به دنیای نویسندگی معرفی شد و صد البته به شهرت استثنایی رسید. این روزنامه نگار و رمان نویس سوئدی که داستان رمانش را از مقاله ای به همین نام در روزنامه یافته بود و در وبلاگش درباره ی آن نوشت و بعد متوجه شد که قابلیت داستان شدن را دارد. این کتاب تابه حال به بیش از سی زبان ترجمه و منتشر شده است. اما استقبال از آن تنها محدود به علاقه مندان به رمان نیست و نظر حتی سرسخت ترین نویسندگان را هم به خودش جلب کرده است. هفته نامه ی معتبر اشپیگل در معرفی این کتاب نوشته:
«کسی که از این کتاب خوشش نیاید بهتر است اصلا هیچ کتابی نخواند.»
رمان درباره ی زندگی پیرمردی است کم حرف، سخت کوش و بسیار سنتی که اعتقاد دارد باید همه چیز سر جای خودش باشد و فقط احمق ها هستند که به کامپیوتر اعتماد می کنند.
اوه داستان ما که بعد از مرگ زنش انگار به آخر خط رسیده زندگی اش یک روز صبح با برخورد ماشین زنی باردار به نام پروانه و شوهر خنگش به صندوق پستی او تغییر می کند و این می شود آغاز ماجرا. رمان بکمن روایتی است از برخورد دو جهان. برخوردی که به طنزی مداوم و تأثیرگذار می انجامد. مردی به نام اوه رمانی است زنده و جان دار که بعید است بتوان از خواندنش صرف نظر کرد رمانی است که قرار است تا عمق جان مخاطبش رسوخ کند و یک سرخوشی مداوم بیافریند.
یکی از دردناک ترین لحظه های زندگی آدمی زمانی است که متوجه می شود به سنی رسیده که روزهایی که پیش رو دارد کمتر از روزهایی است که گذرانده و وقتی زمان زیادی در پیش نداشته باشد به خاطر چیزهای دیگری زندگی می کند.
📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور
در کانال داستانکده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
#کتاب #داستان #رمان
#یار_مهربان
معرفی کتاب «مرد تنها» نوشته مریم ابراهیمی شهرآباد
سارا علیزاده
در کنار پرداختن به هشت سال دفاع مقدس، نوشتن از شهدای مدافع حرم، امروزه یک فریضه ی ارزشی و فرهنگی به شمار می رود. کتاب «داستان مرد تنها» تلاشی است در این راستا که می تواند در قالب رمانی نیمه بلند بخش هایی از زندگی چنین جوانانی را به مخاطب نشان بدهد.
این کتاب که یک رمان بزرگسال است به قلم «مریم ابراهیمی شهرآباد» منتشر شده و با زبانی روان و داستانی پرکشش، همراه است.
ابراهیمی شهرآباد، در این کتاب زندگی آقا خبیری را به تصویر می کشد که در زندگی اش رنج های زیادی را متحمل شده است. خبیر، نه فقط با زلزله رودبار بلکه بارها و بارها زندگی اش روی گسل آزمایش های روزگار، تکان خورده است. اما همه ی این رنج ها، خبیر را به معنای اسمش نزدیک کرده است. انگار او در میان همه ی این تلاطم ها معنایی از زندگی و ارزش های اصیل را کشف کردهاست که نویسنده می کوشد به ما نشان بدهد. داستان مرد تنها، از زبان خانمی روایت می شود که در قبرستان بقیع قم، خبیر را شناخته است و با رفت وآمدی که بر مزار بی بی اش داشته، پی به شخصیت ارزشمند خبیر و زندگی پرفراز و نشیبش بردهاست. رازی که نویسنده قدم به قدم در صفحات کتاب از زندگی خبیر برایمان روشن می کند، طعم گسی دارد. طعمی که شاید به این زودی ها از یادمان نرود. خبیر در دورانی از زندگی خود علاقه مند و شیفته «حاج آقا فخر تهرانی» می شود، جوان متمولی که یک شبه ره صد ساله را می پیماد و عارف بالله می شود. نام اصلی آقافخر «سیدذبیح الله قوامی» است، ولی با نام «حاج آقا فخر تهرانی» شناخته شده تر است. پس از وفات آقا فخر، «آیت الله سیدمحمدرضا بهاء الدینی» درباره ی ایشان فرمودند: «آقا فخر «سلمان زمان» بود.» خبیر بعد از فوت آقا فخر، به واسطه ی علاقه ای که به ایشان داشته، به قم می رود و متولی امامزاده جمال غریب می شود که در نزدیکی مسجد مقدس جمکران و در ورودی قبرستان بقیع است، آرامستانی که مدفن آقافخر است.
