◀️ هفت فضیلت مهم اخلاقی
قسمت اول
📜 امام(علیه السلام) در این گفتار نورانى به هفت نکته مهم از فضایل اخلاقى و اثر مثبت آنها اشاره مى کند.
نخست مى فرماید: «کثرت #سکوت، سبب ابهت و بزرگى است»; (بِکَثْرَهِ الصَّمْتِ تَکُونُ الْهَیْبَهُ). مرحوم ابن میثم در شرح نهج البلاغه خود در اینجا نکته جالبى آورده مى گوید: دلیل کلام مولا این است که سکوت، غالباً نشانه عقل است و ابهت صاحبان عقل آشکار است و اگر به یقین دانسته شود که کثرت سکوت ناشى از عقل اوست، ابهت او بیشتر مى شود و اگر حال او شناخته نشود و این احتمال وجود داشته باشد که سکوتش ناشى از عقل است باز سبب ابهت اوست و گاه ممکن است سکوت، ناشى از ضعف و ناتوانى در کلام باشد و باز هم این امر سبب احترام شخص مى شود، زیرا از پریشان گویى پرهیز مى کند. اضافه بر اینها، سکوت، سبب نجات از بسیارى از گناهان است، زیرا غالب گناهان کبیره به وسیله زبان انجام مى شود تا آنجا که سى گناه کبیره را براى زبان شماره کرده ایم. بدیهى است هنگامى که انسان از این گناهان پرهیز کند ابهت و هیبت و شخصیت او بیشتر خواهد بود. در حدیث جالبى از «هشام بن سالم» یکى از یاران خاص امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم که مى فرماید: «پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به مردى که خدمتش رسید فرمود: ألا أدُلّکَ عَلى أمْر یُدْخِلُکَ اللهُ بِهِ الْجَنَّهَ؟; آیا تو را به چیزى هدایت کنم که به وسیله آن وارد بهشت شوى؟» عرض کرد: آرى یا رسول الله. پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «أنِلْ مِمّا أنالَکَ اللهُ; از آنچه خداوند در اختیار تو قرار داده بذل و بخشش کن». عرض کرد: اگر من خودم محتاج تر از کسى باشم که مى خواهم به او بخشش کنم چه کنم؟ پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «فَانْصُرِ الْمَظْلُومِ; به یارى ستم دیده برخیز». عرض کرد: اگر من خودم از او ضعیف تر باشم چه کنم. فرمود: «فَاصْنَعْ لِلاْخْرَقِ یَعْنی أشِرْ عَلَیْهِ; شخص نادان را راهنمایى کن و به او مشورت بده». عرض کرد: اگر من از او نادان تر باشم چه کنم؟ فرمود: «فَأصْمِتْ لِسانَکَ إلاّ مِنْ خَیْر; زبانت را جز از نیکى خاموش ساز». و سرانجام پیغمبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: «أما یَسُرُّکَ اَنْ تَکُونِ فیکَ خِصْلَهٌ مِنْ هذِهِ الْخِصالِ تَجُرُّکَ إلَى الْجَنَّهِ؟; آیا تو را خشنود نمى سازد که یکى از این صفات نیک را داشته باشى و تو را به سوى بهشت برد؟». اضافه بر این، سکوت سبب نورانیت فکر و عمق اندیشه است، همان گونه که در حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: «الْزِمِ الصَّمْتَ یَسْتَنِرْ فِکْرُکَ; ساکت باش تا فکرت نورانى شود». در حدیث دیگرى از همان حضرت آمده است: «أکْثِرْ صَمْتَکَ یَتَوَفّرْ فِکْرُکَ وَیَسْتَنِرْ قَلْبُکَ وَیَسْلَمِ النّاسُ مِنْ یَدِکِ; بسیار سکوت کن که فکرت فراوان و قلبت نورانى مى شود و مردم از تو در امان خواهند بود». البته همه اینها مربوط به سخنانى است که به اصطلاح فضول الکلام یا آلوده به گناه است; ولى سخن حق و تعلیم دانش و امر به معروف و نهى از منکر و امثال آن به یقین از آن مستثناست و در روایات آمده است که اگر کلام از آفات خالى باشد به یقین از سکوت برتر است، زیرا انبیا دعوت به کلام شدند نه به سکوت حتى اگر ما در فضیلت سکوت سخن مى گوییم از کلام کمک مى گیریم.
ادامه دارد ...
