eitaa logo
بنیاددِعبِل خُزاعی نمایندگی استان گلستان
193 دنبال‌کننده
95 عکس
7 ویدیو
0 فایل
♻مرکزحفظ وپخش بروزترین آثار♻ 🌹 بنیاددِعبِل خُزاعی🌹 نمایندگی #استان_گلستان ✔تصاویر ✔صوتها ✔کلیپها ✔جلسات جهت ارتباط مستقیم با نماینده بنیاد 09112752199
مشاهده در ایتا
دانلود
. از ساق عرش رایحه‌ی کوثر آمده است نور خدا به خانه‌ی پیغمبر آمده است مرضیه ای که راضیه و کوثر و بتول صدیقه و مطهره و اطهر آمده است در خانه‌ی خدیجه که جای ملال نیست حوریه‌ای به صورت انسان در آمده است تفسیر ناب بضعه منی و انما خاتون عرش و شافعه‌ی محشر آمده است الگوی پاکدامنی و عفت و حجاب مصداق شان و منزلت مادر آمده است شرح حدیث قدسی "لولاک و هل اتی" هم داستان و هم نفس حیدر آمده است تنها علی‌ست آن که پس از حضرت رسول از عهده‌ی محبت زهرا برآمده است در جاده های عشق علی هم رکاب اوست او زهره‌ی علی و علی آفتاب اوست ##### دارند خوشه خوشه تبسم می آورند از کشتزار عاطفه گندم می آورند دستاس او همین که بچرخد هزار ماه از چشمه سار قدر تلاطم می آورند تصویر سبز آیه‌ی " اکمال و نور" را همراه با " لیذهب عنکم" می آورند عطر غدیر می وزد و ساقیان عرش جامی طهور از طرف خُم می آورند حبل المتین مردم یکتاپرست را از رشته های چادر خانم می آورند هر روز از مدینه شمیم بهشت را بر شانه‌ی ملائکه تا قم می آورند از قم که صحن و مرقد زهرای دیگری‌ست زوار رو به قبله‌ی هشتم می آورند حال و هوای شعر چه " شمس الشموسی" است کار جهان و خلق جهان پای بوسی است #### زهرا قیام کرد و قیامت شروع شد با خطبه های فاطمه نهضت شروع شد آدم به درک منزلت پنج تن رسید از این طریق عرض ارادت شروع شد بر بادبان کشتی خود " یا علی" نوشت نوح از دمی که بارش رحمت شروع شد جان خلیل ذوب شد از عشق اهل بیت از نسل او سلاله‌ی عترت شروع شد موسی به نام فاطمه در تور خیمه زد باران نور آمد و حیرت شروع شد مریم مسیح را به طواف " حسین" برد وام از " حسن" گرفت و کرامت شروع شد عالم چهارده نفس از عمق جان کشید دوران پر تلاطم غیبت شروع شد نزدیک قله ایم و دل آگاه می رویم پشت سر ولی خدا راه می رویم ##### تا عرش و فرش تشنه‌ی باران فاطمه است عالم رهین لطف فراوان فاطمه است کعبه شبیه مسجد الاقصای قهرمان مایل به سمت قبله‌ی چشمان فاطمه است وقتی حسین نیمه شب از خواب می پرد باز این چه شورش است که در جان فاطمه است خوشبخت آن کسی که ولایت مدار شد خوشبخت آن که بر سر پیمان فاطمه است در وعده های صادق ایران مقتدر آیات" فتح" بر لب یاران فاطمه است بی حرمتی به بارگه بانوی دمشق بی حرمتی به تربت پنهان فاطمه است هشدار می دهیم به آل یهود، هان!! این سرزمین فاطمه، ایران فاطمه است غافل از آن حقیقت دیرین نمی شویم ما بی خیال حق فلسطین نمی شویم ###### باید به نام نامی او اقتدا کنند دل را به عشق آل علی مبتلا کنند آنانکه خاک فضه و اسما و قنبرند آیا شود که گوشه‌ی چشمی به ما کنند مولای ما کسی‌‌ست که "شق القمر" کند یا شمس را بخاطر او جابجا کنند ما را مطیع امر ولی آفریده اند یارب روا مدار که یک دم رها کنند ما ملت امام حسینیم و سال‌هاست آماده ایم تا سرمان را جدا کنند ایمان بیاورید که " قطعا سَنَنتَصر" بی شک به عهد خویش شهیدان وفا کنند با لطف بی نهایت بانوی بی نشان آیا شود که روزی ما کربلا کنند آن روز می رسد که علی اصغر حسین با محسن بن فاطمه محشر به پا کنند این دو همین که دست تظلم بر آورند ارکان عرش را به تلاطم در آورند ۱۴۰۳ @debel_khozaei_golestan
