هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات ، #محرم
#سعید_تاج_محمدی
▶️
آب سردی اگر که نوشیدم، یا حسین آمد و گلابش کرد
کوه غم بود در دل سنگم ، آتش عشق دوست آبش کرد
از خدا خواستم که در عالَم ،گریه جز بر تو را حرام کند
روضه خوان خواند و من دعا کردم ،اشک بارید و مستجابش کرد
@hosenih
بین روضه صدای گریه ی یک، کودک چندماهه می آمد
پدرش برد آب داد به او، روی دستش گرفت و خوابش کرد
تیر خوردن به جای شیر...ولی... ،هرگز این رسم روزگار نبود
آری اما به روی دست حسین، حرمله با سه شعبه بابش کرد
پدرم پیر شد به پای حسین، پای دیگ حسینیه می گفت
خوش به احوال آن جوانی که، خود ارباب انتخابش کرد
پدرم گفت و گفت تا چشمش، ابر شد بر محاسنش بارید
فرض کردم محاسنی را که، سرخی خونِ سر خضابش کرد
@hosenih
مادرم گفت پیش چشم پدر، در محرم زیاد راه مرو
حرف او روضه بود و این دل سنگ، شوخی ساده ای حسابش کرد
تا نوشتم علی اکبر را... ،برگه ها زیر دست و پا پاشید
شعر خود را چگونه جمع کنم؟... ،باید این داغ را کتابش کرد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چند بیت از شعر تازه:
.
.
.
زمستان را بگو دیگر کفن پوشد، بهار آمد
بگو بیت الحرام آغوش بگشاید که یار آمد
ملائک هو کشان و کل کشان شادند و حیران اند
به دست عرشیان کاغذ قلم... آموزگار آمد
به بازار آمدم آهنگران سرگشته می گفتند
پریده رنگ از شمشیرهاشان...ذوالفقار آمد
بشر عمری به دنبال خدا می گشت با چشمش
دلش آرام شد آیینه ی پروردگار آمد
...
.
.
#سعید_تاج_محمدی
#شعر_علوی
#علی❤️