#نهج_البلاغه_حكمت_224
◀️ هفت فضیلت مهم اخلاقی
قسمت 2
📜 سپس در دومین نکته مى فرماید: «# انصاف مایه فزونى دوستان است»; (وَبِالنَّصَفَهِ یَکْثُرُ الْمُوَاصِلُونَ). «نَصَفَه» به معناى «انصاف» و «مُواصلون» جمع «مواصل» در اینجا به معناى دوست است. حقیقت انصاف آن است که انسان، نه حق کسى را غصب کند و نه سبب محرومیت کسى از حقش شود، نه سخنى به نفع خود و زیان دیگران بگوید و نه گامى در این راه بردارد، بلکه همه جا حقوق را رعایت کند حتى در مورد افراد ضعیف که قادر به دفاع از حق خویش نیستند. بدیهى است کسى که این امور را رعایت کند دوستان فراوانى پیدا مى کند و جاذبه انصاف بر کسى پوشیده نیست. در روایات اسلامى درباره اهمیت انصاف بحث هاى گسترده اى دیده مى شود از جمله تنها در اولین باب از ابوابى که در کتاب میزان الحکمه درباره اهمیت انصاف ذکر شده ۲۰ حدیث کوتاه و پرمعنا از امیرمؤمنان على(علیه السلام)آمده است; از جمله مى فرماید: «الإنْصافُ أفْضَلُ الْفَضائِلِ; برترین فضیلت ها انصاف است». در حدیث دیگرى از آن حضرت مى خوانیم: «إنَّ أعْظَمَ الْمَثُوبَهِ مَثُوبَهُ الاْنْصافِ; برترین ثواب الهى ثواب انصاف است». نیز در حدیث دیگرى مى فرماید: «الاْنْصافُ یَرْفَعُ الْخِلافَ وَیُوجِبُ الاْئْتِلافَ; انصاف اختلافات را برطرف مى سازد و موجب اتحاد صفوف مى شود». بالاخره در حدیثى دیگرى مى فرماید: «عامِلْ سائِرَ النّاسِ بِالاِْنْصافِ وَعامِلِ الْمُؤْمِنینَ بِالاْیثارِ; با سایر مردم به انصاف رفتار کن و با مومنان به ایثار». از حدیث اخیر مفهوم انصاف نیز روشن مى شود; انصاف آن است که منافع خود و دیگران را با یک چشم ببینیم و ایثار آن است که دیگران را با بزرگوارى بر خود مقدم بشماریم. از حدیث ذیل نیز مفهوم «انصاف» آشکارتر مى شود. امام صادق(علیه السلام) در این حدیث که شرح جنود هفتاد و پنج گانه عقل و جهل را بیان مى کند، مى فرماید: «وَالاْنْصافُ وَضِدُّهُ الْحَمِیَّهَ; یکى دیگر از لشکریان عقل انصاف است و ضد آن تعصب (درباره حقوق خویشتن) است». گاه بعضى تصور مى کنند که اگر در بعضى از موارد انصاف را درباره دیگران رعایت کنند و به خطا و اشتباه اعتراف نمایند مقامشان در نظر مردم پایین مى آید در حالى که قضیه عکس است. امام باقر(علیه السلام) در حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام)نقل مى کند که فرمود: «ألا إنَّهُ مَنْ یُنْصِفِ النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ لَمْ یَزِدْهُ اللهُ إلاّ عِزّاً; کسى که انصاف را در برابر مردم نسبت به خویش رعایت کند خدا بر عزت او مى افزاید».
ادامه دارد ...
#نهج_البلاغه_حكمت_224
◀️ هفت فضیلت مهم اخلاقی
قسمت 3
📜 در سومین نکته مى فرماید: «با بذل و بخشش قدر انسان ها بالا مى رود»; (وَبِالاِْفْضَالِ تَعْظُمُ الاَْقْدَارُ). «افضال» منحصر به بذل مال نیست، بلکه همان گونه که مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه خود آورده است هر کمکى که آلام و اندوه ها را کم کند و بارهاى سنگین را از دوش مردم بر دارد مصداق آن است. در خطبه معروف امیرمؤمنان(علیه السلام) که به خطبه «وسیله» مشهور شده است مى خوانیم: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ مَنْ قَلَّ ذَلَّ وَمَنْ جَادَ سَادَ; کسى که در احسان کوتاهى کند ذلیل مى شود و کسى که جود و بخشش پیشه کند بزرگ مى شود». شک نیست که هرقدر انسان، به دیگران بیشتر بذل و بخشش کند دل ها مجذوب او مى شوند و سیل محبت مردم به سوى او سرازیر مى گردد و همین امر باعث عظمت و شخصیت انسان مى شود. همان گونه که در حدیثى در غررالحکم مى خوانیم: «بِالاْفْضالِ تَسْتَرِقُّ الاْعْناقُ; به وسیله بذل و بخشش مردم تسلیم انسان مى شوند». حتى اگر چنین شخصى داراى عیوبى باشد، احسان و بخشش مى تواند پرده بر عیب او بیفکند، چنان که در حدیث غررالحکم آمده است: «بِالاْحْسانِ تَسْتُرُ الْعُیُوبُ».
ادامه دارد ...