خبیر داستان مرد تنها، نماد مردانی است که در طریق عشق، از معشوق زمینی
دل بُریدند و قلب را خانه ی معشوق الهی کردند، نه تنها خبیر و آقا فخر بلکه، مهدی پسر خبیر نیز، قدم در وادی عشقی می گذارد که او را در آخرین لحظه به خدا نزدیک می کند.
ابراهیمی شهرآباد، با قلم روانی که دارد سرگذشت خبیر را با فصلی از زمان حال آغاز می کند و سپس در جریان قصه، ما با خبیر و گذشته او هم آشنا می شویم. نثر روان و ساده کتاب به مخاطب کمک می کند با داستان همراه شود و راز زندگی خبیر را بفهمد. طرح جلد کتاب، انگشتری است رها شده میان ماسه های روان. هم این انگشتر، تکه ای از زندگی خبیر است، هم آن ماسه ها، جایی در سرگذشت این پیرمرد خوش صحبت دارد.
صدوهفتادوشش صفحه روان در انتظار خوانندهاست نه حجم کمش، مخاطب را نصفه و نیمه رها می کند و نه آن قدری زیاد است که ملال بیاورد. درست به قاعده زندگی آقا خبیر که خبرهای زیادی در زندگی اش پیچیده و ما نشسته ایم پای خواندنشان.
📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور
در کانال داستانکده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
#یار_مهربان
معرفی کتاب «ببر سفید» نوشته آراویند آدیگا
فرزانه مصیبی
کتاب «ببر سفید» نوشته ی «آراویند آدیگا»، با ترجمه ی «مژده دقیقی»، برای نخستین بار در سال ۲۰۰۸ منتشر شد. این کتاب با نگاهی طنز مسائل جامعه ی هند را در مواجهه با جهانی شدن مطرح می کند. داستان درباره ی بی عدالتی و قدرت در جامعه ی سرشار از تناقض امروز هند است و طرز شکل گیری جامعه ی هند را در قالب یک اقتصاد جهانی مدرن شرح می دهد.
آراویند آدیگا نویسنده و روزنامه نگار معاصر هندی، استرالیایی است. این نویسنده در هند به دنیا آمد. والدین او پزشک بودند. آراویند آدیگا در ابتدا شغل روزنامه نگاری را برای خود انتخاب کرد و در حوزه ی اقتصاد، سرمایه گذاری و بورس به روزنامه نگاری مشغول بود. ببر سفید در این داستان، مرد هندی و روستایی تنگدستی به اسم بالرام هالوای است. جاه طلبی و بلندپروازی این شخصیت، او را به قله ی تجارت هند می رساند. با انتشار خبر سفر قریب الوقوع نخست وزیر چین به شهر بنگلور، بالرام برای او نامه ای می نویسد و در آن، چگونگی تغییر شرایط و تجربه اش در تبدیل از یک راننده و خدمتکار به یک خانواده ی ثروتمند هندی را شرح می دهد. بالرام معتقد است که زندگی او، مثالی بسیار خوب برای فهم تناقض ها و پیچیدگی های جامعه ی هند است. رمان ببر سفید، بسیار بلندپروازانه، دارای دیدی وسیع، داستانی بسیار بدیع و شخصیتی منحصربه فرد است. این رمان در عرصه ی بین المللی به موفقیت های بسیاری دست یافته و به عنوان اولین اثر نویسنده، بسیار درخشان و تأثیرگذار است.
جایزه ی بوکر یکی از جوایز معتبر در حوزه ی ادبیات است که سالیانه به حداکثر دو رمان برتر انگلیسی زبان اهدا می شود. کتاب ببر سفید در سال ۲۰۰۸ برنده ی جایزه ی من بوکر شد.
📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور
در کانال داستانکده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
#یار_مهربان
معرفی کتاب « سه گانهی پارسیان و من» نوشته آرمان آرین
ماه منیر داستانپور
مگر می شود اهل این سرزمین کهن، ایران، سرزمین دلیران و پهلوانان باشی اما عاشق شاهنامه ی فردوسی بزرگ نباشی؟ ایرانی جماعت با کاوه ی آهنگر قیام علیه ظلم را شناخته و انقلاب کرده و کاخ ظالمان را بر سرشان خرد و خمیر کرده! آرمان آرین هم ایرانیست و عاشق شاهنامه، اما در سه گانه ی پارسیان و من از ادبیات فانتزی بهره گرفته تا جهان های موازی را به وجود آورده و شخصیت اصلی قصه را به جهان ناشناخته ی کتاب ببرد. او سه گانه ی پارسیان و من با عناوین: «کاخ اژدها»، «راز کوه پرنده» و «رستاخیز فرا می رسد» را با کمک نشر موج به چاپ رسانده است. آرمان آرین برای نگارش این سه گانه برنده جوایزی از جمله جایزه بیست وسومین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، لوح تقدیر از جشنواره مهرگان ادب (پکا)، جایزه پنجمین دوره کتاب سال شهید غنی پور، لوح تقدیر از جشنواره مهرگان ادب و لوح تقدیر IBBY دانمارک شده است. در جلد اول این کتاب با عنوان کاخ اژدها می خوانیم:
«پیکر ماردوش به دنبال رئیس سرخ پوشان، با هر آنچه که بردنی بود، در میان درخت های وحشی ناپدید شدند و آتش را بر زندگی ما برجا گذاشتند.
مادربزرگ مرده بود! ماننا نیز!...
دختر آرزوهای من... دختر آینده ی من!...»
📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور
در کانال داستانکده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
#یار_مهربان
معرفی کتاب «تاوان عاشقی» نوشته محمدعلی جعفری
مریم جهانگیری زرگانی
«تاوان عاشقی» رمانی کوتاه است که محمدعلی جعفری نویسنده جوان کشورمان آن را نوشته است. «آلاء» دختر دانشجویی اهل کشور فلسطین و شهر غزه است. او فعال سیاسی است و مبارزه اش با اسرائیل را هم با رهبری تظاهرات دانشجویی و هم در فیس بوک با سلاح تسلط بر زبان انگلیسی دنبال می کند. یک روز بعد از یک تظاهرات دانشجویی برای فرار از دست پلیس هایی که تعقیبش می کنند به پاتوق همیشگی اش، کافه تریای «قهوتنا» در طبقه دوازدهم هتل «آدم» پناه می برد. آنجا فرصت می کند سری به صفحه ی فیس بوکش بزند. در میان لیست پیشنهادی فیس بوک، توجهش به تصویر مردی جا افتاده، تپل و سفیدرو با تیشرت تیم فوتبال فلسطین جلب می شود. نام مرد «خلیل ساحوری» از کشور شیلی است. دختر جوان بوی عطر و لذت و پول داری مرد را حتی از توی عکس هم می تواند حس کند! «آلاء» نمی تواند کنجکاوی اش را کنترل کند. صفحه ی خلیل را دنبال می کند و از او می پرسد شما فلسطینی هستی؟ خلیل بلافاصله جواب می دهد: «نه! این تیشرت را از اردن خریده ام. چند سال پیش.» همین گفتگوی کوتاه سرآغاز عشقی آتشین و عمیق می شود که ماجراها و حوادث زیادی برای آلاء رقم می زند و مسیر زندگی اش را به کل عوض می کند. کتاب اگرچه پرداخت ضعیفی دارد و گاهی زمان کافی برای ارتباط گرفتن با شخصیت ها را به خواننده نمی دهد، اما در عوض داستانی شسته رُفته و جمع و جور دارد با قصه ای پرالتهاب و جذاب که خواننده به سختی می تواند کتاب را زمین بگذارد. باید به این نکته هم اشاره کرد که داستان کتاب بر اساس
یک ماجرای واقعی روایت شده است و خواننده در پایان کتاب می تواند عکس هایی از شخصیت های اصلی داستان را ببیند. «تاوان عشق» را محمدعلی جعفری، نویسنده ی دهه شصتی کشورمان نوشته و نشر معارف به بازار کتاب روانه کرده است. در بخشی از این کتاب می خوانیم: «گفتم غزه بیروت و استانبول نیست سرت را بیندازی پایین هردمبیل وارد شوی؟ می دانی می خواهی کجا بیایی؟» با صورت گل انداخته گفت اینجا هم، همه ی دوستانم مخالف هستند. می گویند زده به سرم. ولی من تصمیمم را گرفته ام، به هر قیمتی شده تو را به دست می آورم! به رفقایش گفته بود سال ها دنبال زن مقاومی می گشتم که بتواند با آدمی مثل من سر کند. جیغ کشیدم. نمی دانم از هیجان بود یا خوشحالی؟ سوسو پرید داخل اتاق. به خودم گفتم: «گند زدی!» اگر بی گدار به آب می زدم همه ی پل های پشت سرم خراب می شد. به سوسو چه بگویم؟
نِمر؟! وقت نداشتم زمینه چینی کنم. خلیل راه افتاده بود. سوسو را نشاندم کنار دستم روی تخت. موهایش را زد پشت گوش. بهش گفتم: «همان پسره ی آمریکایی بود که گفته بودم؛ دارد می آید خواستگاری!» حالت چهره اش عوض شد. آنقدر خندید که رنگ صورتش بادمجانی شد...»
📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور
در کانال داستانکده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
#یار_مهربان
معرفی کتاب «مرضیه»
مرضیه ذاتی
زن ها نیروهای محرکه هر جامعه ای هستند. این فقط یک جمله ی ساده یا یک تعارف خشک و خالی نیست. کافیست نگاه گذرایی در صفحات تاریخ بکنید آن گاه زنانی را می بینید که با تمام توان و هنر خود توانسته اند به عالی ترین جایگاه ها دسترسی پیدا کنند. گاه خود در عرصه جامعه خوش درخشیده اند و گاه زمینه تربیت انسان هایی را فراهم نموده اند که نقش مؤثری در جامعه دارند. گروهی نیز هستند که هر دو را با هم دارند. هم خود مؤثرند و هم انسان های تأثیرگذاری را تربیت نموده اند. چنین کسانی می توانند الگوی خوبی باشند برای نسل های جوان. یعنی زنان و مادران آینده این سرزمین. آن ها که قرار است نسلی را تربیت کنند. ارائه این الگو بستری را می خواهد و شاید کتاب بهترین بستر برای ارائه این الگو باشد و چه بهتر که آن کتاب سرگذشت واقعی انسانی باشد. مانند کتاب «مرضیه».
خانم «لطیفه نجاتی» که تدوین گر این کتاب است، سعی نموده با استفاده از متن مصاحبه و تحقیق خانم زهرا عاشوری تصویری از زندگانی عاقله زنی را به نقش در بیاورد که با پشتکار و ایمانش توانسته رشد کند و سبب رشد بسیاری از فرزندان این سرزمین شود. خانم مرضیه میررضایی که داستان حول محور زندگی او می چرخد، یکی از مدیران موفق آموزش و پرورش است که هنوز هم مدیریتش زبانزد همکاران اوست. مدیریت موفق او، او را تا آنجا پیش برد که توانست به کمک همکاران دانشگاه دخترانه الزهرا در مشهد را احیا کند و به مراتب بالا برساند. داشتن پنج فرزند نتوانست مانع تحصیل او شود. از طرف دیگر، تحصیل و کار نیز مانعی بر تربیت موفق او نشد. تا آنجا که یکی از فرزندانش در نتیجه همین تربیت و رشد به عالی ترین درجه عاقبت بخیری یعنی شهادت رسید. فصل آخر این کتاب به بازگویی کرامات شهید مدافع حرم، محمود تقی پور، فرزند بزرگوار مرضیه خانم پرداخته.
کتاب «مرضیه» نتیجه ی مصاحبه ی کارگروه تاریخ شفاهی جبهه ی فرهنگی انقلاب است که توسط «انتشارات راه یار» به چاپ رسید. این کتاب که در سال ۱۴۰۱ به چاپ سوم رسیده است، می تواند هدیه ی خوبی برای زنانی باشد که دغدغه ی پیشرفت دارند و در این راه از هیچ چیز فروگذار نمی کنند.
