امان از دلِ زینب...
رسیدیم به ماجراهای دل زینب
مرثیه خواندن نمیخواهد
زینب،مرثیه را قرن ها پیش خوانده است.
که هنوز، صدایش در گوش کوچههای زمین، پیچیده است.
❄️دلنوشته به چه کارت می آید
حسین جانم؟
تو راست ترین دلنوشته زمین،
را جار زده ای!
ومن... هنوز متحیرم که
چنین مجنونی را کجای بهشت میتوان جای داد؟
او ...خودِ بهشت است🌺
❄️ میدانی #حسین_جانم؛
آن #جمیل_ها را که زینب دید،
من نمیبینم...😭
💢مسلک قربانی دادن شما را
نیاموخته ام!
که اگر رسم عاشقی را از شما آموخته بودم؛
امروز، یوسُفِ گمگشدهٔ من،
در غربت هزار ساله اش،
خون نمی گریست...😭
🔸و من جرات قربانی کردن ندارم
🔸جرات قربانی این همه فاصلهام را
🔸جرات قربانی این همه
بی دردی ام را... 😭
من...
🔸جرات قربانی اسماعیلم را هم ندارم....
چه رسد به قربانی کردن علی اکبر و عباسم..... 😭
🔻تو بگو یا حسین!
با این پای لنگ، مرا کجای خیمه #یوسفم مینشانند؟
وای که یقین دارم، راهم نمی دهند...
مگر چشمانشان را ببندند و ...
ندیده بخرند...😭
حسین جانم؛
تو به من بگو
#حر ، چه شد که رسید؟؟
و #مختار، چه شد که نرسید؟؟
می ترسم
میترسم که نرسم ...😭
و یقین دارم که اگر غربال کنند،
نخواهم رسید...
مگر که چشم ببندند و بخرند...
چگونه زینب شوم برایت؟
شما را به معجر زینب قسم،
مرا هم راه دهید...
شما را به ادب کبریایی عباس...
مرا هم راه بدهید...
شما را به قربانی رباب...
مرا هم راه بدهید...😭
یقین دارم یک نیم نگاه شما...
از من نیز، حر ها خواهد ساخت...
مرا هم برسانید...
#مجالسمون
#هیئت_محبان... #چهارده_معصوم_علیهم_السلام
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج