هدایت شده از شهرستان ادب
🔻بهترین شعرهای «قیصر امینپور» به انتخاب بیست شاعر
(پروندهپرترۀ #قیصر_امین_پور)
▪️به مناسبت دوازدهمین سالگرد درگذشت قیصر امینپور، شاعر بزرگ معاصر، شهرستان ادب در پروندۀ پرتره ایشان، در قالب یک نظرسنجی ادبی، دیدگاه شاعران را پیرامون برجستهترین اشعار وی جویا شده است. اگرچه انتخاب چند شعر از میان همه اشعار قیصر امین پور به اذعان شعرایی که در این نظرسنجی یاریمان کردند، سخت بود چرا که «در این چمن که ز گلهای برگزیده پر است/ برای چیدن گل انتخاب لازم نیست» اما آنچه پیش روی شماست انتخاب شاعرانه دوستانی است که خود با عالم شعر مانوساند و با نگاهی آگاهانه دست به انتخاب زدهاند.
در این نظرسنجی شاعرانی چون: استاد #محمدعلی_مجاهدی (پروانه)، #محمدکاظم_کاظمی، #ناصر_فیض، #قربان_ولیئی، #مصطفی_محدثی_خراسانی، #اسماعیل_امینی، #محمدرضا_روزبه، #مهدی_جهاندار، #سیدعلی_میرافضلی، #عباس_احمدی، #عالیه_مهرابی، #افسانه_غیاثوند، #فریبا_یوسفی، #مریم_کرباسی، #حامد_محقق، #هادی_فردوسی، #محمدرضا_وحیدزاده، #مبین_اردستانی، #محمدحسین_نجفی و #حسن_صنوبری شرکت نمودهاند.
در ادامه این گزارش ابتدا اشعاری که بالاترین رتبه را در این نظرسنجی کسب کردهاند را به ترتیب امتیاز کسب شده میخوانید و سپس مشروح رایهای شاعران.
🔗 برای خواندن این اشعار به سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11171
☑️ @ShahrestanAdab
🌹🌹🌹ولادت با سعادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها مبارک باد🌹🌹🌹
#السلام_علیک_یا_زینب_الکبری
بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت
مصطفایی زیستی و مرتضایی زیستی
دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت
لحظهها را در تبِ داغِ جدایی زیستی
خونجگر بودی تمامِ عمر از زهرِ جفا
مجتبایی، مجتبایی، مجتبایی زیستی
بیزمان در بارگاهِ قدس، با عشقِ حسین
پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی
آمدی از جانِ عالَم خود پرستاری کنی
دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی
بارها تیرِ سهشعبه با گلویت خون گریست
با علیاصغر در اوجی کبریایی زیستی
هر چه تشنه با حسینت سر بریدند از قفا
شُکر کردی دم به دم خونِ خدایی زیستی
غیرِ زیبایی ندیدی در بلابارانِ عشق
از اَلَستِ عاشقی قالوا بلییی زیستی
نذرِ شکرِ بیشکایت بر درِ تسلیمِ محض
سر نهادی البلاءُ للولایی زیستی
از نیستان دور ماندی داغِ غربت بر جگر
در هوای نالههای نینوایی زیستی
خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتش به جان
همنَفَس با آیههای روشنایی زیستی
نورِ چشمِ آفرینش هم تو بودی از ازل
تا ابد بَدرُالدُّجا شمسُالضُّحایی زیستی
عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی
تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی
پر بزن، وقتِ پریدن آمد ای که سالها
در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی
#مبین_اردستانی
از مجموعه شعر #لحظههای_بیملاحظه
انتشارات #شهرستان_ادب
گم کرده چنان شبزدگان فردا را
خفتیم دو روزه فرصتِ دنیا را
خورشید شدی، دمیدی از نو در خون
خونِ تو مگر به خود بیارد ما را
#مبین_اردستانی
#سردار_دلها
.