#نهج_البلاغه_حكمت_224
◀️ هفت فضیلت مهم اخلاقی
قسمت 4
📜 سپس در چهارمین نکته مى فرماید: «با #تواضع نعمت (الهى) کامل مى گردد»; (وَبِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَهُ). رابطه تواضع با اتمام نعمت از اینجاست که هم خداى متعال کسانى را که از نعمت هایش برخوردار مى شوند و گرفتار کبر و غرور نمى گردند، بلکه در برابر خلایق تواضع بیشترى مى کنند مشمول لطف و رحمت خاصش مى گرداند و بر نعمتش مى افزاید و هم بندگان خدا وقتى چنین حالتى را در او ببینند که کثرت نعمت باعث فزونى تواضع او شده او را لایق سربلندى و سرپرستى و پیشوایى جامعه مى بینند و عظمت او در چشم مردم بیشتر مى شود. در حدیثى در اصول کافى آمده است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: «خداوند متعال به موسى(علیه السلام)خطاب کرد: اى موسى! آیا مى دانى چرا تو را مخاطب خود ساختم و با تو تکلم کردم و دیگران را چنین افتخارى ندادم؟ موسى عرض کرد: پروردگارا براى چه بود؟ خداى متعال وحى فرستاد که اى موسى! من تمام بندگانم را بررسى کردم احدى را از تو متواضع تر نیافتم تو هنگامى که نماز مى خوانى صورت خود را بر خاک مى نهى (از این حدیث شریف روشن مى شود که در نمازهاى قبل از اسلام به هنگام نماز و عبادت صورت بر خاک نمى گذاردند، موسى بن عمران براى ابراز نهایت تواضع این کار را انجام مى داد)». در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «إنَّ أفْضَلَ النّاسِ عَبْداً مَنْ تَواضَعَ عَنْ رِفْعَه; برترین بندگان خدا کسى است که در عین بزرگى و عظمت تواضع کند». در حدیثى از امام امیرمؤمنان مى خوانیم: «التَّواضُعُ زَکاهُ الشَّرَفِ; زکات مقام و شرافت تواضع است». اصولا یکى از فلسفه هاى عبادات اسلامى مخصوصاً نماز و زیارت خانه خدا پرورش روح تواضع در انسان است. در حدیثى از رسول خدا مى خوانیم: روزى به یارانش فرمود: «مالی لا أَرى عَلَیْکُمْ حَلاوَهَ الْعِبادَهِ; چرا شیرینى عبادت را در شما نمى بینم؟ قالوا وما حلاوه العباده; عرض کردند: شیرینى عبادت چیست؟ «قالَ: التَّواضُعُ; فرمود: تواضع است». در بحارالانوار آمده است که حضرت مسیح(علیه السلام)مى فرمود: «بِالتَّواضُعِ تُعْمَر الْحِکْمَهُ لا بِالتَّکَبُّرِ وَکَذلِکَ فِى السَّهْلِ یَنْبُتُ الزَّرْعُ لا فِی الْجَبَلِ; بوسیله تواضع علم و دانش آباد مى شود نه با تکبر، همان گونه که زراعت در زمین نرم و هموار مى روید نه بر کوه هاى (بلند)». در روایات اسلامى نشانه هایى براى تواضع ذکر شده است; از جمله در حدیثى از امام باقر(علیه السلام)مى خوانیم: «التَّواضُعُ الرِّضا بِالْمَجْلِسِ دُونَ شَرَفِهِ وَأنْ تُسَلِّمَ عَلى مَنْ لَقیتَ وَأنْ تَتْرُکَ الْمِراءَ وَإنْ کُنْتَ مُحِقّاً; تواضع آن است که به کمتر از جایگاه شایسته خود در مجلس قانع باشى و هر کس را ملاقات کردى به او سلام کنى و مشاجره را با دیگران رها سازى، هر چند حق با تو باشد». این سخن را با حدیثى از رسول خدا پایان مى بریم آنجا که فرمود: «إنَّ أحَبَّکُمْ إلَىَّ وَأَقْرَبَکُمْ مِنّی یَوْمَ الْقِیامَهِ مَجْلِساً أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً وَأشَدُّکُمْ تَواضُعاً وَإنّ أبْعَدَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ مِنّی الثَّرْثارُونَ وَهُمُ الْمُسْتَکْبِرُونَ; محبوب ترین شما نزد من و نزدیک ترین شما به من در روز قیامت کسى است که از همه اخلاقش بهتر و از همه متواضع تر باشد و دورترین شما از من روز قیامت مستکبرانند».
ادامه دارد ...
#نهج_البلاغه_حكمت_224
◀️ هفت فضیلت مهم اخلاقی
قسمت 5
📜 در پنجمین نکته حکیمانه مى فرماید: «با پذیرش هزینه ها (و رنج ها ومشکلات) عظمت وسرورى حاصل مى گردد»; (وَبِاحْتِمَالِ الْمُؤَنِ یَجِبُ السُّؤْدَدُ). «مُؤَن» جمع «مؤنه» به معناى هزینه و «سُؤْدَد» به معناى بزرگى و سرورى است. زندگى دنیا آمیخته با انواع مشکلات است مخصوصاً براى رسیدن به مقامات والا مشکلات بیشترى را باید تحمل کرد و نازپروردگان متنعم به جایى نمى رسند. نازپرورده تنعّم نبرد راه به دوست