📚هر روز یک پارت داستان و معرفی کتب مشهور
در کانال داستانکده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
#یار_مهربان
معرفی کتاب «شکارچیان ماه» نوشته محمدرضا بایرامی
معصومه تاوان
«شکارچیان ماه» جدیدترین اثر «محمد رضا بایرامی» است که در چهارمین نمایشگاه کتاب به بازار نشر عرضه گردید. کتاب درباره ی پسری است اصالتا تاکستانی که شب ها به همراه پدرش در کنار استخر ماهی به قورباغه ها تیر می اندازد و همین کار دستش می دهد و باعث می شود در جبهه ی نبرد سیمینوف روسی دست بگیرد و...
شکارچیان ماه کتابی عامه پسند نیست و مخاطب با صبر و حوصله و همراه با کنجکاوی می طلبد که نمی توان به راحتی از کنارش عبور کرد و آن را کنار گذاشت کتاب مغناطیسی دارد به نام زبان و شیوه ی روایت که خواننده را با خود می برد و به نوعی فرصت کشف روابط میان شخصیت ها را به مخاطب می دهد و تصاویر تازه ای از جنگ می سازد. بخش عمده ی رمان شکارچیان ماه به فضای ذهنی و زندگی شخصی نگهبان اختصاص دارد.
بایرامی پیش از شروع متن داستان این تذکر را به مخاطب داده است که این داستان همان قدر به واقعیت نزدیک است که پلنگ سر کوه به ماه. به همین ترتیب حوادث کتاب و اماکن و شخصیت های قصه هر چند هم واقعی باشند یا در تاریخ با همین اسامی آمده باشند باز هم خیالی هستند.
داستانی که به قلم «محمد رضا بایرامی» نوشته شده در ادامه ی آثار قبلی این نویسنده اثر متفاوت با
موضوع دفاع مقدس است و پیامدهای جنگ در سال های اخیر را محور داستان قرار داده.
✨بخشی از کتاب
«یکی دو هفته ای از ماجرای خبرچین ها و ستون پنجم می گذشت و هنوز موفقیتی به دست نیامده بود نه تنگ غروب بود و نه قبل آن. حدود نیمه شب بود. از آن وقت هایی که منطقه مرموز می شد، همه می دانند در چنین وضعی است که نیروی گشتی مثل موشی که ریسمان بجود روی زمین می خزد تا کارش را بکند. کسی او را نمی بیند چون قرار نیست دیده شود اما همه می دانند هست و کار می کند و شاید بالای سرت ایستاده باشد به تماشا. بدشانسی مجروح هم همین بود. در بد وقتی زخمی شده بود صدا را اول نیروهای کمین شنیدند و...»
جملات ادبی🧑🌾
خاطرات مدرسه 👣
داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠
در کانال داستان مدرسه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
#یار_مهربان
معرفی کتاب «مرا با خودت ببر» نوشته مظفر سالاری
ماه منیر داستانپور
سال ۲۱۹ هجری قمری است، سربازان عباسی مردی ژنده پوش را سوار بر قفسی چوبی به بغداد آورده اند که به قول آن ها ادعای پیامبری کرده است. توجه ابن خالد عطار به این جوان اسیر جلب شده و دلش می خواهد راز او را بداند. ابن خالد آن قدر عباسیان را می شناسد که بداند هر گاه می خواهند کسی را از سر راه بردارند، به کفر و خروج از دین متهمش می کنند؛ خصوصا شیعیان را که عباسیان چشم دیدنشان را ندارند. کششی عجیب او را به سمت جوان زندانی جذب می کند. شاید این تقدیر است که او پرده از راز این جوان بردارد و از علت اسارتش آگاه گردد. حجت الاسلام مظفر سالاری، نویسنده ی رمان مشهور رؤیای نیمه شب، این بار دست به نگارش رمانی زده که داستان جوانی عاشق پیشه در دوران امامت جواد الائمه علیه السلام را روایت می کند. این کتاب توسط انتشارات آستان قدس رضوی به چاپ رسیده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
🔹داروغه ی دمشق گفت: «چیزهایی از تو شنیده ام؛ می خواهم شرح ماجرا را بی کم و کاست از زبان خودت بشنوم، شاید باور کردم! همه را گفتم و اکنون این جایم .»
🔹پس معجزه ای داری؛ پر بیراه نمی گفتند!
ابراهیم سر به دیوار گذاشت و چشم هایش را بست . لبخند رضایت روی لب هایش پدیدار شد.
