eitaa logo
رضا داوری اردکانی
316 دنبال‌کننده
5 عکس
2 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا خشونت چیزی است که یک یا چند شخص، آن را به جهان آورده اند و آیا ریشه خشونت را در فلسفه یا بعضی فلسفه ها باید جست و با رد و طرد آن فلسفه ها، عالم از خشونت شر نجات می یابد؟... به این پرسش که می اندیشم رفتار و گفتار مسیح بیادم آمد که بر وفق آن خود را خوب دانستن و دیگران را بد انگاشتن و بدی را به دیگران نسبت دادن، عین بدی است چنانکه سقراط هم کسی را که خود را دانا می دانست به دانایی نمی شناخت‌‌... فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 2 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
خشونت در تاریخ و در زندگی آدمی چیزی نیست که آن را این و آن جعل کرده باشند. این سخن که خشونت را اشخاص به جهان آورده اند بی پایه و سطحی است ولی وقتی سخن بی پایه مورد قبول قرار می گیرد نمی توان بی اعتنا از آن گذشت... فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 2 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
اگر کار به این آسانی بود که کسی بیاید و مقصر بناکردن قهر و خشونت را بیابد و همه او را لعنت کنند و بنیاد قهر برافتد و جهان پر از مهر و دوستی شود، این همه بحث چه ضرورتی داشت و چرا تقریبا همه فیلسوفان می بایست به آن بیندیشند و صدها و شاید هزارها کتاب درباره آن بنویسند؟ آیا گمان می کنیم که حتی تحسین کنندگان خشونت (مارکس، ژرژ سورل و کارل اشمیت و...) همه دوستدار اعمال خشونت بودند؟... فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 5 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
تحسین کنندگان خشونت (مارکس، ژرژ سورل و کارل اشمیت و...) با همه اختلاف هایی که باهم داشتند، خشونت را محدود و محصور در یکی از صورت های آن نمیدانستند و قانون را ملاک وجود و عدم خشونت تلقی نمی کردند. مقصود این نیست که این ها همه خشونت را لازم ذات بشر می دانند ولی آیا در تاریخ دوران ها و زمان هایی می شناسیم که در آن ها صلح و سلم و دوستی و وفاق اصل و رسم و قاعده باشد؟ برخی صاحب نظران گفته اند که خشونت پیش از آغاز تجدد وسیله ای برای رسیدن به مقصود ها بوده و در دوره جدید موضوعیت پیدا کرده. بنابراین رای، نظام تجدد بر خشونت بنیاد شده و با نیروی آن پیش رفته. ولی مگر سیاست ها و عوالم دیگر بدون خشونت بوده است؟ پاسخ پرسش هرچه باشد و حتی اگر ثابت شود که خشونت از تاریخ بشر منفک نمی شود و صفحات صلح در کتاب تاریخ سفید است، باز هم نمی‌توانیم جنگ و خشونت را بنیاد و مقوم همه تاریخ ها بدانیم. فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 5 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
بنظر هانا آرنت: خشونت یک امر صرفا سیاسی نیست بلکه ساختن و تولید نیز عین خشونت است یعنی بدون اعمال خشونت چیزی ساخته نمی شود و خشونت همواره در سیاست و تفکری که برحسب آن انسان موجود سازنده و افزارساز دانسته شده است مضمر بوده است. در مقابل، در دوران های پیش از تجدد خشونت در حکم وسیله‌ای برای رسیدن به غایتی بوده و همواره کاربردش می بایست برحسب نسبتی که با غایت دارد توجیه شود فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 5 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
در تاریخ تجدد حتی مردی مثل کانت که پدر لیبرالیسم و فیلسوف قائل به احکام تنجیزی (بی چون و چرای) اخلاقی و طراح صلح دائم است، پذیرفته است که کار جهان بی خشونت نمی گردد. این خشونت، خشونتی نیست که مردمان هنگام به خطر افتادن زندگی شان یا در وقت نیاز و ضرورت به آن دست می یازند. فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 6 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