عاشقى شیوه رندان بلاکَش باشد
مرحوم مغنیه در شرح این جمله مى گوید: کسى که بارهاى سنگین مردم را بر دوش کشد مردم او را بر سر خود مى نشانند و او را اهل رهبرى و ریاست مى بینند، دین و رنگ و نَسَبش هر چه باشد ولى کسانى که مردم از آنها بهره مند نمى شوند به آنها همانند موجودى نگاه مى کنند که هیچ ثمره اى ندارد، هر چند دنیا را از علم و دانش خود پر کند. در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کانَ سَیِّداً کَظْمُ الْغَیْظِ وَالْعَفْوُ عَنِ الْمُسیءِ وَالصِّلَهُ بِالنَّفْسِ وَالْمالِ; سه چیز است در هر کس باشد ریاست و سرورى پیدا مى کند: فرو بردن خشم و عفو خطاکاران و خدمات و جانى و مالى به دیگران». در حدیث مشروحى که امام کاظم(علیه السلام) خطاب به «هشام بن حَکَم» مسائل مهمى را بیان فرموده و مرحوم کلینى آن را در صدر جلد اول کتاب کافى قرار داده است در بخشى از آن مى خوانیم که امام(علیه السلام) مى فرماید: «یَا هِشَامُ إِنَّ الْعَاقِلَ نَظَرَ إِلَى الدُّنْیَا وَإِلَى أَهْلِهَا فَعَلِمَ أَنَّهَا لاَ تُنَالُ إِلاَّ بِالْمَشَقَّهِ وَنَظَرَ إِلَى الاْخِرَهِ فَعَلِمَ أَنَّهَا لاَ تُنَالُ إِلاَّ بِالْمَشَقَّهِ فَطَلَبَ بِالْمَشَقَّهِ أَبْقَاهُمَا; اى هشام! عاقل نظرى به دنیا و اهلش افکند و دانست آن را جز با مشقت نمى توان به دست آورد و نگاهى به آخرت کرد و دانست آن نیز جز با مشقت به دست نمى آید از این رو با تحمل مشقت، آن را که بقاى بیشترى داشت (آخرت) طلب نمود». در حدیثى که در مستدرک الوسائل از امام صادق(علیه السلام) نقل شده، آمده است: «طَلَبْتُ الرِّیاسَهَ فَوَجَدْتُها فِی النَّصیحَهِ لِعبادِ اللهِ; به سراغ سرورى رفتم آن را در خیرخواهى به بندگان خدا یافتم». این بحث را با حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) پایان مى دهیم: «أرْبَعُ خِصال یَسُودُ بِهَا الْمَرْءُ: الْعِفَّهُ وَالاْدَبُ وَالْجُودُ وَالْعَقْلُ; چهار خصلت است که انسان به وسیله آن به سرورى و بزرگى مى رسد: خویشتن دارى در برابر گناه و ادب و بخشش و عقل».
ادامه دارد ...
#نهج_البلاغه_حكمت_224
◀️ هفت فضیلت مهم اخلاقی
قسمت 6
📜 سپس امام(علیه السلام) در ششمین جمله حکمت آمیز مى فرماید: «با روش عادلانه، دشمن مقهور و مغلوب مى شود»; (وَبِالسِّیرَهِ الْعَادِلَهِ یُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ). «مُناوىء» به معناى «دشمن» از ریشه «مناواه» به معناى «دشمنى» است، زیرا دشمن هنگامى موفق به کار خود مى شود که دستاویزى پیدا کند. کسى که روش عادلانه دارد، دستاویزى به دست دشمن نمى دهد و همین باعت مقهور شدن اوست. افزون بر این کسى که روش عادلانه اى دارد طرفداران زیادى در میان مردم پیدا مى کند و آن کس که طرفداران زیاد دارد دشمنش مقهور مى شود. افزون بر همه اینها چنین کسى مورد الطاف الهى است و خداوند چنین بنده عدالت پیشه اى را در برابر دشمنانش تنها نمى گذارد و او را پیروز مى گرداند و به گفته شاعر:
دشمن به کین نشسته مولا نمى گذارد
الطاف بى کرانش تنها نمى گذارد
در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «الْعَدْلُ جُنَّهٌ واقِیَهٌ وَجَنَّهٌ باقِیَهٌ; عدالت سپر نگهدارنده و بهشت جاودان است». در روایت دیگرى از غررالحکم مى خوانیم: «اِعْدِلْ تَدُمْ لَکَ الْقُدْرَهُ; عدالت پیشه کن تا قدرت تو پایدار ماند». اصولاً عدالت اساس نظام تکوین و تشریع است، همان گونه که در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَالاَْرْضُ; به وسیله عدالت و نظم، آسمان و زمین برپاست». در حدیث دیگرى نیز از امیرمؤمنان على(علیه السلام)آمده است: «الْعَدْلُ حَیاهُ الاْحْکامِ; عدالت روح و حیات احکام است». بنابراین کسى که روش عادلانه را در زندگى خود برگزیده است، هماهنگ با نظام هستى و همگام با شریعت اسلام است و چنین کسى به یقین بر دشمنانش پیروز مى شود.
ادامه دارد ...