ـ من لایقش نبودم! شاید هم بودم . نمی دانم، اما می دانم ارزشش را داشت که در قفسی به بغدادم بیاورند و در چاهم بیندازند! این جا تاریک است، اما دلم روشن است؛ این روشنایی را نمی توانند از من بگیرند! این بسیار بهتر از آن است که دلم تاریک باشد و اطرافم روشن!
جملات ادبی🧑🌾
خاطرات مدرسه 👣
داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠
در کانال داستان مدرسه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
#یار_مهربان
معرفی کتاب «دنیای پس از آسیب»
مریم ابراهیمی شهرآباد
«تراما» یا «همان آسیب روانی جدی»، موضوعی است که در کتاب دنیای پس از آسیب به آن پرداخته می شود. اگر شخصا رنج فروپاشی یک رابطه ی عاطفی قدرتمند مثل طلاق، خیانت و طرد شدن را تجربه کرده اید و با مواردی مانند مرگ ناگهانی یا دور از انتظار عزیزان و بلایای طبیعی، جنگ، بیماری صعب العلاج و... روبرو شده اید، کتاب دنیای پس از آسیب را به خودتان هدیه دهید.
این کتاب نگاه شما به خودتان و آدم هایی که هنوز می توانید عمیقا دوستشان بدارید را تغییر می دهد و اگر دیدگاهی تیره و مخدوش نسبت به حقیقت زندگی داشتهباشید با خواندن این کتاب قطعا و حتما دیدگاهتان دگرگون خواهد شد. با عمل به توصیه ها و انجام تمرین های کتاب دنیای پس از آسیب، می توانید به تنهایی از این دشواری های زندگی عبور کنید.
نویسندگان کتاب دنیای پس از آسیب متخصصین بزرگی هستند که به انسان ها نشان می دهند شفا یافتن و قدرتمند شدن پس از بحران ها واقعا ممکن است. به مخاطبان خود آموزش می دهند تا تمرینات عملی این کتاب را زندگی کنند و یقین داشته باشند که تلاش برای برنده شدن در بازی زندگی به زحمتش می ارزد. زمانی که انسان، «تراما» یا همان «آسیب» را تجربه می کند، پنج نیاز اصلی او (اعتماد، امنیت، کنترل، ارزشمندی، صمیمیت) لطمه می بیند و دیگر نمی تواند مثل گذشته آن ها را ارضاء کند.
وقتی نیازهای انسان به: اعتماد، امنیت، کنترل، ارزشمندی و صمیمیت در وجودش تضعیف می شود، بدون آن که خودش اصلا متوجه باشد به افکار و واکنش های تخریب کننده پناه می برد. در این وضعیت ممکن است احساس کند تحریک پذیر شدهاست، پرخوری کند، از آدم ها فاصله بگیرد، بی خواب یا پرخواب شود و...
هیچ کس نباید مجبور شود از این پنج نیاز اصلی اش فقط یک یا دو تای آن ها را ارضاء کند و باقی را رها سازد. کتاب دنیای پس از آسیب با تمرینات عملی اش به مخاطب خود کمک می کند که درک کند غیرطبیعی نیست و می تواند از طریق بررسی دقیق افکار ناخودآگاهش، آن ها را تغییر داده و با قدرت و آرامش از خودش مراقبت کند.
این کتاب، دریچه ای جدید برای نگاهی جدید هست، نگاهی متفاوت به تمام آدم ها و ماجراها. معنای واقعی زندگی در کتاب دنیای پس از آسیب قابل تجربه هست، دنیایی که با عبور از تونلی تاریک به روشنایی و نور راه پیدا می کند و خواننده خویش را خودآگاه و در انتها عاشق می کند و اعتماد، امنیت، کنترل، ارزشمندی و صمیمیت را در وجودش بارور می سازد. بی شک هر خواننده ای با هر حال و روحیه ی مخربی، این کتاب را برای کسب حال خوب دست بگیرد، در پایان مطالعه، خواهید که چگونه کلمه به کلمه ی این کتاب بر جانش خوش نشسته و حال دلش را خوش کرده است...
