eitaa logo
دیده بان انقلابی🇵🇸
77 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
116 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت 9 ✳️ اهل مدين و پيروى از شهوات‏ از جمله آن ملّت‏ها اهل مَدْيَن بودند. اين ملّت وقتى به عذاب خدا گرفتار شدند كه تمامشان خائن و متقلّب و بدعمل گشتند. كم فروشى و خيانت در معاملات از صفات بد شمرده نمى‏شد. حسّ اخلاقى به حدّى در آنان نابود گشته بود كه وقتى ايشان را درباره كارهاى زشت ملامت مى‏كردند، اصلًا خجالت نمى‏كشيدند، بلكه شخص ناصح را ملامت و سرزنش مى‏نمودند. عيوب خودشان را اصلًا درك نمى‏كردند. منكرات و معاصى را قبيح نمى‏دانستند. خداوند بزرگ درباره آنان مى‏فرمايد: وَإِلَى‏ مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْباً قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ* وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ و به سوى [مردم‏] مَدين، برادرشان شعيب را [فرستاديم.] گفت: اى قوم من! خدا را بپرستيد، شما را جز او هيچ معبودى نيست؛ و از پيمانه و ترازو مكاهيد، همانا من شما را در توانگرى و نعمت [ى كه بى‏نياز كننده از كم فروشى است‏] مى‏بينم و بر شما از عذاب روزى فراگير بيمناكم.* و اى قوم من، پيمانه و ترازو را عادلانه [و منصفانه‏] كامل و تمام بدهيد، و اجناس مردم را [هنگام خريدن‏] كم‏شمارتر و كم‏ارزش‏تر [از آنچه كه هست‏] به حساب نياوريد و در زمين تبهكارانه فتنه و آشوب برپا نكنيد. و پس از آياتى چند مى‏فرمايد: وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْباً وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ و هنگامى كه عذاب ما رسيد، شعيب و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، با رحمتى از سوى خود نجات داديم، و كسانى را كه [به آيات ما] ستم كردند، فرياد مرگبار فرا گرفت، پس در خانه‏هايشان به رو در افتاده جسمى بى‏جان شدند. ملّت نوح، ملّت صالح، ملّت لوط و اقوام ديگرى كه به عذاب الهى دچار شدند، از قماش ملّت مدين بودند و در يك كلمه پيرو شهوات خويش گشتند، و اين پيروى، آنان را از نظر رحمت حق انداخت و عاقبت به هلاكت و عذاب دچارشان كرد. فرق ميان بندگى حق و بندگى شهوت، فرق ميان نور و ظلمت و حق و باطل و دنيا و آخرت و مرگ و حيات است. بنده و برده شهوت از هيچ ستم و ظلمى و فساد و جنايتى چشم نمى‏پوشد، و بنده حق از هيچ كار مثبت و عمل خيرى بازنمى‏ماند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 141 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 10 ✳️ مقاله‏اى در بردگى بشر نسبت به شهوات‏ جبران خليل در مقاله‏اى داستان بردگى بشر را نسبت به شهوات چنين توضيح مى‏دهد: «مردم بنده زندگى‏اند، و در نتيجه اين بندگى، روز با زبونى و ننگ همدمند، و شب با اشك و خون دمسازند. هر چه تا به حال ديده‏ام بنده سرسپرده و گردن كج و زندانى زنجيرى بوده است. هر سوى گيتى را گشته و شام و روز زندگى را پژوهيده‏ام كاروان ملّت‏ها و اقوام را ديده‏ام كه از غار به كاخ و آسمانخراش ره سپرده است، و چشمم تا به حال جز به‏ اثر زنجيرهايى كه به دست و پايش آويخته بوده در كنار ردّپايش بر شن صحرا نمودار است، و به گوش