eitaa logo
دستنوشت عشق | رجبی ، ملکش | خوشنویسی
2.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
141 ویدیو
69 فایل
اگر سری بزنی شاید هم پیاله شویم🥀 ادمین👇🏼 @dejavu_nisay @dastneveshteshq470 کانال تلگرام https://t.me/dastneveshteshq 👇🏼 مینی آموزش عکاسی ادیت 📸 @noortasvirdastkhat 🪶🎼 موسیقیِ خطاطی 👇🏼 @MusicCalligraphy
مشاهده در ایتا
دانلود
۵ 🪔 ساعاتِ یکی از همین شبها بود که نامه‌رسان درب خانه‌اش را کوبید... 📜 مِنَ الْغَریب، إِلَی الْحَبیب... همسرش با اصرار فهمید که موضوع چیست. به او گفت: چه می‌‌کنی؟! گفت: من پیرم و فرتوت؛ کاری از من ساخته نیست... همسرش گفت: یاللعجب! یعنی نمی‌روی؟! خندید و گفت: خداحافظ که دیگر مرا نخواهی دید... از خانه رفت و راهی شد در مسیر پیرمردتر از خودش را دید و پرسید: کجا؟ جواب داد: می‌روم حنایی بخرم، برای محاسن سفیدم! او گفت: با من بیا برویم؛ حنایی بر ریش‌هایت بگذارم که تا قیامت، رنگش نرود! 🕯 هوای عاشقی پیرمردها هم دیدن دارد... ادامه... 🪶 خط ✾•┈┈••✦••┈┈•✾ دست نوشت عشق 💠 @dastneveshteshq
۶ ادامهٔ پست قبل حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه به کربلا رسیدند... همهٔ مخلَصین به پیشواز رفتند 💫 ولی آنچه قرار از کف حبیب ربود، او را بر خاک انداخت، اشک و ناله‌اش را به آسمان بلند کرد و باعث شد خاک تفتیدهٔ بیابان را بر سر بریزد، این بود که مَحرَمی از آل‌الله آهسته در گوشش گفت: زینب‌سلام‌الله‌علیها نیز سلام رساند و به شما خوش‌آمد گفت... 🥺 ناله‌های حبیب، هنوز هم که هنوز است، در گوش فطرت تشیع طنین‌انداز است که 🌱 من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم؟! 🌱 لطف‌ها می‌کنی ای خاکِ درت تاج سرم! و این الطاف، ادامه دارد، اگر حبیب تکرار شود...⚡️ ادامه... 🪶 خط ✾•┈┈••✦••┈┈•✾ دست نوشت عشق 💠 @dastneveshteshq