نظارت بر تن و جان آدمی نه فقط در عصر ما اعمال می شود بلکه شرایط امکان آن نیز در همین زمان فراهم شده است. درک این مطلب آسان نیست و در سیاست و ایدئولوژی معمولا این معنی پذیرفته نمی شود بلکه عواملی درکارند تا مورد غفلت قرار گیرد و تفاوت نمی کند که این سیاست لیبرال دموکراسی باشد یا نازیسم هيتلری و مارکسیسم روسی.
فلسفه، سیاست و خشونت
صفحه 8
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
در عالمی که طراحی آن کم و بیش از قرن پانزدهم شروع شد (اگر طرح فلسفه یونانی را فعلا درنظر نیاوریم) و در اواخر قرن هجدهم بصورت نظم سیاسی و حقوقی و اجتماعی تحقق یافت، آدمیان و اشیا کم و بیش به نحو یکسان مورد قهر و خشونت قرار گرفته اند و مگر خشونت شایع و رایج در سراسر جهان نیاز به اثبات دارد؟
فلسفه، سیاست و خشونت
صفحه 8
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
شب قدر اختصاص به نزول کلام الله ندارد. اگر غیر از این بود که یک بار اتفاق افتاده بود و گفته شده بود که قرآن در آن شب نازل شده و تمام میشد.
اگر شب قدر ادامه دارد همهی آدمیان شب قدر دارند و هنرمندان به تحقیق که شب قدر دارند و در شب قدر است که آنچه را که باید بیابند مییابند.
ای صبا امشبم مدد فرمای
که سحرگه شکفتنم هوس است
این شکفتگی در شب قدر صورت میگیرد.
khabaronline.ir/xLXH
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
ممکن است ساده لوحانه بگویند امثال استالین و هیتلر مسئول خشونت اند و اگر این ها نبودند روسیه و آلمان و همه جهان به این همه مصیبت دچار نمی شدند. سیاست استالین و هیتلر سیاست خشن و خشونت لجام گسیخته و بی آزرم بود و شاید این بی آزرمی در خشونت مثال خشونت تلقی شود و هر خشونتی در جنب آن چیزی به حساب نیاید ولی بی آزرمی در خشونت هم مرتبه ای یا وجهی از خشونت و افراط و لجام گسیختگی در اعمال خشونت است نه اینکه بنیانگذاری خشونت باشد زیرا وجود خشونت را در تاریخ به دشواری می توان انکار کرد و چگونه خشونتی که همه جا بر آفتاب افتاده است، انکار شود؟
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
غیر از اینان که در طلب سیاست عاری از خشونت بودهاند، گروههایی از معتقدان به لیبرالیسم، خشونت را مسألهای صرفاً سیاسی تلقی میکنند و میپندارند که جهان بهتدریج به سوی آزادی میرود و با بسط علم و فرهنگ، خشونت هم کمکم از روی زمین محو میشود اما همه لیبرال دموکراتها این اندازه صادق نیستند بلکه این قبیل آراء در گفتهها و نوشتههای لیبرالهای عجول، کم عمق و آزادیخواهان جهان توسعه نیافته، بیشتر یافت میشود.
صاحبان این گفتهها و نوشتهها نظم لیبرال دموکراسی را با خودکامگیهای عصر جدید که غالباً ترکیبی از استبداد قدیم و سیاستهای امنیتی جدید است قیاس میکند و چون خشونت عریان را میبینند خشونت پنهان از چشمان شان دور میماند...
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
در جهانی که از انواع خشونت پر شده، درک و فهم مردمان ضعیف و چشم و گوش شان علیل شده و زبان شان به تکرار حرفهای قالبی عادت کردهاست.
عجیب نیست که صورتهایی از خشونت به چشم نیاید و شناخته نشود. در این وضع که جهان جدید با تلقی خشونت به عنوان رفتار عادی قدری به جهان قبل از تجدد شبیه شدهاست. فهم و یافت خشونت و مقابله با آن به دشواری اتفاق میافتد.