خويش از دشت و جنگل و دمن طنين ضجّه و فرياد جگرخراش نسل‏هاى قرون و اعصار را شنيده‏ام. به كاخ‏ها و دانشگاه‏ها و معابد در آمده‏ام و در برابر هر تخت و قربانگاه و كرسى خطابه ايستاده و ديده‏ام كه كارگر، بنده سرمايه‏دار و سوداگر است و سرمايه‏دار و سوداگر بنده نظامى، نظامى بنده سياستمدار، سياستمدار بنده شاه، شاه بنده كاهن، و كاهن بنده بت و بت خود خاكى است كه اهريمنان سرشته و بر تلّى از جمجمه مردگان افراشته‏اند. به كاخ توانگران مقتدر و كلبه فقيران زير دست درآمده و به تماشاى خزائنى كه پر از جواهرات و شمش‏هاى طلا بوده و بيغوله‏هايى كه شبح نوميدى و بازدم مرگ، خفقان آورش كرده، ايستاده‏ام. كودكان را ديده‏ام كه راه و رسم بندگى را از مادر با شيرى كه از پستانش مى‏مكند فرا مى‏گيرند، نونهالان رسم سرسپردگى و زبونى را همراه الفبا مى‏آموزند، و جوانان جامه تن سپارى و گردن كجى به تن مى‏كنند، و زنان در بستر فرمانبردارى و حلقه گوشى مى‏غلتند. نسل‏هاى آدمى را از كناره گنگ تا ساحل فرات، مصبّ نيل، كوهستان سينا، ميدان‏هاى آتن، كليساهاى روم، كوچه‏هاى قسطنطنيه و آسمانخراش‏هاى لندن پى گرفتم، همه جا بندگى را ديدم كه با جاه و عظمت در كاروان پرشكوهى روان است، و مردم به گردش و كُرنش و شادمانى‏اند، گاه آن را خدا مى‏نامند و پسران و دختران را در آستانش قربانى مى‏كنند. گاهى امپراطور مى‏دانند و به پايش شراب و عطر نثار مى‏نمايند، زمانى غيب دان مى‏دانند و در پيشگاهش بخور مى‏سوزانند، نام قانون بر آن مى‏نهند و در برابرش سجده مى‏برند، ميهن‏پرستى مى‏شمارند و در راهش كمر به جنگ مى‏بندند و خون يكديگر را مى‏ريزند و شهر و آشيانه‏شان را به خاطرش ويران مى‏كنند و اسم اين كار را برادرى و مساوات مى‏گذارند، آن را سايه خدا پنداشته سر به فرمانش فرود مى‏آورند، اسمش را پول و كاسبى گذاشته به خاطرش جان مى‏كنند و عرق مى‏ريزند و جان مى‏فشانند. خلاصه يك چيز است با نام‏هاى مختلف و رنگارنگ، يك واقعيّت است كه جلوه‏هاى گوناگون دارد، يك بيمارى ازلى و ابدى است كه هر بار گريبانگير مى‏شود، علائم و آثار تازه و عجيبى دارد؛ مرضى كه فرزند با جان گرفتن از پدر به ارث مى‏گيرد و ميكرب آن را نسل قديم به دامن نسل جديد انتقال مى‏دهد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 141 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع) در روز عرفه: 🔹حمْدا لا يَنْبَغِى إِلا لَكَ، وَ لا يُتَقَرَّبُ بِهِ إِلا إِلَيْكَ🔹 🔸سپاسى كه جز تو را سزاوار نبود و موجب تقرب به غير تو نشود🔸 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع) در روز عرفه: 🔹حمْدا يُسْتَدَامُ بِهِ الْأَوَّلُ، وَ يُسْتَدْعَى بِهِ دَوَامُ الاْخِرِ🔹 🔸سپاسى كه نعمت نخستين بدان پايدار بود و نعمت ديگر بدان پيوندد🔸 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع) در روز عرفه: 🔹حمْدا يَتَضَاعَفُ عَلَى كُرُورِ الْأَزْمِنَةِ، وَ يَتَزَايَدُ أَضْعَافا مُتَرَادِفَةً🔹 🔸سپاسى كه با گذشتن زمان ها در افزايش بود و پى در پى چندين برابر شود🔸 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر همراه با سپاس گزاران وَ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدًا مَعَ حَمْدِ كُلِّ حَامِدٍ، وَ شُكْرًا يَقْصُرُ عَنْهُ شُكْرُ كُلِّ شَاكِرٍ. و سپاس براى توست. سپاسى كه همراه با سپاس هر سپاس‏گزار باشد، و ستايشى كه ستايش هر ستاينده‏اى از آن بازمانَد. سپاسى كه با سپاس گزارى تمامىِ سپاس گزاران، در تمامىِ مكان‏ها و زمان‏ها در دنيا و آخرت، همراهى كند و سپاس ما با سپاس گزارى آنها همراه گردد همانگونه كه خود ما نيز بايد با راستگويان همراه باشيم كه خداوند مى‏فرمايد: (كُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ): «با راستگويان همراه باشيد (در كردار و اعمال)». (توبه/ 119.). ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر حمدى سزاوار خداوند حَمْدًا لَا يَنْبَغِي إِلَّا لَكَ، وَ لَا يُتَقَرَّبُ بِهِ إِلَّا إِلَيْكَ. سپاسى كه جز براى تو، سزاوار نباشد و به وسيله آن جز به سوى تو، تقرّب نتوان جست. اگر اعمال از روى ريا باشد، نه تنها مقرّب انسان به خداوند نيست، بلكه او را از خداوند دور و به جهان مادى پيوند مى‏زند. حمد و ستايش خداوند بايستى با اخلاص و خلوص خاضعانه همراه باشد تا موجب تقرّب، نزديكى و هم جوارىِ بنده مخلص با حضرت ربّوبى گردد. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع) در روز عرفه: 🔹و لَكَ الْحَمْدُ حَمْدا مَعَ حَمْدِ كُلِّ حَامِدٍ، وَ شُكْرا يَقْصُرُ عَنْهُ شُكْرُ كُلِّ شَاكِرٍ🔹 🔸سپاس تو را سپاسى همراه با دیگر سپاسگزارن، سپاسى كه شكر شاكران از آن فزون تر باشد🔸 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر حمدى از اوّل حَمْدًا يُسْتَدَامُ بِهِ الْأَوَّلُ، وَ يُسْتَدْعَى بِهِ دَوَامُ الْآخِرِ. سپاسى كه دوام اوّلين و بقاى آخِرين، به وسيله آن درخواست گردد. بعضى از گناهان، ثواب اعمال نيكِ گذشته انسان را محو مى‏كند. لذا از خداوند سپاسى را خواستاريم تا اعمال گذشته را محفوظ داشته و جبران گناهانى كه محوكننده ثواب است را بنمايد و دوامِ ثواب اوّلينْ اعمال ما را همراه داشته باشد. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
مختصر حمدى چندين برابر حَمْدًا يَتَضَاعَفُ عَلَى كُرُورِ الْأَزْمِنَةِ، وَ يَتَزَايَدُ أَضْعَافًا مُتَرَادِفَةً. سپاسى كه با گردش زمان‏ها، چندين برابر شود و پيوسته، چندين برابر افزايش يابد. خداوند متعال به اعمال اندك بندگان، ثواب‏هاى فراوانى عنايت مى‏كند. لذا خداوند را اينگونه مى‏خوانيم: (يا مَنْ يُعْطِىُ الْكَثِيرَ بِالْقَلِيلِ): اى بزرگوارى كه به واسطه عمل كم، عطاى فراوان مى‏نمايى. (دعاى ماه رجب.). امام سجاد عليه السلام از خداوند سپاسى را طلب مى‏كند تا با آن، ثوابش روز به روز و با گردش زمان‏ها، چندين برابر شده، بر حمد و ستايش افزوده گردد. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) "در روز " ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
