#تجربه_نزدیک_به_مرگ
#حسابـرسی_اعـمـال :
خـوشحال بودم
که از کودکی، همیشه همراه پدرم در مسجد
و هیئت بودم.
همینطور که به صفحه اول (اعمال) نگاه می کردم و به اعمال خودم افتخار می کردم، یکدفعه دیدم، تمام اعمال خوبم در حال #محو شدن است!
صفحه پر از اعمال خوب بود اما حالا تبدیل به کاغذ سفید شده بود! با عصبانیت به آقایی که پشت میز بود گفتم: چرا این ها #محو شد. مگر من این کارهای خوب را انجام ندادم!؟
گفت: بله درست می گویی، اما همان روز #غیبت یکی از دوستانت را کردی. اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد...
کتاب سه دقیقه در قیامت