فلسفه، سیاست، خشونت
صفحه 9
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
مارکس که کمون پاریس را در نظر داشت با تصور و تصویر شنا کردن در دریای خون غرق وجد و نشاط شد بود.
خشونت قابله و مامای انقلابها و تاریخ تحولات تاریخی است. علاوه بر مارکس، ژرژ سورل و کارل اشمیت هم ستایشگران خشونتاند
اینهمه تحسین خشونت قصد ستایش دیکتاتوری پرولتاریا را نداشتهاند ولی شاید پیامآور خشونتی بودند که زیر نام عدل صورت گرفت و عدل را بدنام کرد.
تا آنجا که اصحاب لیبرالدموکراسی برایاینکه از طرح عدل شانه خالی کنند خشونتی را که بهنام عدل صورتگرفته است دستاویز و دلیل اعراض از طرح عدالت دانستند
در این اواخر هم اگر مثلاً در آثار راولز طرح صلح میان لیبرال دموکراسی و عدالت به میان آمد عدالت چیزی بیشاز یک پناهگاه و سیر برای مقابله با مشکلات و خطرهایی که آزادی را تهدید میکرد و میکند نبود.
فلسفه، سیاست، خشونت
صفحه 10
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
صورت سیاسی تجدد با اندیشه آزادی و وجهی تازه از دموکراسی تحقق یافت. سوسیالیسم هم راهی انگاشته میشد که در آن آدمی میبایست بر بیگانه گشتگی خود و ظلم طبقات حاکم فائق آید.
اما اگر در مواردی این سیر به عین بیگانه گشتگی و قهر و سلب همه حقوق مؤدی شد ازآنرو بود که گمان میرفت کاری را که موجود خودآگاه بشر شبه متعالی کانت نتوانسته بود انجام دهد بهدست پرولتاریا و با پراکسیس مارکس انجام میپذیرد.
فلسفه، سیاست، خشونت
صفحه 10
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
عدالت در جاییکه پوشش و دستاویز خشونت باشد دو جلوهی بسیار مهم در زبان دارد یکی اینکه زبان را پر از دروغ میکند و دیگر اینکه خشکی و تصنع را بر زبان حاکم میسازد.
فلسفه، سیاست، خشونت
صفحه 11
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
سیاستمداران و شخصیتهای سیاسی نیستند که دروغ و خشونت را با خود به عرصه سیاست میآورند بلکه دروغ و خشونت به مقام سیاست تعلق دارد و چون سیاستها متفاوت است دروغها هم متفاوت میشود.
فلسفه، سیاست، خشونت
صفحه 12
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
خشونت در خاص ترین معانی آن وادارکردن مردمان به انجام دادن کارهایی است که نمیخواهند انجام دهند و گفتن سخنانی که نمیخواهند بگویند یعنی در خشونت قسر و قهر و اجبار وجود دارد. آیا خشونت به این معنی به یک تاریخ یا به یک قوم خاص تعلق دارند؟
فلسفه، سیاست، خشونت
صفحه 13
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir
بشر محدود در حدود معین نمیشود و در میان موجودات تنها اوست که از حد تجاوز نمیکند دانشمند هم گاهی که از حد علمی درمیگذرد و در وادی ناآشنا قرار میگیرد حکم آشنا و ناآشنا را یکی میگیرد و سخنان شبه فلسفه می بافد چنانکه اشاره شد این اشتباه منشأ زیان و خرابی بزرگ نمیشود مگر آنکه فضل علمی و فلسفی و ادبی بخواهد تکلیف علم و ادب و فلسفه و اخلاق و سیاست و دین را معین کند. این امر و وضع بیشتر در زمان غلبه ایدئولوژی امکان دارد و در زمان ما نشانه غلبه ایدئولوژی بر همه شئون وجود و زندگی آدمی است.
فلسفه، سیاست، خشونت
صفحه 22
🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی
▪️@davari_ir