📔 کار «فکر و ذکر» با موضوع شرح ذکر « آنچه در این کتاب می¬خوانید، استخراج ناب¬ترین و بهترین جملات استاد محمد از مباحث اردوی فکر و ذکر است که در سال 1397 در 22 جلسه در شهر مقدس مشهد برگزار شد. این نوشتار، منبعی از قواعد و فرمول¬ها هستند که به شکل کتاب کار تنظیم شده است که می¬تواند در فهم راحت و سریع مباحث توحیدی بسیار موثر باشد. برای تهیه این کتاب به فروشگاه مؤسسه منتظران منجی عج به آدرس زیر مراجعه نمایید. استان تهران - شهر ری - میدان حضرت عبدالعظیم - خیابان قم نرسیده به میدان فرمانداری - خیابان شهید کاشانی کوچه شهید سید برزگر - پلاک 13 تلفـن تـمـاس : 55972450-021 👈 و صوت آن را میتوانید از لینک زیر دریافت فرمایید👇 https://shenoto.com/album/20751-%D8%B3%D9%84%D8%B3%D9%84%D9%87-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%AD%D8%AB-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%B4%D8%AC%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%DA%A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87-%D8%B4%D9%86%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D9%81%DA%A9%D8%B1-%D9%88-%D8%B0%DA%A9%D8%B1-96 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏 که نوکرتم الحمدلله که مادرمی الحمدلله که از بچگیام مادر سایه روی سرمی صلی الله علیک یا فاطمه صلی الله علیک یا فاطمه 👤 مهدی ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
◀️ آنچه مى گويم حق است: 📜 امام(علیه السلام) براى رفع ابهام از پیشگویى هایى که درباره آینده دارد این جمله پرمعنا را بیان کرده مى فرماید: «هرگز دروغ نگفته ام و هیچ گاه دروغ به من گفته نشده است (اشاره به این که آنچه پیامبر به من فرموده است راست و درست بوده است) و هرگز گمراه نبوده ام و کسى نیز به وسیله من گمراه نشده است»; (مَا کَذَبْتُ وَلاَ کُذِّبْتُ ، وَ لاَ ضَلَلْتُ وَ لاَ ضُلَّ بِی). همان گونه که در سند این گفتار حکیمانه اشاره شد، امام(علیه السلام) این جمله را در حوادث مختلف بیان کرده است از جمله در داستان «ذوالثدیة مخدج» است او کسى بود که چون پیامبر(صلى الله علیه وآله) مشغول تقسیم غنایم جنگى بود آمد و با عصبانیت گفت: عدالت را رعایت نکردى. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: واى بر تو اگر من به عدالت رفتار نکنم چه کسى به عدالت رفتار خواهد کرد؟ به دنبال این رخداد آیه 58 سوره توبه نازل شد: «(وَمِنْهُمْ مَّنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَّمْ یُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ یَسْخَطُونَ); و در میان آنها کسانى هستند که در (تقسیم) غنایم به تو خرده مى گیرند اگر سهمى از آن (غنایم) به آنها داده شود راضى مى شوند و اگر چیزى به آنها داده نشود خشمگین مى شوند (هر چند حقى نداشته باشند)» در این ماجرا یکى از حاضران (عمر بن خطاب) از پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجازه خواست گردن او را بزند، ولى پیامبر(صلى الله علیه وآله) او را از این کار باز داشت و فرمود: او را رها کن او در آینده پیروانى پیدا خواهد کرد که از دین خدا خارج مى شوند، همان گونه که تیر از کمان رها مى شود. آنها گروهى خواهند بود که (به ظاهر) نماز و روزه خود را در برابر نماز و روزه آنان ناچیز خواهید شمرد. قرآن (بسیار) مى خوانند ولى از شانه و گلوگاهشان فراتر نمى رود. امیرمؤمنان به پیروان خود پیش از جنگ نهروان خبر داده بود که آن مرد در میان خوارج است و کشته خواهد شد; ولى بعد از جنگ جسد او را