eitaa logo
دعبلانه
416 دنبال‌کننده
712 عکس
268 ویدیو
44 فایل
منی که باز برآنم که #دعبلانه برایت غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت... 🌹گزیده ای از اشعار ناب فارسی @debelane
مشاهده در ایتا
دانلود
کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ دلی هی بگویم بعَلی ٍ بعلی بعلی مطلعُ الفجرشب قدر، سلام تو خوش است اُدخلوها بسلام ٍ ابدیّ ٍ ازلی اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس تا الستانه و مستانه بگوییم بلی همه قدقامتیان را به تماشا بنشان تا مؤذن بدهد مژده ی خیر العملی ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث خوشترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی ای شب قدر کجایی که علی را کشتند قدرنشناس ترین امّت لات و هبلی باعث کرب و بلا نیز همانان بودند نهروان- کینۀ صفین به دلان جملی! کسی آنسوی حسینیّه نشسته است هنوز همه رفتند شب قدر تمام است ولی، باز قرآن به سرش دارد و هی می گوید بحسین بن علی ٍ بحسین بن علی از کتاب
سلام علیکم 🌹هشتگ و را دنبال بفرمایید تا از اشعار کوتاه و ناب انشاءالله استفاده بفرمایید🌹
🌹پندنامه🌹 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 عمری ار شکر بر زبان رانی شکر توفیق شکر، نتوانی صغیر اصفهانی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌹پندنامه🌹 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 گر کنی خاک را زر از حکمت ندهندت زیاده از قسمت صغیراصفهانی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
هدایت شده از  کتابیتا
ديوان_صغير_اصفهانی.PDF
17.48M
📚عنوان : دیوان صغیر اصفهانی 📖موضوع : شعر 📄تعداد صفحات : ۲۶۲ صفحه 📌 فقط با ذکر منبع مجاز است 💢 به کتابخانه عمومی ایتا ( کتابیتا ) بپیوندید : 🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
🌹پندنامه🌹 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 دل مغز حقیقت است و تن پوست، ببین در کسوت روح، صورت دوست ببین هر چیز که آن نشان هستی دارد یا سایۀ نور اوست، یا اوست، ببین باباافضل کاشانی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌹پندنامه🌹 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 گر کسی را خوارسازی تا کنی خود را عزیز عاقبت آن خوار روزی خار پایت می شود صغیر اصفهانی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
هدایت شده از مدرسه انقلاب ۱
7.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹فردوسی در شاهنامه می‌گوید: منم بندۀ اهل بیت نبی * ستاینده خاک پای وصیّ فردوسی، خود را ستایندۀ خاک پای امیرالمؤمنین علی (ع) و مفتخر به غلامی اهل بیت می‌داند. سند این شعر در قدیمی‌ترین نسخه شاهنامه، مشهور به نسخه فلورانس که در کشور ایتالیا نگهداری می‌شود. اسکن با کیفیت بالا: w57.ir/222 🔹اگر الآن زنده بود، زرتشتیان و طرفداران کوروش، به او انگ می‌زدند! راستی مطالعه کتاب «بوسه برخاک پی حیدر» اثر استاد علی ابوالحسنی منذر را از دست ندهید(درباره فردوسی) @ir_bastan @darseenghelab