اگر در دوران قبل از تجدد بشر در وضع و موضع خاص به خشونت دست می یازیده است، در جهان تجدد، آدمی هستی خود را در برابر جهانی می یابد که باید آن را رام و مطیع سازد. درست بگویم بشر از آغاز عصر جدید خود را چنان یافته است که گویی هیچ نسبت و تعلقی به طبیعت و جهان طبیعی موجود ندارد بلکه این جهان باید به تسخیر و تصرف او درآید. این اصل عام و فراگیری است که گرچه بنیادش در فلسفه دکارت نهاده شده است اختصاص به هیچ فلسفه ای ندارد و میان همه حوزه های فلسفه و حتی سیاست جدید مشترک است. فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 6 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
آدمی با علم بر طبیعت مستولی می شود یعنی علم نه صورت طبیعت بلکه صورت بخش آن است. آدمی به جهان و سیاست و معاملات و روابط صورت می دهد. او همه چیز را می سازد و مگر تعبیر تولید علم در بین ما و در همه جهان در زمره مشهورترین تعابیر نیست؟ اگر علم گزارش نفس الامر و روگرفت یا بازنمایی امر موجود بود تولید آن وجهی نداشت. فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 6 و 7 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
دکارت که فلسفه اش متضمن اصول راهنمای جهان جدید است میان انسان (به عنوان روان) و طبیعت (به عنوان جوهر مادّی و جسم) قائل به تباین شد. این تباین یک مشکل منطقی پیش آورد که دکارت چندان وقعی به آن نگذاشت زیرا او قضیه را می بایست با ظهور اراده به دگرگون کردن جهان و ساختن اشیاء حل کند. فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 7 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
در تاریخ فلسفه از دکارت تا سارتر علم از تسخیر و تصرف جهان و رخنه کردن در وجود فی نفسه منفک نبوده است. در این جهان آدمی هم دیگر حیوان ناطق نیست. نیچه در این تعریف، جنس و فصل را جابه‌جا کرده و انسان را ناطق حیوان خوانده است. حیوان ناطق جهان را با عقل می شناسد و بر وفق آن عمل می کند. ناطق حیوان عقل را در خدمت ساختن و دگرگون کردن جهان در می آورد. فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 7 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
درست است که در زبان دکارت، هگل، نیچه و به خصوص کانت کمتر خشونت حس می کنیم و گاهی اصلا آن را نمی یابیم اما این زبان آرام و متین و باوقار، فلسفه وصف آدم و عالمی است که جهان طبیعت را با خشونت رام می کند و با علم و قانون، ساخته و پرداخته او نظام می یابد. فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 7 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir
می گویند بشر در برابر طبیعت و خشونت طبیعی حق دارد که خشونت کند و وقتی پیشرفت علم و بهبود زندگی بشر موقوف به آن است، چرا نکند؟ اولا این پاسخ بوی رسمیت دادن به خشونت می دهد و سخن این یا آن شخص نیست بلکه سخن جهان علم و تکنولوژی جدید است. ثانیا باید توجه شود که مطلب تسخیر طبیعت یک برنامه طراحی شده برای یک کشور و ملت خاص نیست بلکه یک اندیشه جهانی است. اینجا حادثه ای روی داده است که بنیانگذار جهان جدید و آغاز تحول بزرگی در وجود آدمی شده و او را به موجود سازنده و افزارساز تحویل کرده و همه استعدادهای نظری و اخلاقی و سیاستش او را در خدمت افزارسازی درآورده است. ثالثا وقتی بنای کار جهان بر تسخیر و تصرف استوار شود چه بسا که در نظر یک فیلسوف زاهد الهی هم بشر به همین صفت و صورت ظاهر شود. فلسفه، سیاست و خشونت صفحه 7 🔻کانال دکتر رضا داوری اردکانی ▪️@davari_ir