eitaa logo
فَآرِغ
532 دنبال‌کننده
3هزار عکس
904 ویدیو
7 فایل
اینجا کاملا مخاطب محوره! واسه حرفای توا! هر چی ادم پسته رو فراموش کن... قوی شو💪🏻 💎تب و حرف : @m_haydarii 🌿تبلیغات و خدمات: @hich_club
مشاهده در ایتا
دانلود
...🌱 اگه داری اینو به طور تصادفی میخونی پس قسمتی از سرنوشت توئه... همه چی قراره درست بشه خدا درحال ساختن مسیری هموار برای توئه شاید دشوار و سخت باشه اما در آخر به اون چیزی که برات بهتره میرسی:)🎈 @dava_man
امروز اونقدر بهم ریخته ام که دستم به هیچ کاری نمیره! میدونم کار عقب افتاده خیلی دارم اما انگار کسی نیست که تشویقم کنه ! احساس میکنم همه چیزو باید بفرستم تو پوشه سطل زباله و همه رو بلاک کنم ... از چی میترسم؟ از کی میترسم؟ چه اتفاقی برام افتاده؟! نمیدونم...
اگر قرار باشه یک طرفه برای همچی تصمیم بگیری ، اون وقت بار زیادی رو باید تحمل کنی! وقتی نه نه نه هیچ متوجه حالت نمیشه ، معمولا پناه میاری به نوشتن های بی سر و ته!
4_6037594987238003256.ogg
375.2K
همه پرسیدن چرا رفت نموند پیشت🖤=))
من وقتی میخوام روشن گری کنم :/ خداوکیلا باورش شد ؟! یا من خیلی راحت باورم شده که باورش شده یا اون خیلی راحت به من انداخت ک باورش شده!
این سریال از شبکه یک ... اصن کاری به طنزش ندارم ، ولی لحظات غمش که میشه قلبم درد میگیره هیچکس نمیفهمه اون تایم چه وضعی بود تو بیمارستانا... علی الخصوص بخش جهادیاش... این مادرا که بچه هاشونو از دست میدن گریه های از ته دلشون ... یه وقتا که حرصشون رو سر پرستاری خالی میکردن که ۲۸ تا ۳۰ ساعت نخوابیده بود و تا اومدن اون مادر بابت ۱۰ نفر دیگه گریه کرده بود... صدای سیلی خوردن پرستارای جهادی ، فقط چون جهادی بودن و بعضا طلبه و بسیجی ... چون مرگ اون بچه ، یا اون بزرگ ، میوفتاد گردنشون درحالیکه سنگکوب تک تکشون مقصر همون مهمونیا و پارتیایی بود ک گرفته میشد...
وقتی یکی از پرستارای شهیدو نشون میداد بابت رفیق شهیدم تا صب بغض کردم چون نذاشتن مامانش دسته گلشو ببینه ... رفت ، تو اوج غربت و فقط ازش یه کمد کوچولو تو یه بیمارستان موند... خیلی بغضای فروخورده دارم بابت این سریال غم زیاد بود ولی غمکش ، کم...
اون آهنگ آخرشو شاید فقط به نیت یه اهنگ گوش بدی ،بره ... ولی‌من با پوست و گوشت و خونم درکش میکنم ... اونقدر برام تلخه که نمیتونم کامل گوش کنم... یه طلبه یه بسیجی یه اخوند... تو اون زمان خیلی بیشتر مظلوم واقع شد... اون روحانی که عکسش پخش شد... دم در بیمارستان زار میزد ... چون زنش تو بیمارستان شیفتش فوت کرد بچشم همراهش... مظلومانه رفت یه گوشه و داغ دل تازه کرد ...
گفتنش سخته ... هنوزم اثرات اون صحنه ها بعضا روی دل ماست ... اما خب
هدایت شده از چرت و پرت و این حرفا
دارم تصمیم میگیرم این کانالو عمومی کنم ... هنوز دو به شکم ...🥀
فَآرِغ
دارم تصمیم میگیرم این کانالو عمومی کنم ... هنوز دو به شکم ...🥀
این پیامو از کانال یدکم کشیدم بیرون :) حقیقتا از اول خیلی دو به شک بودم که کانالو عمومی کنم یا ن! اما وقتی تو کمتر از یه هفته با اینکه تبادل براش نگرفتم اونقدرا شد ۱۰۰ تا کمابیش راضی بودم! اینقدر افکارم هولد و سیاه بود ک میترسیدم کانالو بزنم... حالا که زدم ، خیلی دارم سانسور میکنم 😅 نباشیم!