🔸دعبلانه🔸 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🔹فتح قدس است به دستان سلیمانی ها🔹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🌹🌹🌹🌹 تقدیم به شهید حاج قاسم سلیمانی مردی از طایفه عشق و غزلخوانی ها از اهالی سحر، مونس بارانی ها همره قافله سالار نیستانی ها خون دل خورده ی این بی سر و سامانی ها لاله ای سرخ ز خون گرمی کرمانی ها تیغ بُرّان علی، معرکه گردان علی جرعه نوش یم بی ساحل ایمان علی سر به کف داده و دل نیز به دستان علی پای تا سر همه دم بوده مسلمان علی کم ندیدیم از این دست مسلمانی ها خنده و قهر خدا، گریه و لبخندش بود عاشقی بود که معشوقِ خداوندش بود همه ی عمر پی چاره پیوندش بود راه حل اشک سحر بود که ترفندش بود بشنوید این سخن از عالم ربانی ها خشم چشمان حق و راز بداقبالی خصم آتشی زد به بر هیبت پوشالی خصم مانده یک چنته خالی به کف خالی خصم قفسی ساخت از این بی پر و بی بالی خصم خبرش را برسانید به سفیانی ها این زمستان ز دمش گشته زمستانی گرم که به دلگرمی او شد دل ایرانی گرم پشت این ملک شد از نام سلیمانی گرم و به نامش لب طفلان دبستانی گرم مشق عشقش شده تکلیف دبستانی ها سفر دل به نظر اهل نظر می خواهد بار بربند که فرمانده نفر می خواهد مرز ایمان سپری از تن و سر می خواهد زدن گردن ابلیس تبر می خواهد قصه آتش فتنه است و گلستانی ها هرکه شد اهل ولا، اهل بلا نیست مگر؟ غرق در خون خودش چون شهدا نیست مگر؟ بیتی از شعر بلندی ز خدا نیست مگر؟ مطلع شعر خدا کرب و بلا نیست مگر؟ کربلا مطلع عشق است و پریشانی ها چه شده خانه دل در تب و تاب افتاده به ره دل گذر اشک سحاب افتاده ای شهید ای که ز چشم تو حجاب افتاده چشمم از چشم خمارت به شراب افتاده دست دل مانده به دامان سلیمانی ها پر شدم از تو، وجودم شده یکسر قاسم توأمان روضه عباسی و اکبر، قاسم! چه بگویم به تو ای لاله پرپر، قاسم! سر بی تن شده ای یا تن بی سر قاسم! راه عشق است و نذوراتی و قربانی ها امیرحسین کمال زارع
🔸دعبلانه🔸 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 از غزه گذشتیم و رسیدیم به حیفا ما را غم صبرا و شتیلاست حریفا! نامرد حریفی و تو یک روز می افتی در پای زن و کودک ما خوار و خفیفا جز کشتن و خونریزی و آشوب چه کردی؟ یا ایها الانسان که جعلناک خلیفا شیطان بزرگ از مَكَرَ الله چه دانی؟ تو کان ضعیفایی و او کان لطیفا یک روز می آید که درآن بیت مقدس یاران به نمازند ردیفاً به رديفا در باد تکان می خورد و بیرق مهدی است ديناً قِيَماً مِلَّة مظلومَ حنيفا مهدی جهاندار 🌹🍃🌹🍃🌹🍃
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم‌ الله الرحمن الرحیم به مناسبت ▶️ یک اتفاق ساده مرا بیقرار کرد باید نشست و یک غزل تازه کار کرد در کوچه می گذشتم و پایم به سنگ خورد سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد @hosenih از ذهن من گذشت که با سنگ می شود آیا چه کارها که در این روزگار کرد ! با سنگ می شود جلوی سیل را گرفت طغیان رودهای روان را مهار کرد یا سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت بی سرپناه ها همه را خانه دار کرد یا می شود که نام کسی را بر آن نوشت با ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کرد یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت زد شیشه ای شکست و دوید و فرار کرد با سنگ مفت می شود اصلا به لطف بخت گنجشک های مفت زیادی شکار کرد یا می شود که سنگ کسی را به سینه زد جانب از او گرفت و بدان افتخار کرد یا سنگ روی یخ شد و القصه خویش را در پیش چشم ناکس و کس شرمسار کرد *** @hosenih ناگاه بی مقدمه آمد به حرف سنگ اینگونه گفت و سخت مرا بیقرار کرد : تنها به یک جوان فلسطینی ام بده با من ببین که می شود آنگه چه کار کرد! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e