یک دختر آفرید و عجب محشر آفرید حق هرچه آفرید از این دختر آفرید... جوشید چشمه در دل قرآن به نام او اعجاز تشنه بود و خدا کوثر آفرید یک ذره نور فاطمه را ریخت روی خاک لولاک گفت و این همه پیغمبر آفرید... از عرش تا به فرش کسی لایقش نبود از جلوۀ جلال خودش حیدر آفرید می‌خواست تا خلاصه شود عشق در کلام از بین واژه‌های جهان مادر آفرید ✏️شاعر: مهدی مردانی @debel_khozaei_golestan
قطره به قطره راهی دریا شدن کم نیست نوکرشدن،سلمان شدن،منّاشدن کم نیست اصلا گدایی همین بانو بزرگم کرد با دست خالی اینقدر آقا شدن کم نیست اصلا از آنجایی که او زِینِ أَبِ ثانی‌ست باید بگویم زینت بابا شدن کم نیست در جان دختر حُسن مادر می‌کند جلوه حانیه و حنانه و حسنا شدن کم نیست باید که کوثرزاده را کوثر صدایش کرد آیینه‌ی صدیقه‌ی کبری شدن کم نیست مادر به اولادش دلش گرم است، بی تردید چشم و چراغ خانه‌ی زهرا شدن کم نیست حوریه‌ای از حوریان دامن زهراست إنسیه‌ی إنسیة الحورا شدن کم نیست از برکت زانو زدن در محضرش یک عمر ساره شدن،هاجرشدن،حوا شدن کم نیست در باطن او نور عصمت می‌شود پیدا الگوی زهد و پاکی و تقوا شدن کم نیست بی شک پناه حجت حق، زینب کبری‌ست بااین مراتب، زینب صغری شدن کم نیست با یک نظر بر چهره‌ی ماه بنی هاشم پی می‌بری تاج سر سقا شدن کم نیست زهرا و اولادش شفیع المذنبین هستند از شافعان محشر فردا شدن کم نیست مرثیه‌اش اشک ملائک را در آورده مرثیه‌خوان عصر عاشورا شدن کم نیست با لشگر آمد کربلا، بی لشگرش کردند یک نصف روزواینهمه تنها شدن کم نیست خارمغیلان، ظلمت شب، سایه‌ی دشمن شب تا سحر آواره‌ی صحرا شدن کم نیست با یاد عصر روز عاشورا زمین خوردن یا با عصا از بستر خود پا شدن کم نیست علیرضا خاکساری @debel_khozaei_golestan
نوحه ام کلثوم س ✍شاعر:امیر عباسی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ام کلثومم و بر علی نور عین تا ابد میزنم ناله ها بر حسین یا حسین، یا حسین خواهرم زینب از روی تل دیده است شاهد نیزه و رأس ببریده است یا حسین، یا حسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بر عزیز دلم از عدو شد جفا با لب تشنه شد از تنش سر جدا یا حسین، یا حسین تا ابد از غمش نالم اما چه سود ذوالجناح آمد و سبط زهرا نبود یا حسین، یا حسین ذولجناح آمد و راکبش بی پناه پیکر بی سرش مانده در قتلگاه یا حسین، یا حسین @debel_khozaei_golestan
ای حضرت روح الله، عیسی پسر مریم میلاد همایونت، مسعود و مبارک باد تنها نه که ترسایان دلخوش به وجود تو ماامت احمد هم زین عید، خوش و دلشاد ای معجزه گر حتی، در کودکی و خُردی وقتی که سخن گفتی بر منبر گهواره هرگز نشود کهنه این قصه اگر گویند هر جا و به هر مذهب، هر ساله و صد باره پیغام بزرگ تو، صلح است و امید و عشق بهر همه انسان ها، آزادی و خرسندی افسوی که دینداران، پیغام تو نشنیدند رنگ دگری گردید؛ این دین خداوندی @debel_khozaei_golestan
نشست نماینده بنیاد دعبل خزایی استان گلستان با جمعی از بانوان موثر ، پیشکسوت و مسئولین مجامع مذهبی،فرهنگی و جهادی گرگان در سازمان تبلیغات اسلامی استان جهت ایجاد شورا ؛ کارگروه ها و شبکه های تخصصی بانوان دعبل خزاعی @debel_khozaei_golestan