پیدا نکردند. امام(علیه السلام) فرمود: نه من دروغ گفته ام و نه آن کسى که به من خبر داده به من دروغ گفته است ناگهان مردى آمد عرض کرد: اى امیرمؤمنان جنازه او را یافتیم. امام(علیه السلام) به سجده افتاد و خدا را شکر گفت از این جمله (علاوه بر احادیث فراوان دیگر) به خوبى استفاده مى شود که رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) اخبار غیبى فراوانى مربوط به حوادث آینده به امیرمؤمنان على(علیه السلام) داده بود و امام(علیه السلام) نیز با اعتماد و یقینى که به اخبار پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) داشت، آنها را در حوادث مختلف بازگو مى کرد و هر گاه کسى در آن تردید مى نمود مى فرمود: «نه من دروغ مى گویم و نه آن کسى که به من خبر داده دروغ گفته است» و این حوادث عیناً رخ مى داد و گاه که یکى از یاران آن حضرت سؤال کرد که اى امیرمؤمنان شما داراى علم غیب هستید امام خندید و در جواب براى اسکات او فرمود: «لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْب، وَ إنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم; این علم غیب نیست علمى است که از صاحب علمى (پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)) آموخته ام» 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
برنامه ی ◀️ بری بودن امام از دروغ و گمراهی 🔴 و قَالَ (علیه السلام) : مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِّبْتُ [كُذِبْتُ]، وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِي. هرگز دروغ نگفتم و به من دروغ نگفتند، و هرگز گمراه نشدم، و كسى به وسيله من گمراه نشده است. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره ظَلَّلْنَا عَلَيْكُمْ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَتِ مَا رَزَقْنَكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ‏ و ابر را بر شما سایبان ساختیم و «منّ» و «سَلوى‌» بر شما نازل كردیم (و گفتیم:) از نعمت‌هاى پاكیزه‌اى كه به شما روزى دادیم بخورید، (ولى شما با بهانه‌جویى‌هاى خود، كفران نعمت كردید. بدانید كه) آنها به ما ستم نكردند، بلكه به خودشان ستم نمودند. 🔴 رازق بودن خداوند، محدود به شرائط خاصّى نیست. در بیابان بى‌آب و علف هم، رزق طبیعى مى‌فرستد. «وانزلنا علیكم المنّ والسّلوى» https://gharaati.ir/%d8%aa%d9%81%d8%b3%db%8c%d8%b1-%d9%86%d9%88%d8%b1/#numsooreh=2&numayeh=63 👤استاد ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 11 ✳️ انواع بندگى‏ها [بندگى چشم بسته ] شگفت انگيزترين بندگى‏هائى كه ديده‏ام انواع زير است: بندگى چشم بسته: نوعى از بندگى كه حال شخص را به گذشته نياكانش وابسته مى‏دارد و سرش را در مقابل آداب و رسوم اجدادى فرود مى‏آورد و از او جسد تازه‏اى پديد مى‏آرد كه روح كهنه‏اى در آن دميده با گور مرمرينى كه پر از استخوان پوسيده باشد. [بندگى زبان بسته] بندگى زبان بسته: آن بندگى‏اى است كه گردونه عمر مرد را به دم همسرِ ناسازگارش مى‏بندد، و تن زن را به بستر مردى كه از او متنفّر است مى‏چسباند، چنانكه رابطه‏شان با زندگى رابطه كفش است با پا. [بندگى گوش بسته‏] بندگى گوش بسته: همان كه شخصى را