جملات ادبی🧑🌾
خاطرات مدرسه 👣
داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠
در کانال داستان مدرسه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
#یار_مهربان
معرفی کتاب «عاشقی به سبک ونگوک» نوشته محمدرضا شرفی خبوشان
زهرا زارعی
«به قول نازلی نقاشی آدم را کر می کند، شنوایی آدم را می برد توی رنگ ها و نقاش وقتی به نقاشی فکر می کند، یا وقتی دارد تابلویش را می کشد، هم رنگ ها را می بیند و هم رنگ ها را می شنود. بو و مزه ای که حس می کند، بو و مزه رنگ است و با دمب باریک و بلند قلم مو، لمسش را هم به تن تابلو می ریزد و گاهی اصلا هوس می کند به این لمس آنقدر میدان بدهد که از نوک انگشتش برای درهم کردن و ساختن رنگ ها استفاده کند. همیشه خدا کناره منفذها و زیر ناخن انگشت اشاره مان رنگی بود و موقع کشیدن و فکر کردن به نقاشی، صدایی غیر از رنگ نمی شنیدیم.»
به نظر شما رنگ هم مگر صدا دارد؟ این جمله ی البرز است. شخصیت اصلی داستان که کنار همبازی دوران بچگی عاشقی می کند؛ آن هم عاشقانه ای از دید و نگاه یک مرد. البرز عاشق نازلی و نقاشی است و کنار عشقش خواننده را با اصول و کار نقاشی هم آشنا می کند. کتابی چهارفصلی که پر از ماجراهای ناب و دل چسبی است که نمی گذارد لحظه ای آن را رها کنید. قصه، ماجرای زندگی البرزی است که پسر خدمتکار یک ارتشی است. اما رفته رفته وارد ماجراهایی می شود که کل زندگی اش را زیر و رو می کند. او نه تنها عشقش را از دست می دهد، بلکه باید دنبال هویت اصلی خودش نیز بگردد. رفت و برگشت های داستان درون زمانی اتفاق می افتد که هر آدم هنری از پیله ی تنیده خود بیرون می آید و به سیل جمعیت متصل می شود؛ زمانی به شکوفایی منقلب شدن یک ملت.
جملات ادبی🧑🌾
خاطرات مدرسه 👣
داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠
در کانال داستان مدرسه
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@dastankadeh
#یار_مهربان
معرفی کتاب «پدربزرگ و راز صندوقچه» نوشته فاطمه بختیاری
رویا حسینی
روایت تاریخ برای نسل جدید، از ملزومات تربیت بوده و هست. در این روایت ها، باورها، ارزش ها و سنت ها، یا به عبارتی فرهنگ و اصالت ما به بچه هایمان منتقل می شود. اما شیوه ی این روایت کردن، از دل داستان و قصه می گذرد. باید از تاریخ، داستانی پروراند که بر جان کودک بنشیند و در ذهنش حک شود تا بتواند با قهرمانش همزاد پنداری کند و در دل آن داستان، زندگی کند. «پدربزرگ و راز صندوقچه»، رمانی برای مخاطب کودک و نوجوان است. قهرمان این رمان، صدیقه، چند ماهی است که پدر و مادرش را از دست داده است و با خاله اش زندگی می کند. اما سبک زندگی خاله را دوست ندارد. پدربزرگ که مدتی زندان ساواک بوده، آزاد شده و آمده دنبال صدیقه. اما حرف زدنش و رفتارش شبیه دیوانه ها شده. خودش را «آقاگرگه» خطاب می کند و به صدیقه می گوید: «حبه ی انگور!» با این همه، صدیقه رفتن با پدربزرگ را به خانه ی خاله، ترجیح می دهد. صدیقه ی تنها با پدربزرگی که شبیه دیوانه هاست به قم می روند و در مسافرخانه ای ساکن می شوند. اما گویی کسی در تعقیب آن هاست.
فاطمه بختیاری، با نثری روان و مناسب مخاطب خود، در ۱۵ فصل، این رمان را نگاشته است. داستان در سال ۵۷ و بیشتر در شهر قم رخ می دهد. اتفاقات داستان ساده و قابل پذیرش هستند؛ و جهان یک دختربچه را تصویر می کنند که با سختی های دنیای بزرگسالان روبرو شده است اما سعی می کند که عاقلانه تصمیم بگیرد. این کتاب توسط انتشارات جمکران به چاپ رسیده است.
جملات ادبی🧑🌾
خاطرات مدرسه 👣
داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠
@dastankadeh