🔴 این شعر از کیست؟؟
🏴🏴🏴🏴
آن دم بریدم از زندگی دل
کآمد به مسلخ شمر سیه دل
او میدوید و من میدویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او مینشست و من مینشستم
او روی سینه، من در مقابل
او میکشید و من میکشیدم
او از کمر تیغ، من آه باطل
او میبرید و من میبریدم
او از حسین سر، من غیر از او دل
🏴🏴🏴🏴
برخی ادعا می کنند این شعر برای #جودی_خراسانی می باشد کما اینکه در یکی از نسخه های دیوان او که توسط آقای رفیعا تصحیح شده، صاحب این شعر جودی خراسانی دانسته شده است.
ولی ظاهرا سند محکمی در انتساب این ابیات به مرحوم جودی عنبرانی یا همان جودی خراسانی در دست نیست.
کما اینکه در نسخ قبلی دیوان او نیز این شعر نیامده است.
با تشکر از توضیحات جناب آقای #جواد_هاشمی_تربت
🏴🏴🏴🏴🔹🏴🏴🏴🏴
«یازدهم»
🌹غزلی از نیّر تبریزی در شهادت حضرت قاسم علیه السلام🌹
بازم از واقعه دشت بلا یاد آمد
خرمن صبر و ثباتم همه بر باد آمد
در شگفتم ز چه درهم نشد اجزای وجود
ز آن همه ضعف که بر علت ایجاد آمد
آه از آن دم که شه دین به هزاران تشویش
بر سر قاسم ناشاد به امداد آمد
دید که آغشته تنش چون گُل سیراب به خون
آهش از آتش اندوه ز بنیاد آمد
گه به زانو سر حسرت که مر این صید ضعیف
به چه جرمی هدف ناوک صیاد آمد
گه به دندان لب حیرت که گه جلوه گری
چشم زخمی که بر این حُسن خداداد آمد
پس چو جان پیکرش از لطف در آغوش کشید
رو به سوی حَرَم آورد و به فریاد آمد
"کای عروس حسن از بخت شکایت منما
حجله حُسن بیارای که داماد آمد"*
«نیّر» از خاک در شاه مکش روی نیاز
کان که شد حلقه به گوش درش آزاد آمد
#نیر_تبریزی
#کربلا
🏴🏴🏴🏴🔹🏴🏴🏴🏴
*ای عروس هنر از بخت شکایت منما
حجله حسن بیارای که داماد آمد
حافظ
🏴🏴🏴🔹🔹🏴🏴🏴
«دوازدهم»
دریا کشید نعره، صدا زد: مرا بنوش
غیرت نهیب زد که به دریا بگو: خموش
وقتی که آب را به روی آب ریختی
آمد چو موج، در جگرِ بحر، خون به جوش
گفتی به آب، آب! چه بیغیرتی برو
بیآبرو به ریختن آبرو مکوش!
آوردَمت به نزد دهان تا بگویمت
بشنو که العطش رسد از خیمهها به گوش...
تو موج میزنی و علیاصغر از عطش
گاهی به هوش آید و گاهی رود ز هوش
از بس که «آب، آب» شنیدم ز تشنگان
دیگر نفس به سینۀ تنگم شده خروش
در آب پا نهادم و بر خود زدم نهیب
گفتم بسوز از عطش و آب را ننوش
بالله بُوَد ز رشتۀ عمرم عزیزتر
این بند مشک را که گرفتم به روی دوش...
#غلامرضا_سازگار
#کربلا
#ناب
🏴🏴🏴🔹🔹🏴🏴🏴
🔹🏴🏴🔹🏴🏴🔹
«سیزدهم»
در دشت بلا که خاک از خون، تر بود
یک باغ، پر از شکوفه ی پر پر بود
جان سوز ترین مصیبت عاشورا
از شیر گرفتن علی اصغر بود
#محمدجواد_غفورزاده
#کربلا
#ناب
🔹🏴🏴🔹🏴🏴🔹
🔹🔹🔹🔹🔹
«چهاردهم»
رفتی و بهار خیمه را دِی کردی
تمرین شهامت و وفا کی کردی؟
ای غیرت مردی و شرف می بینم
شش ماهه تمام راه را طی کردی
#محمدجواد_غفورزاده
#کربلا
#ناب
🔹🔹🔹🔹🔹
🏴🏴🏴🔹🔹🏴🏴🏴
«پانزدهم»
در گلوی تشنه اش وقتی عطش جان میگرفت
رود از شرمندگی راه بیابان میگرفت
او خودش باب الحوائج بود مانند عمو
لب اگر آن روز تر می کرد، باران میگرفت
#مسعود_یوسف_پور
#کربلا
#ناب
🏴🏴🏴🔹🔹🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🔹🔹🔹🏴🏴🏴
«شانزدهم»
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...
تا دست و رو نشُست به خون، مینیافت کس
راه طواف بر حرم کبریای ما
این عرصه نیست جلوهگه روبه و گراز
شیرافکن است بادیهٔ ابتلای ما
همراز بزم ما نبوَد طالبان جاه
بیگانه باید از دو جهان آشنای ما
برگردد آنکه با هَوَس کشور آمده
سر ناورد به افسر شاهی، گدای ما
ما را هوای سلطنت مُلک دیگر است
کاین عرصه نیست در خور فرّ همای ما
یزدان ذوالجلال به خلوتسرای قدس
آراستهست بزم ضیافت برای ما...
#نیر_تبریزی
#کربلا
#ناب
🏴🏴🏴🔹🔹🔹🏴🏴🏴
🔹🔹🔹🏴🏴🔹🔹🔹
«هجدهم»
ـ........................................
دو بیتی هم دو دست از دست داده ست
دلم تنگ است یا باب الحوائج
ـ........................................
#سید_حبیب_نظاری
#کربلا
🔹🔹🔹🏴🏴🔹🔹🔹
🔹🏴🏴🔹🏴🏴🔹
«نوزدهم»
فضایل یل ام البنین ببین به دو چشم
که امتحان خدا داده است پس به دو دست
ببین که یوسف آل علی به حب ولی
رقم زده ست چه سان احسن القصص به دو دست
#محمدرضا_طهماسبی
#کربلا
#ناب
🔹🏴🏴🔹🏴🏴🔹
🔹🏴🏴🏴🔹🏴🏴🏴🔹
«بیستم»
شاید امسال به این بادیه باران برود
شاید امسال به این دشت، بهاران برود
شاید امسال خدا را تو چه دیدی، شاید
یوسف گمشده اینبار به کنعان برود
شاید امسال حسین از سفر کربوبلا
منصرف گردد و شاید به خراسان برود...
#مهدی_جهاندار
#کربلا
🔹🏴🏴🏴🔹🏴🏴🏴🔹