به پيروى از سليقه محيط و همرنگى با جماعت وا مى‏دارد، به طورى كه شخصيّتش انعكاس صداى جامعه و سايه و هم‏آميزى از اشيا است! [بندگى پاى بسته‏] بندگى پاى بسته: بندگى‏اى كه گردن آدم نيرومند را زير فرمان حقّه باند مى‏خماند و اراده قدرتمند را تسليم هوس‏هاى مشتى افتخارجوى شهرت طلب مى‏گرداند تا مثل عروسك به سرانگشت آنان برقصد و پس از مدتى از حركت باز ايستد و بالاخره بشكند و دور ريخته شود. و [در عرصه قيامت‏] همگى در پيشگاه خدا ظاهر مى‏شوند؛ پس ناتوانان [ى كه بدون به كار گرفتن عقل، بلكه از روى تقليد كوركورانه پيرو مستكبران بودند] به مستكبران مى‏گويند: ما [در دنيا بدون درخواست دليل و برهان‏] پيروِ [مكتب‏] شما بوديم، آيا امروز چيزى از عذاب خدا را [به پاداش آن كه از شما پيروى كرديم‏] از ما برطرف مى‏كنيد؟ مى‏گويند: اگر خدا ما را [در صورت داشتن لياقت‏] هدايت كرده بود، همانا ما هم شما را هدايت مى‏كرديم، [اكنون همه سرمايه‏هاى وجودى ما و تلاش و كوششمان بر باد رفته‏] چه بيتابى كنيم وچه شكيبايى ورزيم، براى ما يكسان است، ما را هيچ راه گريزى نيست. [بندگى دورگه‏اى‏] بندگى دورگه‏اى: آن كه كودكان معصوم را از فضاى پهناور نيكبختى به خاكستر سيه‏روزى مى‏نشاند، آنجا كه نياز به كنار كودكى نشسته و بيچارگى در بغل زبونى آرميده تا با بدبختى به جانى رسند و از آن پس مثل يك مجرم، عمر بگذرانند و مثل يك مطرود و وازده بميرند. [بندگى جوگندمى‏] بندگى جوگندمى: همان كه ارزش اشيا و امور را وارونه مى‏نمايد و مفهوم امور را دگرگون مى‏كند، به طورى كه حقّه‏بازى را زرنگى بشمارند، و پرچانگى را دانايى، و ناتوانى را بردبارى و مسالمت، و بزدلى را پرهيزكارى. [بندگى مُذَبْذَبانه‏] بندگى مُذَبْذَبانه: كه زبان بزدل سست عنصر را مى‏لرزاند و از حق گوئى بازمى‏دارد تا بر خلاف آنچه در دل دارد به زبان آرد و در چنگال تيره روزى چون جامه‏اى باشد كه مچاله و پهن شود. [بندگى پشت خمانى‏] بندگى پشت خمانى: مقيَّد شدن ملّتى با زنجير قوانين و حقوق و رسوم ملّتى ديگر. [بندگى واگيرى‏] بندگى واگيرى: كه باعث جانشينى پسر به جاى پدر مى‏شود. [بندگى سياه‏] بندگى سياه: كه بر پيشانى سپيد فرزند بى‏گناه، مجرم داغ ننگ مى‏چسباند. بالأخره بندگى بندگى، كه نيروى محرّك و استمرار دهنده همه بندگى‏هاست». «1» و اين همه كه قرن‏هاست سايه شومش را بر سر بشر، و طناب و غل و زنجيرش را بر دست و پاى انسان، و لجامش را بر زبان آدمى، و پنبه‏اش را در گوش نسل‏ها، و چشم بندش را بر بصيرت فرزندان آدم و حوّا قرار داده، معلول پيروى از هواى نفس و افتادن در لجنزار شهوات است. و اين انبيا و اوليا و امامان معصومند كه براى نجات بشر از اين همه ذلّت و خفّت و پَستى و بدمستى و برداشتن زنجير و غل اسارت از دست و پاى عقل و جان انسان، از جانب خدا قيام كردند و خود را براى تأمين سعادت دنيا و آخرت مردم به هر آب و آتشى زدند و از هيچ كوششى تا جان دادن در راه محبوب و معشوقشان كه حضرت رب العزّه است مضايقه نكردند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 141 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ چندان که گفتم غم با طبیبان درمان نکردند مسکین غریبان آن گل که هر دم در دست بادیست گو شرم بادش از عندلیبان یا رب امان ده تا بازبیند چشم محبان روی حبیبان درج محبت بر مهر خود نیست یا رب مبادا کام رقیبان ای منعم آخر بر خوان جودت تا چند باشیم از بی نصیبان نگشتی شیدای گیتی گر می‌شنیدی پند ادیبان 🔅 برنامه ی روزانه ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