#السلام_علیک_یا_زینب_الکبری
#یا_زینب
بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت
مصطفایی زیستی و مرتضایی زیستی
دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت
لحظهها را در تبِ داغِ جدایی زیستی
خونجگر بودی تمامِ عمر از زهرِ جفا
مجتبایی، مجتبایی، مجتبایی زیستی
بیزمان در بارگاهِ قدس، با عشقِ حسین
پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی
آمدی از جانِ عالَم خود پرستاری کنی
دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی
بارها تیرِ سهشعبه با گلویت خون گریست
با علیاصغر در اوجی کبریایی زیستی
هر چه تشنه با حسینت سر بریدند از قفا
شُکر کردی دم به دم خونِ خدایی زیستی
غیرِ زیبایی ندیدی در بلابارانِ عشق
از اَلَستِ عاشقی قالوا بلییی زیستی
نذرِ شکرِ بیشکایت بر درِ تسلیمِ محض
سر نهادی البلاءُ للولایی زیستی
از نیستان دور ماندی داغِ غربت بر جگر
در هوای نالههای نینوایی زیستی
خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتش به جان
همنَفَس با آیههای روشنایی زیستی
نورِ چشمِ آفرینش هم تو بودی از ازل
تا ابد بَدرُالدُّجا شمسُالضُّحایی زیستی
عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی
تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی
پر بزن، وقتِ پریدن آمد ای که سالها
در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی
#مبین_اردستانی
از مجموعه شعر #لحظههای_بیملاحظه
انتشارات #شهرستان_ادب
@MobinArdestani
🌹🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🌹
تاوانْدِهِ جُرمِ مستند بودم و بس
در گورِ خودم حبسِ ابد بودم و بس
گفتند چه داری که رهایت بکنیم؟
من نامِ حسین را بلد بودم و بس
#مبین_اردستانی
🔸دعبلانه
🌹🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🌹
🌹🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🌹
تاوانْدِهِ جُرمِ مستند بودم و بس
در گورِ خودم حبسِ ابد بودم و بس
گفتند چه داری که رهایت بکنیم؟
من نامِ حسین را بلد بودم و بس
#مبین_اردستانی
#ناب
🌹🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🌹
🔸دعبلانه
https://eitaa.com/joinchat/1267531799Ce8b62503c9
🌺التماس دعا
هدایت شده از شهرستان ادب
🔻بهشت
(شعری از #مبین_اردستانی به مناسبت میلاد #امام_رضا علیهالسلام)
▪️وقتی از ذوق و شوق زیارت
التهابِ جنون در سرم بود
چشمم افتاد به چشمهایش
خادم زائران حرم بود
دیدم از آتش عشق مولا
سوخته جامهی عقل و هوشش
شال سبزی چنان عاشقانه
دست انداخته روی دوشش
بیدل و شاد بود او از اینکه
حافظ حرمت شاه طوس است
مولوی مستیاش را ندارد
چون که او مست شمسالشموس است
در طوافی خوش و کودکانه
گشته بودم تمام حرم را
گرچه هر سوی آن آشنا بود
باز گم کرده بودم خودم را
رفتم و گفتم آقا ببخشید!
(محو در نور گنبدطلا بود)
گفتم آقا کجایید؟ هستید؟
(غرقِ دریای لطف رضا بود)
وه چه حال خوشی داشت سید
هرچه احوال خوش را چشیدم
هرچه رفتم به هر سو به هرجا
خوشتر از او به عمرم ندیدم
عاشقی را چه زیبا بلد بود
شور تازه به آب و گلم داد
گرچه سرخیلِ گمگشتگان بود
راه خوبی نشانِ دلم داد
وه که عاشق به او میتوان گفت
هرکه اینگونه سرگشته باشد
هرکه با پای دل صحن در صحن
دم به دم، رفته... برگشته باشد
آنطرفتر سوی کفشداری
کفشهای خودم را که بردم
فارغ از دیگران، کفشها را...
نه! خودم را امانت سپردم
با خودم گفتم اینجا بهشت است
هیچجا اینقَدَر محترم نیست
گفتم این من نه! این من نه! این من
لایق پاکیِ این حرم نیست
رفتم و در هوای زیارت
عاشقانه، چه بیخویش رفتم
هرچه از شرم پا پس کشیدم
با خجالت کمی پیش رفتم
چشم بستم، گشودم، چه دیدم؟
دیدم آری که ابر بهارم
آری آن هم چه ابری! چه ابری!