#نهج_البلاغه_حكمت_224
◀️ هفت فضیلت مهم اخلاقی
قسمت 7
📜 در هفتمین و آخرین جمله این کلام حکیمانه مى فرماید: «با حلم و بردبارى در برابر سفیهان، یاوران انسان بر ضد آنها زیاد مى شوند»; (وَبِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِیهِ تَکْثُرُ الاَْنْصَارُ عَلَیْهِ). بى شک در هر جامعه اى افراد سفیه و کم خردى هستند که کار آنها خرده گیرى بر بزرگان و گاه پرخاشگرى است و هرگونه درگیرى با آنان سبب وهن افراد باشخصیت و جرأت و جسارت سفیهان مى گردد، بنابراین بهترین روش در مقابل این گونه افراد همان گونه که در آیات فراوانى از آیات قرآن مجید آمده و در کلام نورانى بالا اشاره شد، بردبارى و تحمل و بى اعتنایى به گفتار و سخنان آنهاست. از آنجا که آنها حریم افراد باشخصیت را مى شکنند و جسورانه سخن مى گویند، این تحمل و بردبارى سبب مى شود چهره مظلومیت به خود بگیرند و مردم فهمیده جامعه به یارى آنها بر ضد سفیهان و بى خردان برخیزند و آنها را ساکت کرده بر جاى خود بنشانند. سیره رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام)و بسیارى از بزرگان دینى همین بوده است. حقیقت «حلم» همان گونه که در حدیثى از امام حسن مجتبى(علیه السلام) آمده است: «کَظْمُ الْغَیْظِ وَمِلْکُ النَّفْسِ» است یعنى حلم فروبردن غضب و تسلط بر نفس خویش است به گونه اى که عکس العملى نشان ندهد. در زندگى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بارها خوانده ایم که افراد نادان و جسورى خدمتش مى رسیدند و تعبیرات ناروایى نثار مى کردند و حتى گاه با شخص حضرت درگیر مى شدند; اما آن حضرت تحمل مى کرد و به حل مشکلاتشان مى پرداخت. داستان امام حسن مجتبى(علیه السلام) و آن مرد شامى نیز معروف است. در کتاب أسد الغابه در سرگذشت «قیس بن عاصم» مردى که بزرگ قبیله خود و مورد احترام رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) بود مى خوانیم: «او بسیار به حلم و بردبارى مشهور بود; از جمله این که «احنف بن قیس» صحابى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى گوید: من حلم را از «قیس بن عاصم» آموختم; روزى دیدم در کنار خانه اش نشسته و بر غلاف شمشیرش تکیه کرده بود و براى قومش سخن مى گفت. ناگهان مردى را دست بسته همراه با بدن مقتولى نزد او آورده گفتند: این مرد دست بسته فرزند برادر توست که فرزندت را کشته است. «احنف» مى گوید: «قیس» کلام خود را قطع نکرد تا زمانى که تمام شد بعد رو به فرزند برادرش که قاتل بود کرد و گفت: اى پسر برادر! کار بسیار بدى کردى، خدا را عصیان نمودى، رحِمَت را قطع کردى و پسر عمویت را کشتى و در واقع تیر به پیکر خود زدى و از گروه یارانت کاستى. سپس فرزند دیگرى داشت به او گفت: بر خیز بازوهاى پسر عمویت را باز کن و برادرت را به خاک بسپار و یکصد شتر به عنوان دیه فرزند به مادرت بده چرا که او در این دیار غریب است. علما و بزرگان دین نیز این روش را از پیشوایان معصوم آموخته بودند; در حالات یکى از فقهاى بزرگ نجف نقل مى کنند: روزى شخصى نیازمند و خشمگین، نامه بسیار توهین آمیزى به او نوشته بود که من مى خواهم سرپناهى تهیه کنم و باید نصف قیمت آن را شما بپردازید. آن فقیه برجسته نامه توهین آمیز و هتاکانه را خواند بعد بى آنکه عکس العمل نامناسبى نشان بدهد به دوستان حاضرش فرمود: اگر ما نصف سرپناه او را تهیه کنیم، نصف دیگرش را چه کسى تهیه مى کند. البته در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «کَفى بِالْحِلْمِ ناصِراً وَإذا لَمْ تَکُنْ حَلیماً فَتَحَلَّمْ; براى یارى انسان، حلم و بردبارى کافى است و اگر واقعا بردبار نیستى خود را به صورت بردباران در آور». در حدیث دیگرى از مولا امیرمؤمنان(علیه السلام) آمده است: «جَمالُ الرَّجُلِ حِلْمُهُ; زیبایى انسان در حلم اوست». اشتباه نشود. حلم این نیست که انسان بر اثر عجز و ناتوانى بردبارى پیشه کند و بدى هایى را که به او شده به خاطر بسپارد تا به موقع خود انتقام گیرد. در حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: «لَیْسَ الْحَلیمُ مَنْ عَجَزَ فَهَجَمَ وَإذا قَدَرَ انْتَقَمَ إنَّمَا الْحَلیمُ مَنْ إذا قَدَرَ عَفى; کسى که به خاطر عجز و ناتوانى اقدام به کارى نکند و به هنگام توانایى انتقام گیرد حلیم و بردبار نیست. حلیم کسى است که به هنگام توانایى عفو کند». این سخن را با داستان دیگرى از حلم امیرمؤمنان(علیه السلام) پایان مى دهیم. بعد از جنگ جمل «صفیه» دختر «عبدالله خزاعى» رو به امیرمؤمنان(علیه السلام) کرد و گفت: خدا زنانت را بى شوهر کند آن گونه که زنان ما را بى شوهر کردى، بچه هایت را یتیم کند آن گونه که فرزندان ما را یتیم کردى. جمعى برخاستند که به او حمله کنند. امیرمؤمنان فرمود: «دست از این زن بردارید» آنها دست نگه داشتند. کسانى که سخن آن زن را شنیده بودند از حلم على(علیه السلام) نسبت به او تعجب
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_224
◀️ هفت فضیلت مهم اخلاقی
❇️وَ قَالَ (علیه السلام):
بِکَثْرَهِ الصَّمْتِ تَکُونُ الْهَیْبَهُ،
وَبِالنَّصَفَهِ یَکْثُرُ الْمُوَاصِلُونَ
وَبِالاِْفْضَالِ تَعْظُمُ الاَْقْدَارُ،
وَبِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَهُ،
وَبِاحْتِمَالِ الْمُوَنِ یَجِبُ السُّوْدُدُ،
وَبِالسِّیرَهِ الْعَادِلَهِ یُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ،
وَبِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِیهِ تَکْثُرُ الاَْنْصَارُ عَلَیْهِ.