صل علی محمد                  ساقی کوثر آمد   ماه رجب رسید و                میلاد دلبر آمد در آسمان کعبه                  خورشید حیدر آمد صل علی محمد                  ساقی کوثر آمد   نور جمال سرمد                از سروران سرآمد پشت و پناه احمد                 یار پیمبر آمد صل علی محمد                 ساقی کوثر آمد   سرچشمه هدایت                خوبی بی نهایت در بیشه ولایت                 شیر دلاور آمد صل علی محمد                 ساقی کوثر آمد   روح وروان عزت               جان جهان عزت بر بوستان رحمت              یاس و صنوبر آمد صل علی محمد                 ساقی کوثر آمد   بر هر دلی قرار است         بر عشق اعتبار است بر کعبه افتخار است           محبوب داور آمد صل علی محمد                 ساقی کوثر آمد   ذکرش به روی هر لب       آوای روز و هر شب دلها ازو لبالب                 دلدار و دلبر آمد صل علی محمد               ساقی کوثر آمد   آیینه ی سیادت               معنا گر عبادت درّ یم سعادت               بر نخل حق بر آمد صل علی محمد             ساقی کوثر آمد   تفسیر اسم اعظم          جان رسول اکرم فخر تمام عالم             مولای رهبر آمد صل علی محمد           ساقی کوثر آمد 🌸🌹🌸🌹🌸 @debel_khozaei_golestan
▪️انالله و انا الیه راجعون. جناب سرهنگ پاسدارمحمدرضاکاظمی ، مدیر کل محترم بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان گلستان. با نهایت تاسف و تالم، در گذشت پدر عزیزتان را به جنابعالی و خانواده محترمتان تسلیت عرض می نماییم. ما را هم‌شریک غم این عزیز سفر کرده خود بدانید‌ . نماینده بنیاد دعبل خزاعی استان گلستان @debel_khozaei_golestan
. امشب شده ماه رجب منجلی ز مقدم حضرت مولا علی از سوی حق آمده بر ما ولی هر دم بگو شیعه به صوت جلی نادعلیا علیا یا علی(۲) امشب شده مکه چووادی طور خانه ی کعبه شده لبریز نور جهان هستی همه غرق سرور که آمد از عالم بالا علی نادعلیاعلیا یا علی مظهر ذات سرمدی آمده غنچه ی باغ احمدی آمده دسته گل محمدی آمده هم دم و هم سنگر طاها علی نادعلیا علیا یا علی ای که تو هستی به جهان آفتاب رهبر قرآنی و اسلام ناب نور ولایتت به قلبم بتاب شمس هدا علی اعلاعلی نادعلیا علیا یا علی ما همگی پیرو راه تو ایم شکر خدا که در پناه تو ایم منتظر نیم نگاه تو ایم نظرنما امشب به ما یا علی ناد علیا علیا یا علی گرچه گنهکارم و دل خسته ام غیر شما از همه بگسسته ام عمریه مولا به تو دل بسته ام فقط تویی بر همه مولا علی نادعلیا علیا یاعلی   جان دو عالم به فدایت علی   شکر خدا منم گدایت علی   شامل من لطف و عطایت علی شرمنده هستم ز شما یا علی نادعلیا علیا یا علی بهشت من علی‌بود کوی تو گرفته مولا محفلم بوی تو دو دست خالیم بود سوی تو درد مرا نمادوا یا علی ناد علیا علیا یا علی 🌱🌸🌹🌱🌸🌹 @debel_khozaei_golestan
بیا که از تو دل زار بی خبر مانده بیا که منتظرت بی تو خون جگر مانده قدم گذار به چشمم که راه آمدنت برای اینکه بیایی همیشه تر مانده خودت برای ظهورت دعا بخوان دیگر دعای ما همه عمریست بی اثر مانده... @debel_khozaei_golestan