که ضریحی در آغوش دارم
السلام علیکی شنیدم
من نگفتم کس دیگری گفت
آخر آنجا که من من نبودم
آری از من من بهتری گفت
من نبودم، چه بودم؟ که بودم؟
هرچه بودم فراموش کردم
هرچه گفتم من دیگری گفت
من فقط مو به مو گوش کردم
هرچه دیدم به چشمی دگر بود
من به گوشی دگر گوش کردم
هرچه گفتم زبانی دگر گفت
بودنم را فراموش کردم
خیس باران فقط مویه کردم
از خودم شکوه کردم دمادم
حرفهای دلم را بلد بود
چیز دیگر نیامد به یادم
گفتم ای جان! دل من گرفته
دوست دارد ببارد بموید
ابر دلتنگِ هر سو دویده
غیرِ باران چه دارد بگوید؟
یادِ او خوش که خطّ نگاهش
دید بال کبوتر ندارم
یادِ من داد هر سو که رفتم
چشم از گنبدت برندارم
کاشکی تا ابد تا همیشه
بندهی آستان تو باشم
خادمِ زائرانت اگر نه،
زائرِ خادمان تو باشم
🔗 این اثر را از فروشگاه اینترنتی #ادب_بوک تهیه نمایید:
adabbook.com/لحظه-های-بی-ملاحظه
#شعر_رضوی
☑️ @ShahrestanAdab
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
تاوانْدِهِ جُرمِ مستند بودم و بس
در گورِ خودم حبسِ ابد بودم و بس
گفتند چه داری که رهایت بکنیم؟
من نامِ حسین را بلد بودم و بس
#مبین_اردستانی
#عرفه
#ناب
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
https://eitaa.com/joinchat/1267531799Ce8b62503c9
🌺التماس دعا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
تاوانْدِهِ جُرمِ مستند بودم و بس
در گورِ خودم حبسِ ابد بودم و بس
گفتند چه داری که رهایت بکنیم؟
من نامِ حسین را بلد بودم و بس
#مبین_اردستانی
#ناب
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
https://eitaa.com/joinchat/1267531799Ce8b62503c9
🌺التماس دعا
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
#ایران
بالابلند سر بهفلکسای دلنواز
ای رایت شکوه من، ای کوه سرفراز
ای قلّۀ رفیع شهیدان راه عشق
ای خاک نورپرورِ با عرش همتراز
ای پهنۀ وسیع و کریمت به روی ما
آغوش باز و ناز خداوند بینیاز
تو زادگاه عشقی و سرچشمۀ هنر
پرتو فکنده بر دلت آیینههای راز
جان مرا که مستیاش از هوش برده است
سبز و سپید و سرخ تو سجّادۀ نماز
گاهی چهقدر رنجه و دلخون و خستهای
از جهل و بیمرامی یاران رنگباز
گاهی چهقدر زخم نشسته به جان تو
از خدعههای دشمنِ دونِ زباندراز
صد دشت بیقرار شقایق دمیده است
هر جا که دیده است دلت داغ جانگداز
از بیکرانههای خزر تا خلیج فارس
بادا بریده دست زبونان فتنهساز
ای آب خورده ریشهات از برکۀ غدیر
ای سرو سربلندِ همیشه در اهتزاز
هرچند شب گرفته زمان و زمانه را
صبح از کرانههای تو خواهد دمید باز
#مبین_اردستانی
#برای_ایران
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت
مصطفایی زیستی و مرتضایی زیستی
دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت
لحظهها را در تبِ داغِ جدایی زیستی
خونجگر بودی تمامِ عمر از زهرِ جفا
مجتبایی، مجتبایی، مجتبایی زیستی
بیزمان در بارگاهِ قدس با عشقِ حسین
پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی
آمدی از «جانِ عالَم» خود پرستاری کنی
دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی
غیرِ زیبایی ندیدی در بلابارانِ عشق
از اَلَستِ عاشقی قالوا بلایی زیستی
از نیستان دور ماندی، داغ غربت بر جگر
در هوای نالههای نینوایی زیستی
خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتشبهجان
همنَفَس با آیههای روشنایی زیستی
عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی
تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی
پر بزن! وقتِ پریدن آمد ای که سالها
در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی
#مبین_اردستانی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
تاوانْدِهِ جُرمِ مستند بودم و بس
در گورِ خودم حبسِ ابد بودم و بس
گفتند چه داری که نجاتت بدهیم؟
من نامِ حسین را بلد بودم و بس
#مبین_اردستانی
#ناب
🌷🌷🌷🌷🌷🌷