❇️ علی علیه السلام که درود خدا بر او فرمودند :
کثرت #سکوت، سبب ابهت و بزرگى است
و #انصاف مایه فزونى دوستان است
و با بذل و بخشش قدر انسانها بالا مىرود
و با #تواضع نعمت (الهى) کامل مىگردد
و با پذیرش هزینهها (و رنجها و مشکلات) عظمت و سرورى حاصل مىگردد،
با روش عادلانه، دشمن، مقهور و مغلوب مىشود
و با حلم و بردبارى در برابر سفیهان،یاوران انسان بر ضد آنها فزونى مىیابند.
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #بقره
#بقره_102
واتَّبَعُوا مَا تَتْلُواْ الْشّيَطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَنَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَنُ وَلَكِنَّ الشَّيَطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَآ أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَرُوتَ وَمَرُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَآرِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلّاَ بِإِذِنِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَ لاَ يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَريهُ مَالَهُ فِى الأَخِرَةِ مِنْ خَلَقٍ وَ لَبِئسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ
و (یهود) آنچه (از افسون و سحر كه) شیاطین (از جنّ وانس) در عصر سلیمان مىخواندند، پیروى مىكردند وسلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) كافر نشد ولكن شیاطین، كفر ورزیدند كه به مردم سحر وجادو مىآموختند و(نیز) از آنچه بر دو فرشته، هاروت وماروت، در شهر بابل نازل شده بود (پیروى نمودند. آنها سحر را براى آشنایى به طرز ابطال آن به مردم مىآموختند.) وبه هیچكس چیزى نمىآموختند، مگر اینكه قبلاً به او مىگفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم، (با بكار بستن سحر) كافر نشوید (واز این تعلمیات سوء استفاده نكنید،) ولى آنها از آن دو فرشته مطالبى را مىآموختند كه بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفكنند (نه اینكه از آن براى ابطال سحر استفاده كنند). ولى هیچگاه بدون خواست خدا، نمىتوانند به كسى ضرر برسانند. آنها قسمتهایى را فرا مىگرفتند كه براى آنان زیان داشت و نفعى نداشت، و مسلّماً مىدانستند هركس خریدار اینگونه متاع باشد، بهرهاى در آخرت نخواهد داشت وبه راستى خود را به بد چیزى فروختند، اگر مىفهمیدند.
🔴 در حكومت حقّ وزمامدارى حاكم الهى نیز همهى مردم اصلاح نمىشوند، گروهى كجروى مىكنند. «واتبعوا ماتتلوا الشیاطین على ملك سلیمان»
خیال خوبان
ماجرای مکاشفه علامه #محمد_تقی_جعفری و دیدن جمال آقا امیرالمومنین علی(علیه السلام)
لذت دیدن امیرالمومنین علیه السلام ( به نقل از آیت الله #مصباح_یزدی ره )
https://b2n.ir/sahife2_60
✳️مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی
پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی
وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید
مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی
شد حلقه قامت من تا بعد از این رقیبت
زین در دگر نراند ما را به هیچ بابی
در انتظار رویت ما و امیدواری
در عشوه وصالت ما و خیال و خوابی
مخمور آن دو چشمم آیا کجاست جامی
بیمار آن دو لعلم آخر کم از جوابی
#حافظ چه مینهی دل تو در خیال خوبان
کی تشنه سیر گردد از لمعه سرابی
علّامه #محمد_تقی_جعفری نقل می کرد: عدّهای از جامعهشناسان برتر دنیا در «دانمارک» جمع شده بودند تا دربارة موضوع مهمّی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضوع این بود :
ارزش واقعی انسان به چیست؟
برای سنجش ارزش خیلی از موجودات، معیار خاصّی داریم؛ مثلاً معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است. معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیّت آن است.
معیار ارزش پول، پشتوانة آن است. امّا معیار ارزش انسانها در چیست؟
هر کدام از جامعه شناسها صحبتهایی داشتند و معیارهای خاصّی را ارائه دادند.
وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر میخواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق میورزد.
کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است.
کسی که عشقش ماشینش است، ارزشش به همان میزان است امّا کسی که عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازة خداست.
علّامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه شناسهایی که صحبتهای مرا شنیدند برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند.
وقتی تشویق آنها تمام شد من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود. بلکه از شخصی به نام علی علیه السلام است. آن حضرت در «نهج البلاغه» میفرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ؛ ارزش هر انسانی به اندازة چیزی است که دوست میدارد
وقتی این کلام را گفتم دوباره به نشانة احترام به وجود مقدّس امیرالمؤمنین علی علیه السلام از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.
🔹 این دعا ( دعای #بیست_چهارم صحیفه سجادیه)
یک منشور جامع برای ارتباط شایسته ی فرزندان با #پدر و #مادر
است.
با آن زندگی کنید،
درس بگیرید
و به آن عمل کنید
تا خوشبخت و سعادتمند شوید
👤 استاد #حاج_علی_اکبری
♦️ راز نوشتن شرح #نهج_البلاغه توسط مرحوم علامه محمد تقی #جعفری ره
🔸 علامه #محمد_تقی_جعفری ره در شرح حالش مینویسند، یک شب علامه #امینی را خواب دیدم و ایشان به من گفت که آقای جعفری از دست من که دیگر کاری بر نمیآید شما که هستید تلاش کنید و برای امیرالمومنین کار کنید این مرد خیلی #مظلوم است. این خواب مقدمه نوشتن شرح نهجالبلاغه توسط علامه جعفری شد. سال 59 که این خواب را دیدند ، 4 جلد از تفسیر نهجالبلاغه ایشان چاپ شدهبود. نگاه استاد به آن خواب، نگاه تکلیفمدارانه بود. احساس میکردند این ماموریتی است که با آن پیام علامه امینی بر عهده ایشان گذاشته شده است. بهطور طبیعی، ایشان قبل از آن هم در زمینه نهجالبلاغه مطالعه و پژوهش داشتند اما بعد از آن خواب، با این نگاه که این کار به ایشان تکلیف شده، با مداومت بیشتری آن را پی گرفتند و این مأموریت تا روزهای آخر عمرشان همچنان ادامه داشت.»