روضه و توسل به حضرت ام کلثوم سلام الله علیها 〰〰〰〰〰 چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی تمام عمر زیرِ سایۀ تاج سرت باشی صدف باشی و بی‌اندازه فکر گوهرت باشی خودت می‌خواستی تحت‌الشعاع خواهرت باشی نوشتی در کتابِ فاطمیون خط به خط زینب قدم برداشتی گفتی فقط زینب فقط زینب مدینه از حسن هم یک نفر مظلوم‌تر دارد همان خواهر که از حالِ دل خواهر خبر دارد فدایِ اُم کلثومی که فرمان از پدر دارد که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد برای یاری زهرا، دو دم را مرتضی آورد علی می‌خواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد قسم بر غربت تاریخ؛ این ترفند ممکن نیست دروغ محضشان کافی‌ست؛ این پیوند ممکن نیست علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست به تیغ خشمگین مرتضی سوگند؛ ممکن نیست فلانی را بگو شهر نبی دروازه‌ای دارد نمی‌داند مگر که هر کسی اندازه‌ای دارد در این مکتب که حفظ شأن کعبه می‌شود لازم تویی کعبه، که گرد تو جوانان بنی‌هاشم برادرزاده‌هایت از ادب پیش تو چون خادم حجابت قامت اکبر، رکابت زانوی قاسم چنان عباس، جانت از وفاداری لبالب بود که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود *همه جا پا به پای بی بی زینب بود .. (سال ها پای روضه گریه کردی ..) کمک حالِ زینب بود .. گاهی وقتا این بچه ها رو ام کلثوم می گرفت آرام میکرد.. یه جا اونجا بود که عمۀ سادات رسید بالای گودال .. یه جا اونجا بود که نامرد چوب خیزران رو برداشت .. دیدن خانم بلند شد .. ان شالله سرداب خانم تو قبرستان باب الصَغیر دمشق برا خانم گریه کنیم .. اجازه بدید چند بیت روضه بخوانم .. خطاب به خانم ام کلثوم بگم بی بی جان :* شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سرها سوار ناقه خواهرها، سوار نی برادرها چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادرها چهل منزل کشیدی خار از پای کبوترها گمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را که بستی با سکینه زخم پیشانی زینب را بمیرم، در شلوغی‌های شام آنچه نباید، شد خودت دیدی که راه کاروان یک مرتبه سد شد همین‌جا بود که حال عروس مادرت بد شد نه... از دروازۀ ساعات باید زودتر رد شد رباب آنجا که دائم آه حسرت می‌کشد اینجاست و جایی که ابوفاضل خجالت می‌کشد اینجاست شاعر : زینبُ دستای بسته زینبُ سرِ شکسته زینبُ یه مشت حرامی زینبُ مردای شامی .. حسین .. وای .. خنده بر پاره‌گریبانی‌مان می‌کردند خنده بر بی‌سر و سامانی‌مان می‌کردند پشت دروازۀ ساعات معطل بودیم خوب آمادۀ مهمانی‌مان می‌کردند از سر کوچۀ بی‌عاطفه تا ویرانه سنگ را راهی پیشانی‌مان می‌کردند هرچه ما آیه و قرآن و دعا می‌خواندیم بیشتر شک به مسلمانی‌مان می‌کردند شرم دارم که بگویم به چه شکلی ما را وارد بزم طرب‌خوانی‌مان می‌کردند *همیشه خاطرۀ بد تو ذهن آدم میمونه ..* بدترین خاطره آن بود که در آن مدت مردم روم نگهبانی‌مان می‌کردند *در آستانۀ ماهِ رجبیم .. چیزی تا ماهِ نمانده میگن به ماه رجب پناه ببرید .. هر سال نزدیک ماه رجب خیلی ها داشتن برنامه میریختن برا نجفشون .. خیلیا برا اعیاد شعبانیه میگفتن کربلان .. امسال چی کار کنیم .. داداش :* هیچ جا امن‌تر از نیزۀ عباس نبود تا نظر بر دلِ حیرانی‌مان می‌کردند شاعر: علی‌اکبر لطیفیان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @debel_khozaei_golestan