قسمت 12 ✳️ مقامات انسانى آزادگان وارسته‏ طيران مرغ ديدى، تو ز پايبند شهوت به درآى تا ببينى طيران آدميت‏ (سعدى شيرازى) وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» و خدا براى مؤمنان همسر فرعون را مثل زده است هنگامى كه گفت: پروردگارا! براى من نزد خودت خانه‏اى در بهشت بنا كن ومرا از فرعون وكردارش رهايى بخش ومرا از مردم ستمكار نجات ده. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: شريف‏ترين و گرامى‏ترين زنان جهان و بهشت چهار نفر هستند: 1- آسيه همسر فرعون. 2- مريم دختر عمران. 3- خديجه دختر خويلد. 4- فاطمه دختر محمد بن عبداللَّه صلى الله عليه و آله. «1» از چهره‏هايى كه بايد نامش را به بزرگى ياد كرد و در رديف قهرمانان برجسته عرصه ايمان و صبر و مقاومت قرار داد، آسيه دختر مزاحم همسر فرعون است. عظمت و شخصيت آسيه همسر فرعون‏ وى بانويى بى‏نظير و برجسته و بنده شايسته خدا بود، او خداى جهان را از روى معرفت و اخلاص پرستش مى‏نمود، از ايمان كاملى كه در خور مقام يك انسان كامل و واقعى است برخوردار بود و از لحاظ تقوا و زهد و پاك دامنى در محيط خفقانى و كفرآميز فرعونى، نمونه‏اى بى‏نظير بود. آسيه، با آن كه از عالى‏ترين موقعيّت‏هاى مادى و اجتماعى برخوردار بود، به رنگ محيط درنيامد و تا سر حدّ امكان در تغيير و اصلاح محيط مى‏كوشيد و هرگز افكار و عواطف و عقايد و آراى افراد در او اثر نمى‏كرد. آسيه اول زنى بود كه به موسى بن عمران عليه السلام ايمان آورد و در ايمان راستين خود استوار بود و هيچ وقت در اين زمينه رنگ نباخت و ترسى به خود راه نداد. به طورى كه از تفاسير و تواريخ و اخبار و سِيَر استفاده مى‏شود: از ابتداى آفرينش آدم، در محيط ظلم و ستم و در خانواده كفر و زندقه زنى همانند آسيه در ايمان و اطمينان و در دوستى با خدا و رسول، ثابت‏تر و مقاوم‏تر نيامده است. آسيه، از جمله زنان فرزانه جهان است كه خداوند او را بر زنان عالم امتياز و برترى داده و در قرآن از او ستايش كرده و او را از سيّدات زنان بهشت قرار داده است. آسيه، نخستين زنى است كه ايمانش به درجه كمال رسيد و اوّل زنى است كه در خانه فرعونِ كافر، سال‏ها ايمان و عقيده خود را مخفى نگاه داشت و در پنهانى خدا را پرستش مى‏كرد. «هنگامى كه فرعون ستمگر «ماشطه» همسر حزقيل را به شهادت رساند، آسيه پرده از جلوى ديدگانش برداشته شد و ديد ملائكه روح ماشطه شهيده را با كمال احترام و تجليل به آسمان مى‏برند. اين داستان بر اعتقاد و يقين او افزود و از ستمگرى و بى عدالتى همسرش بى‏نهايت افسرده شد. در آن هنگام فرعون بر آسيه وارد شد و خبر قتل همسر حزقيل را به وى داد. آسيه ديگر تاب مقاومت نياورد و بر فرعون بانگ زد و گفت: واى بر تو اى ستمگر، چقدر مغرورى و بى‏پروا، و بر حكومت ظالمانه و سلطه‏گر خود مى‏نازى و هر آن بر گناه خود مى‏افزايى! همانا به كيفرى سخت گرفتار خواهى شد. فرعون گفت: مگر تو را نيز جنون عارض شده مثل جنونى كه بر ماشطه عارض شده بود؟ آسيه گفت: خير، مرا ديوانگى عارض نشده، بلكه ايمان آوردم به خدائى كه پروردگار من و شما و همه جهان است. از آنجايى كه فرعون آسيه را دوست مى‏داشت دست به يك سياست ليّن و زيركانه زد و مادر آسيه را احضار كرده، به وى گفت: مثل اين كه دخترت را ديوانگى عارض شده، از او بخواه كه از دين جديد خود دست بردارد. مادر آسيه جريان را عنوان كرد، ولى سودى نبخشيد و حيله و نيرنگ فرعون، او را در دين و آيين خود استوارتر ساخت. فرعون همين كه از ايمان او اطلاع يافت، دنيا در نظرش تيره و تار شد و از شدّت خشم و غضب مدتى مبهوت ماند. همواره به خود مى‏پيچيد و آسيه را تكليف به قبول ربوبيّت خود مى‏كرد، در حالى كه آسيه اعتنائى به گفته‏هاى بى‏اساس وى نكرده و مى‏گفت: هرگز از آيين حق دست برندارم؛ من به اسلام گرويده‏ام و اكنون به پروردگار موسى مؤمنم و تو را مشرك مى‏دانم. فرعون به دژخيمان خود دستور داد او را به چهارميخ كشند و وى را به بدترين وضعى شكنجه كنند. از اين جهت قرآن مجيد او را «ذِى الْأوْتاد» ناميد. آسيه عنصر شجاعت و استقامت بود و با شهامت بى‏نظير خود در برابر شكنجه‏هاى دژخيمان فرعونى يك تنه و قهرمانانه ايستاد و كمترين ترس و وحشتى به خود راه نداد و همواره توكّل بر خدا مى‏كرد و هر چه مى‏خواست از او مى‏طلبيد و غير از حق به احدى تكيه نداشت. فرعون او را همى عذاب كرد، تا اين كه آسيه قهرمان، زير بار ضربات شكنجه ددمنشان فرعونى به شهادت رسيد» «1» و از دروازه شهادت، به مقامات عالى الهى و انسانى و به منازل معنوى و عرفانى نايل شد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 141 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
✳️ حکایاتی از تشرف به محضر (عج) حاج آقا که نامش سید ذبیح الله قوامی بود از هوش بسیار خوب و استعداد ویژه و خاصی برخوردار بوده است او در جوانی با جدیت و تلاش درس می خواند و هدفش گرفتن بورسیه و رفتن به کشورهای اروپایی برای ادامه تحصیل بوده است. بالاخره تلاش او جواب داد و او برای بورسیه تحصیلی انتخاب شد. روز اعزام فرا رسید اما به دلایلی کاملا نامعلوم او دیر به فرودگاه می رسد و از پرواز جا می ماند. او ناراحت و غمگین از فرودگاه برمی گردد و آن همه تلاش او بی نتیجه می ماند به همین دلیل نا امیدی وجودش را فرا می گیرد. در یکی از روزها با عارفی به نام رو به رو می شود و با او حرف می زند. اینکه چه حرف هایی میان آن دو رد و بدل گردید را کسی نمی داند اما سرنوشت سید ذبیح الله با همین ملاقات تغییر کرد و انگار که پس از آن برخورد و ملاقات شخص دیگری متولد شده است. نه تنها اخلاق، کردار و منش سید ذبیح الله بلکه لباس ها و ظاهر او نیز عوض شد. عشق به لقاء الله و همچنین جذبه و ذوق اتصال با امام زمان (عج) شور وصف ناشدنی را در درون حاج آقا فخر تهرانی به وجود آورد و عطش رسیدن به حضرت مهدی (عج) روز به روز افزایش پیدا می کرد تا جایی که ره صد ساله را یک شبه رفت و متصل به دریای بی کران معرفت خدا شد.👇 https://b2n.ir/332723 https://b2n.ir/268473 ای منعم آخر بر خوان جودت تا چند باشیم از بی نصیبان ◀️ کانال 🆔 @sahife2