🔹 بخش هایی از #بیست_چهارم صحیفه سجادیه :
از پدر و مادر بترسيد، مثل ترسي که از پادشاه ستمکار داريد و با آنها خوش رفتاري کنيد.، مثل خوش رفتاري مادر با شما.
فرمانبردار پدر و مادرتان باشيد.
آرزوهاي پدر و مادرتان را بر آرزوهاي خودتان ترجيح دهيد.
نيکي پدر و مادر نسبت به خودتان را زياد بشماريد و نيکي خودتان را نسبت به پدر و مادرتان کم بشماريد.
با صداي بلند با پدر و مادرتان سخن نگوئيد.
با پدر و مادرتان مهربان باشيد.
با پدر و مادرتان سازگار باشيد.
خلق و خويتان را نسبت به پدر و مادرتان نرم
🔹 شناخت #حقوق #پدر و #مادر
يکي از موضوعات مهم تربيتي در ادعيه، تکريم و حق شناسي والدين (پدر و مادر) است که وجود مقدس امام سجاد (ع) در دعای #بیست_چهارم صحیفه سجادیه به آن پرداخته، مراحل مختلف زحمات پدر و مادر و جايگاه ايشان و چگونگي حق شناسي از ايشان را يادآور شدهاند.
خدايا! پدر و مادرم را از کرامت خود بهرهمند بدار و دانستن آنچه درباره پدر و مادر بر من لازم است را بر من الهام نما (تا انجام وظيفه کنم) و چنان کن که از هيبت پدر و مادرم بسان هيبت پادشاه خودکامه بيمناک باشم و به هر دو آنان چنان مادري مهربان نيکي نمايم.
خدايا! توفيق اطاعت از فرمان پدر و مادر و نيکي به ايشان را بر من عنايت فرما تا رضايت پدر و مادر را به رضايت خويش مقدم دارم و مرا ياري نما تا صدايم را در محضر آنان ملايم و گفتارم را خوشايند و خويم را نرم و قلبم را مهربان و وجودم را براي ايشان رفيق و دلسوز قرار دهم.
خدايا! اگر از جانب من آزاري به آنها رسيده و از کارهايم ناخوشايند شدهاند يا حقي به وسيله من از ايشان از بين رفته، همه را موجب پاک شدن آنان از گناهان و مايه رفعت و علو درجه و افزوني در خيرات و حسنات ايشان قرار بده. خدايا! اگر در گفتار يا در عمل حقي از من توسط پدر و مادر ضايع شده، همه را بخشيده و مايه احسان بر ايشان قرار ميدهم و از تو ميخواهم عذاب آن را از دوش ايشان برداري.
بارالها! مرا ياري نما تا هيچ وقت پدر و مادر را بعد از نماز و لحظه لحظههاي شب و تمام ساعات روز فراموش نکنم. و...
همه اين موارد به صورت فهرست بود که هر کدام از جملات نياز به شرح و توضيح دارد که از حوصله اين مقاله خارج است و اميد است در فرصتي ديگر بتوانيم انجام وظيفه نماييم.
✨﷽✨
🌼جملاتی زیبا از حضرت علی علیه السلام
۱. مردم را با لقب صدا نکنید.
۲. روزانه از خدا معذرت خواهی کنید.
۳. خدا را همیشه ناظر خود ببینید.
۴. لذت گناه را فانی و رنج آن را طولانی بدانید.
۵. بدون تحقیق قضاوت نکنید.
۶. اجازه ندهید نزد شما از کسی غیبت شود.
۷. صدقه دهید، چشم به جیب مردم ندوزید.
۸. شجاع باشید، مرگ یکبار به سراغتان می آید.
۹. سعی کنید بعد از خود، نام نیک بجای بگذارید.
۱۰. دین را زیاد سخت نگیرید.
۱۱. با علما ودانشمندان باعمل ارتباط برقرار کنید.
۱۲. انتقاد پذیر باشید.
۱۳. مکار و حیله گر نباشید.
۱۴. حامی مستضعفان باشید.
۱۵. اگر میدانید کسی به شما وام نمیدهد، از او تقاضا نکنید.
۱۶. نیکوکار بمیرید.
۱۷. خود را نماینده خدا در امر دین بدانید.
۱۸. فحّاش نباشید.
۱۹. بیشتر از طاقت خود عبادت نکنید.
۲۰. رحم دل باشید.
۲۱- گریه نکردن از سختی دل است.
۲۲- سختی دل از گناه زیاد است.
۲۳- گناه زیاد از آرزوهای زیاد است.
📚 نهج البلاغه امیر مومنان حضرت علی علیه السلام
📖دعایی که در زمان غیبت بایدهر روز خوانده شود🙏
📿 اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،
💍 فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،
📿 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ،
💍 فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،
📿 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم
💍 تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ .
♻️ دعای غریق ♻️
♡🌸 دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان 🌸♡
یا اَللَّهُ یا رَحْمن
💠یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ
ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک
🌦 إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً 🌦
🌷 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🌷
💐💐💐💐💐
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
(نامه به مالك اشتر، در سال ۳۸ هجری هنگامی كه او را به فرمانداری مصر برگزيد، آن هنگام كه اوضاع محمد بن ابی بكر متزلزل شد، و از طولانی ترين نامه هاست كه زيباييهای تمام نامه ها را دارد).
{قسمت_اول}
♦️به نام خداوند بخشنده و مهربان، اين فرمان بنده خدا علی امير مؤمنان، به مالك اشتر پسر حارث است، در عهدی كه با او دارد، هنگامی كه او را به فرمانداری مصر بر می گزيند تا خراج آن ديار را جمع آورد، و با دشمنانش نبرد كند، كار مردم را اصلاح، و شهرهای مصر را آباد سازد.
1⃣ ضرورت خود سازی
♦️او را به ترس از خدا فرمان ميدهد، و اينكه اطاعت خدا را بر ديگر كارها مقدّم دارد، و آنچه در كتاب خدا آمده، از واجبات و سنّتها را پيروی كند، دستوراتی كه جز با پيروی آن رستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضايع كردن آن جنايتكار نخواهد گرديد. به او فرمان ميدهد كه خدا را با دل و دست و زبان ياری كند، زيرا خداوند پيروزی كسی را تضمين كند كه او را ياری دهد، و بزرگ دارد آن كس را كه او را بزرگ شمارد. و به او فرمان ميدهد تا نفس خود را از پيروی آرزوها باز دارد، و به هنگام سركشی رامش كند، كه: «همانا نفس همواره به بدی وا ميدارد جز آن كه خدا رحمت آورد» پس ای مالك بدان من تو را به سوی شهرهایی فرستادم كه پيش از تو دولتهای عادل يا ستمگری بر آن حكم راندند، و مردم در كارهای تو چنان می نگرند كه تو در كارهای حاكمان پيش از خود می نگری، و در باره تو آن می گويند كه تو نسبت به زمامداران گذشته ميگویی، و همانا نيكوكاران را به نام نيكی توان شناخت كه خدا از آنان بر زبان بندگانش جاری ساخت. پس نيكوترين اندوخته تو بايد اعمال صالح و درست باشد، هوای نفس را در اختيار گير، و از آنچه حلال نيست خويشتن داری كن، زيرا بخل ورزيدن به نفس خويش، آن است كه در آنچه دوست دارد، يا برای او ناخوشايند است، راه انصاف پيمایی
2⃣ اخلاق رهبری (روش برخورد با مردم)
♦️مهربانی با مردم را پوشش دل خويش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حيوان شكاری باشی كه خوردن آنان را غنيمت دانی، زيرا مردم دو دسته اند، دسته ای برادر دينی تو و دسته ديگر همانند تو در آفرينش می باشند. اگر گناهی از آنان سر می زند يا علّتهایی بر آنان عارض می شود، يا خواسته و ناخواسته اشتباهی مرتكب می گردند، آنان را ببخشای و بر آنان آسان گير، آن گونه كه دوست داری خدا تو را ببخشايد و بر تو آسان گيرد. همانا تو از آنان برتر و امام تو از تو برتر و خدا بر آن كس كه تو را فرمانداری مصر داد والاتر است، كه انجام امور مردم مصر را به تو واگذارده و آنان را وسيله آزمودن تو قرار داده است. هرگز با خدا مستيز كه تو را از كيفر او نجاتی نيست و از بخشش و رحمت او بی نياز نخواهی بود. بر بخشش ديگران پشيمان مباش و از كيفر كردن شادی مكن و از خشمی كه توانی از آن رها گردی شتاب نداشته باش. به مردم نگو به من فرمان دادند و من نيز فرمان می دهم، پس بايد اطاعت شود، كه اين گونه خود بزرگ بينی دل را فاسد و دين را پژمرده و موجب زوال نعمتهاست. و اگر با مقام و قدرتی كه داری دچار تكبّر يا خود بزرگ بينی شدی به بزرگی حكومت پروردگار كه برتر از تو است بنگر، كه تو را از آن سركشی نجات می دهد و تند روی تو را فرو می نشاند، و عقل و انديشه ات را به جايگاه اصلی باز می گرداند.
3⃣ پرهيز از غرور و خود پسندی
♦️بپرهيز كه خود را در بزرگی همانند خداوند پنداری، و در شكوه خداوندی همانند او دانی، زيرا خداوند هر سركشی را خوار می سازد و هر خود پسندی را بی ارزش می كند. با خدا و با مردم و با خويشاوندان نزديك و با افرادی از رعيّت خود كه آنان را دوست داری، انصاف را رعايت كن، كه اگر چنين نكنی ستم روا داشتی، و كسی كه به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جای بندگانش دشمن او خواهد بود، و آن را كه خدا دشمن شود، دليل او را نپذيرد، كه با خدا سر جنگ دارد، تا آنگاه كه باز گردد، يا توبه كند، و چيزی چون ستمكاری نعمت خدا را دگرگون نمی كند، و كيفر او را نزديك نمی سازد، كه خدا دعای ستمديدگان را می شنود و در كمين ستمكاران است.
📜 #نهج_البلاغه ، #نامه53
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