🌷🔸🌷🔸🌷🔸🌷
هزار توبه نمی سوخت در حرارت نفس
اگر در آمده بودیم از اسارت نفس
بپرس از همهی عارفان، بگو در چیست
کمال آدم اگر نیست در طهارت نفس؟
#مجتبی_خرسندی
#پند
#ناب
🌷🔸🌷🔸🌷🔸🌷
🔹🔹🔹🏴🏴🔹🔹🔹
«بیست و پنجم»
🌷صلّی الله علیک یا اباعبدالله (ع)🌷
طاهر ز تو شد طهور حتی
ظاهر شده از تو نور حتی
نوری به تنور داده ای که
حیران شده کوه طور حتی
از آنچه گذشت بر سرِ تو
وا مانده لب تنور حتی
#عاصی_خراسانی
#کربلا
#ناب
🔹🔹🔹🏴🏴🔹🔹🔹
دعبلانه
🌷🌷🌷🌷 🔸قطعه شعری آموزنده از خاقانی🔸 این قطعه شعر از چکامهسرای زبان فارسی خاقانی شروانی است که مضمو
🔹کتاب چنته اثر استاد محمدعلی مجاهدی (پروانه).
🔹این اثر دارای مطالب مختلف از جمله مباحث فنی شعر که کمتر مورد عنایت اهل ادب بوده، نقل چند نمونۀ جدی از نقد شعر بزرگان، غلط های مشهور، نمونه هایی از « ماده تاریخ ها» _ که غالبا سرشار از شگردهای شاعرانه اند_ و تک بیت های ناب، رباعی های رنگین و اشعار برگزیده و دلنشین و همچنین بیان لطایف و ظرایف و طرایف کلام بزرگان نام آشنا و سخنوران می باشد.
در این اثر سعی شده منابع مطالب نیز ذکر شود.
#محمدعلی_مجاهدی
#کتاب
#چنته
🔸بردار و برو!🔸
خواجه محمدامین #کوسه_کاشانی از شعرای سدهٔ یازدهم هجری است. این رباعی رنگین از اوست:
گفتم که دلم هست به پیش تو گرو
دل باز دِه آغاز مکن قصّهٔ نو
افشاند هزار دل ز یک حلقهٔ زلف
گفتا دل خود بجوی و بردار و برو!
📌 عرفات العاشقین
#محمدعلی_مجاهدی
#چنته
#ناب
وقتی یه شعر میگی، حتی اگه یه بیت باشه خیلی ذوق میکنی.
اولین شعری که سرودم بردم به معلم ادبیات دوران راهنماییم نشون دادم،
گرچه شعر نبود، سیاه مشقی بود بی وزن و بی آرایه...
اما معلمم با آغوش باز ازم استقبال کرد وبا یه نگاه محبت آمیز گفت: هوووم! خوبه!
همون باعث شد من فکر کنم شعر گفتم و الان دیگه شاعرم.
اما الان میفهمم که اون اصلا شعر نبوده.
ولی تشویق معلم باعث شد من این راه رو ادامه بدم.
اما...
افسوس و صد افسوس!
امروز که در جلسه شعر عاشورایی نشسته بودم، ناگهان چشمم به استوری یکی از رفقا خورد،
زیر عکس آقای محمدی نوشته بود
خدا رحمتت کنه بزرگ مرد!
باورش سخت بود
هم در پی پیر هم جوان می آید
بی آنکه خبر کند نهان می آید
هر لحظه به یاد مرگ خود باش که او
وقتش که رسید ناگهان می آید
برای شادی روحشون فاتحه ای همراه صلوات عنایت کنید🏴🌷
هدایت شده از خبرگزاری فارس
ماجرای استعفای یک پهلوان
🔹در شرکت نفت مسجد سلیمان استخدام شده و پس از چند ماه دوری از خانواده، دلش برای مادرش تنگ شده بود. درخواست مرخصی یک ماهه کرد، ولی موافقت نشد. او هم استعفا کرد و نوشت:
🔹«بسیار متأسفم از اینکه مقام ریاست کارگزینی اداره شرکت نفت مسجدسلیمان با مرخصی یک ماهه اینجانب موافقت نفرمودهاند. از نظر آن که من برای مادر خودم ارزش فراوانی قائل هستم و او از من خواسته است که به دیدارش بروم و چارهای جز اطاعت امر او نمیبینم و با مرخصی من نیز موافقت نشده است، خواهشمند است با استعفای من موافقت فرمایید».
مادر تختی، ۵ شهریور ۱۳۰۹ او را بهدنیا آورده بود.
@Farsna
مرحوم آیت الله سید عبدالکریم کشمیری (ره) از شاگردان مرحوم آقای قاضی و نوهی آیت الله سید محمد کاظم یزدی معروف به صاحب عروه بودند.
ظاهرا ایشان در کشیدن نقاشی هم استعداد عجیبی داشتند.
در فرسته بعدی مطلبی رو از کانال «چراغ مطالعه» خدمتتون میفرستم
👇👇
🎨 تابلوی نقّاشیِ مرحوم صاحب عروه، اثر آیةالله سیّد عبدالکریم کشمیری
🖌 بنا به نوشتهٔ فرزند گرانقدر مرحوم آیةالله حاج آقا عزیز طباطبایی - جناب سیّد محمّد طباطبایی یزدی -:
▫️ مرحوم کشمیری این نقّاشی زیبا را در ایّام جوانی و از روی علاقه و ارادتی که به جدّ بزرگوارش آقا سیّد کاظم یزدی داشته کشیده است. ایشان دارای استعداد خدادادی بود و چند تابلوی دیگر هم کشید، تا اینکه روزی یکی از آقایان به ایشان معترض میشود و میگوید: این کار جایز نیست. لذا مرحوم کشمیری نیز دست از این کار برمیدارد. این تابلو اکنون نزد ما نگهداری میشود.
#سید_محمدکاظم_یزدی
@cheraghe_motaleeh
🛑🛑توجه
سلام خدمت دوستان بزرگوار
مسجد جمکران یه زمینی تو جاده نجف - کربلا خریده برای موکب.
این زمین به ۱ میلیون سهم تقسیم شده و قیمت هر سهم ۱۲هزار تومن هست.
دوستانی که میخوان باقیات الصالحاتی باشه براشون میتونن از طریق لینک زیر اقدام کنن و به اندازه وسعشوت بانی زمبن بشن.
https://mokeb.jamkaran.ir/products/2-%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%88%DA%A9%D8%A8/
🔹◼️🔹◼️🔹◼️🔹
#یا_امام_حسن
شعری که باعث شفای چشمان وصال شد...
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد
خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت
دل را تهی زخون دل چند ساله کرد
نبود عجب که خون جگر گر شدش بجام
عمریش روزگار همین در پیاله کرد
نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش
ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد
زینب درید معجر و آه از جگر کشید
کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد
هر خواهری که بود روان کرد سیل خون
هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد
یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت
آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت ...
وصال شیرازی
🔹◼️🔹◼️🔹◼️🔹
سایت شهرستان ادب